موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی
فصل چهارم:
سعى بين صفا و مروه
چهارمين عمل واجب عمره، سعى ميان دو كوه صفا و مروه است. مقصود از سعى آن است كه مجموعا هفت مرتبه از كوه صفا به مروه برود و از مروه به صفا برگردد.
مسأله 697) سعى بين صفا و مروه بايد هفت بار باشد كه به هر بار يك «شوط» مىگويند، به اين معنا كه رفتن از صفا به مروه يك شوط است و برگشتن از مروه به صفا هم يك شوط.
مسأله 698) واجب است كه سعى از «صفا» شروع شود و در دور هفتم به «مروه» ختم شود.
مسأله 699) اگر كسى سعى را از مروه شروع كند و به پايان برساند، هر وقت فهميد بايد سعى را اعاده كند و اگر تقصير هم كرده احتياطا تقصير را نيز اعاده كند و اگر در ميانه سعى متوجّه شود، بايد سعى را از سر بگيرد و از صفا شروع كند.
(227)
مسأله 700) سعى بايد ميان صفا و مروه باشد واحتياط آن است كه سعى را از جزء اوّل صفا شروع كند و چون در حال حاضر قسمتى از كوه صفا و مروه را بريدهاند و آن را سنگفرش كردهاند، احتياط آن است كه مقدارى از قسمت سنگ فرش شده را بپمايد تا يقين كند از جزء اوّل صفا شروع كرده و اگر در مروه هم همين كار را انجام دهد يعنى مقدارى از قسمت سنگفرش شده بالا برود، كافى است و رفتن بالاى كوه صفا و مروه لازم نيست.
مسأله 701) در حال اختيار و بدون عذر هم مىتوان سعى را سواره يا بر روى محمل انجام داد، ولى سعى كردن با پاى پياده افضل است.
مسأله 702) در سعى، طهارت از حدث و خبث شرط نيست، ولى احتياط مستحبّ آن است كه سعى را با طهارت انجام دهد.
مسأله 703) در سعى حتّى اگر بيننده محترمى هم نباشد، بنابر احتياط واجب، ستر عورت، معتبر است.
مسأله 704) واجب است سعى پس از طواف و نماز آن انجام گيرد و اگر كسى عمدا سعى را پيش از طواف و نماز انجام دهد، بايد پس از طواف و نماز آن، سعى را هم اعاده كند. همچنين در مواردى كه مكلّف براى تصحيح اعمال خود بايد طواف و سعى را اعاده كند، بايد طواف و نماز آن را بر سعى مقدّم نمايد.
(228) مناسك حج و عمره
مسأله 705) اگر كسى از روى فراموشى يا به علّت ندانستن مسأله، سعى را بر طواف مقدّم نمايد، احتياط واجب آن است كه پس از طواف و نماز آن، سعى را اعاده كند.
مسأله 706) رفتن از صفا به مروه و برگشتن از مروه به صفا بايد از راه متعارف باشد و اگر كسى از راه غير متعارف، رفت و آمد نمايد سعيش باطل است.
مسأله 707) سعى بايد ميان صفا و مروه انجام شود؛ بنابر اين سعى از طبقه دوّم كنونى كه در فاصله ميان صفا و مروه ساخته شده محل اشكال است؛ چون طبقه بالاى كنونى بالاى صفا و مروه ساخته شده و معلوم نيست عرفا سعى در آنجا، سعى بين صفا و مروه محسوب شود.
مسأله 708) اگر ميان كوه صفا و مروه زيرزمينى حفر شود، چنانچه اين دو كوه ريشهدار باشند به گونهاى كه سعى از آن زيرزمين هم عرفا سعى ميان كوه صفا و مروه باشد، كافى است، هرچند احتياط آن است كه سعى از همان طبقه زمينى و همكف انجام شود.
مسأله 709) كسى كه سعى انجام مىدهد، بايد هنگام رفتن به مروه رو به سمت مروه داشته باشد و هنگام رفتن از مروه به صفا رو به سوى صفا داشته باشد. بنابر اين نمىتواند عقب عقب به صفا يا مروه برود، همچنان كه نمىتواند پهلوى خود را به سمت صفا يا مروه
سعى (229)
بنمايد؛ و اگر كسى اين گونه سعى كند عملش باطل است و اگر مقدارى از سعى را اين گونه انجام دهد، بايد آن را جبران نمايد، ولى نگاه كردن به چپ و راست، بلكه گاهى نگاه كردن به پشت سر مانعى ندارد.
مسأله 710) كسى كه سعى مىكند مىتواند براى استراحت و رفع خستگى به اندازهاى كه موالات به هم نخورد بر كوه صفا يا مروه بخوابد يا بنشيند، ولى احتياط مستحب آن است كه اگر عذرى برايش پيش نيامده بين صفا و مروه از نشستن و خوابيدن خوددارى كند.
مسأله 711) اگر در اثناى سعى نماز جماعت برقرار شد، بعد از اتمام نماز جماعت سعى را از همانجا كه قطع شده ادامه مىدهد و صحيح است.
مسأله 712) براى رفع خستگى يا خنك شدن هوا مىتوان سعى را از طواف و نماز آن به تأخير انداخت، بلكه بدون عذر هم مىتوان سعى را تا شب آن روزى كه طواف و نماز را انجام داده، به تأخير انداخت، ولى احتياط آن است كه به تأخير نيندازد.
مسأله 713) نبايد بدون عذرى مانند بيمارى سعى را تا فرداى روزى كه طواف و نماز بجا آورده به تأخير بيندازد و اگر كسى سعى را عمدا و بدون عذر به تأخير انداخت، بنابر احتياط واجب بايد طواف و نماز آن را نيز اعاده كند و با تأخير عمدى سعى مرتكب معصيت نيز شده است.
(230) مناسك حج و عمره
مسأله 714) سعى، عبادت است و بايد آن را با نيّت خالص براى فرمانبردارى از خداوند متعال انجام داد.
مسأله 715) سعى مانند طواف، ركن عمره است و حكم ترك عمدى يا سهوى آن مانند حكم ترك طواف است.
مسأله 716) به همان تفصيلى كه در مورد طواف گذشت، در سعى نيز افزودن عمدى بر هفت شوط، موجب باطل شدن آن مىشود.
مسأله 717) اگر كسى از روى فراموشى بيشتر از هفت دور سعى كند، خواه مقدار زيادى كمتر از يك دور باشد يا بيشتر، سعى او صحيح است و بهتر است از همانجا كه متوجّه شده، سعى را رها كند؛ اگر چه بعيد نيست بتواند آن را به هفت مرتبه برساند. و اگر به علّت ندانستن مسأله بر هفت دور بيفزايد، ظاهرا حكم كسى را دارد كه از روى فراموشى بيش از هفت دور سعى كرده است.
مسأله 718) اگر كمتر از يك شوط سعى كند و بقيّه را فراموش نمايد، چنانچه موالات به هم نخورده باشد آن را تمام مىكند وگرنه احتياط واجب آن است كه سعى را از سر بگيرد. و اگر بيش از يك دور سعى كند و بقيّه را فراموش نمايد، هرگاه يادش آمد سعى را تمام كند ـ گرچه احتياط مستحب آن است كه اگر چهار شوط را تمام نكرده، سعى را تمام كند و دوباره از سر بگيرد يا يك سعى به نيت اعم از تمام و اتمام بجا آورد ـ و اگر به وطن خود بازگشته در صورتى
سعى (231)
كه بازگشتن برايش مشقّت نداشته باشد، بايد برگردد و اگر نمىتواند برگردد يا برگشتن مشقّت دارد بايد نايب بگيرد ولى نايب در فرض دوم بايد احتياطا يك سعى كامل به نيت اعم از تمام و اتمام بجا بياورد.
مسأله 719) آنچه با احرام بستن حرام شده، با پايان يافتن سعى حلال نمىشود، بلكه پس از تقصير محرّمات احرام حلال مىشود.
مسأله 720) اگر كسى در عمره تمتّع مقدارى از سعى را فراموش نمايد و تقصير هم نكند و به گمان اين كه اعمال عمره تمام شده و از احرام خارج شده آميزش جنسى نمايد و بعد يادش بيايد، بايد برگردد و سعى را تمام كند و تقصير كند و بنابر احتياط واجب يك گاو براى كفّاره ذبح كند ولى در غير عمره تمتع چنانچه اين اتفاق بيفتد كفاره لازم نيست.
مسأله 721) اگر در عمره تمتع مقدارى از سعى را فراموش كرد و تقصير نمود، بايد برگردد و سعى را تكميل كند ولى اعاده تقصير لازم نيست و بنابر احتياط واجب بايد يك گاو براى كفاره ذبح كند حتى اگر آميزش جنسى نكرده باشد. و اگر در غير عمره تمتع اين اتفاق بيفتد، كفاره لازم نيست ولى در عمره مفرده احتياطا بايد تقصير را نيز اعاده نمايد.
مسأله 722) اگر در حالى كه به مروه رسيده شك كند آيا هفت دور سعى كرده يا بيشتر، به شكّ خود اعتنا نكند و سعيش صحيح است،
(232) مناسك حج و عمره
ولى اگر پيش از رسيدن به مروه شك كند كه آيا اين دور، دور هفتم است يا كمتر، ظاهرا سعى او باطل است. همچنين هر شكّى كه به كمتر از هفت تعلّق بگيرد مانند شك ميان يك و سه يا دو و چهار موجب بطلان سعى مىشود.
مسأله 723) كسى كه در عدد دورهاى سعى شكّ دارد، اگر به اميد اين كه يقين به عدد دورها نمايد سعى را ادامه دهد، چنانچه يقين به عدد دورها نمايد و سعى را به هفت دور پايان دهد، سعيش صحيح است.
مسأله 724) در حفظ عدد دورهاى سعى لازم نيست خود انسان شماره دورها را حفظ كند، بلكه اگر فرد مورد اطمينانى هم عدد دورها را حفظ كند، كافى است.
مسأله 725) اگر كسى پس از تقصير در عدد دورهاى سعى شك نمايد، به شكّ خود اعتنا نكند و عملش صحيح است، خواه احتمال نقصان بدهد يا احتمال زيادى. و اگر شك پس از اتمام سعى و پيش از تقصير باشد، چنانچه مشغول عمل ديگرى شده باشد به نحوى كه عرفا فارغ از سعى محسوب شود، به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 726) اگر كسى پس از پايان سعى يا در پايان هر دورى از آن شك كند كه آيا سعى را درست انجام داده يا نه، يا هنگام رفت و آمد در صحيح بجا آوردن جزء پيشين شك كند، به شكّ خود اعتنا نكند
سعى (233)
و عملش صحيح است.
مسأله 727) اگر در فرداى روزى كه طواف بجا آورده، شك كند كه آيا سعى كرده يا نه، چنانچه تقصير نكرده باشد احتياط واجب آن است كه سعى را بجا بياورد، ولى اگر پس از تقصير كردن شك نمايد، به شكّ خود اعتنا نكند.
مسأله 728) كسى كه مىدانسته بايد هفت بار بين صفا و مروه سعى كند و با همين نيّت هم از صفا شروع كرده ولى مجموع هر رفت و برگشت را يك دور حساب كرده و در نتيجه، چهارده مرتبه سعى نموده، احتياط مستحبّ آن است كه سعى را اعاده كند، اگرچه بنابر اقوى سعى او صحيح است.
مسأله 729) اگر در حال سعى يادش آمد كه طواف را ناقص بجا آورده، بايد برگردد و بقيه شوطهاى طواف را تكميل كند و سپس بقيه سعى را بجا آورد.
مسأله 730) اگر كسى در اثناى سعى متوجّه شود كه بيش از هفت شوط طواف كرده، چنانچه زياده طواف كمتر از يك شوط بوده، وظيفهاى ندارد و سعى را تكميل مىكند و چنانچه بيشتر بوده، بايد سعى را رها كند و شوطهاى زائد طواف را به قصد قربت مطلقه تا هفت شوط تكميل كند و نماز طواف بخواند بدون آن كه تعيين كند كه براى طواف اول است يا دوم، سپس سعى را تكميل كند و پس از
(234) مناسك حج و عمره
سعى دو ركعت نماز ديگر بخواند.
مسأله 731) صحّت نيابت در سعى براى انجام چند شوط، محلّ اشكال است؛ بنابر اين كسى كه فقط قادر به چند دور سعى باشد، احتياطا بايد همان مقدار را بجا آورد و سپس كسى را نايب بگيرد تا يك سعى به نيت اعم از تمام و اتمام براى وى بجا آورد.
مسأله 732) كسى كه براى انجام سعى نايب مىشود، لازم نيست مُحرم باشد يا لباس احرام بر تن داشته باشد.
مسأله 733) كسى كه براى اتمام سعى برمىگردد، لازم نيست به همان نقطهاى كه سعى را رها كرده برگردد، بلكه اگر به نقطهاى محاذى با آن هم برگردد به طورى كه دور سعى كامل شود، كافى است.
مسأله 734) محلّ سعى مسجد نيست، بنابر اين زنها در دوران عادت زنانگى مىتوانند سعى كنند.
مسأله 735) كسى كه نمىتواند پياده سعى كند ولى مىتواند اجرت سوار شدن بر چرخ را هرچند با قرض گرفتن بپردازد، بايد سوار بر چرخ شود و سعى كند و نمىتواند نايب بگيرد، مگر آن كه سوار بر چرخ شدن يا پرداخت پول آن برايش مشقّت و حرج داشته باشد.
مسأله 736) بنابر احتياط واجب در تمام شوطهاى سعى موالات شرط است، بنابر اين چنانچه بين رها كردن سعى و ادامه آن به قدرى فاصله بيفتد كه موالات عرفيه به هم بخورد، در غير مواردى كه در
سعى (235)
مسائل پيش گفته شد، احتياطا بايد سعى را از سر بگيرد.
مستحبّات سعى
مسأله 737) مستحبّ است كسى كه مشغول انجام حجّ يا عمره است پس از نماز طواف و پيش از سعى به چاه زمزم برود و از آب آن بياشامد و مقدارى از آن را به سر و پشت و شكم خود بريزد و بگويد:
«اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْما نافِعا وَرِزْقا واسِعا وَشِفاءً مِنْ كُلِّ داءٍ وسُقْمٍ»
پس از آن نزد حجرالأسود بيايد، و مستحبّ است از درى كه مقابل حجرالأسود است به سوى صفا برود و با آرامش دل و بدن بالاى صفا رفته و به خانه كعبه نظر كند و به ركنى كه حجرالأسود در آن است رو نمايد و حمد و ثناى خداوند را بجا آورد و نعمتهاى الهى را به خاطر بياورد، آن گاه اين ذكرها را بگويد:
«اللّهُ أكْبَرُ» هفت مرتبه.
«اَلحَمْدُ للّهِ» هفت مرتبه.
«لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ» هفت مرتبه.
«لا إِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، لَهُ المُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ يُحْيى وَيُميتُ وَهُوَ حَىٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى كُلِّ شَىءٍ قَدِيرٌ» سه مرتبه.
(236) مناسك حج و عمره
آن گاه صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستد و بگويد:
«اللّهُ أكْبَرُ عَلى ما هَدانا وَالْحَمْدُ للّهِ عَلى ما أَبْلانا وَالْحَمْدُ للّهِ الْحَىِّ القَيُّومِ وَالْحَمْدُ للّهِ الْحَىِّ الدّائِمِ» سه مرتبه.
پس بگويد:
«أَشْهَدُ أَنْ لا اِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ لا نَعْبُدُ إِلاّ اِيّاهُ مُخْلِصينَ لَهُ الدّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» سه مرتبه.
پس بگويد:
«اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُكَ الْعَفْوَ وَالْعافِيَةَ وَالْيَقِينَ فِى الدُّنْيا وَالآخِرَةِ» سه مرتبه.
پس بگويد:
«اللّهُ أَكْبَرُ» صد مرتبه.
«لا اِلهَ إِلاَّ اللّهُ» صد مرتبه.
«اَلْحَمْدُ للّهِ» صد مرتبه.
«سُبْحانَ اللّهِ» صد مرتبه.
پس بگويد:
«لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَنَصَرَ عَبْدَهُ وَغَلَبَ الاْءَحْزابَ وَحْدَهُ، فَلَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَحْدَهُ، اَللّهُمَّ بارِكْ لى فِى الْمَوْتِ وَفيما بَعْدَ الْمَوْتِ، اَللّهُمَّ إِنّى أَعُوذُ بِكَ مِنْ ظُلْمَةِ القَبْرِ
مستحبّات سعى (237)
وَوَحْشَتِهِ، اَللّهُمَّ أَظِلَّنى فى ظِلِّ عَرْشِكَ يَوْمَ لا ظِلَّ إِلاّ ظِلُّكَ.»
و به طور مكرّر، دين و جان و خاندان و مال خود را به خداوند عالم بسپارد و سپس بگويد:
«أَسْتَوْدِعُ اللّهَ الرَّحْمنَ الرَّحيمَ الَّذى لا تَضيعُ وَدائِعُهُ دينى وَنَفْسى وَأَهْلى، اَللّهُمَّ اسْتَعْمِلْنى عَلى كِتابِكَ وَسُنَّةِ نَبِيِّكَ وَتَوَفَّنى عَلى مِلَّتِهِ وَأعِذْنى مِنَ الْفِتْنَةِ.»
آن گاه بگويد:
«اللّهُ أَكْبَرُ» سه مرتبه.
و دعاى گذشته را دو بار تكرار كند، سپس يك بار تكبير بگويد و باز دعا را بخواند و اگر تمام اين عمل را نتواند انجام دهد هر قدر كه مىتواند بخواند.
همچنين مستحبّ است در حالى كه بر روى كوه صفا نشسته رو به كعبه نمايد و اين دعا را بخواند:
«اَللّهُمَّ اغْفِرْ لى كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ قَطُّ فَإِنْ عُدْتُ فَعُدْ عَلَىَّ بِالْمَغْفِرَةِ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ، اَللّهُمَّ افْعَلْ بى ما أَنْتَ أَهْلُهُ فَإِنَّكَ إنْ تَفْعَلْ بى ما أَنْتَ أَهْلُهُ تَرْحَمْنى وإِنْ تُعَذِّبْنى فَأَنْتَ غَنِىٌّ عَنْ عَذابى وَأَنَا مُحْتاجٌ إِلى رَحْمَتِكَ، فَيا مَنْ أَنَا مُحْتاجٌ إِلى رَحْمَتِهِ اِرْحَمْنى، اَللّهُمَّ لا تَفْعَلْ بى ما أَنَا أَهْلُهُ فَإِنَّكَ إنْ تَفْعَلْ بى ما أَنَا أَهْلُهُ تُعَذِّبْنى وَلَمْ تَظْلِمْنى،
(238) مناسك حج و عمره
أَصْبَحْتُ أَتَّقى عَدْلَكَ وَلا أَخافُ جَوْرَكَ، فَيا مَنْ هُوَ عَدْلٌ لا يَجُورُ اِرْحَمْنى»
پس بگويد:
«يا مَنْ لا يَخيبُ سائِلُهُ وَلا يَنْفَدُ نائِلُهُ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَجِرْنى مِنَ النّارِ بِرَحْمَتِكَ.»
و در حديث شريف وارد شده است كه هر كس بخواهد مال او زياد شود بايد زياد بر كوه صفا بماند و هنگامى كه از صفا پايين مىآيد بر پلّه چهارم بايستد و متوجّه خانه كعبه شود و بگويد:
«اَللّهُمَّ إِنّى أَعُوذُ بِكَ مِنْ عَذابِ الْقَبْرِ وَفِتْنَتِهِ وَغُرْبَتِهِ وَوَحْشَتِهِ وَظُلْمَتِهِ وَضيقِهِ وَضَنْكِهِ، اَللّهُمَّ أَظِلَّنى فى ظِلِّ عَرْشِكَ يَوْمَ لا ظِلَّ إِلاّ ظِلُّكَ.»
سپس از پلّه چهارم پايين بيايد و احرامى را از روى كمر خود بردارد و بگويد:
«يا رَبَّ الْعَفْوِ، يا مَنْ أَمَرَ بِالْعَفْوِ، يا مَنْ هُوَ أَوْلى بِالعَفْوِ، يا مَنْ يُثيبُ عَلَى الْعَفْوِ، اَلْعَفْوَ اَلْعَفْوَ اَلْعَفْوَ، يا جوَادُ يا كَريمُ يا قَريبُ يا بَعيدُ، اُرْدُدْ عَلَىَّ نِعْمَتَكَ وَاسْتَعْمِلْنى بِطاعَتِكَ وَمَرْضاتِكَ.»
مسأله 738) مستحبّ است انسان با پاى پياده سعى نمايد و در راه رفتن حالت اعتدال را رعايت كند، و براى مردها مستحبّ است در
مستحبّات سعى (239)
محلّى كه در گذشته بازار عطّاران بوده و در حال حاضر ابتدا و انتهاى آن با چراغ سبزرنگى مشخّص شده هروله نمايند، يعنى مانند شتر تند راه بروند و اگر سواره باشند اين فاصله را قدرى تندتر طى كنند، ولى هروله براى زنها مستحبّ نيست. و براى مرد مستحبّ است در طول مسيرى كه هروله مىكند بگويد:
«بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ وَاللّهُ أَكْبَرُ، وَصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ، اَللّهُمَّ اغْفِر وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمْ إِنَّكَ أَنْتَ الاْءَعَزُّ الاْءَجَلُّ الاْءَكْرَمُ، وَاهْدِنى لِلَّتى هِىَ أَقْوَمُ، اَللّهُمَّ إِنَّ عَمَلى ضَعيفٌ فَضاعِفْهُ لى وَتَقَبَّلْهُ مِنّى، اَللّهُمَّ لَكَ سَعْيى وَبِكَ حَوْلى وَقُوَّتى، تَقَبَّلْ مِنّى عَمَلى يا مَنْ يَقْبَلُ عَمَلَ الْمُتَّقينَ.»
و هنگامى كه از محلّ بازار عطّاران گذشت، بگويد:
«يا ذَا الْمَنِّ وَالفَضْلِ وَالْكَرَمِ وَالْنَّعْماءِ والجُودِ، اِغْفِرْ لى ذُنُوْبى، اِنَّهُ لا يَغْفِرُ الْذُّنُوبَ إِلاّ أَنْتَ.»
و هنگامى كه به مروه رسيد بالاى آن برود وهمان اعمالى را كه در صفا انجام داد، بجا آورد و دعاهاى آنجا را به همان ترتيبى كه ذكر شد، بخواند و پس از آن بگويد:
«اَللّهُمَّ يا مَنْ أَمَرَ بِالْعَفْوِ، يا مَنْ يُحِبُّ الْعَفْوَ، يا مَنْ يُعْطى عَلَى الْعَفْوِ، يا مَنْ يَعْفُو عَلَى الْعَفْوِ، يا رَبَّ الْعَفْوِ، اَلْعَفْوَ اَلْعَفْوَ اَلْعَفْوَ.»
(240) مناسك حج و عمره
و مستحبّ است كوشش كند تا هنگام سعى كردن گريه كند و بسيار دعا كند و اين دعا را بخواند:
«اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُكَ حُسْنَ الظَّنِ بِكَ عَلى كُلِّ حالٍ وَصِدْقَ النِّيَّةِ فِى الْتَّوَكُّلِ عَلَيْكَ.»
مستحبّات سعى (241)