موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی
فصل دوّم: طواف
الف ـ وجوب طواف
كسى كه به قصد انجام عمره تمتّع احرام بسته و وارد مكّه معظّمه شده، اوّلين عملى كه بايد انجام دهد، طواف است. طواف به معناى گرديدن و دور زدن است و در اصطلاح عبارت است از هفت بار گرديدن به دور كعبه معظّمه. هر دور از طواف را يك «شوط» مىنامند.
مسأله 505) طواف از اركان عمره است و كسى كه از روى علم و عمد يا به علت ندانستن مسأله آن را ترك كند و يا نادرست انجام دهد و در نتيجه وقت آن فوت شود، عمرهاش باطل است و بنابر احتياط واجب بايد يك شتر قربانى كند و پس از تجديد احرام، حجّ افراد بجا آورد و پس از آن عمره مفرده انجام دهد و در سال آينده نيز حجّ را اعاده كند.
مسأله 506) وقت طواف تا زمانى است كه اگر بخواهد آن را ب
(168)
ديگر اعمال عمره انجام دهد بتواند وقوف اختيارى عرفات را كه از ظهر روز نهم ذىحجّه تا غروب همان روز است درك كند.
مسأله 507) اگر كسى به علّت فراموشى، طواف را ترك كند يا آن را نادرست انجام دهد، مسأله داراى چند صورت است:
1 ـ اگر در ميانه سعى متوجّه شود، سعى را رها كند و پس از بجا آوردن طواف و نماز، سعى را اعاده كند.
2 ـ اگر پس از سعى و پيش از تقصير متوجّه شود، پس از طواف و نماز، احتياطا سعى را اعاده كند.
3 ـ اگر پس از تقصير متوجّه شود، طواف و نماز آن را بجا مىآورد و بنابر احتياط واجب سعى و تقصير را هم اعاده مىكند و تا اعاده تقصير از محرّمات احرام اجتناب مىكند.
4 ـ اگر پس از احرام حج متوجه شد، پس از بازگشت از منى و پيش از طواف حج، طواف عمره و نماز آن را بجا مىآورد.
5 ـ اگر پس از بازگشت به وطن متوجّه شود، بايد به مكّه برگردد و طواف و نماز آن را انجام دهد و اگر نتواند به مكّه بازگردد يا برگشتن برايش مشقّت داشته باشد، بايد شخص مورد اطمينانى را نايب بگيرد تا از طرف او طواف كند و در اين صورت لازم نيست جبران طواف در ماههاى حجّ باشد هم چنانكه لازم نيست خود مكلّف يا نايبش براى انجام طواف، لباس احرام بر تن داشته باشند.
وجوب طواف (169)
مسأله 508) اگر كسى طواف عمره تمتّع يا مفرده را فراموش كند و آميزش جنسى نمايد، بايد يك گوسفند در مكّه به عنوان كفاره قربانى كند و احتياط مستحب آن است كه شتر قربانى كند.
مسأله 509) اگر كسى سعى را به علت فراموشى يا ندانستن مسأله پيش از طواف انجام دهد، بنابر احتياط واجب بايد سعى را اعاده كند و اگر نماز طواف را پيش از طواف بخواند بايد پس از طواف، نماز را اعاده كند.
مسأله 510) اگر محرم به علّت بيمارى، توانايى نداشته باشد كه خودش طواف كند و تا پايان وقت طواف نيز توانايى پيدا نمىكند، اگر ممكن باشد بايد او را بر دوش بگيرند و طواف دهند يا بر چرخ بگذارند يا بر تخت سوار كنند و اگر اين كارها نيز ممكن نيست بايد نايب بگيرد تا برايش طواف كند.
مسأله 511) بيمارى كه او را طواف مىدهند، بايد احكام و شرايط طواف را تا آنجا كه ممكن است رعايت كند.
مسأله 512) صحّت نيابت براى چند شوط از طواف محلّ اشكال است؛ بنابر اين اگر كسى پس از چند دور طواف از انجام بقيّه دورها ناتوان شود، چنانچه مورد از موارد اتمام باشد و بخواهد نايب بگيرد، نايب احتياطا بايد يك طواف كامل به نيت اعم از تمام و
(170) مناسك حج و عمره
اتمام انجام دهد.
مسأله 513) كسى كه براى انجام طواف از طرف ديگرى نايب مىشود، لازم نيست محرم شود يا لباس احرام بپوشد.
مسأله 514) اگر پس از طواف شك كند كه آن را صحيح انجام داده يا نه، مثلاً احتمال بدهد كه در حال طواف، خانه كعبه در سمت چپ او نبوده يا طهارت نداشته يا از داخل حجر اسماعيل عليهالسلام طواف كرده، در صورتى كه به هفت دور بودن طواف و بدون زياده و نقصان بودن آن يقين دارد، به شكّ خود اعتنا نكند، حتّى اگر هنوز در محلّ طواف باشد و از آن جا به جايى ديگر نرفته باشد.
مسأله 515) قبل از آن كه انسان طواف واجب خود را انجام دهد، مىتواند از طرف ديگرى نايب شود و طواف نيابتى را انجام دهد و پس از آن طواف خود را بجا آورد.
ب ـ شرايط طواف
شرايط طواف شش چيز است: 1 ـ نيّت. 2 ـ طهارت از حدث اكبر و اصغر. 3 ـ پاك بودن بدن و لباس از نجاست. 4 ـ ختنه بودن براى مردان. 5 ـ پوشانيدن عورت. 6 ـ موالات، يعنى پى در پى بودن اجزاى طواف.
شرايط طواف (171)
1 ـ نيّت
مسأله 516) مقصود از لزوم نيّت در طواف آن است كه اين عمل با توجّه و همراه با قصد خالص براى خداوند متعال انجام شود و اگر طواف را به نيابت از ديگرى انجام مىدهد آن را تعيين كند. همچنان كه تعيين نوع طواف كه آيا طواف عمره تمتع است يا مفرده يا حجّ تمتّع يا قران يا افراد و يا طواف نساء، هرچند به طور اجمالى لازم است.
مسأله 517) لازم نيست نيّت طواف بر زبان جارى شود يا آن را در دل بگذراند، بلكه همين اندازه كه طواف كننده بداند اين عمل خاص را به عنوان عبادت و براى خداوند بجا مىآورد كافى است.
مسأله 518) كسى كه بيمار يا طفلى را حمل مىكند و طواف مىدهد، اگر خودش نيز قصد طواف كند، طواف هر دو صحيح است.
مسأله 519) اگر در اثناى طواف شك كند كه آيا نيت را به نحو صحيح انجام داده يا نه، بايد طواف را از سر بگيرد ولى اگر بعد از طواف در صحت نيت آن شك كند، به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 520) اگر در طواف يا ديگر اعمال عبادى حجّ و عمره، ريا و خودنمايى كند، يعنى كارها را به انگيزه اين كه به رخ ديگران بكشد و در نظر آنان خوب جلوه دهد، انجام دهد، علاوه بر اين كه معصيت خداوند را نموده، طواف و هر عمل ديگرى كه اين گونه بجا آورده، باطل است.
مسأله 521) اگر انسان در طواف يا هر عمل ديگرى كه بايد با قصد
(172) مناسك حج و عمره
قربت انجام گيرد، رضايت ديگرى را هم شركت دهد و آن را براى خداوند خالص بجا نياورد، عمل باطل است.
مسأله 522) ريا پس از طواف يا ديگر اعمال عبادى گرچه حرام است، ولى موجب بطلان عمل نمىشود.
مسأله 523) قصد قربت در طواف و ديگر اعمال عبادى وجوه گوناگونى دارد؛ انجام عمل براى اطاعت فرمان خداوند يا ترس از دوزخ يا رسيدن به بهشت و ثواب يا كسب خشنودى و رضايت خداوند، همگى نوعى قصد قربت است.
2 ـ طهارت از حدث اكبر و اصغر
مسأله 524) طواف كننده بايد از حدث اكبر مانند جنابت، حيض، نفاس و بنابر احتياط مس ميّت و نيز از حدث اصغر پاك باشد، يعنى بايد با وضو باشد.
مسأله 525) پاك بودن از حدث اكبر و اصغر در انواع طواف واجب مانند طواف عمره، طواف حجّ و طواف نساء شرط است. حتّى در عمره و حجّ مستحبّى نيز چون پس از احرام بستن اتمام آن واجب مىشود، طواف كننده بايد از حدث اكبر و اصغر پاك باشد.
مسأله 526) طواف واجب با حالت حدث اصغر يا اكبر باطل است، خواه از روى عمد باشد يا به علّت غفلت و نسيان يا ندانستن مسأله.
شرايط طواف (173)
مسأله 527) در طواف مستحبّى، پاك بودن از حدث اكبر و اصغر شرط نيست، با اين حال جنب و حايض نمىتوانند به مسجدالحرام وارد شوند، ولى اگر از روى غفلت يا فراموشى وارد شوند و طواف مستحبّى انجام دهند، طواف آنان صحيح است.
مسأله 528) اگر هنگام طواف كردن، حدث اصغر عارض شود، در صورتى كه پيش از تمام شدن دور چهارم باشد، بايد طواف را قطع كند و پس از تحصيل طهارت، طواف را از سر بگيرد و اگر پس از پايان دور چهارم باشد، در صورتى كه عارض شدن حدث بدون اختيار بوده، پس از تحصيل طهارت همان طواف را تمام مىكند و كافى است؛ ولى اگر پيدايش حدث عمدى باشد، پس از تحصيل طهارت احتياطا يك طواف به نيت اعم از تمام و اتمام بجا آورد.
مسأله 529) اگر كسى در حال طواف، دچار اِغما و بىهوشى شود، بايد پس از به هوش آمدن وضو بگيرد و به تفصيلى كه در مسأله قبل گفته شد طواف را تكميل يا اعاده نمايد.
مسأله 530) اگر هنگام طواف كردن حدث اكبر مانند جنابت يا حيض عارض شود، بايد فورا از مسجد الحرام بيرون برود و پس از رفع حدث، طواف را به همان تفصيلى كه در مسأله 528 گفته شد تكميل يا اعاده كند.
مسأله 531) كسى كه از وضو گرفتن يا غسل كردن معذور است و
(174) مناسك حج و عمره
مىخواهد براى طواف تيمّم كند، در صورتى مىتواند فورا تيمّم نمايد كه ظنّ به رفع عذر نداشته باشد، ولى اگر به برطرف شدن عذر گمان داشته باشد، بايد تا تنگ شدن وقت طواف صبر كند.
مسأله 532) كسى كه بدل از غسل، تيمّم كرده، هرگاه پس از آن كارى كه وضو را باطل مىكند انجام دهد، علاوه بر وضو گرفتن احتياطا بايد تيمم بدل از غسل هم بكند و چنانچه از وضو گرفتن معذور باشد، بايد بدل از وضو نيز تيمّم كند.
مسأله 533) كسى كه با وضو بوده هرگاه شك كند كه آيا حدث اصغر عارض شده يا نه، مىتواند بنابر وضو داشتن بگذارد و وضو گرفتن لازم نيست. همچنين كسى كه از حدث اكبر پاك بوده اگر شك كند كه آيا حدث عارض شده يا نه، مىتواند بنابر پاك بودن بگذارد.
مسأله 534) اگر شك كند كه براى طواف غسل كرده يا وضو گرفته يا نه و قبلاً نيز وضو يا غسل نداشته و يا نمىداند كه قبلاً وضو يا غسل داشته يا نه، بايد غسل كند يا وضو بگيرد.
مسأله 535) اگر پس از پايان طواف شك كند كه آن را با وضو بجا آورده يا نه، يا شك كند كه طواف را با غسل انجام داده يا بدون غسل، طوافش صحيح است، ولى براى اعمال پس از آن كه نياز به طهارت دارد، بايد تحصيل طهارت كند؛ البته چنانچه بعد از حدث اصغر شك كند كه قبل از طواف غسل كرده يا نه، بايد غسل كند و
شرايط طواف (175)
طواف را اعاده نمايد و براى اعمال پس از آن كه احتياج به طهارت دارند، وضو بگيرد.
مسأله 536) اگر در ميانه طواف شك كند كه وضو داشته يا نه و حالت سابق خود را هم نداند كه آيا با وضو بوده يا بدون وضو، طواف را رها كرده و وضو مىگيرد و اگر پس از پايان دور چهارم بوده از همانجا طواف را تكميل مىكند و اگر پيش از تمام شدن دور چهارم بوده، بنابر احتياط واجب يك طواف به نيت اعم از تمام و اتمام بجا مىآورد.
مسأله 537) اگر در ميانه طواف شك كند كه آيا از جنابت يا حيض يا نفاس پاك است يا نه و حالت سابق خود را هم نداند، بايد فورا از مسجدالحرام بيرون رود و چنانچه پس از اتمام شوط چهارم باشد، بعد از تحصيل طهارت بقيه طواف را تكميل كند و اگر پيش از شوط چهارم باشد، پس از تحصيل طهارت طواف را از سر بگيرد.
مسأله 538) در تمام صورتهايى كه طواف كننده در طهارت خود شك دارد و گفته شد كه مىتواند بنابر طهارت بگذارد يا طوافش صحيح است، بهتر است كه اگر در حدث اصغر شك داشته باشد تجديد وضو كند و اگر در حدث اكبر شك داشته باشد رجاءً غسل بجا آورد؛ چون ممكن است بعدا معلوم شود وضو يا غسل نداشته و اعمالش دچار اشكال شود.
(176) مناسك حج و عمره
مسأله 539) كسى كه مىخواهد طواف كند هرگاه آب وچيزهايى كه تيمّم كردن بر آن جايز است، در اختيار نداشته باشد، حكم كسى را دارد كه از انجام طواف ناتوان است. بنابر اين در صورتى كه از پيدا شدن يكى از آن دو مأيوس باشد بايد نايب بگيرد، و احتياط واجب آن است كه اگر جنب يا حايض يا نفساء نيست، خودش هم طواف كند و اگر مستحاضه است، چون ورود زن مستحاضه به مسجدالحرام بدون انجام غسلهاى واجب يا تيمّم جايز است، به همان احتياطى كه در غير جنب و حايض و نفساء گفته شد عمل كند، گرچه ورود به مسجدالحرام براى وى خلاف احتياط استحبابى است. هر چند اين فرض كه كسى بخواهد وارد مسجدالحرام شود و نه آب و نه چيزى كه تيمّم بر آن صحيح است در اختيار نداشته باشد، فرض بسيار بعيدى است.
مسأله 540) كسانى كه شرعا از غسل كردن يا وضو گرفتن معذورند ولى مىتوانند تيمّم نمايند، هرگاه تيمّم كنند و طواف و نماز طواف را بجا آورند، لازم نيست نايب بگيرند.
مسأله 541) كسى كه وظيفه داشته غسل مسّ ميّت كند و به علّت فراموشى اعمال حجّ را بدون غسل مسّ ميّت بجا آورده و پس از پايان اعمال متوجّه شده، چنانچه پس از مسّ ميّت غسل جنابت كرده باشد، همان غسل كافى است و عملش صحيح است وگرنه
شرايط طواف (177)
احتياطا بايد طوافها و نمازهاى آن را اعاده كند. و اگر پس از مسّ ميّت، غسل واجب يا مستحبّى انجام داده باشد، مىتواند براى تصحيح اعمالش با رعايت موازين باب تقليد از مجتهدى تقليد كند كه هر نوع غسل واجب يا مستحبّى را رافع حدث مىداند.
مسأله 542) مبطون ـ يعنى كسى كه پىدرپى غايط يا باد معده از او بيرون مىآيد ـ و مسلوس ـ يعنى كسى كه بدون اختيار ادرار از او خارج مىشود ـ هرگاه وقتى داشته باشند كه بتوانند طواف و نماز را با وضو و بدن پاك انجام دهند، بايد طواف و نماز را در همان وقت بجا آورند و اگر چنين وقتى ندارند، مبطون بنابر احتياط واجب بايد براى هر بار كه حدث از او خارج مىشود يك وضو بگيرد و اگر اين كار مشقّت دارد براى طواف يك وضو بگيرد و فورا به طواف مشغول شود و براى نماز هم يك وضو بگيرد و فورا نماز را بخواند، و مسلوس اگر يك وضو براى طواف و يك وضو براى نماز طواف بگيرد و پس از وضو بلافاصله مشغول طواف يا نماز طواف شود كافى است.(1)
مسأله 543) كسانى كه به علّت جرّاحى و مانند آن بول يا غايط از مجرايى غير از مجراى طبيعى آنان خارج مىشود، احتياطا بايد به
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ مسلوس و مبطون احكام ديگرى نيز دارند كه در رساله توضيح المسائل در مسايل 333 - 342 بيان شده است.
(178) مناسك حج و عمره
وظيفه مسلوس و مبطون عمل كنند.
مسأله 544) اگر كسى در عمره تمتّع پس از تقصير متوجّه شود كه طواف و نماز آن را با وضوى باطل يا بدون وضو انجام داده، بايد علاوه بر طواف و نماز احتياطا سعى و تقصير را هم اعاده كند.
مسأله 545) اگر كسى در هنگام طواف عمره تمتّع يقين پيدا كند كه محدث شده، هرگاه طواف و نماز را با همان حالت انجام دهد و پس از آن نيز ديگر اعمال را انجام دهد و وقت براى اعاده آنها نداشته باشد، عمرهاش باطل است.
مسأله 546) اگر زن هنگام انجام طواف عمره تمتّع حايض شد و تا قبل از رفتن به عرفات پاك نمىشود، بايد سعى و تقصير را بجا آورد و سپس براى حج تمتع محرم شود و چنانچه عارض شدن حيض قبل از شوط چهارم طواف باشد، پس از بازگشت از منى و پيش از انجام دادن طواف حج، يك طواف كامل به عنوان طواف عمره بجا آورده و نماز آن را بخواند و اگر عارض شدن حيض پس از اتمام شوط چهارم طواف باشد، پيش از انجام طواف حج بقيه طواف عمره را تكميل كند و نماز آن را بخواند.
مسأله 547) اگر زنى پس از انجام عمره تمتّع متوجّه شود كه طوافش باطل بوده و به علّت عذر زنانگى نتواند تا پيش از وقوف به عرفات آن را جبران نمايد، بايد براى حجّ تمتّع محرم شود و پس از
شرايط طواف (179)
بازگشت از منى به مكّه و رفع عذر و پيش از طواف حج، طواف و نماز طواف عمره را جبران كند.
مسأله 548) زنى كه در غير ايّام عادت لك ديده و با اعتقاد به اين كه پاك بوده، طواف و نماز را انجام داده و شب بعد خونى ديده كه نشانههاى حيض را دارد، اگر يقين كند كه پس از ديدن لك، خون در باطن فرج بوده و قطع نشده، لكهايى كه ديده، حكم حيض را دارد و طواف و نمازش صحيح نيست و بايد آن را اعاده كند ولى حجّش صحيح است؛ و اگر در عمره بوده، چنانچه وقت تنگ باشد و نتواند طواف و نماز را اعاده كند، علاوه بر اعاده طواف و نماز آن پيش از انجام دادن طواف حج، احتياطا پس از حجّ تمتّع يك عمره مفرده نيز بجا بياورد. ولى اگر به وجود خون در باطن فرج شك داشته باشد يا يقين كند كه خون قطع شده، حكم حيض را ندارد و طواف و نمازش صحيح است.
مسأله 549) اگر زنى به تصوّر اين كه از حيض پاك شده طواف كند و در اثناى سعى متوجّه شود كه هنوز پاك نشده، سعى را رها مىكند و پس از پاك شدن، طواف و نماز و سعى را اعاده مىكند و اگر پس از اتمام سعى متوجّه شود، پس از پاك شدن و اعاده طواف و نماز، سعى را هم احتياطا اعاده كند.
مسأله 550) زنانى كه به علّت خوردن قرص، نظم عادت ماهيانه
(180) مناسك حج و عمره
آنها برهم مىخورد و گاه مدّتى طولانى خون و لك مىبينند، چنانچه خونى كه مىبينند تا سه روز استمرار داشته باشد، هرچند به اين صورت كه خون در باطن فرج باشد، حكم حيض را دارد و گرنه بايد به وظيفه زن مستحاضه عمل كنند.
مسأله 551) زن مستحاضه بايد براى هر يك از طواف و نماز آن به همان وظايفى كه براى نمازهاى روزانه دارد عمل كند، يعنى اين كه در استحاضه كثيره براى هر يك از طواف و نماز يك غسل انجام دهد و در استحاضه قليله براى هر يك از آنها يك وضو بايد بگيرد و در استحاضه متوسطه يك غسل براى هر دو انجام دهد و براى هر كدام، يك وضو بگيرد و در استحاضه متوسطه چنانچه براى خواندن نمازهاى يوميه غسل استحاضه را قبلاً انجام داده باشد، كافى است؛ البته چنانچه از وقت غسل يا وضو براى طواف تا آخر نماز، خون در باطن هم قطع شده باشد، لازم نيست دوباره براى نماز غسل كند يا وضو بگيرد.
مسأله 552) اگر زن در حال طواف، مستحاضه شود، اگر پيش از اتمام شوط چهارم باشد، پس از طهارت و تطهير، طواف را از سر مىگيرد و اگر پس از اتمام دور چهارم باشد، چنانچه پس از طهارت و تطهير طواف را تمام كند، كافى است.
مسأله 553) هرگاه از زن مستحاضهاى كه به وظيفه خود عمل كرده
شرايط طواف (181)
و مشغول طواف شده، خون بيرون بيايد، چنانچه خون مستمر بوده يعنى در باطن وجود داشته، طوافش را ادامه مىدهد و صحيح است ولى چنانچه در باطن نيز خون قطع شده بوده و دوباره شروع شده است، حكم حدث جديد را دارد و بايد طبق حكم مسأله قبل عمل كند.
مسأله 554) زن مستحاضهاى كه بايد براى طواف و نماز آن غسل نمايد، لازم است به گونهاى عمل كند كه بدون فاصله زمانى زياد پس از غسل، مبادرت به طواف نمايد، بنابر اين بايد از نزديك مسجدالحرام غسل كند و اگر غسل كردن از جايى نزديك به مسجدالحرام ممكن نيست، بايد تيمّم كند.
مسأله 555) زن مستحاضهاى كه به وظيفه خود عمل كرده و مشغول طواف شده، هرگاه طوافش با اقامه نماز جماعت در مسجدالحرام مصادف شود، مىتواند نماز را به جماعت بخواند و سپس طواف را ادامه دهد و نماز و طوافش صحيح است مشروط بر اين كه از هنگام غسل تا آخر طواف، خون قطع باشد. ولى اگر در اثناى طواف خون بيرون آمده باشد، بنابر احتياط آن طواف را رها كرده و يك طواف به نيت اعم از تمام و اتمام بجا آورد و اگر خروج خون پيش از خواندن نماز يا در اثناى آن باشد، آن نماز را نيز احتياطا اعاده كند.
مسأله 556) زنها ـ چه قرشيه باشند و چه غير قرشيه ـ پس از تمام
(182) مناسك حج و عمره
شدن پنجاه سال يائسه مىشوند و خون حيض نمىبينند و خونى كه پس از پنجاه سالگى مىبينند خون استحاضه است.
3 ـ پاك بودن لباس و بدن از نجاست
شرط سوّم طواف، آن است كه لباس و بدن طواف كننده پاك باشد.
مسأله 557) احتياط واجب آن است كه طواف كننده حتّى از نجاساتى كه در نماز از آن عفو شده ـ مانند خون كمتر از درهم در لباس يا بدن و يا نجاست در جامههايى مانند جوراب و عرقچين نجس ـ نيز اجتناب نمايد.
مسأله 558) چيزهايى مثل انگشتر، عينك، ساعت و مانند آنها كه لباس بر آنها صدق نمىكند، چنانچه نجس باشند به صحت طواف ضررى نمىزنند و همچنين بودن چيز نجس همراه انسان در طواف مانعى ندارد.
مسأله 559) اگر در بدن طواف كننده، زخم يا دملى باشد، در صورتى كه تطهير آن و عوض كردن لباس نجس مشقّت نداشته باشد، احتياط واجب آن است كه تطهير كند و جامه را عوض كند، ولى اگر تطهير كامل مشقّت داشته باشد، بنابر احتياط بايد به هر مقدار كه مىتواند تطهير كند و اگر اصلاً امكانپذير نباشد، تطهير لازم نيست.
شرايط طواف (183)
مسأله 560) اگر تطهير بدن يا لباس جز با تأخير انداختن طواف و نماز ممكن نباشد، احتياط آن است كه طواف و نماز را به تأخير بيندازد مشروط بر اين كه وقت، تنگ نشود.
مسأله 561) اگر پس از پايان طواف يقين پيدا كند كه در حال طواف بدن يا لباسش نجس بوده، طوافش صحيح است.
مسأله 562) كسى كه در پاكى لباس يا بدنش شك دارد، مىتواند با همان حال طواف كند، خواه بداند كه پيش از اين پاك بوده يا نداند؛ ولى اگر بداند كه بدن يا لباسش پيشتر نجس بوده و نداند كه آيا آن را تطهير نموده يا نه، نمىتواند با آن حال طواف كند، بلكه بايد تطهير كند و سپس طواف نمايد.
مسأله 563) اگر در بين طواف، بفهمد كه جامه يا بدن او نجس است، چه همان موقع نجس شده باشد و چه يقين كند كه نجاست از شوطهاى قبل و يا از ابتداى طواف به بدن يا لباس او بوده است، بايد طواف را رها كند و پس از تطهير، طواف را از همان جايى كه رها كرده، تمام كند و طوافش صحيح است.
مسأله 564) اگر از روى فراموشى با جامه يا بدن نجس طواف كند و پس از پايان طواف يادش بيايد، احتياط واجب آن است كه طواف را با طهارت اعاده كند و اگر در بين طواف يادش بيايد، پس از تطهير بنابر احتياط طواف را تمام كند و نماز طواف بجا بياورد و سپس
(184) مناسك حج و عمره
طواف و نماز را اعاده كند و يا يك طواف به نيت اعم از تمام و اتمام بجا آورد و سپس نماز طواف را بخواند.
مسأله 565) اگر در حال طواف، خون از بينى انسان بيايد، در صورتى كه به ظاهر بينى برسد، بايد طواف را قطع كند و پس از تطهير، طواف را اتمام نمايد، ولى اگر خون تنها به فضاى داخل بينى برسد مانعى ندارد. همچنان كه اگر خون را قبل از رسيدن به ظاهر بينى، با دستمالى پاك كند مىتواند با همان حال طواف كند.
4 ـ ختنه بودن براى مردان
شرط چهارم طواف آن است كه مرد طواف كننده بايد ختنه شده باشد.
مسأله 566) اين شرط در مورد زنها نيست ولى بنابر احتياط واجب بايد در مورد پسران نابالغ مراعات شود.
مسأله 567) احرام مردى كه ختنه نشده صحيح است، ولى اگر طواف كند، طواف او باطل است. بنابر اين مردى كه ختنه نشده اگر براى حجّ يا عمره مفرده احرام ببندد، چون طواف او باطل است، محرّمات احرام بر او حلال نمىشود، مگر اين كه ختنه كند و طواف نمايد يا پس از ختنه كردن در صورتى كه خودش قادر به طواف نباشد نايب بگيرد. بنابر احتياط پسر بچّهاى كه او را وادار به احرام
شرايط طواف (185)
نمودهاند يا او را محرم كردهاند نيز همين حكم را دارد.
مسأله 568) طواف كسى كه ختنه شده به دنيا آمده، صحيح است.
مسأله 569) كسى كه مستطيع شده ولى ختنه نشده، بايد ابتدا ختنه كند و سپس حجّ بجا بياورد و اگر فعلاً ختنه شدن براى او مقدور نيست يا ضرر دارد، بايد صبر كند و پس از ختنه شدن حج بجا آورد، ولى كسى كه ختنه شدن براى او به كلّى ضرر دارد، بايد مُحرم شود و احتياطا هم خودش طواف كند و هم براى طواف نايب بگيرد و پس از طواف، خودش نماز طواف را بجا بياورد و پس از طواف نايب نيز، نماز ديگرى بجا بياورد؛ ولى اگر خود و نايبش طواف را با هم انجام مىدهند، چنانچه خودش پس از طواف، يك نماز بجا بياورد كافى است.
5 ـ پوشانيدن عورت
شرط پنجم طواف پوشانيدن عورت در حال طواف است؛ بنابر اين طواف بدون ستر عورت باطل است.
مسأله 570) لباسى كه طواف كننده با آن ستر عورت مىنمايد بايد مُباح باشد؛ بنابر اين طواف با ساتر غصبى صحيح نيست، بلكه بنابر احتياط واجب در حال طواف بايد از پوشيدن لباس غصبى هرچند ساتر عورت نباشد اجتناب نمود.
(186) مناسك حج و عمره
مسأله 571) بنابر احتياط واجب، لباسى كه طواف كننده عورت خود را با آن مىپوشاند بايد شرايط لباس نمازگزار را داشته باشد.(1)
مسأله 572) زن بايد در حال طواف تمام بدن خود به استثناى صورت و دو دست را بپوشاند.
مسأله 573) اگر زن هنگام طواف عمدا مقدارى از موهاى سر يا جاهاى ديگرِ بدن كه بايد پوشيده باشد را آشكار سازد، بنابر احتياط طوافش باطل است و اگر عمدى نباشد طوافش صحيح است، مگر در مورد جاهل مقصّر كه بنابر احتياط طوافش باطل است.
مسأله 574) لباسى كه انسان با آن طواف مىكند اگر از عين پولى كه خمس به آن تعلّق گرفته، خريدارى شده باشد و قصد وى اين باشد كه خمس آن را نپردازد، حكم لباس غصبى را دارد و طواف با آن صحيح نيست؛ وگرنه گرچه به اهل خمس مديون است ولى به صحّت طوافش اشكال وارد نمىشود.
مسأله 575) اگر كسى به علّت ندانستن مسأله با عين پولى كه
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ لباس نمازگزار شش شرط دارد: 1 ـ پاك باشد. 2 ـ مُباح باشد. 3 ـ از اجزاى مردار نباشد. 4 ـ از حيوان حرام گوشت نباشد. 5 و 6 ـ اگر نمازگزار مرد است، لباس او ابريشم خالص و طلا باف نباشد (براى ملاحظه تفصيلى مسايل مربوط به شرايط لباس نمازگزار مراجعه كنيد به رساله توضيحالمسائل، مسأله 827 تا 889).
شرايط طواف (187)
خمس آن پرداخت نشده لباسى بخرد و قصدش اين باشد كه خمس آن را نپردازد و با آن طواف كند و بعدا متوجّه شود، اصل حجّ و عمرهاش صحيح است، ولى طواف و نمازش صحيح نيست و بايد اعاده شود و اگر وقت براى اعاده نيست، حجش باطل است و احتياطا بايد يك شتر كفاره بدهد.
مسأله 576) اگر با پولى كه معلوم نيست خمس به آن تعلّق گرفته يا نه، لباسى بخرد و با آن طواف كند طوافش صحيح است، ولى احتياط مطلوب است.
مسأله 577) همراه داشتن پول خمس نداده يا غصبى در حال طواف، ضررى به صحّت طواف وارد نمىكند.
6 ـ موالات
مسأله 578) شرط ششم طواف آن است كه اجزاى طواف به تفصيلى كه خواهد آمد موالات عرفى داشته باشد، يعنى طواف را به گونهاى پىدرپى انجام دهد كه عرفا بر هفت دور گرديدن او يك طواف صدق كند و لازمه اين كار آن است كه در ميان دورهاى طواف و نيز اجزاى يك دور، مكث طولانى نكند.
مسأله 579) در بين طواف دراز كشيدن يا نشستن براى رفع خستگى مانعى ندارد، ولى نبايد آن قدر طول بكشد كه موالات
(188) مناسك حج و عمره
عرفيّه به هم بخورد.
مسأله 580) اگر طواف كننده در اثناى طواف به علّت عذرى مانند بيمارى يا حيض يا حدث بىاختيار از ادامه طواف معذور شود و تا رفع عذر و ادامه طواف فاصله زيادى بيفتد و موالات عرفى به هم بخورد، اگر قبل از اتمام چهار شوط باشد، بايد طواف را از سر بگيرد و اگر پس از پايان دور چهارم باشد اتمام طواف كافى است.
مسأله 581) قطع طواف به اين معنا كه انسان در ميانه طواف آن را رها كند و بقيّه آن را بجا نياورد تا موالات عرفى به هم بخورد، در طواف واجب چنانچه بدون عذر و از روى دلبخواهى باشد مكروه است و قطع نكردن آن موافق با احتياط استحبابى است، ولى قطع طواف براى رسيدن به نماز جماعت يا رسيدن به وقت فضيلت نماز، جايز بلكه مستحبّ است.
مسأله 582) قطع طواف مستحبّى حتّى بدون عذر هم جايز است.
مسأله 583) كسى كه طواف را بدون عذر قطع كرده، چنانچه از مطاف خارج نشده باشد و موالات نيز به هم نخورده باشد، بايد طواف را تكميل كند و طوافش صحيح است؛ و اگر از مطاف خارج شده و مشغول كارى شده باشد كه عرفا بگويند طواف را قطع كرده، چنانچه پيش از اتمام شوط چهارم باشد، طوافش باطل است و بايد آن را از سر بگيرد، و اگر بعد از شوط چهارم باشد، احتياطا بايد يك بايدآن را از سر بگيرد، و اگر بعد از شوط چهارم باشد، احتياطا بايد يك
شرايط طواف (189)
طواف به نيت اعم از تمام و اتمام بجا آورد مگر اين كه موالات به هم بخورد كه در اين صورت بايد آن را از سر بگيرد.
مسأله 584) كسى كه مشغول طواف است و وقت نماز واجبش تنگ شده، بايد طواف را رها كند و نماز بخواند و سپس طواف را از همانجا كه قطع كرده ادامه دهد.
مسأله 585) كسى كه براى رسيدن به نماز جماعت يا رسيدن به وقت فضيلت نماز، طواف را قطع نموده، پس از نماز هرگاه طواف را از همان جا كه قطع كرده اتمام نمايد، كافى است.
مسأله 586) كسى كه چند طواف را پس از شروع كردن قطع نموده، در صورتى كه طواف آخر را تكميل كند، طوافش صحيح است.
ج ـ واجبات طواف
مسأله 587) واجبات طواف ـ يعنى امورى كه در طواف معتبرند و جزء آن محسوب مىشوند ـ عبارتند از:
1 ـ شروع كردن طواف از حجرالاسود.
2 ـ ختم كردن هر دور از طواف به حجرالاسود.
3 ـ اين كه در حال طواف، خانه كعبه در سمت چپ طواف كننده باشد.
4 ـ اين كه با حالت اختيار طواف كند.
5 ـ گرديدن به دور حجراسماعيل عليهالسلام .
(190) مناسك حج و عمره
6 ـ اين كه طواف كننده از كعبه و آنچه جزء آن محسوب مىشود، بيرون باشد.
7 ـ اين كه طواف هفت شوط باشد، نه كمتر و نه بيشتر.
1 ـ شروع كردن از حجرالاسود
مسأله 588) براى شروع كردن طواف از حجرالاسود، كافى است كه طواف كننده كمى پيش از آن كه به روبروى حجرالاسود برسد نيّت كند كه از همان جا كه طواف واقعا واجب است نزد خداوند محسوب شود. همين قصد اجمالى كافى است و يقين به محاذات خارجى لازم نيست.
مسأله 589) براى شروع طواف از حجرالاسود بايد بدون دقّتهاى وسوسهآميز و به طور متعارف همان گونه كه همه مسلمانان طواف مىكنند، عمل نمود و در پايان هر دور ايستادن و توقّف كردن و جلو و عقب رفتن نه تنها لازم نيست، بلكه در مواردى حرام و موجب اشكال در طواف مىشود.
مسأله 590) اگر عمدا طواف را از پيش از حجرالاسود مثلاً از ركن يمانى يا بين ركن يمانى و ركن حجرالاسود شروع كند و به همان جا ختم كند، طواف باطل است و بايد طواف و نماز را اعاده كند.
مسأله 591) اگر كسى به اشتباه يقين كند كه ركن يمانى، ركن حجرالاسود است و طواف را از آنجا شروع كند وبه آنجا ختم كند،
واجبات طواف (191)
اگر نيّتش اين بوده كه طواف را از حجرالاسود شروع كند و در تطبيق محلّ آن اشتباه كرده، هرگاه در ميانه طواف متوجّه شود چنانچه شوط آخر را تا حجرالاسود ادامه دهد، طوافش صحيح است و اگر پس از پايان طواف متوجّه شود، در صورتى كه كسرى آن را جبران كند، كافى است.
2 ـ ختم كردن هر دور از طواف به حجرالاسود
مسأله 592) هرگاه طواف كننده در هر دور از طواف بدون توقّف و جلو و عقب رفتن از مقابل حجرالاسود عبور كند و در دور پايانى نيز با همان قصدى كه هنگام شروع طواف گفته شد از روبروى حجرالاسود بگذرد، در واقع پايان همه دورهاى طواف و نيز پايان طوافش حجرالاسود بوده و كافى است.
مسأله 593) اگر طواف كننده در هر دور به ركن ديگرى مثلاً ركن يمانى كه رسيد نيّت ختم طواف را بكند و از حجرالاسود نيّت شوط ديگر را بنمايد، طوافش باطل است و بايد آن را اعاده كند.
3 ـ قرار گرفتن كعبه در سمت چپ طواف كننده
شرط سوّم طواف، آن است كه خانه كعبه در طول مدّت طواف در سمت چپ طواف كننده باشد.
مسأله 594) لازم نيست در تمام حالات طواف، خانه كعبه درست
(192) مناسك حج و عمره
روبروى شانه چپ طواف كننده قرار گيرد، بلكه كسى كه به طور متعارف دور مىزند اگر هنگام دور زدن در اطراف حجراسماعيل عليهالسلام يا هنگام رسيدن به گوشههاى بيت، كعبه مقدارى از طرف چپ او خارج شود و يا حتّى متمايل به پشت وى قرار بگيرد مانعى ندارد.
مسأله 595) گاهى برخى افراد ناآگاه به گمان خود براى اين كه احتياط كنند و كعبه را در همه حالات طواف در سمت چپ خود قرار دهند، ديگرى را وادار مىنمايند تا او را طواف دهد و طواف كننده در راه رفتن، اختيارى از خود ندارد؛ چنين طوافى باطل است و اگر كسى طواف نساء را اين گونه انجام دهد، مسايل جنسى بر او حلال نمىشود.
مسأله 596) اين احتياط كه خانه كعبه در تمام حالات طواف، حقيقتا در سمت چپ طواف كننده باشد خيلى ضعيف است و قابل اعتنا نيست و اشخاص عادى و اهل وسوسه بايد از آن احتراز كنند، ولى اگر شخص عاقل عالمى هنگام رسيدن به حجراسماعيل عليهالسلام يا اركان كعبه از روى احتياط قدرى شانه خود را متمايل به چپ كند در صورتى كه خلاف متعارف نباشد و موجب انگشت نمايى نشود، مانعى ندارد.
مسأله 597) در حال طواف، واجب نيست صورت طواف كننده به سمت جلو باشد؛ بلكه مىتواند صفحه صورت را بگرداند و به
واجبات طواف (193)
چپ و راست و حتّى به پشت نگاه كند.
مسأله 598) بوسيدن كعبه در حال طواف مانعى ندارد، ولى كسى كه بدنش به سمت خانه خداست نبايد در آن حالت دور بزند و بايد طواف را از همانجا اتمام كند.
مسأله 599) كسى كه توجّه داشته كه در حال طواف، كعبه بايد در سمت چپ طواف كننده باشد و قصد داشته عمل صحيح را انجام دهد، اگر پس از طواف، شك كند كه آيا كعبه در حال طواف در سمت چپ او قرار داشته يا نه، به شكّ خود اعتنا نكند و طوافش صحيح است.
مسأله 600) كسى كه كودك محرم را بغل كرده و او را طواف مىدهد، بايد او را به نحوى در آغوش بگيرد كه شانه چپ وى به طرف كعبه قرار بگيرد.
4 ـ طواف كردن با حالت اختيار
مسأله 601) شرط چهارم طواف آن است كه طواف كننده با حالت اختيار طواف كند؛ بنابر اين اگر فشار ناشى از كثرت جمعيّت سبب شود تا انسان گِرد خانه خدا بگردد كافى نيست، ولى هرگاه فشار جمعيّت تنها سبب شود كه انسان تندتر برود، در صورتى كه طواف كننده به اختيار خود قدم بردارد، ضررى ندارد.
مسأله 602) اگر به علّت كثرت جمعيّت، طواف كننده را بدون
(194) مناسك حج و عمره
اختيار بردند و دور دادند، كفايت نمىكند و بايد آن دور را از سر بگيرد.
مسأله 603) اگر به علّت ازدحام و كثرت جمعيّت، مقدارى از طواف بر خلاف متعارف انجام گيرد مثلاً روى طواف كننده به طرف كعبه قرار بگيرد يا كعبه در پشت سر او واقع شود و يا عقب عقب برود، بايد همان مقدار را جبران كند و البتّه در برخى موارد، تصحيح طوافى كه باطل شده، ممكن نيست و بايد طواف را از سر بگيرد.
مسأله 604) كسى كه مىداند يا احتمال مىدهد كه به علّت ازدحام جمعيّت مقدارى از طوافش را بدون اختيار انجام مىدهد يعنى فشار ناشى از كثرت جمعيّت او را مىبرد مىتواند طواف را شروع كند، ولى اگر بىاختيار او را بردند بايد همان مقدار را جبران كند و تنها اين كه از اوّل نسبت به آن مقدارى كه او را بىاختيار مىبرند نيّت طواف كند، كافى نيست.
مسأله 605) در طواف، آهسته رفتن، تند رفتن، دويدن، سواره طواف كردن، با دوچرخه طواف كردن جايز است، ولى بهتر است كه در رفتن اعتدال را رعايت كند.
مسأله 606) اگر در طواف، به علّت فشار جمعيّت چند قدم بىاختيار برود، بايد همان مقدار را جبران كند و اگر تمام دورى را كه چند قدم از آن، او را بىاختيار بردهاند، به عنوان طواف اعاده كند و يا بدون قطع طواف و به هم خوردن موالات، كل طواف را اعاده كند،
واجبات طواف (195)
اشكال دارد.
مسأله 607) اگر در مقدارى كه او را بى اختيار بردهاند، شك داشته باشد، بايد مقدارى را كه احتمال مىدهد طواف باطل شده به عقب برگردد و نيّت كند كه از همانجا كه طوافش باطل شده، حساب شود، و اگر هم يك دور كامل طواف كند و قصدش اين باشد كه مقدار باطل شده به طور صحيح انجام شود و زيادى قبلى و بعدى به عنوان مقدمّه علميّه باشد نه طواف، مانعى ندارد و طوافش صحيح است، ولى اين در صورتى است كه پس از باطل شدن مقدارى از يك دور، بقيّه آن را به قصد طواف، تكميل نكرده باشد و گرنه طواف، اشكال پيدا مىكند.
مسأله 608) اگر براى جبران مقدار باطل شده طواف نتواند به عقب برگردد بايد بدون اين كه قصد طواف كند با جمعيّت برود و هرگاه به جايى كه طواف بايد جبران شود رسيد، نيّت طواف كند.
مسأله 609) كسى كه براى جبران مقدارى از طواف باطل شده به عقب برمىگردد، لازم نيست به همان نقطهاى كه طواف از آن جا باطل شده برگردد، بلكه اگر به نقطه محاذى آن هم برگردد به طورى كه هرگاه از آن جا طواف كند يك دور كامل بشود، كافى است.
مسأله 610) طواف كردن بر روى ويلچر يا تخت روان و امثال آن كه توسط اشخاص ديگر برده مىشود، چنانچه به نحوى باشد كه آن
(196) مناسك حج و عمره
افراد تحت اختيار طواف كننده باشند و با اراده وى حركت كنند يا بايستند، حتى در حال اختيار جايز است.
5 ـ گرديدن به دور حِجْراسماعيل عليهالسلام
طواف كننده بايد به دور حجراسماعيل عليهالسلام كه مكانى متّصل به خانه كعبه است بگردد.
مسأله 611) اگر كسى به دور حجراسماعيل عليهالسلام نگرديد و از داخل آن طواف كرد، طوافش باطل است و بايد آن را اعاده كند. و اگر عمدا اين كار را بكند حكم ابطال عمدى طواف را دارد.
مسأله 612) اگر كسى به علّت ندانستن مسأله در برخى از شوطهاى طواف به دور حجراسماعيل عليهالسلام نگرديد و وارد حجر شد، بايد تمام آن دور را از سر بگيرد و طواف را كامل كند و نماز بخواند و اعاده طواف و نماز آن لازم نيست، هرچند مطابق با احتياط استحبابى است. ولى اگر از روى اشتباه و فراموشى وارد حجر شود هرگاه برگردد و از همان جايى كه وارد شده، طواف را ادامه دهد، كافى است و اعاده تمام آن دور و نيز اعاده تمام طواف لازم نيست.
مسأله 613) اگر كسى در برخى از دورهاى طواف از روى ديوار حجراسماعيل عليهالسلام برود بايد به همان وظيفهاى كه در مسأله پيش گفته شد و به تفصيلى كه در مورد جهل به مسأله و نسيان بيان شد، عمل كند.
واجبات طواف (197)
مسأله 614) اگر كسى چند شوط از هفت شوط را به علت ندانستن مسأله از داخل حجر اسماعيل عليهالسلام دور بزند و وقتى متوجه شود كه ديگر وقت براى جبران آن نمانده است، حجش باطل است و بنابر احتياط بايد يك شتر قربانى كند؛ و اگر وقت براى جبران آن باقى باشد، چنانچه زياد فاصله نشده باشد، به همان ترتيب كه در مسأله 612 گذشت طواف را تصحيح نمايد و اگر زياد فاصله شده باشد، طواف را از سر بگيرد و بنابر احتياط اگر اعمال بعدى را بجا آورده آنها را نيز اعاده نمايد.
مسأله 615) اگر كسى يك يا چند شوط از طواف را به علت فراموشى از درون حجر انجام دهد و ساير اعمال پس از طواف را بجا آورد و بعدا متوجّه شود، در صورتى كه زياد فاصله نيفتاده باشد، از همانجا كه وارد حجر شده طواف را تكميل كند و نماز بخواند و بنابر احتياط ساير اعمال را نيز اعاده كند ولى اگر موالات از بين رفته باشد، بايد طواف و نماز را اعاده كند و سپس احتياطا اعمال بعدى را نيز اعاده نمايد؛ البته چنانچه پس از احرام بستن براى حج متوجه شد، بايد پس از بازگشت از عرفات و پيش از انجام دادن طواف حج، فقط طواف عمره و نماز آن را اعاده كند و اگر پس از اعمال حج متوجه شود يا اين اتفاق در طواف حج بوده و پس از پايان ماه ذى حجه متوجه شود، فقط طواف و نماز را اعاده كند و حجش صحيح است.
(198) مناسك حج و عمره
6 ـ بيرون بودن طواف كننده از كعبه و اجزاى آن
شرط ششم طواف آن است كه همه اجزاى بدن طواف كننده از كعبه و آنچه از كعبه محسوب مىشود بيرون باشد.
مسأله 616) «شاذروان» يعنى بر آمدگىهايى كه در اطراف كعبه وجود دارد، جزء كعبه است و طواف كننده بايد خارج از آن طواف كند.
مسأله 617) اگر كسى در حال طواف به علّت زيادى جمعيّت يا هر علّت ديگرى بالاى شاذروان برود و طواف كند، آن مقدارى كه اين گونه دور زده، باطل است و بايد آن را اعاده كند.
مسأله 618) در حال طواف دست گذاشتن به ديوار خانه كعبه در جايى كه شاذروان است و نيز دست گذاشتن روى ديوار حجراسماعيل عليهالسلام جايز است و به طواف ضررى نمىرساند گرچه احتياط مستحب در ترك آن است.
7 ـ هفت دور طواف كردن
شرط هفتم طواف آن است كه هفت دور گرد خانه خدا بچرخد، نه كمتر و نه بيشتر.
مسأله 619) اگر طواف كننده از اوّل و از روى عمد، قصد كند كه كمتر يا بيشتر از هفت دور طواف كند، حتّى اگر هفت دور طواف نمايد، طوافش باطل است، ولى اگر به علت ندانستن مسأله و يا از
واجبات طواف (199)
روى غفلت يا فراموشى تصوّر كند كه طواف كمتر يا بيشتر از هفت دور است، در صورتى كه عملاً هفت دور طواف كرده باشد، طوافش صحيح است.
مسأله 620) اگر كسى از اوّل قصد داشته هفت دور طواف كند ولى پس از تمام شدن طواف به علّت ندانستن مسأله چند دور اضافه كرده، چنانچه به قصد زياد كردن بر طواف اول باشد، طواف باطل است و اگر به قصد طواف دوم باشد و هفت شوط طواف دوم را كامل كند، هر دو طواف باطل است ولى اگر طواف دوم را به هر دليلى رها كند و تمام نكند، طواف اول او صحيح است.
مسأله 621) اگر پس از پايان دور هفتم، مسافتى را سهوا به عنوان جزء طواف دور بزند، چنانچه آن را قطع كند و ادامه ندهد طوافش صحيح است.
مسأله 622) اگر در اثناى طواف از اين قصد كه طواف را هفت دور انجام دهد، برگردد و عمدا قصد كند كه طواف را بيشتر يا كمتر از هفت دور بجا آورد، از همانجايى كه اين قصد را كرده تا جايى كه بر اين قصد باقى است عملش باطل است و اگر با اين قصد زيادتر بجا آورد طواف باطل مىشود.
مسأله 623) اگر از اوّل قصد كند كه هشت دور گرد كعبه بگردد ولى منظورش اين باشد كه هفت دور آن طواف واجب باشد و يك دور
(200) مناسك حج و عمره
قدم زدن در اطراف خانه خدا براى تبرّك يا هدف ديگرى، طواف اوصحيح است.
مسأله 624) اگر گمان كند كه يك دور طواف نيز مستحبّ است و بر اين اساس قصد كند كه هفت دور طواف واجب انجام دهد و يك دور طواف مستحبّ هم پس از آن بجا بياورد، طواف صحيح است.
مسأله 625) اگر پس از هفت دور طواف واجب به خيال آن كه يك دور نيز مستحبّى جداگانه است، هشت دور بجا بياورد، طوافش صحيح است.
مسأله 626) اگر عمدا يا به علّت ندانستن مسأله، يك دور يا كمتر يا بيشتر، از طواف واجب كم بكند، چنانچه از مطاف خارج نشده باشد و موالات نيز به هم نخورده باشد، بايد طواف را تكميل كند و طوافش صحيح است؛ و اگر از مطاف خارج شده و مشغول كارى شده باشد كه عرفا بگويند طواف را قطع كرده، چنانچه پيش از اتمام شوط چهارم باشد، طوافش باطل است و بايد آن را از سر بگيرد، و اگر بعد از شوط چهارم باشد، احتياطا بايد يك طواف به نيت اعم از تمام و اتمام بجا آورد مگر اين كه موالات به هم بخورد كه در اين صورت بايد آن را از سر بگيرد.
مسأله 627) اگر پس از آن كه از طواف كم كرد كارهاى زيادى انجام دهد به گونهاى كه موالات عرفى به هم بخورد، حكم آن حكم قطع
واجبات طواف (201)
كردن طواف است كه گذشت.
مسأله 628) اگر مقدارى از طواف را فراموش كند يا آن را سهوا نادرست انجام دهد، چنانچه آنچه بجا آورده چهار شوط يا بيشتر باشد و يا كمتر از چهار شوط باشد ولى هنوز موالات به هم نخورده باشد، مسأله داراى چند صورت است:
1 ـ اگر پيش از سعى متوجه شود، طواف را تكميل مىكند و نماز طواف را بجا مىآورد.
2 ـ اگر در ميانه سعى متوجه شود، سعى را رها كرده و طواف را تكميل مىكند و نماز طواف را بجا مىآورد و سپس سعى را از همانجا كه رها كرده بود تكميل مىنمايد.
3 ـ اگر پس از سعى و پيش از تقصير متوجه شود، طواف را تكميل مىكند و نماز طواف را بجا مىآورد و احتياطا سعى را نيز اعاده مىنمايد.
4 ـ اگر پس از تقصير متوجه شود، طواف را تكميل مىكند و نماز طواف را بجا مىآورد و احتياطا سعى و تقصير را نيز اعاده مىنمايد و تا پايان تقصير از محرمات احرام اجتناب مىكند.
5 ـ اگر پس از احرام حج متوجه شد، پس از بازگشت از منى و پيش از طواف حج، طواف عمره را تكميل مىكند و نماز آن را بجا مىآورد.
(202) مناسك حج و عمره
6 ـ اگر پس از بازگشت به وطن متوجه شد، بر مىگردد و طواف را تكميل مىكند و نماز آن را بجا مىآورد و اگر خودش نتواند برگردد، چون صحت نيابت براى برخى از دورهاى طواف محل اشكال است، كسى را نايب مىگيرد تا يك طواف به نيت اعم از تمام و اتمام از جانب وى بجا آورده و نماز طواف را بخواند.
مسأله 629) اگر مقدارى از طواف را فراموش كند يا آن را سهوا نادرست انجام دهد، چنانچه آنچه بجا آورده كمتر از چهار شوط باشد و موالات به هم خورده باشد، مسأله داراى چند صورت است:
1 ـ اگر پيش از سعى متوجه شود، طواف را اعاده مىكند و نماز طواف را بجا مىآورد.
2 ـ اگر در ميانه سعى متوجه شد، سعى را رها كرده و بقيه شوطهاى طواف را تكميل مىكند و نماز طواف را بجا مىآورد و سپس سعى را از همانجا كه رها كرده بوده تكميل مىنمايد.
3 ـ اگر پس از سعى و پيش از تقصير متوجه شد، طواف را اعاده مىكند و نماز طواف را بجا مىآورد و احتياطا سعى را نيز اعاده مىنمايد.
4 ـ اگر پس از تقصير متوجه شود، طواف را اعاده مىكند و نماز طواف را بجا مىآورد و احتياطا سعى را نيز اعاده مىنمايد و تا پايان تقصير از محرمات احرام اجتناب مىكند.
واجبات طواف (203)
5 ـ اگر پس از احرام حج متوجه شد، پس از بازگشت از منى و پيش از طواف حج، طواف عمره را اعاده مىكند و نماز آن را بجا مىآورد.
6 ـ اگر پس از بازگشت به وطن متوجه شد، برمىگردد و طواف را اعاده مىكند و نماز آن را بجا مىآورد و اگر خودش نتواند برگردد، كسى را نايب مىگيرد تا طواف را از جانب وى اعاده كند و نماز را بخواند.
مسأله 630) اگر كسى سهوا مقدارى بيش از هفت دور طواف كند، در صورتى كه مقدار زيادى كمتر از يك دور باشد آن را رها كند و طوافش صحيح است. و اگر مقدار زيادى يك دور يا بيشتر باشد، بايد هفت دور ديگر را به قصد قربت و بى آن كه تعيين كند مستحبّ است يا واجب تكميل كند و دو ركعت نماز پيش از سعى و دو ركعت نماز پس از سعى بجا آورد و دو ركعت اوّل را بدون اين كه تعيين كند براى طواف اوّل است يا دوّم، براى طواف واجب قرار دهد.
د ـ شك در عدد دورهاى طواف
شك در عدد دورهاى طواف به تفصيلى كه در مسايل زير خواهد آمد، موجب بطلان طواف مىشود:
(204) مناسك حج و عمره
مسأله 631) اگر پيش از رسيدن به حجرالاسود و تمام شدن دور شك كند كه دورى كه در آن است دور هفتم است يا هشتم، طوافش باطل است.
مسأله 632) اگر در پايان دور كه به حجرالاسود رسيده است شك كند كه هفت دور زده يا هشت دور يا بيشتر به شكّ خود اعتنا نكند و طوافش صحيح است.
مسأله 633) اگر در پايان دور يا اثناى آن شك كند كه هفت دور زده يا كمتر، طواف باطل است و همچنين است اگر دو طرف شك كمتر از هفت باشد.
مسأله 634) در عدد دورهاى طواف، ظنّ و گمان، اعتبار ندارد و حكم شكّ را دارد.
مسأله 635) كسى كه در عدد دورهاى طواف شك دارد اگر به اميد روشن شدن اين كه چند دور زده با همان حالت شكّ به طواف ادامه دهد و بعد به درستى طوافش يقين پيدا كند، طواف صحيح است.
مسأله 636) لازم نيست خود طواف كننده عدد دورها را بداند؛ بلكه در صورتى كه به عدد دورها اطمينان پيدا كند مىتواند به شمارش فرد ديگرى هم اعتماد كند.
مسأله 637) كسى كه كثيرالشكّ است يعنى بيش از اندازه متعارف شكّ مىكند، نبايد به شكّ خود اعتنا كند، يعنى اگر
شك در عدد دورهاى طواف (205)
بنا گذاشتن بر يكى از دو طرف شكّ مستلزم صحّت طواف و بنا گذاشتن بر طرف ديگر مستلزم بطلان آن باشد، بنابر طرفى بگذارد كه نتيجه آن صحّت طواف است و در شكّ در عدد دورها اگر بنا گذاشتن بر هر دو طرف از نظر صحّت يكسان است، بنابر هر طرف كه بگذارد مانعى ندارد. و احتياط آن است كه چنين كسى ديگرى را وادار كند تا مراقب طواف او باشد و عدد دورها را برايش ضبط كند.
مسأله 638) اگر در طواف مستحب در عدد دورها شك كند، بنا را بر اقل بگذارد و طوافش صحيح است.
مسأله 639) اگر بعد از تمام شدن طواف و انصراف از آن شك كند كه آيا طواف را زيادتر از هفت دور بجا آورده يا نه يا شك كند كمتر بجا آورده يا نه، اعتنا نكند و طوافش صحيح است به شرط آن كه وارد كار ديگرى شده باشد به گونهاى كه عرفا فارغ از عمل محسوب شود، وگرنه در صورتى كه شك بين هفت و كمتر از هفت باشد، بنابر احتياط واجب طواف را اعاده نمايد.
هـ ـ حدّ مَطاف
مسأله 640) لازم نيست طواف حتما در حدّ فاصل ميان خانه كعبه و مقام حضرت ابراهيم عليهالسلام ـ كه تقريبا بيست و شش و نيم ذراع
(206) مناسك حج و عمره
است ـ باشد؛ بلكه در خارج از اين حدّ نيز در صورتى كه متّصل به جمعيّت طواف كننده باشد مىتوان طواف نمود، هرچند مراعات حدّ مذكور اولى و احوط است.
مسأله 641) كسى كه طواف در حدّ فاصل ميان كعبه و مقام ابراهيم عليهالسلام برايش ممكن است مىتواند عمدا و از روى اختيار، متّصل به جمعيّت طواف كننده و در خارج از حدّ مذكور طواف كند.
مسأله 642) لازم نيست براى اين كه طواف را در حدّ بين كعبه و مقام ابراهيم عليهالسلام انجام دهد، طواف را به تأخير بيندازد هرچند وقت كافى داشته باشد.
مسأله 643) طواف كسانى كه به علّت بيمارى، پيرى، ناتوانى و مانند آن بر روى تخت و خارج از فاصله ميان كعبه و مقام ابراهيم عليهالسلام طواف مىكنند، صحيح است و نايب گرفتن لازم نيست، ولى بايد اتّصال عرفى به طواف كنندگان داشته باشد.
مسأله 644) در مواردى كه مأمورين نظافت مسجدالحرام براى نظافت مطاف دست به دست يكديگر داده و حلقه خود را توسعه مىدهند و بين طواف كنندگان فاصله مىاندازند، چنانچه بين فرد با جمعيتى كه در حال طواف به گرد كعبه مىباشند اتصال عرفى وجود داشته باشد، ضررى به طواف وى وارد نمىشود.
مسأله 645) چنانچه جمعيت طواف كننده در طبقه همكف به
حدّ مطاف (207)
حدى باشد كه تا زير محلى كه طواف كنندگان در طبقههاى بالا در آنجا مشغول طواف مىباشند برسد، طواف در طبقه دوم و سوم مسجدالحرام اشكالى ندارد، ولى چون غالبا اين گونه نيست و طواف كنندگان در طبقه همكف با طواف كنندگان در طبقههاى بالا فاصله قابل توجهى دارند، طواف در طبقات بالا صحيح نيست.
مسأله 646) معذورانى كه براى طواف ناچارند بر روى ويلچر يا تخت روان بنشينند، چنانچه مأموران به آنها اجازه ندهند كه با اين وسايل در صحن مسجدالحرام وارد شده و طواف كنند، از آن جا كه طواف در طبقه دوم همچنانكه گفته شد اتصال به جمعيت طواف كنندگان در صحن مسجد پيدا نمىكند، وظيفه آنان اين است كه براى طواف نايب بگيرند ولى نماز طواف را بايد خودشان بخوانند و احتياط مستحب آن است كه خودشان نيز در طبقه بالا با ويلچر طواف كنند.
و ـ قِران در طواف
مسأله 647) معناى قِران در طواف آن است كه انسان دو طواف را پى در پى و بدون آن كه نماز طواف ميان آنها فاصله شود، بجا آورد. در طواف واجب، قِران جايز نيست و در طواف مستحبّ، مكروه است.
مسأله 648) قِران در طواف واجب، علاوه بر آن كه جايز نيست
(208) مناسك حج و عمره
موجب بطلان طواف نيز مىشود.
مسأله 649) كسى كه از اوّل قصد داشته باشد كه پس از هفت دور طواف ديگرى بجا آورد يا در اثناى طواف چنين قصدى كند، حتى اگر طواف دوم را بجا نياورد، بنابر احتياط بايد طواف را اعاده كند ولى چنانچه پس از اتمام طواف اول يك دور يا كمتر يا بيشتر از يك دور بر طواف اضافه كند و قصدش اين باشد كه مقدار زياد شده را جزء طواف ديگر قرار دهد، چنانچه طواف دوم تمام نشود، قران محقق نمىشود و طواف اول وى صحيح است.
مسأله 650) اعاده طواف به عنوان احتياط، قران محسوب نمىشود و اشكالى ندارد، ولى احتياطا بايد بين دو طواف به قدرى فاصله دهد كه موالات به هم بخورد.
ز ـ مسايل گوناگون طواف
مسأله 651) اگر كسى با علم به اين كه تماس با بدن نامحرم حرام است، در حال طواف از روى شهوت با بدن نامحرم تماس پيدا كند، گرچه مرتكب عمل حرام شده ولى طوافش صحيح است و اگر كارى كه موجب پرداخت كفّاره است انجام داده، بايد كفّاره آن را بدهد.
مسأله 652) كسى كه يقين دارد در حال طواف به علّت ازدحام جمعيّت بدنش با بدن نامحرم برخورد مىكند، بايد طواف كند و اين
قران در طواف (209)
مطلب، عذر براى ترك طواف نيست، ولى بايد تا آنجا كه امكان دارد، مراعات كند.
مسأله 653) در حال طواف، اذيّت و آزار ديگران و تصرّف عمدى در مال غير حرام است ولى طواف را باطل نمىكند.
ح ـ طواف مستحبّ
يكى از اعمال مستحبّ براى كسى كه در مكّه و مسجد الحرام حضور دارد، طواف است. در روايات براى طواف پاداش زيادى ذكر شده است.
مسأله 654) شرايطى كه در طواف واجب، معتبر است در طواف مستحبّى نيز بايد مراعات شود؛ مگر مواردى كه استثنا شده باشد مانند طهارت از حدث اصغر.
مسأله 655) هرگاه انسان بداند در طواف مستحبّى به علّت ازدحام جمعيّت به مسائلى مانند نگاه به نامحرم و چسبيدن به بدن نامحرم دچار مىشود، بهتر است مراعات كند. بلكه در هنگام ازدحام خوب است كسانى كه قصد انجام طواف مستحبّى دارند، حال كسانى كه در حال انجام طواف واجب هستند را مراعات كنند و مزاحم آنان نشوند، البته در هر صورت طواف آنان صحيح است.
مسأله 656) كسى كه براى عمره تمتّع يا عمره مفرده احرام بسته و
(210) مناسك حج و عمره
وارد مكّه شده و نيز كسى كه براى حجّ تمتع محرم شده، بنابر احتياط واجب نبايد قبل از انجام عمره و حجّ، طواف مستحبّى انجام دهد، همچنين حاجى كه از منى برگشته و هنوز طواف واجب را بجا نياورده بنابر احتياط نبايد طواف مستحبّى انجام دهد، ولى اشخاص مزبور اگر طواف كنند عمره و حجّشان صحيح است.
مسأله 657) كسى كه براى حج افراد احرام بسته مىتواند پيش از اعمال حج طواف مستحبى بجا آورد ولى احتياطا بايد بعد از نماز طواف مستحبى تلبيه را تكرار نمايد.
مسأله 658) انجام دادن طواف مستحبى از طرف ديگران به شرط آن كه در مكه نباشند يا معذور باشند، جايز است.
مسأله 659) مجموع يك طواف مستحبّى را مىتوان به نيابت از يك يا چند نفر انجام داد.
مسأله 660) طواف مستحبّى كه استحباب آن ثابت شده، هفت دور است و استحباب طواف كمتر از هفت دور ثابت نيست.
ط ـ آداب و مستحبّات طواف
مسأله 661 )در حال طواف، مستحبّ است اين دعا را بخواند:
«اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذى يُمْشى بِهِ عَلى طَلَلِ الْماءِ كَما يُمْشى بِهِ عَلى جُدَدِ الاْءَرْضِ وَأَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذى يَهْتَزُّ لَهُ عَرْشُكَ
طواف مستحب (211)
وَأَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذى تَهْتَزُّ لَهُ أَقْدامُ مَلائِكَتِكَ وَأَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذى دَعاكَ بِهِ مُوسى مِنْ جانِبِ الطُّورِ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَأَلْقَيْتَ عَلَيْهِ مَحَبَّةً مِنْكَ وَأَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذى غَفَرْتَ بِهِ لِمُحَمَّدٍ صلىاللهعليهوآله ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَما تَأَخَّرَ وَأَتْمَمْتَ عَلَيْهِ نِعْمَتَكَ أَنْ تَفْعَلَ بى كَذا وَكَذا.»
و به جاى كذا وكذا حاجت خود را بطلبد.
ونيز مستحبّ است در حال طواف بگويد:
«اَللّهُمَّ إِنّى إِلَيْكَ فَقيرٌ وَإِنّى خائِفٌ مُسْتَجيرٌ فَلا تُغَيِّرْ جِسْمى وَلا تُبَدِّلْ إِسْمى.»
و صلوات بر محمّد وآل محمّد بفرستد مخصوصا هنگامى كه به در خانه كعبه مىرسد.
و اين دعا را بخواند:
«سائِلُكَ فَقيرُكَ مِسْكينُكَ بِبابِكَ، فَتَصَدَّقْ عَلَيْهِ بِالْجَنَّةِ. اَللّهُمَّ اَلْبَيْتُ بَيْتُكَ وَالْحَرَمُ حَرَمُكَ وَالْعَبْدُ عَبْدُكَ وَهذا مَقامُ الْعائِذِ بِكَ الْمُسْتَجيرِ بِكَ مِنَ النّارِ، فَأَعْتِقْنى وَوالِدَىَّ وَأَهْلى وَوُلْدى وَإِخْوانِىَ الْمُؤْمِنينَ مِنَ النّارِ يا جَوادُ يا كَريمُ.»
ومستحبّ است هنگامى كه طواف كننده به حجر اسماعيل عليهالسلام رسيد رو به ناودان نمايد و سر را بلند كند وبگويد:
«اَللّهُمَّ أَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ وَأَجِرْنى مِنَ النّارِ بِرَحْمَتِكَ وَعافِنى مِنَ
(212) مناسك حج و عمره
السُّقْمِ وَأَوْسِعْ عَلَىَّ مِنَ الرِّزْقِ الْحَلالِ وَادْرَأْ عَنّى شَرَّ فَسقَةِ الْجِنِّ وَالاْءِنسِ وَشَرَّ فَسَقَةِ العَرَبِ وَالْعَجَمِ.»
و چون از حجر بگذرد و به پشت كعبه برسد بگويد:
«يا ذَا الْمَنِّ وَالطَّوْلِ، يا ذَا الْجُودِ وَالْكَرَمِ، إِنَّ عَمَلى ضَعيفٌ فَضاعِفْهُ وَتَقَبَّلْهُ مِنّى إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ.»
و چون به ركن يمانى برسد دستها را بلند كند و بگويد:
«يا اللّهُ يا وَلِىَّ الْعافِيَةِ وَخالِقَ الْعافِيَةِ وَرازِقَ الْعافِيَةِ وَالْمُنْعِمُ بِالْعافِيَةِ وَالْمَنّانُ بِالْعافِيَةِ والْمُتَفَضِّلُ بِالْعافِيَةِ عَلىَّ وَعَلى جَمِيعِ خَلْقِكَ يا رَحْمنَ الُّدنْيا وَالاْآخِرَةِ وَرَحيمَهُما، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَارْزُقْنَا الْعافِيَةَ وَتَمامَ الْعافِيَةِ وَشُكْرَ الْعافِيَةِ فِى الدُّنْيا وَالاْآخِرَةِ يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ.»
آنگاه سرش را به سمت كعبه بلند كند و بگويد:
«اَلْحَمْدُ للّهِ الَّذى شَرَّفَكِ وَعَظَّمَكِ وَالْحَمْدُ للّهِ الَّذى بَعَثَ مُحَمَّدا نَبِيّا وَجَعَلَ عَلِيّا اِماما، اَللّهُمَّ اهْدِ لَهُ خِيارَ خَلْقِكَ وَجَنِّبْهُ شِرارَ خَلْقِكَ.»
و چون به فاصله ميان ركن يمانى و حجرالأسود برسد بگويد:
«رَبَّنا آتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً وَفِى الاْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النّارِ.»
و در شوط هفتم هنگامى كه به مستجار رسيد مستحبّ است دو
آداب و مستحبّات طواف (213)
دست خود را بر ديوار خانه بگشايد و شكم و روى خود را به ديوار كعبه بچسباند و بگويد:
«اَللّهُمَّ اَلْبَيْتُ بَيْتُكَ وَالْعَبْدُ عَبْدُكَ وَهذا مَكانُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ النّارِ.»
پس به گناهان خود اعتراف نمايد و از خداوند عالم آمرزش آن را بطلبد كه ان شاء اللّه تعالى مستجاب خواهد شد وبعد بگويد:
«اَللّهُمَّ مِنْ قِبَلِكَ الرَّوْحُ وَالْفَرَجُ وَالْعافِيَةُ، اَللّهُمَّ إِنَّ عَمَلى ضَعيفٌ فَضاعِفْهُ لى وَاغْفِرْ لى مَا اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنّى وَخَفِىَ عَلى خَلْقِكَ، أَسْتَجيرُ بِاللّهِ مِنَ النّارِ.»
و هرچه بخواهد دعا كند، و ركن يمانى را استلام نمايد و به نزد حجرالأسود بيايد و طواف خود را تمام كند و بگويد:
«اَللّهُمَّ قَنِّعْنى بِما رَزَقْتَنى وَبارِكْ لى فيما آتَيْتَنى.»
و براى طواف كننده مستحبّ است در هر شوط اركان خانه كعبه و حجرالأسود را استلام نمايد و در وقت استلام حجر بگويد:
«أَمانَتى أَدَّيْتُها وَميثاقى تَعاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لى بِالْمُوافاةِ.»
مسأله 662) در حال طواف خوردن و آشاميدن جايز است ولى مستحبّ است انسان در طواف به ذكر خداوند و خواندن دعاهايى كه از معصومين عليهمالسلام وارد شده و تلاوت قرآن مشغول باشد. (
(214) مناسك حج و عمره
مسأله 663) در حال طواف، حرف زدن، خنديدن و شعر خواندن مكروه است.
ى ـ طواف وداع
براى كسانى كه مىخواهند از مكه معظمه بروند، مستحب است طواف وداع نمايند. در طواف وداع مستحب است در هر شوط حجرالأسود و ركن يمانى را در صورت امكان استلام نمايد و پس از طواف وقتى به مستجار رسيد، مستحباتى را كه قبلاً براى آن مكان ذكر شد انجام دهد و هر حاجتى دارد از خدا بخواهد و سپس حجرالأسود را استلام كرده و شكم خود را به خانه كعبه بچسباند و يك دست را بر حجر و دست ديگر را به طرف در كعبه گذاشته و حمد و ثناى خداوند را بگويد و بر محمد صلىاللهعليهوآله و اهلبيت آن حضرت درود فرستد و اين دعا را بخواند:
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ وَنَبيِّكَ وَأَمينِكَ وَحَبيبِكَ وَنَجيِّكَ وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ، اللّهُمَّ كَما بَلَّغَ رِسالاتِكَ وَجاهَدَ فى سَبيلِكَ وَصَدَعَ بِأَمْرِكَ وَاُوذِىَ فى جَنْبِكَ وَعَبَدَكَ حَتّى أَتاهُ الْيَقينَ، اللّهُمَّ أَقْلِبْنى مُفْلِحا مُنْجِحا مُسْتَجابا لى بِأَفْضَلِ ما يَرْجِعُ بِهِ أَحَدٌ مِنْ وَفْدِكَ مِنَ الْمَغْفِرَةِ وَالْبَرَكَةِ وَالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ وَالْعافِيَةِ، اللّهُمَّ إِنْ
طواف وداع (215)
أَمَتَّنى فَاغْفِرْ لى وَإِنْ أَحْيَيْتَنى فَارْزُقْنيهِ مِنْ قابِلٍ، اللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ بَيْتِكَ، اللّهُمَّ إِنّى عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدِكَ وَابْنُ أَمَتِكَ، حَمَلْتَنى عَلى دَوابِّكَ وَسَيَّرْتَنى فى بِلادِكَ حَتّى أَقْدَمْتَنى حَرَمَكَ وَأَمْنَكَ وَقَدْ كانَ فى حُسْنِ ظَنّى بِكَ أَنْ تَغْفِرَ لى ذُنُوبى، فَإِنْ كُنْتَ قَدْ غَفَرْتَ لى ذُنُوبى فَازْدَدْ عَنّى رِضا وَقَرِّبْنى إِلَيْكَ زُلْفى وَلا تُباعِدْنى، وَإِنْ كُنْتَ لَمْ تَغْفِرْ لى فَمِنَ الاْآنَ فَاغْفِرْ لى قَبْلَ أَنْ تَنْأى عَنْ بَيْتِكَ دارى، فَهذا أَوانُ انْصِرافى إِنْ كُنْتَ أَذِنْتَ لى غَيْرَ راغِبٍ عَنْكَ وَلا عَنْ بَيْتِكَ وَلا مُسْتَبْدِلٍ بِكَ وَلا بِهِ، اللّهُمَّ احْفَظْنى مِنْ بَيْنَ يَدَىَّ وَمِنْ خَلْفى وَعَنْ يَمينى وَعَنْ شِمالى حَتّى تُبَلِّغَنى أَهْلى، فَإِذا بَلَّغْتَنى أَهْلى فَاكْفِنى مَؤُونَةَ عِبادِكَ وَعِيالى، فَإِنَّكَ وَلِىُّ ذلِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَمِنّى.»(1)
سپس نزد چاه زمزم آمده و از آب آن بنوشد و مستحب است هنگام بيرون آمدن، از باب «حنّاطين» كه مقابل ركن شامى است، خارج شود و از خداوند متعال توفيق مراجعت را بطلبد و بگويد:
«آئِبُونَ تائِبُونَ عابِدُونَ لِرَبِّنا حامِدُونَ إِلى رَبِّنا راغِبُونَ إِلَى اللّهِ راجِعُونَ إِنْ شاءَ اللّهُ.»
و در كنار در مسجد به سجده بيفتد و وقتى از سجده برخواست،
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ محمد بن يعقوب كلينى، كافى،ج4،ص531، باب «وداع البيت»، حديث 1.
(216) مناسك حج و عمره
رو به كعبه كرده و بگويد:
«اللّهُمَّ إِنّى أَنْقَلِبُ عَلى أَلاّ إِلهَ إِلاّ أَنْتَ»
و هنگام خروج از مكّه، يك درهم خرما خريده و آن را به فقرا صدقه بدهد.
طواف وداع (217)