موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
مسأله 2204 ـ اگر انسان با كسى به اين قسم اتفاق ببندد كه مثلاً درختهاى ميوهاى را كه ميوه آن مال خود اوست ، يا اختيار ميوه هاى آن با اوست تا مدت معيّنى به آن كس واگذار كند كه تربيت نمايد ، و آب دهد و به مقدارى كه قرار مىگذارند از ميوه آن بردارد ، اين معامله را « مساقات » مىگويند .
مسأله 2205 ـ معامله مساقات در درختهائى كه ميوه نمىدهد در صورتى كه حاصل ديگرى داشته باشد مثل برگ و گل كه داراى ماليّت قابل توجهى باشد ـ مانند درخت حنا كه از برگ آن استفاده مىكنند ـ صحيح است .
مسأله 2206 ـ در معامله مساقات لازم نيست صيغه بخوانند ، بلكه اگر صاحب درخت به قصد مساقات آن را واگذار كند ، و كسى كه كار مىكند به همين قصد مشغول كار شود معامله صحيح است .
مسأله 2207 ـ مالك و كسى كه تربيت درختها را به عهده مىگيرد ، بايد بالغ و عاقل باشند ، و كسى آنها را مجبور نكرده باشد ، و نيز بايد سفيه نباشند ، يعنى مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف نكنند . و همچنين مالك نبايد مفلّس باشد ، ولى اگر با غبان مفلّس باشد در صورتى كه مساقات مستلزم تصرف او در اموالى كه از تصرف در آنها منع شده نباشد ، اشكال ندارد .
مسأله 2208 ـ مدت مساقات بايد معلوم باشد ، و بايد مدت بقدرى باشد كه در آن مدت بدست آمدن حاصل ممكن باشد ، و اگر اول آن را معيّن كنند و آخر آن را موقعى قرار دهند كه حاصل بدست مىآيد ، صحيح است .
مسأله 2209 ـ بايد سهم هر كدام نصف يا ثلث حاصل و مانند اينها باشد ، و اگر قرار بگذارند كه مثلاً صد من از ميوهها مال مالك و بقيه مال كسى باشد كه كار مىكند ، معامله باطل است .
مسأله 2210 ـ لازم نيست قرار معامله مساقات راپيش از ظاهر شدن حاصل بگذارند ، بلكه اگر بعد از ظاهر شدن هم بگذارند ، چنانچه كارى مانده باشد كه براى زيادى حاصل ، يا بهتر شدن آن ، يا سالم ماندنش از آفات لازم باشد ، معامله صحيح است ، ولى اگراينچنين كارى باقى نمانده باشد ، هرچند كارى كه براى تربيت درخت لازم است ، يا چيدن ميوه يا نگهدارى از آن باقى مانده باشد ، صحت معامله محل اشكال است .
مسأله 2211 ـ معامله مساقات در بوته خربزه و خيار و مانند اينها ـ بنابر اظهر ـ صحيح است .
مسأله 2212 ـ درختى كه از آب باران يا رطوبت زمين استفاده مىكند و به آبيارى احتياج ندارد ، اگر به كارهاى ديگر مانند آنچه در مسأله (2203) گذشت محتاج باشد ، معامله مساقات در آن صحيح است .
مسأله 2213 ـ دو نفرى كه مساقات كردهاند ، با رضايت يكديگر مىتوانند معامله را بهم بزنند ، و اگر در ضمن قرار داد مساقات شرط كنند كه هر دو ، يا يكى از آنان حقّ بهم زدن معامله را داشته باشند ، مطابق قرارى كه گذاشتهاند ، بهم زدن معامله اشكال ندارد ، و اگر در ضمن معامله مساقات شرطى كنند و آن شرط عملى نشود ، كسى كه براى نفع او شرط كردهاند ، مىتواند معامله را بهم بزند .
مسأله 2214 ـ اگر مالك بميرد ، معامله مساقات بهم نمىخورد ، و ورثهاش به جاى او هستند .
مسأله 2215 ـ اگر كسى كه تربيت درختها به او واگذار شده بميرد ، چنانچه در قرارداد قيد و شرط نكرده باشند كه خودش آنها را تربيت كند ، و رثهاش به جاى او هستند ؛ وچنانچه خودشان عمل را انجام ندهند و اجير هم نگيرند ، حاكم شرع از مال ميّت اجير مىگيرد ، و حاصل را بين و رثه ميّت و مالك قسمت مىكند ، و اگر در معامله قيد كرده باشند كه خود او درختها را تربيت نمايد ، با مردن او معامله بهم مىخورد .
مسأله 2216 ـ اگر شرط كند كه تمام حاصل براى مالك باشد ، مساقات باطل است ، ولى در عين حال حاصل مال مالك مىباشد ، و كسى كه كار مىكند نمىتواند مطالبه اجرت نمايد ، ولى اگر باطل بودن مساقات به جهت ديگر باشد ، مالك بايد مزد آبيارى و كارهاى ديگر را به مقدار معمول به كسى كه درختها را تربيت كرده است بدهد ، ولى اگر مقدار معمول بيشتر از مقدار قرار داد باشد و او از آن اطلاع داشته باشد ، دادن زيادى لازم نيست .
مسأله 2217 ـ مغارسه آن است كه زمينى را به ديگرى واگذار كند كه در آن درخت بكارد ، و آنچه عمل مىآيد مال هر دو باشد ، و اين معامله صحيح است هر چند احتياط در ترك آن است ، ولى براى رسيدن به نتيجه آن مىتوان معاملهاى انجام داد كه بى اشكال صحيح است ، مثلاً دو طرف به اين نحو با هم صلح و سازش كنند ، يا اينكه در نهالها با هم شريك شوند ، سپس باغبان خود را به مالك زمين براى كاشتن و تربيت و آبيارى سهم ، او در مدت زمانى معيّن به نصف منافع زمين در آن مدت اجاره دهد .
كسانى كه از تصرف در مال خود ممنوعند
مسأله 2218 ـ بچهاى كه بالغ نشده است شرعاً نمىتواند در ذمّه ، يا در مال خود تصرف كند ، هر چند در كمال تمييز و رشد باشد ، و اذن سابق ولىّ در اين باب فايدهاى ندارد ، و اجازه بعدى او هم مورد اشكال است ، ولى در مواردى تصرف بچه صحيح است ، از آنجمله خريد و فروش چيزهاى كم قيمت ، چنانكه در مسأله (2045) گذشت ، و همچنين وصيّت او براى ارحام و نزديكانش ، چنانكه در مسأله (2667) خواهد آمد . و نشانه بلوغ در دختر ، تمام شدن نُه سال قمرى است ، و در پسر يكى از سه چيز است :
اول : روئيدن موى درشت در زير شكم بالاى عورت .
دوم : بيرون آمدن منى .
سوم : تمام شدن پانزده سال قمرى .
مسأله 2219 ـ بعيد نيست كه روئيدن موى درشت در صورت و پشت لب ، علامت بلوغ باشد ، ولى روئيدن مو در سينه و زير بغل ، و درشت شدن صدا و مانند اينها نشانه بالغ شدن ، نيست .
مسأله 2220 ـ ديوانه نمىتواند در مال خود تصرف كند ، و همچنين مفلّس يعنى كسى كه از جهت مطالبه طلبكاران از طرف حاكم شرع از تصرف در مال خود ممنوع است ، بدون اجازه طلبكاران نمىتواند در آن تصرف كند ، و همچنين سفيه يعنى كسى كه مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف مىكند ، بدون اجازه ولىّ نمىتواند در مال خود تصرف نمايد .
مسأله 2221 ـ كسى كه گاهى عاقل ، و گاهى ديوانه است ،تصرفى كه در موقع ديوانگى در مال خود مىكند ، صحيح نيست .
مسأله 2222 ـ انسان مىتواند در مرضى كه به آن مرض از دنيا مىرود ، هر قدر از مال خود را به مصرف خود و عيال ، و ميهمان و كارهائى كه اسراف شمرده نمىشود برساند ، و نيز اگر مال خود را به قيمتش بفروشد ، يا اجاره دهد اشكال ندارد ، ولى اگر مثلاً مال خود را به كسى ببخشد ، يا ارزانتر از قيمت معمول بفروشد ، چنانچه مقدارى را كه بخشيده ، يا ارزانتر فروخته است به اندازه ثلث مال او ، يا كمتر باشد ، تصرف او صحيح است ، و اگر بيشتر از ثلث باشد در صورتى كه ورثه اجازه بدهند ، صحيح است ، و اگر اجازه ندهند ، تصرف او در بيشتر از ثلث باطل مىباشد .