موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی صانعی
تحریف قرآن
س 1)مسئله تحریف قرآن از دیدگاه حضرت عالی چگونه است؟ و آیا روایاتی که در این باره وجود دارد درست است؟
ج) چگونه ميتوان پذيرفت كه قرآن تحريف شده و حال آن كه محل استشهاد ائمه(علیهم السلام) بوده، و در خیلی جاها، ائمه(علیهم السلام) براي ردّ شبهات به آن استناد كردهاند؟ اگر تحريف شده بود، اصلاً قابل استناد و استشهاد نبود. آيات تحدّي و معجزه بودن قرآن، بر عدم تحريف آن دلالت محكم و يقيني دارد، چون اگر تحريف شده باشد، نميتواند معجزه جاوید باشد، بدان جهت كه معجزه بودن به علت عدم قدرت بر آوردنِ مثل آن ميباشد. پس با فرض تحريف، اطمينان به اين معنا حاصل نميشود، چون شايد بتوان مثل آنها كه مثلاً حذف شده، آورد. رواياتِ بیانگر تحريف، مخالف با قرآن است كه حجَّت نيست؛ به علاوه آن روايات در كتب شيعه، بحث شده و دلالت بر تحريف ندارد. حذف شدهها تأويل و تفسير قرآن بوده، نه خود قرآن. پس هر چه بر تحريف قرآن عظيم دلالت نمايد، دليلي بي اساس و بيپايه است.
لمس اسما خداوند
س 2)در كلماتی مانند «بسمه تعالی»، «يا هُو»، «خدا» و...، و آيا اجتناب از لمس بدون وضوی آنها، لازم است؟
ج) نام خدا به هر زبانی كه نوشته شود، مسح كردن آن، بدون طهارت جايز نيست و در هاء بسمه، احتياط در ترك است.
فروش قرآن به غیرمسلمان
س 3)فروش قرآن كريم به هندوها و ساير كفّار كه با انگيزه مطالعه، آن را خريداری میكنند و قرآن را لمس میكنند، چه حكمی دارد؟
ج) مانعی ندارد.
بهترین ذكر
س 4)بهترين ذكر چيست؟
ج) افضل اذكار، به استناد بعضی روایات «لااله الاالله» است.
کم و زیادی در دعاها
س 5) آيا تكرار كردن بعضي از كلمات در دعاهاي گوناگون مثل: «ظلمت نفسى، يا غياث المستغيثين، يا ربّ و...» در دعاي كميل و ذكر «يا وجيهاً عندالله اشفع لنا عندالله» در دعاي توسل، از لحاظ شرعي اشكال دارد؟
ج) به قصد ورود، جايز نيست. بايد دعاهايي كه از ائمه معصومين(علیهم السلام) وارد شده، به همان گونه كه به ما رسيده، خوانده شود.
عصمت ائمه اطهار (علیهم السلام)
س 6)معصوميت امامان شيعي از چه راهي ثابت ميشود؟
ج) چون وظيفه امام هدايت مردم به مصالح واقعي و تزكيه آنان و نيز حفظ شرع از تحريف و زياده و نقصان است و حافظان شرع و به پادارندگان واقعی احكام شرع هستند، اگر معصوم نباشند وجودشان كالعدم و بي فايده خواهد بود، چون احتمال اشتباه و گناه، مانع از رسيدن مردم به سعادت خواهد بود و هيچگاه به درستی عمل و قول آنها اطمینان حاصل نمیشود. پس بايد از ارتكاب گناهان و معصيتها مصون و معصوم باشند تا اطمينان حاصل شود كه پیروی از آنان انسان را به سرحدّ كمال میرساند. آن چه مرقوم شد، كلمهای از هزاران كلمات گويای عصمت آنان است. برای تفصيل میتوانيد به كتاب ارزشمند تفسير الميزان در تفسير آيه 33 سوره احزاب: «لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ»[1]؛ همچنين كتاب امامت شهيد بزرگوار مطهری (ره) مراجعه کنید.
شفاعت
س 7) مخالفین برای ردّ عقيده شفاعت ائمه(علیهم السلام)،استناد به مناظره بت پرستان با حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) میكنند كه به حضرت میگفتند: بتها را برای نزديكی به خدا و شفاعت به او میپرستيم: (مانعبدهم الا ليقربونا إلی الله زلفی)[2] و(هولاء شفعائنا عندالله)[3] و اين همان دليلی است كه برای شفاعت میآوريم؛ البته روشن است كه ائمه (علیهم السلام) تفاوتی ذاتی و غيرذاتی و غيرقابل مقايسه با آن چه بت پرستان شفيع میگرفتند، دارند.
1. مگر كلام اوّل و آخر پيامبر ما توحيد نبود، و برقراری رابطهای دايمی و بلاواسطه بين بنده و خدا؟ مگر خداوند در قرآن اشاره نكرده كه تنها شفيع، او میباشد؟ آيا شفاعت گرفتن از غير او كه منجر به توجه به غير او میشود، صحيح است؟
2. در مورد مكتوبات مندرج در كتب حديث، مبنى برتفاوت ذاتی ائمه با بنیآدم و داشتن ذات نورانی به جای ذات خاكی و خلقت ايشان پیش از بنی آدم، نظرتان را بفرماييد.
ج 1) شفاعت، از وساطت و پیوند شیء به شیء مشتق گشته. انبيا و معصومان و هدايتگران و روشنگران، در دنيا وسيلهای برای راهنمايی بشر به حق و عدالت هستند؛ پس شفيع ديگران میباشند. اگر بخواهيم تشبيه كنيم میتوان شفاعت آنها را (در حد بسيار پايين) به معلم و ياد دادن به شاگردان مثال بزنيم؛ امّا در آخرت، شفاعت به معنای پارتی بازی و تهديد و تطميع نمیباشد، بلكه بدان معناست كه معصومان از خوبيهای خودشان به انسانهای وارستهای از مسلمانان و انسانهای صالح كه نامفهوم به قيامت آمده و كمبود دارند كمك میكنند، و كمبود آنان را برای رسيدن به رضوان الله جبران مینمايند.
ج 2) قطع نظر از سخنان افراد، روايات دارای معانی و مقاصد والایی است كه فهم آن حتی برای افرادی كه دارای سطوح عالی تحصيلات و دانش و رشد فكریاند مشكل میباشد؛ امّا واقعيتهای مسلّمی است، ولی به هرحال آنها با اختيار و انتخاب خودشان به مراحل عالی از عصمت رسيدهاند و ديگران میتوانند خود را تا حدّی به آنها برسانند، امّا نمیتوانند در رتبه آنها قرار گيرند، چنان كه برخی از نوابغ در تاريخ بشر منحصر به فرد بودند. به هرحال بايد ائمه معصومين (صلوات الله عليهم اجمعين) را الگو قرار داد و نبايد هيچ كس را با آنان مقايسه نمود.
معنای جمله: «آزادی بالاتر از دینداري»
س 8) نظر شما راجع به جمله «آزادی بالاتر از دينداری است.»، كه به نظر میرسد مفهوم جمله «اگر دين نداريد لااقل آزاد مرد باشيد.» امام حسين(علیه السلام) میباشد، چيست؟
ج) آزادی و حريّت، در متن دين و باطن دين است. روح هر ديندار واقعی با آزادگی و حريّت آمیخته گشته است و قابل تفكيك نيست؛ ولی شايد تفسير جمله حضرت امام حسين(علیه السلام) اين باشد: کمترین چيزی كه در دنيا حتی برای زندگی لازم است، آزادگی و حريت است، و اگر دين نداريد و به فكر آخرت نمیباشيد، لااقل اصول ابتدايی زندگی را رعايت كنيد كه در سايه آن، دنياتان آباد گردد.
عذاب سادات
س 9)بعضی میگويند سادات در جهان آخرت به آتش دوزخ نمیسوزند. آيا صحّت دارد؟
ج) صحيح نيست و آنچه در روايات آمده، مخصوص است به فرزندانی كه از حضرت زهرا(علیها السلام) متولّد شدهاند؛ مثل امام حسن و امام حسین، و امام هشتم به برادرش زيد فرمود: «چه طور میشود موسی بن جعفر(علیه السلام) با آن همه عبادت و طاعت، با تو كه هر معصيتی را انجام میدهی برابر باشد؟!سپس افزود: خدا فرزند نوح(علیه السلام) را به دليل معصيت از او ندانسته است، با اين كه حقيقتاً از او بود. پس آنچه موجب نجات از آتش است، اطاعت الاهی است، از هر كس باشد و آنچه موجب عذاب و آتش است معصيت و نافرمانی خداست، از هركس كه سر بزند و كسی كه اطاعت خدا را نكند، از ما نيست و اگر تو اطاعت خدا نكنی، از ما اهل بيت نيستی»[4].
موانع ظهور
س 10) موانع ظهور امام زمان چيست؟
ج) از روايات استفاده میشود عدم آمادگی مردم و وجود ستمگران باعث تأخير ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) میباشد، چنان که اين عوامل ظاهراً موجب غيبت حضرت شده است.
در خواب دیدن امام زمان(علیه السلام)
س 11) اگر شخصی امام زمان(علیه السلام) را در خواب ببيند و پس از بيدار شدن به مردم بگويد كه حضرت گفته فلان كار را انجام بده، آيا به آن چه كه حضرت در خواب گفته است، میشود عمل كرد؟
ج) حرام و افترا به معصوم و بدعت است.
علت قیام امام حسین(علیه السلام)
س 12) علت قيام امام حسين و عدم صلح را بفرماييد.
ج) چنان كه از جملات حضرت برداشت میشود قيام برای اصلاح امت رسول الله(صلی الله علیه و آله) و رشد و هدايت مردم بوده است: «انى لم اخرج اشراً ولا بطراً ولا مفسداً ولا ظالماً، وانما خرجت لطلب الاصلاح فى امة جدّي»[5]. حضرت با شهادت خود مردم را از جهل و نادانی و گمراهی نجات داد چنان كه در زيارت اربعين وارد شده: «و بذل مهجته فيك لِيستنقذ عبادك من الجهالة وحيرة الضلالة»؛ يعنی حسين(علیه السلام) جانش را در راه توفدا کرد تا بندگان از نادانی و سرگردانی و گمراهی نجات يابند.
معنای ثارالله
س 13) چرا به امام حسين(علیه السلام) ثارالله میگويند؟
ج) معنی ثار، حقّ قصاص و استيفای عوض خون مقتول است و قسمت ديگر زيارت عاشورا «وان يرزقنى طلب ثاركم مع امام مهدى» شاهد آن است. مراد اين است كه صاحب حقِ خونخواهی و انتقام خداست و او اين حق را طلب میكند وسيدالشهدا مقتولی است كه خدا عوض خون او را میگيرد.
فلسفه عزاداري
س 14) فلسفه عزاداری و گريه و زاری برای ائمه(علیهم السلام) چيست؟
ج) زنده نگه داشتن ياد آن بزرگواران و يادآوری مظلوميت آنان و خاندانشان در مقابل طاغوت زمان است. گريه و عزاداری در مصيبت آن بزرگواران، احيا امر و نام آنان است.
پاداش قطره اشک در عزای امام
س 15) گفته میشود اگر پلك چشمت رطوبتی پيدا كرد خداوند خطاب میكند: ای بنده من، تمام گناهان تو را بخشيدم؛ اگر رطوبت به مژههايش رسيد، خطاب میشود تمام حاجات تو را برآوردم؛ اگر از مژه رطوبت يا اشك خارج شد، میگويد گناهانت را بخشيدم و حاجاتت را برآوردم، فردای قيامت عدّهای گناهكار را به تو بخشيدم. اگر اينطور است كه با رطوبتی خدا همهی گناهان را میبخشد، ديگر چرا مردم زحمت نماز و روزه بكشند؟
ج) روايات وارده درباره عزاداری و اشك و ثواب آن ـ كه بهشت است ـ فراوان است، ليكن مراد اين نيست كه به خاطر حسرت و تحت تأثير احساسات گريه كند، بلكه مراد گريهای است كه بهعنوان يك نوع برخورد و جنگ با دشمنان راه حسين(علیه السلام) و تبليغ و ترويج مكتب انسان ساز حضرت به حساب بيايد. گريهای ثواب دارد كه برای مظلوميت حسين(علیه السلام) و تأثر از اين كه چرا بايد انسانها او را درك نكنند و برای زنده نگه داشتن مرام امام باشد.
قیام نکردن امامان
س 16) اگر درس عاشورا مقاومت در برابر ستم به هر شكلی حتی فدای جان است، پس چرا ائمه(علیهم السلام) قيامی در برابر حاكمان جور نكردند؟
ج) درس عاشورا هدر دادن خون و كشتن و كشته شدن بدون هدف نيست، بلكه دفاع از دين و حفظ اسلام در مقابل دشمنان و زنده نگه داشتن احكام الهی است، كه در هر زمانی با توجه به شرايط مخصوص آن زمان ائمه(علیهم السلام) به اين مهم در حدّ اعلا همت گماشتهاند. همه آنها به وسيله زهر دادن و يا به وسيله نيزه و شمشير كشته شدهاند و هيچ يك با مرگ طبيعی نمردهاند و معمولاً در حصر و زندان بودهاند.
هروله و شیوه عزاداري
س 17) 1. آيا هروله (بالا و پايين پريدن و ذكر معصومان را گفتن) در مراسم عزاداري، اشكال دارد؟
2. آيا گفتن بعضي از كلمات توسط مداحان مانند «من سگ حسينم، ديوانه حسينم و...» اشكال دارد؟
ج 1 و 2) از انجام اعمال و به كار بردن الفاظي كه موجب وهن عزاداري و توهين به مقام والاي ائمّه(علیهم السلام) ميباشد، بايد پرهيز نمود. بهتر است عزاداريها به شيوه سنّتي و روضهخواني انجام شود.
س 18) در آمريكا مثل ساير جهان، براي نوحهسرايي سرور شهيدان، حسين بن علي(علیه السلام) مجالسي برپاست كه گاهي در آنها جوانان در معابر عمومي بدون پيراهن، سينهزني و زنجير زني ميكنند. آيا اين فعل مجاز است؟
ج) براي مردان از جهت پوشش بدن و لباس، از جهت حكم شرعي آن، حدّي وجود ندارد و تنها پوشش عورت واجب است، ليكن از جهت حياي عمومي و عفت جامعه، پوشش بدن براي آنها هم در حدّ حيا و عفت عمومي، لازم و بلكه واجب ميباشد. برهنه كردن بدن در مراسم سينهزني و عزاداري، كه منجر به ضربه زدن به عفت عمومي نيست، منعي ندارد. آري، بعضي از فقها فرمودهاند كه اگر مردِ سينهزن مطمئن باشد كه زنان و نامحرمان به بدنش نگاه مياندازند، باز كردن سينه و عريان نمودن بدن از باب اعانت بر اثم (فراهم آوردن زمینه گناه) حرام است؛ ليكن به نظر اين جانب اعانت صدق نميكند، چون غرض از سينه زدن، اظهار مصيبت و عشق به اباعبدالله (عليه الصّلاة والسلام) است، نه همكاري با گناهكاران كه روح بلند عزاداران حسيني از اين گونه پليديها پیراسته است. خدا ما را جزو دوستداران اباعبدالله الحسين(علیه السلام) و عزادارانش قرار دهد كه با سوز و احساسات بر سر و سينه ميكوبند و تنفّر خود از ظالمان و علاقه به مظلومان را نشان داده و به پندها و نصايح واعظان و مرشدان صالح، حسب سنّت ديرينه عزاداري، توجه داشتهاند.
عمل به مقررات دولتها و حکومتها
س 19) آیا عمل به قانونهای بينالمللی كه دولتهای مختلف آن را امضا كردهاند، واجب و تكليفآور است؟
ج) آری، واجب است. وجوب عمل به تعهدات، قطع نظر از وجوب حفظ نظم و انتظامات، خود به خود به عنوان حقّ انسانی، واجب است.
س 20) تعهّداتی كه مسلمانان در زمينه مسایل اقتصادی، فرهنگی و سياسی از طرف حكومت يا اشخاص حقيقی و حقوقی با كشورهای غيراسلامی و يا افراد غير مسلمان منعقد مینمايند، آيا شرعاً تعهّدآور بوده و التزام به آن واجب است؟
ج) آری، واجب است. وجوب عمل به تعهّد، قطع نظر از وجوب حفظ نظم و ساماندهی، خود به خود به عنوان حقّ انسانی واجب میباشد. در احادیث به انسانی بودن اين حق تصريح شده، در روايت آمده كه «ثلاثة لا عذر لاحد فيها ...»[6] ؛ سه حق غیر قابل بخشش است: نيكی به پدر و مادر، وفای به عهد و ادای امانت.
صله رحم
س 21) آيا صله رحم واجب است و ترك آن حرام است، يا این كه قطع آن حرام است؟
ج) صله رحم كه احسان و نيكی كردن و اظهار علاقه و دوستی نسبت به خويشان است، واجب نمیباشد، بلكه مستحب است، علاوه بر اجر اُخروی، سبب طول عمر میشود؛ امّا قطع رحم، يعنی دشمنی نمودن و بغض و كينه نسبت به خویشان، حرام و بعض مراتبش از معاصی كبيره است.
رفتار تبعیض آمیز مادر
س 22) مادرم با بنده بسيار بدرفتار است و هميشه امر میكند كه بايد هر چه برادر بزرگترم میگويد گوش كنم، هر چند حرف او غير منطقی باشد. در ضمن تفاوت زيادی از لحاظ عاطفی و محبت ميان ما وجود دارد، به طوری كه كارهای مادرم باعث شده دچار مشكلات روحی و روانی شوم، چه كار كنم؟
ج) پدر و مادر حق حيات بر انسان دارند. در قرآن كريم سفارش شده نسبت به آنها احترام و احسان كنيد. قرآن راضى به اُف گفتن هم نسبت به آنها نشده است، بنابراين پدر و مادر هر چند با شما تندی كنند اما با آنها مهربانی كنيد و بدانيد خداوند پاداش نيكیهای شما را نسبت به آنها خواهد داد. پدر و مادرها معمولاً خير و صلاح فرزندان را در نظر دارند. شما هم بنا را بر همين امر قرار دهيد تا از فشارهای روحیتان كاسته شود. نيكی به پدر و مادر و اطاعت آنها عبادت است.
نگهداری از والدين
س 23) فرزندان مادرِ پيری، نگهداری او را بين خود تقسيم كردهاند، ولی يكی از فرزندان، از نگهداری مادر خود ابا میكند و حتی او را میزند! تكليف ديگر فرزندان چيست؟
ج) احترام به پدر و مادر از اموری است كه بسيار مطلوب میباشد و خداوند در قرآن كريم پس از سفارش انسانها به بندگی، احسان به پدر و مادر را سفارش كرده است. همچنين خدا كوچكترين اهانت به آنها حتی به اندازه اُف گفتن را نهی نموده است. در هيچ حالی انسان نمیتواند احترام به پدر و مادر را ترك کند و به آنها اهانت نمايد. کوتاهی يك فرزند، مجوّزی برای كوتاهی ديگر فرزندان نيست. نيكی و احسان به پدر و مادر نه تنها سبب ثواب و اجر در آخرت میشود، بلكه فوق العاده در رفاه و راحتی و آسايش زندگی دنيوی موثّر است، چنان كه بدی در حقّ آنها زندگی در دنيا را همراه با گرفتاریهای اقتصادی و مشكلات زندگی مینمايد. برای اطمينان زيادترِ تأثير خوبی و بدی به پدر و مادر در زندگی، میتوان از افرادی كه در اين باره تجربه داشتهاند استفاده نمود. بايد به همهی فرزندان و دوستان بگويم: موفقيّتهای خود را مرهون نيكی به پدر و مادر میدانم. همه رفقا و دوستان اين جانب بر اين معنی اتفاق نظر دارند. نسبت به مادر، گرچه در دوران كودكی اين جانب فوت کرد، امّا آن قدر با زن پدرِ خود نيكی نمودم كه ماندن نزد ما را بر ماندن نزد فرزندانش ترجيح مىداد.
دستور شوهر یا پدر؟
س 24) هنگام مخالفت بين امر پدر و شوهر، اطاعت از كدام يك بر زن لازم است؟
ج) اوّلاً تعارضی به وجود نمیآيد، چون آنچه نسبت به پدر است، وجوب ترك آزار و اذیت است. آنچه نسبت به شوهر است وجوب تمكين میباشد؛ بر فرض تزاحم، تمكين نسبت به شوهر مقدم است، چون اطاعت از والدين بر فرض وجوب، مختصّ به موردی است كه مزاحم با حقوق ديگران نباشد. حقوق النّاس بر حقوق الله، مقدم است.
رابطه با خویشان غیرمسلمان
س 25) آيا صله رحم با خويشاوندی كه كافر يا مرتد محسوب میشود واجب است؟
ج) صله رحم با خويشاوندان و اظهار علاقه و دوستی نسبت به آنان مستحب و مطلوب است. علاوه براجر اُخروی، سبب طول عمر میشود؛ امّا انسان بايد مواظب خود باشد تا تحت تأثير قرار نگيرد.
اذيت کردن حيوانات
س 26) در آوردن كندوي عسل، به طوري كه تمام عسلها بيرون آورده شوند و هيچ مقداری از آن باقي نماند و بيشتر زنبورها بميرند، چه حكمي دارد؟
ج) تغذیه حيواناتي كه در اختيار انسان ميباشند، واجب و تخلّف از آن حرام و معصيت است. چه نيكوست كه علاوه بر عدل، انصاف نيز در باره آنها مراعات گردد.
س 27) آزار و كشتن حيوانات غيرموذی، چه حكمی دارد؟
ج) اذيّت كردن حيوانات، مطلقاً حرام است. در روايت آمده: زنی به جهنّم میرود، چون گربهای را زندانی نمود. و او را با تشنگی و گرسنگی اذيّت كرد تا مرد[7]. كشتن حيوانات غيرموذی قطعاً مطلوب نيست؛ امّا از حيث منع ظاهراً كراهت دارد. به هر حال، كشتن حيوانات غيرموذی، نامطلوب است.
کودک آزاری
س 28) 1ـ با عنايت به اين كه درصد زيادي از موارد كودكآزاري در خانه اتفاق ميافتد، آيا شرع، والدين را در انجام اين عمل ضد انساني، مخيّر دانسته است؟
2ـ كودك آزاري از سوي والدين، از نظر شرع مقدّس جايز است يا حرام؟
3ـ با توجه به عنايت ويژه حضرت امام(سلام الله عليه) درخصوص اجتهاد به روز، آيا امروز كه كودكآزاري در حال تبديل شدن به يك بحران در جامعه است، ميتوان راهكار يا حكم شرعي را براي رفع اين مشكل به كار گرفت؟
4ـ آيا تغيير قانون حمايت از كودكان و نوجوانان ـ كه تا حدّي والدين را درتنبيه كودك مجاز دانسته است ـ اشكال شرعي دارد؟
ج) جواب علاوه بر روشن بودنش، از خود سؤال هم معلوم ميباشد؛ چون هيچ شرع و قانوني، چه رسد به شرع مقدّس اسلام، آزار انسانها، چه رسد به كودكان مظلوم و بي پناه، آن هم درمحيط دربستهی خانه را اجازه نميدهد. عقل و نقل و همهی علما و فقها اجماعاً آن را حرام، معصيت، گناه، ظلم و ايذا ميدانند. به حكم اطلاق ادلّه حرمت ظلم و اذيت؛ فرقي بين ايذاي جسمي و روحي نمي باشد و هر دوي آنها حرام است. مرتكبش علاوه بر ضمان و لزوم جبران خسارت و ضرر وارده به كودك، همانند ضرر به ديگران، مستحق تعزير ميباشد. پس آزار كودكان توسط والدين، جايز نبوده و مخيّر در آن نيستند. كودكآزاري توسط آنها در شرع مقدّس، حرام و معصيت ميباشد، بلكه عمده و غالب انواعش ـ اگر نگوييم همه ـ از معاصي كبيره است.
از فقيهي همانند امام امت (سلام الله عليه) راهكار جلوگيري از آن، مانند راهكارهاي جلوگيري از ظلم به ديگران، پيشبيني شده، تشكيل محاكم، جلوگيري از ايذا و به فرياد چنان مظلومان بيپناه رسيدن، بر همگان، به خصوص دولتمردان و قانونگذاران واجب شرعي و عقلي است، بلكه بر آنها علاوه بر تكليف، حق ميباشد، چون هر مظلومي با یاری حكومت، حقّ رفع ظلم از خود را دارد. حكومت بايد جلوي هر گونه ايذا و اذيت را گرفته و عدالت را اجرا کند.
حمايت، قاعدتاً حضانت و سرپرستي و تربيت كودك و حفظ بدن، روح و جان او ميباشد، كه بر پدر و مادر واجب است. در راستاي ادب و تربيت كودكان توسط والدین، فقط زدن حدّاكثر پنج و يا شش ضربه، آن هم با انحصار راه تربيت به آن و در مسير جلوگيري از فساد اخلاقي و ارتكاب كارهاي ناشايست نیز، به شرط اين كه ضربه به طور سخت و موجب زخم شدن و يا تغيير رنگ پوست نباشد، اجازه داده شده، با آن كه امروز، تربيت اولاد و رشد استعدادهاي آنان، رشته بسيار بااهميت و داراي متخصّصان ميباشد، نياز به تنبيه بدني ـ كه معمولاً مانع تربيت و رشد استعدادها است ـ بسيار نادر است.
بر همهی مراکز تبليغي و فرهنگي است كه راههاي شایسته تربيت و ادب و فرهنگ را تبليغ کنند، تا پدران و مادران مهربان و همهی مربيان، از آنها استفاده كنند و راه كودكآزاري مسدود گردد. همچنين بايد همگان را به سيره رسول گرامي اسلام(صلی الله علیه و آله) در جلوگيري از تنبیه و تربيت و ادب هنگام غضب و خشم متوجّه ساخت، تا ادب و تربيت همراه با عاطفه و حاكميت علم و خرد انجام گيرد؛ چرا كه خشم و غضب هنگام ادب و تربيت، همهی جهات عقلاني، علمي و انساني تربيت را زدوده، پرده و حجاب سخت و آهنيني روي همهی آنها قرار ميدهد.
ترور
س 29) حكم خود را در مورد ترور بفرمایید.
ج) در اسلام، ترور (فتك) حرام و ممنوع است. اسلام از ابتدا با ترور مخالف بوده، نمونه روشن آن را ميتوان در حركت جناب مسلم بن عقيل(علیه السلام) فرستاده خاص حضرت اباعبدالله الحسين(علیه السلام) به كوفه يافت؛ آن جا كه میتوانست عبيدالله بن زياد را در منزل شريك ابن اعور، ترور كند، اما نكرد. وقتي «شريك» از ايشان سؤال كرد: چرا ابن زياد را نكشتي؟ حضرت مسلم پاسخ داد: به دليل حديثي كه از پيامبر(صلی الله علیه و آله) روايت شده كه: «الإيمان قيّد الفتك»؛ مرد باايمان كسي را ترور نميکند. جناب مسلم بن عقيل(علیه السلام) نخواست حتي برای پيروزي در مأموريت، يکی از احكام دين را نقض كند. و ترور را به طور كلي مردود ميدانست.
توصیه به جوانان
س 30) چند سالی از زمانِ به تكليف رسيدنم میگذرد، و تا چندی پيش چندان به نمازم پای بند نبودم؛ ولی با مشكلی كه برايم پيش آمد و در كمال ناباوری حل شد تصميم گرفتم كه از اين به بعد، ديگر خود را به راههای خلاف نكشانم. از شما میخواهم مرا راهنمايی كنيد.
ج) بر شما و هر انسانی لازم است در جهت تقرّب به خدا كوشش نمايد. تقرّب به ذات حق به چند چيز حاصل میشود:
1. انسان گوهر نفيس ذات خود را بشناسد و بداند كه برای خداپرستی خلق شده و بهای جان او بهشت است. سعی كند جان خويش را مثل يك گوهر گرانبها حفظ كند و به چيزهای بیارزش و شهوات نفروشد.
2. واجبات را با حفظ شرايط انجام دهد و از محرّمات و معاصی دوری كند. انجام محرّمات، انسان را به نابودی میكشاند و از رحمت و بهشت خدا دور میكند.
3. هر گاه حال و نشاط داشت، به انجام مستحبات اقدام نمايد، به خصوص نماز شب.
4. از ائمه معصومين(علیهم السلام)، با توسل به آنها كمك بگیرد. همينطور از بزرگان دين و افراد مؤمن اگر زنده هستند، با ارتباط و اگر زنده نيستند، با خواندن زندگينامه و سيره و روش عملی آنها جهت خودسازی استفاده نمايد، اميد است كه به هدف مطلوب و مورد نظر خود برسد.
حدّ عمل به احکام
س 31) آيا برای عمل تعبدی به احكام، حد و مرزی قایل هستيد؟
ج) تعبد، يعنی عمل به قانون. تمام جوامع بشری كه به تمدن رسيدهاند، اصل عمل به قانون را از اصولیترين عوامل سعادت و ترقی جامعه میدانند؛ بنابراين، عمل به احكام اسلام، يعنی عمل به قانون و تعبّد، پس همهی احكام اسلام تعبدی است، يعنی قانونی است؛ مانند برخی قوانين حقوق - اجتماعی و مدنی (معاملات و قراردادها).
تقوا
س 32) گوهر ذات تقوا چيست؟ اگر بگوييم «تقوا» حركت در چهارچوب دين اسلام است، پس مسيحيان چه میشوند؟ آيا آنها داراي كرامت نيستند؟ اگر تقوا را به عمل به بايدها و نبايدهاي اديان آسماني بدانيم؛ پس كساني كه معتقد به اين اديان نيستند ـ مثل هندي كه بودائي است، يا چيني كه به آئين كنفوسيوس معتقد است ـ داراي كرامت نيستند؟
ج) گوهر و ذات تقوا، حركت در چهارچوب معروف و منكر و حق و عدل و باطل و ظلم عقلايي است؛ يعني اگر انسان از هر چه كه وجدان انسانياش و وجدان خردمندان، آن را باطل و ظلم، و مرتكبش را مستحقّ نکوهش ميدانند، فاصله گرفت و به آن چه كه آن را حق و عدل ميدانند و فاعلش را مستحق ستایش و تمجيد ميشمارند، توجه كرد و عمل نمود، متّقي است و اين تقوا انسانساز است و عامل سعادت فرد و جامعه میباشد. آري، دامنه ظلم و عدل و امثال آنها در نظر خداپرستان به پیروی از وحي و گفته پيامبرانشان توسعه پيدا ميكند، چون عقيدة هر متفكر، فيلسوف و دانشمندي بر آن است كه حرامهاي خداوند براي فرد و جامعه قطعاً ضرر و مفسده دارد و ارتكابش ظلم، و تركش عدل است. همين معنا در واجبات به اعتبار منافع و مصالح، وجود دارد؛ يعني ترك واجب، ظلم ميباشد. آري، درمورد بقيه انسانها كه یکتا پرست نيستند و بيتقصير ميباشند، چون از مسایل توحيدي و ديني، غافلند و از نظر عقلي و قرآن و سنّت، در ارتكاب آن چه كه حرام است و ربطي به حقوق جامعه و مردم ندارد و در نظر آنها ظلم نميباشد، گرچه مخالف با قوانين الاهي است، امّا موجب عذاب نبوده و عذاب کردن، خلاف عدل خدا است، زيرا بدون ابلاغ حجّت و دليل و با غفلت نميتوان بازخواست نمود. مؤاخذه در حال غفلت و قصور، ظلم است وهمين معنا نسبت به ترك واجبات هم ثابت است.
توصیه به دولتها و ملتهای مسلمان
س 33) با توجه به موقعيت سياسی و اجتماعی كه خاورميانه دارد چه توصيهای به دول و ملل اسلامی داريد؟
ج) مسلمانان - اعم از شيعه وسنّی و بقيه فرقههای اسلامی - بايد در كنار هم و با وحدت و همدلی هرچه بيشتر، صفوف خود را محكمتر نمايند. از هرگونه تفرقه و بدبينی و هرآنچه موجب اختلاف و پراکندگی میشود دوری گزينند. با توجه به اتفاق نظر خود در زمينههای توحيد و رسالت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) از هرگونه جدايی و دشمنی با همديگر، به خصوص در اين زمان پرهيز نمايند.
گفت گوی تمدنها
س 34) قرن حاضر را قرن «گفت گوي تمدنها» مينامند كه ثمره آن، صلح است. آيا تبليغ و ترويج اين گفتمان جايز است؟
ج) قطع نظر از محبوبيت عقلي و فطري صلح، نیز قطع نظر از آن كه اسلام چون دين فطرت است، خواستار آن ميباشد، همچنین قطع نظر از اخبار و آياتي كه به صلح و برخورد مسالمت آميز با همهی انسانها دستور ميدهد و همگان را به آن دعوت مينمايد؛ رحمـة للعالمين بودن نبي گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) حسب نصّ قرآن،حجّت و دليلي روشن بر ترغيب به گفت گو است.
س 35) گفتمان بين علما و تمدنها و مبادلات فرهنگی كه موجب رفع كدورت بينالمللی میشود، چه حكمی دارد؟
ج) نه تنها جايز است، بلكه به حكم مطلوبيتِ جلب محبت و تأليف قلوب ديگران و متحد شدن انسانها برای خدمت به همديگر، مطلوب و نيكو میباشد و شیوهای امر به معروف و فرمان به خوبيها است؛ بلكه بعضی از مراحل رفع كدورت شرعاً و عقلاً واجب است.
س 36) چنان چه گفت گوی آزاد تمدنها موجب طرح و شناخت اسلام در جوامع غيرمسلمان گردد، جايز است؟
ج) نه تنها جايز است؛ بلكه واجب است. همهی مسلمانان به حكم قطعی عقل و نقل، موظّف به دعوت به اسلام و شناساندن آن به انسانها ـ كه دعوت به صلاح و خير و فضيلت و آزادی از قيد و بندهای جهل و بردگی و خمودی و همهی ظلمتها است ـ میباشند. روش مسلمانان در طول تاريخ همين بوده است.
همکاری با سازمانهای جهاني
س 37) همكاری سازمانهای بينالمللی غير مسلمان كه شعار و اهداف ما را قبول دارند، چه حكمی دارد؟
ج) همكاری با همهی انسانها برای ترويج اخلاق و سياستهای اسلامی و يا پيشرفت در مسایل صنعتی و توليدی و مسایل دينی و دنيايی، نه تنها جايز، بلكه به حكم تعاون بر برّ و تقوا (همکاری در زمینه های پسندیده و پارسایی) مطلوب و شایسته است.
تقریب مذاهب و گفت گوی تمدنها
س 38) باتوجه به ضرورت تقريب مذاهب و لزوم گفت وگوی اديان مختلف در باره مشتركات، نظر جنابعالی درباره حضور علمای مسيحی و ديگر اديان الاهی در سمينارها و همايشهای مربوط به حج و حتی حضور در كنگره عظيم حج برای تبادل آرا و نظرات و آشنايی نزديك با آيين مسلمانان چيست؟
ج) جواز آن واضح است و منشأ شبهه و اشکال معلوم نيست. چگونه جايز نباشد با اين كه نصارای نجران در داستان مباهله، به مسجد النبی وارد شدند حتی مراسم دينیشان را حسب مرام خود انجام دادند؟ چگونه جايز نباشد با آنكه لازمه گفت گو و دعوت به اسلام و صلح و جلوگيری از جنگ و فساد نیز، بهتر و نيكوتر نمودن استفاده از سفر حج، حضور انسانها در سمينارها و همايشها میباشد؟ با آنكه دعوتهای قرآنی و اسلامی، متوجه همهی انسانها است، چگونه میتوان حضور يك عده از آنها را به خاطر عقايدشان ممنوع دانست، به خصوص دانشمندان؟! از همه گذشته، اسلامی كه دين خرد و انديشه است و اصل در آن بر جواز و حليّت همهی امور است، مگر خلافش ثابت شود، چگونه میشود منع از حضور عدهای از انسانها را در آن همايشها به اسلام نورانی و عزيز نسبت داد؟!
ملاک تفاوت زن و مرد
س 39) خدا ميفرمايد:(يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا)[8]، تفاوتها در طبيعت و خلقت انسانها به دليل اعتلاي كمال و شعور آدمي است. در مقابل اين ديدگاه، استدلال ديگري وجود دارد كه تفاوت در خلقت زن و مرد، موجب تفاوت در حقوق و استعدادهاست. برداشت حضرت عالي در اين خصوص چيست؟
ج) ديدگاه وحي و قرآن ـ كه با صراحت، زن و مرد را مساوي دانسته ـ بر نظريه اعتباري و غيراصولي و غير برهاني ديگران مقدّم است، بلكه اصولاً قرآن و وحي آن قدر در حدّ بالايی از تماميت، درستی و مطابقت با واقع است كه نبايد با نظريههاي ديگر مقايسه شود. اصل مقايسه، نادرست است؛ چه رسد به موردش.
تبعیض یا تفاوت
س 40) اين كه ميگويند اگر تبعيض در حقوق برحسب تفاوت خلقت باشد ـ مثل آن چه در مورد زن و مرد است ـ و شهيد مطهري به آن اشاره دارد که اين تبعيض عين عدالت است، آيا تبعيض ميتواند عادلانه باشد؟
ج) از فرمايش آن شهيد بزرگوار عالي قدر اطلاع كامل ندارم؛ امّا مسلّم است كه تبعيض در حقوق بين انسانها با عدالت عادي ـ چه رسد به عدالت الاهي ـ منافات دارد و نميتواند با هم سازگار باشد.
سفارشهایی به جوانان
س 41) توصيههاي حضرت عالي براي ما جوانان كه ميخواهيم جزو ياران و سربازان امام زمان(عج) باشيم، چيست؟
ج) به انجام واجبات و ترك محرّمات اهتمام ورزيد كه بهترين وسيله تقرّب به خداوند است.
بارور کردن ابرها و باران مصنوعي
س 42) با توجه به شرايط کنوني کشور و خسارات ناشي از کاهش نزولات جوي، آيا ايجاد باران مصنوعي از طريق غنيسازي ابرها شرعا جايز است؟ اين کار به يکي از دو روش زير انجام ميشود:
1ـ استفاده از مواد و ترکيبات شيميايي؛
2ـ ايجاد الکتريسيته ساکن برای تخليه الکتريکي به شکل رعد و برق
ج) اين عمل، به خودی خود شرعاًٌ جايز است. اسلام نه تنها هيچگاه جلوي پيشرفت علم، صنعت و آشنايي به رموز و اسرار نهفته در موجودات را نگرفته، بلکه به آن تشويق و ترغيب کرده، شايد پس از مسأله مبدأ و معاد، هيچ مسألهاي به اندازه علم مورد تأکيد و بيان قرار نگرفته، قرآن براي آن، حدّي نميشناسد و ميفرمايد (وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ)[9]. به هرحال، بر همگان است که هم به قوانين سعادت بخش اسلام و قرآن و سنّت دانا باشند و هم آگاه به رموز جهان و قوانين تکوين آن، تا ايمانمان به مبدأ و مسبب الاسباب و آفریدگار همهی قوانين عالم، زيادتر و دانشمان به احکام نوراني اسلام کاملتر گردد. استفاده و ايجاد راههاي ذکر شده در سوال ـ همانند استفاده از علوم ديگر در بعضي از موارد و با بعضي از شرايط ـ نه تنها جايز، بلکه واجب شرعي و الاهي است. استفاده از علوم براي نیازهای جامعه و مردم؛ همانند اقتصاد، زراعت، صنعت، سياست و غيرآنها با شرط نياز جامعه و احتياج به آن، واجب و در موارد غير لازم، مستحب ميباشد. به اميد آنکه خداوند ما را قدردان و قدرشناس همهی دانشمندان و دانش پژوهان خدمتگزاری که نيّتشان خير است، قرار دهد و به شما توفيق خدمت بیشتر به همهی ملل جهان را عنايت فرمايد.
روز طبیعت
س 43) آيا روز سيزده فروردين كه مردم در آن به عنوان روز طبيعت، براي تفريح به بيرون از محيط شهر ميروند، اشكال دارد؟
ج) تفاوتي بين ايّام نمي باشد و همهی آنها زمانهايي هستند كه خداوند آفريده است. تفريح مشروع براي هيچ كس منعي ندارد.
اعتنا به خواب دیدن
س 44) برخي افراد، خوابهايي را نقل و به دنبال آن اهداف خاصّي را نيز تعقيب ميكنند. از نظر فقه نوراني اسلام، خواب ديدن، نقل خواب و انجام يا ترك بعضي از كارها به دليل آن كه در خواب چنين تكليفي به او شده، معتبر است؟
ج) خواب، حجّت شرعي نميباشد و مجوّز انجام حرام و ترك واجب نيست، بلكه مجوّز ترك مستحب يا انجام مكروه يا انتخاب يكي از دو طرف اَعمال مباح، با استناد به آن و اين كه چون مقتضاي خواب چنين بوده و بايد به آن عمل نماييم، نميباشد. اگر به عنوان حكم فقهي و ديني باشد، حرام، بدعت، افترا به خداوند و از معاصي كبيره است؛ (قُلْ آللهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللهِ تَفْتَرُونَ)[10]. اگر بر حسب خواست و ميل شخص باشد، گرچه حرام نيست، امّا علاوه بر اين كه سبب ترك مستحب و يا انجام مكروه شده، عادت كردن انسان به اين گونه استنادهاي پوچ، عقلاً ناپسند است. عاقل، مستحب و مكروه خدا را بر خواب و خيال ترجيح ميدهد. عمل كردن به خوابها موجب عدم شكوفايي استعدادها وانديشههاي خدادادي ميشود كه مذموم و كفران نعمت است.
بلاهای طبیعي
س 45) با عنايت به حادثه اخير زلزله در شهرستان زرند كرمان و وجود سؤالات متعدّد در خصوص زلزله در اذهان متديّنان، پاسخ سؤالات ذيل را مرقوم فرماييد.
1- در معتقدات شرعی ما، فلسفه وجودی حوادثی چون زلزله و سيل و... چيست ؟
2- اگرچه بر اساس بعضی تعابير در آيات و روايات، از آنها به آزمايش الاهی نام برده میشود؛ اما ميان مردم به عنوان بلا و عقوبت تعبير میگردد و از حادثه ديدگان به عنوان كسانی نام برده میشود كه مورد عذاب و عقوبت الاهی واقع شدهاند. اين تعابير درست است؟
3- بعضی از روحانيون معظّم ـ كه جهت انجام مسایل شرعی مربوط به حادثه ديدگان به مناطق زلزلهزده سفر نمودهاند ـ رواياتی را بیانگر اين كه نه تنها حادثه ديدگان مورد عقوبات الاهی واقع نشدهاند، بلكه بر عكس، مقام شهيد و شهادت را كسب كردهاند، برای مردم بازگو میكنند؛ آيا چنين رواياتی وجود دارد و موثّق است؟
ج) حوادث غير مترقبه همچون زلزله، طوفان و غير آنها، همانند بقيه امور و حوادث، تابع علل و اسباب میباشد كه همه آفريده شده خداوند است. سنّت الهی بر جريان علل و اسباب و مسببات است؛ (ولن تجد لسنة الله تبديلا)[11]. خدا آدمی را به گونهای آفريده كه با پيشرفتش در علم و دانش و پی بردن به علل و عوامل امور میتواند آنها را كاهش داده، بلكه ممكن است روزی بشر جلوی همه حوادث را با علل و عوامل پيشگيری كننده ـ كه آنها نيز آفريده شده خدا میباشند ـ بگيرد. ظاهراً بلكه قطعاً در زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) كه علم و درك و عقل بشر كامل میگردد، چنين پيشگيری تحقّق پيدا خواهد نمود.
اما بلا و عقوبت بودن چنين حوادثی، قطعاً منفی است و ما نمیتوانيم به اسلام عزيز نسبت بدهيم مردمی كه از خانه و زندگی ساقط شده، گناهكار بودهاند و خداوند آنها را عقوبت کرده؛ چون اين افترا به اسلام است. اين جور عقوبتها نسبت به گناهكاران ـ كه خارج از فرض در سؤال است ـ پس از بعثت رسول الله(صلی الله علیه و آله)، تحقّق پيدا نخواهد كرد. چگونه میتوان زلزلهها را عقوبت ناميد با اين كه در همان حال، مردم بايد به خدا توجه نمايند و نماز آيات بخوانند؟! چگونه میتوان آن را عقوبت ناميد با اين كه نسبت به نظاير آنان مثل غريق يا كسی كه خانه بر سرش خراب شده، حسب روايات اجر شهيد را دارد؟ باید از اين گونه سخنان نادرست نسبت به انسانهای والای صدمه خورده و اذيت شده، دم فروبنديم و به فكر خدمت به آنها و درخواست صبر جميل و اجر جزيل از خداوند برای مصيبت ديدگان باشيم. اين جانب از همهی آنان كه صدمه خورده و اذيت شدهاند، درخواست دعای خير دارم؛ چون اينگونه افراد محروم، انسانهای بزرگ و مؤمنی هستند كه اكنون مضطرّ شدهاند. خدای بزرگ دعای مضطرّ را ـ كه در رأس آنها مهدی موعود(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) میباشد ـ اجابت مینمايد. در پايان از خداوند متعال برای از دست رفتگان اين حادثه دردناك طلب مغفرت و آمرزش مینمايم.
---------------
[1]. سوره احزاب، آیه 33. «خداوند میخواهد پلیدی (گناه) را از شما اهل بیت دور کند».
[2]. سوره زمر، آیه 3. «ما آنان را پرستش نمیکنیم مگر بخاطر این که ما را به خدا نزدیک کنند».
[3]. سوره یونس، آیه 18، «اینان شفیع ما نزد خدا هستند».
[4]. عیون أخبار الرضا7، ج2، ص 243، باب 58، حدیث 4.
[5]. بحار الانوار، ج 44، ص 229. «همانا (هان ای مردم!) من برای شرارت و افساد و ظلم کردن قیام نکردم، بلکه قیامم برای اصلاح و رشد مردم و امت جدّم بوده است».
[6]. الکافی، ج 5، ص 132، باب أداءِ الأمانة، حدیث 1.
[7]. الجعفریات، ص 142؛ دعائم الاسلام، ج 2، ص 468، حدیث 1666.
[8]. سوره حجرات، آیه 13. «ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید».
[9]. سوره یوسف، آیه 76. «بالاتر از هر صاحب علمی، دانایی هست».
[10]. سوره یونس، آیه 59. «بگو: آیا خداوند به شما اجازه چنین کاری داده، یا بر خدا افترا می بندید».
[11]. سوره احزاب، آیه 62. «و هرگز در سنت خدا تغییر و دگرگونی نخواهی یافت».