موضوع: کتب استفتائی
احكام طلاق
(مسئله ) مردى كه زن خود را طلاق مىدهد، بايد عاقل و بنا بر احتياط واجب، بالغ باشد ـ ليكن طلاق بچه مميّزى كه ده سال او تمام شده، صحتش خالى از قوّت نيست ـ و به اختيار خود طلاق دهد، و اگر او را مجبور كنند كه زنش را طلاق دهد، طلاق باطل است؛ همچنين بايد قصد طلاق داشته باشد. پس اگر صيغه طلاق را به شوخى بگويد، صحيح نيست؛ و بايد نزد دو مرد عادل باشد.
(مسئله ) زن بايد در وقت طلاق، از خون حيض و نفاس پاك باشد و شوهرش در آن پاكى يا در حال نفاس يا حيض كه پيش از اين پاكى بوده، با او نزديكى نكرده باشد. تفصيل اين دو شرط در مسائل آينده بيان مىشود.
(مسئله ) طلاق دادن زنِ در حال حيض يا نفاس، در سه صورت صحيح است :
1. شوهرش بعد از ازدواج با او از قُبل نزديكى نكرده باشد؛
2. آبستن باشد، و اگر معلوم نباشد كه آبستن است و شوهر در حال حيض طلاقش بدهد و بعد بفهمد كه آبستن بوده، اشكال ندارد؛
3. مرد به واسطه غايب بودن نتواند يا برايش مشكل باشد كه پاك بودن زن را بفهمد.
(مسئله ) اگر زن را از خون حيض پاك بداند و طلاقش دهد و بعد معلوم شود كه موقع طلاق در حال حيض بوده، طلاق او باطل است؛ و اگر او را در حيض بداند و طلاقش دهد و بعد معلوم شود كه پاك بوده، طلاق او صحيح است.
(مسئله ) كسى كه مىداند زنش در حال حيض يا نفاس است اگر غايب شود، مثلا مسافرت كند و بخواهد او را طلاق دهد، بايد تا مدتى كه معمولا زنها از حيض يا نفاس پاك مىشوند صبر كند.
(مسئله ) اگر مردى كه غايب است بخواهد زن خود را طلاق دهد، چنانچه بتواند اطّلاع پيدا كند كه زن او در حال حيض يا نفاس است يا نه، اگرچه اطّلاع او از روى عادت حيض زن، يا نشانههاى ديگرى باشد كه در شرع معيّن شده، بايد تا مدتى كه معمولا زنها از حيض يا نفاس پاك مىشوند صبر كند.
(مسئله ) اگر مردى با همسرش كه از خون حيض و نفاس پاك است، نزديكى كند و بخواهد طلاقش دهد، بايد صبر كند تا دوباره حيض ببيند و پاك شود، ولى زنى را كه بالغه نشده يا آبستن است، اگر بعد از نزديكى طلاق دهد، اشكال ندارد؛ همچنين است اگر يائسه باشد؛ يعنى بعد از گذشت پنجاه سال قمرى چه سيده و يا غير سيده باشد، خون حيض نبيند و عادت ماهانهاش كلاً قطع شود يا خونى كه مىبيند شك داشته باشد كه حيض است يا غير حيض.
(مسئله ) هرگاه مردى با زنى كه از خون حيض و نفاس پاك است، نزديكى كندو در همان پاكى طلاقش دهد، اگر بعد معلوم شود كه موقع طلاق آبستن بوده، اشكال ندارد.
(مسئله ) اگر مردى با زنى كه از خون حيض و نفاس پاك است نزديكى كند و مسافرت نمايد، چنانچه بخواهد در سفر طلاقش دهد، بايد به قدرى كه زن معمولا بعد از آن پاكى، خون مىبيند و دوباره پاك مىشود صبر كند.
(مسئله ) اگر مرد بخواهد زن خود را كه به واسطه بيمارىاى كه حيض نمىبيند، طلاق دهد، بايد از وقتى كه با او نزديكى كرده تا سه ماه، از جماع با او خوددارى نمايد و بعد او را طلاق دهد.
(مسئله ) طلاق بايد به صيغه عربى صحيح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند؛ و اگر خود شوهر بخواهد صيغه طلاق را بخواند و اسم زن اومثلافاطمه باشد، بايد بگويد: «زَوْجَتِى فاطِمَةُ طالِقٌ، زن من فاطمه رهاست»واگرديگرى راوكيل كند، آن وكيل بايد بگويد: «زَوْجَةُ مُوَكِّلِى فاطِمَةُ طالِقٌ».
(مسئله ) زنى كه صيغه شده، مثلا يك ماهه يا يك ساله او را عقد كردهاند، طلاق ندارد، و رها شدن او به اين است كه مدتش تمام شود يا مرد، مدت را به او ببخشد، به اين ترتيب كه بگويد: «مدت را به تو بخشيدم»، و شاهد گرفتن و پاك بودن زن از حيض، لازم نيست.