موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی صانعی
کشتن خودسرانه غيرمسلمان
س 1) اگر شخصي به يكي از كشورهاي كمونيستي مسافرت كند كه خدا را قبول ندارند، و قادر است بدون هيچگونه ضرر جاني و مالي، اشخاصي را بكشد و مال آنان را تصاحب كند، آيا جايز است اين كار را بكند؟
ج) مطلقاً جايز نيست، چون جان و مال همهی ملل و انسانها در تمام ممالك، محترم است؛ زيرا اسلام جان و مال همه را محترم ميداند و در اين جهت، فرقي بين ملل آسماني و غير آن نيست. خطاب آیه (وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ)[1]؛«در قصاص، حيات جامعه است» كه از آيات كم نظير است، به همهی انسانها و صاحبان عقل است «يا اولی الألباب»، چنانكه مناط حرمت تصرّف در اموال ديگران، باطل بودن راه است؛ (وَلاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ)[2]. تصرّف به باطل و ناحق در اموال همهی انسانها باطل است. در صدق باطل، فرقي بين مالكان نيست؛ به علاوه كه خطاب در قرآن، ظاهراً عامّ است. اموال كافر حربي را فقط در حال جنگ ميتوان از آنان گرفت و در غير اين صورت، جايز نيست.
قصاص نشدن مادر
س 2)چرا مادر به خاطر قتل فرزندش قصاص ميشود، در صورتي كه اگر پدري فرزند خود را بکشد، قصاص نميشود؟
ج) به نظر این جانب، فرقي بين پدر و مادر نميباشد و هر دو در قصاص نشدن، مساوي هستند.
فلسفه دیه
س 3)فلسفه ديه از ديدگاه اسلام چيست؟
ج) فلسفه آن، جبرا ن خسارتي است که در نتيجه كشته شدن يك انسان، به خويشان مقتول، بلكه به همه جامعه رسيده كه در موارد ثبوت آن مانند جراحتهاي عمدي و غيرعمدي و قتلهاي غيرعمدي و يا عمدي ـ كه قصاص درآن ممنوع شده ـ تنها راه مقدور، عادلانه، عقلايي و شرعي، جبران خسارت است، همان گونه كه در قتلهاي عمدي مقابله به مثل با حق عفو براي اوليای دم در نصّ قرآن، تثبيت شده و از احكام والای اسلام است.
دیه زن
س 4)چرا ديه زن، نصف ديه مرد است؟
ج) اين كه چرا ديه زن نصف ديه مرد است، به نظر اين جانب ـ كه به برابري و مساوات ديه زن و مرد قایل ميباشم ـ دلیلی ندارد؛ به علاوه كه در روايات و آيات، قطع نظر از آن كه فقيهي محقق و ژرفاندیشی همانند مقدس اردبيلي (قدس سره) در حدود پانصد سال پیش در نجف اشرف و كنار قبر باب العلم حضرت اميرالمؤمنين (عليه افضل صلوات المصلّين) در كتاب گران قدر و سنگين و ارزشمند خود «مجمع الفائدة و البرهان»، اصل وجود روايت بر نصف بودن ديه را ردّ كرده و فرموده است: «فما اعرفه فكأنّه إجماع أو نصّ ما اطلعت عليه»[3]. اصولاً فلسفه و علّت آن در رواياتي كه مورد استناد ديگران قرار گرفته، ذكر نشده، بلكه اشارهاي هم به آن بهنظر نميرسد. راه تشخيص علل و فلسفه احكام، منحصر به نقل و عقل است، نه اعتبارات و يافتههاي غيرمستند به نبي ظاهر(كتاب و سنّت) و نبي باطن (عقل)؛ چون اعتبارات بر فرض تمام بودنش اعتبار است و با قاعده عقلي و شرعيِ «لا اعتبار بالاعتبار»[4] از ارزش استناد و اعتماد و ترتيب اثر، ساقط است.
س 5)آيا امكان تغيير ديه زن در قانون مجازات اسلامي، با توجه به مقتضيات و شرايط زمان و مكان، وجود دارد؟
ج) پس از وجود فتوا برتساوي ديه، قانونگذاران حسب قانون اساسي ميتوانند تساوي را تصويب نمايند. با توجه به اصل چهار قانون اساسي هم، با بودن فتوا از فقهای شيعه گرچه فتواي محدود و معدود، قانون، برموازين اسلامي منطبق ميگردد و از جهت اصل چهاركه بيمه كنندة اسلاميت قوانين است، معتبر و قابل اجرا است. تصويب نابرابري و نامساوي بودن ديه زن ـ كه انسان است ـ با مرد كه او هم انسان است، چون باز موافق با فتواي معروف است، منطبق با اصل چهار ميباشد؛ هر چند از نظر اشكالات وارده به آن بايد تصويب كنندگان، فكري بنمايند تا چهره اسلام در دنياي امروز كه دنياي آگاهي و ارتباط است، ناخوشايند نشان داده نشود و يا قانون در جمهوري اسلامي با اين كه راه داشته باشد تا موجب جلب افراد به اسلام گردد، وسيله فاصله گرفتن از اسلام نشود و به نظام جمهوري اسلامي ـ كه حفظش از اوجب واجبات است ـ صدمهاي نخورد و همگان در پيشگاه خدا و اوليا و شهدا و امام و ملت بزرگوار و آگاه و شريف، شرمسار و مسؤول نباشيم. زمان و مكان، گرچه شهيد اوّل (قدس سره) در كتاب «القواعد والفوائد» خود، و امام امت (سلام الله عليه) روي آن تكيه فقهي و استنباطي داشته و بلكه بايد گفت به عنوان قرينه حاليه متصل به كلام، هميشه در سيره فقها، مورد توجه بوده؛ لیكن در تساوي ديه با وجود اطلاقات ديه و عدم دليل برتقييد و تفاوت، نيازي به بررسي آن ديده نميشود و مسأله پیش از آن، حلشده است.
دیه اهل کتاب
س 6)ديه اهل كتاب كه در نظام جمهوري اسلامي زندگي ميكنند، چقدر است؟
ج) ديه يهودي، مسیحی، مجوس و هر غيرمسلماني كه در بلاد اسلامي به حكم قوانين و مقرّرات آن، محترم شمرده شده و يا در غير مناطق اسلامي، حسب قراردادهاي بينالمللي مورد قبول حكومت اسلامي، از احترام متقابل برخوردار هستند، جانشان همانند مالشان به حكم ميثاق، محترم است. اظهر آن است كه ديه آنان در خطا و شبه عمد با مسلمان، مساوي میباشد.
دیه تنبیه کودك
س 7) اگر پدر يا مادر، فرزند خود را براي تربيت يا از روي غضب تنبيه كنند و جاي آن سياه يا كبود و يا قرمز شود، آيا ديه دارد؟ درصورت مثبت بودن پاسخ، ديه آن چقدر است؟
ج) اگر از روي غضب باشد، ديه دارد. ديه صورت اگر سياه شود شش مثقال طلا؛ اگر كبود گردد سه مثقال؛ اگر قرمز شود يك و نيم مثقال شرعي طلا ميباشد. اگر محلِ ضرب، ساير اعضاي بدن باشد، ديه آنها نصف ديه صورت ميباشد. مقدار مثقال شرعي، هيجده نخود است كه سه چهارم مثقال صيرفي ميباشد.
-------------
[1]. سوره بقره، آیه 179.
[2]. سوره نساء، آیه 29. «اموال یکدیگر را در میان خود به باطل نخورید».
[3]. « دلیلی (بر نصف بودن دیه زن) برای ما روشن نشده است. شاید که اجماع یا نصی بوده که ما بر آن اطلاع پیدا نکردیم».
[4]. «هیچ اعتباری به اعتبار نیست».