موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی
فصل هجدهم:
وظايف مالى اسلام، نماد همدلى
اسلام تنها يك مكتب اخلاقى يا اعتقادى نيست، بلكه به عنوان يك آيين جامع كه همه نيازمندىهاى مادى و معنوى انسان در آن پيشبينى شده، پا به عرصه ظهور گذاشته است. اين دين از همان عصر پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم توجه خاصى به حمايت از محرومان و بيچارگان و افراد بىسرپرست و مريض و معلول نموده است.
جهتگيرى مقررات و قوانين اسلام در زمينه راههاى تحصيل ثروت و چگونگى مصرف نمودن آن و پرداخت حقوق واجب آن به گونهاى است كه در عين احترام گذاشتن به تلاشهاى فردى و مالكيت خصوصى افراد از تمركز اموال و ثروتها و دست به دست گرديدن آنها در دست گروهى خاص جلوگيرى مىنمايد.
از نظر پيشوايان دين عليهمالسلام اگر ثروتمندان آنچه را كه خداوند در ثروت آنها مقرر داشته است بپردازند ديگر فقير و تهيدستى پيدا نخواهد شد، چرا كه يكى از دلايل اصلى وجود افراد بينوا در اجتماع خوددارى ثروتمندان از پرداخت دستورات مالى اسلام است. حضرت على عليهالسلام
(300)
مىفرمايند: «فقيرى گرسنه نماند مگر به واسطه آنچه ثروتمند از آن بهره گرفت.»(1)
با دقت در آيات قرآن مجيد و سخنان معصومين عليهمالسلام روشن مىشود كه يكى از اهداف دين اسلام از بين بردن اختلافات غير عادلانهاى است كه بين طبقه ثروتمند و طبقه ضعيف در اثر بىعدالتىهاى اجتماعى پيدا شده است.
براى رسيدن به اين هدف دين اسلام برنامه وسيعى را در نظر گرفته، و دستورات و قوانين دقيقى را طراحى نموده است كه اگر به مجموعه آنها عمل شود جامعهاى سعادتمند به وجود خواهد آمد. دورى از اجحاف، گرانفروشى، كمفروشى، غصب مال مردم، سرقت، اسراف، تبذير، تقلب، غش، كلاهبردارى، رشوهخوارى، احتكار، ربا و خيانت در اموال عمومى؛ همراه با واجب نمودن مالياتهايى همچون خمس و زكات؛ و پرداخت وجوهى به عنوان فطريه، كفارة، رد مظالم و نفقه زير دستان؛ و نيز تشويق به پرداخت صدقه و انفاق، قرضالحسنه و وقف اموال و اشياء در راههاى خير قسمتى از اين برنامه جامع مىباشد.
در اين برنامه همهجانبه سعى شده است روح ايمان و برادرى و انسانيت و عدالتخواهى در وجود مسلمانان زنده گردد، به گونهاى كه مسلمان شرم داشته باشد شب با شكم سير بخوابد و همسايهاش گرسنه باشد.
چو انسان را نباشد فضل و احسان چه فرق از آدمى تا نقش ديوار
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ نهج البلاغه،بخش حكمتها،حكمت328،ص420.
(301)
به دست آوردنِ دنيا هنر نيست يكى را گو توانى دل به دست آر(1)
در اين جا به شرح و بيان چند دستور از اين دستورات سودمند و با بركت مىپردازيم:
خمس
«خمس» به يك پنجم از درآمدها و استفادههايى گفته مىشود كه انسان از راههاى گوناگون به دست مىآورد كه بايد آن را به قصد قربت و نزديكى به پروردگار در جاهايى كه در شرع اسلام مشخص شده و در زير به آن اشاره مىگردد، به مصرف رساند.
مصرف خمس
خمس را بايد به دو قسمت مساوى زير تقسيم نمود:
الف ـ يك قسمت به عنوان «سهم امام عليهالسلام » كه در اين زمان بنابر احتياط واجب بايد به مجتهد جامعالشرايط سپرده شود يا با اجازه او در راه حفظ و تقويت اسلام مصرف گردد.
ب ـ قسمت ديگر «سهم سادات» است و بايد صرف سادات فقير يا ساداتى كه در سفر درمانده شدهاند، گردد. به مصرف رساندن اين قسمت از خمس نيازمند اجازه و اذن مجتهد جامعالشرايط نيست ولى بهتر است اين كار با اجازه او باشد.
پاسخ يك اشكال: ممكن است برخى چنين پندارند كه اختصاص دادن نيمى از خمس به سادات و فرزندان پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم نوعى تبعيض
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ گلستان،باب هفتم در تأثير تربيت،ص238،حكايت11.
(302)
وامتيار نژادى است و اين با روح اسلام و عدالت سازگار نيست.
در پاسخ بايد گفت اولاً: قسمت مربوط به سادات فقط به نيازمندان آنان داده مىشود آن هم به اندازه نياز يك سال، پس تنها كسانى كه به دليلى در بنبست اقتصادى قرار گرفتهاند مانند فقيران، كودكان يتيم و مانند آن مىتوانند از آن استفاده كنند. و ثانيا: نيازمندان غير سادات مىتوانند مخارج سال خود را از طريق زكات تأمين نمايند ولى نيازمندان سادات حق ندارند از زكات چيزى بگيرند، به جهت اين كه زكات از مالياتهايى است كه در حقيقت جزء اموال عمومى جامعه اسلامى به حساب مىآيد، و محروم نگه داشتن سادات از دستيابى به اموال عمومى درحقيقت براى دور نگه داشتن خويشاوندان پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم از اين سهم است تا بهانهاى به دست مخالفان نيفتد كه پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم خويشان خود را بر اموال عمومى مسلط ساخته است. و در اين صورت بديهى است چون مخارج نيازمندان سادات نيز بايد مانند ساير نيازمندان از طريقى تأمين گردد، در قوانين اسلام چنين پيش بينى شده كه آنها از طريق خمس بهرهمند گردند، و در حقيقت اين كار نه تنها يك امتياز براى سادات نيست بلكه نوعى كنار زدن و دور نمودن آنها از اموال عمومى به خاطر رعايت مصلحت مهمتر مىباشد.
موارد خمس
در هفت چيز خمس واجب مىگردد: يعنى بايد يك پنجم آن را پرداخت نمود، كه عبارتند از:
1 ـ درآمدهاى تجارى و كسب و كار: در صورتى كه انسان از راه كشاورزى، صنعت، تجارت و هر كار اقتصادى ديگر ثروتى به دست
(303)
آورد، چنانچه مقدارى از آن از مخارج سالانه خود و كسانى كه سرپرستى آنها را به عهده دارد زياد بيايد بايد يك پنجم آن زياده را بپردازد.
2 ـ معدن: معادن جزو انفال و اموال عمومى است، و بنابر احتياط واجب براى استخراج آنها در زمان غيبت امام زمان عليهالسلام بايد از حاكم شرع جامعالشرايط اجازه گرفته شود، و در اين صورت اگر كسى از معادن طلا، نقره، سرب، مس، آهن، نفت و ساير معادن چيزى استخراج كند، در صورتى كه قيمت آن بعد از كم نمودن هزينههاى استخراج پانزده مثقال معمولى طلا باشد، بايد خمس آن را بپردازد.
3 ـ گنج: «گنج» مالى است كه در زمين، درخت، كوه و يا ديوار پنهان بوده و كسى آن را پيدا نمايد و صاحبش شناخته نشود، كه در اين صورت اگر ارزش آن بعد از كم نمودن هزينههاى كشف و استخراج به مقدارى باشد كه در معدن گفته شد، بايد خمس آن پرداخت گردد.
4 ـ جواهرى كه با غواصى از دريا به دست مىآيد: اين گونه اشياء نيز جزء انفال و اموال عمومى است و براى استخراج آن بنابر احتياط واجب بايد از حاكم شرع جامعالشرايط اجازه گرفته شود، و در اين صورت اگر با غواصى در دريا جواهرى چون لؤلؤ و مرجان و مانند آن بيرون آيد، چنانچه بهاى آن پس از كم نمودن هزينههاى استخراج به هجده نخود طلا برسد، بايد خمس آن پرداخته شود.
5 ـ مال حلال مخلوط با حرام: در صورتى كه مال انسان با مال حرامى مخلوط شود و مقدار مال حرام و صاحب آن مشخص نباشد، براى حلال شدن آن مال بايد خمس همه مال پرداخت گردد.
(304)
6 ـ غنيمت جنگى: اگر مسلمانها در زمان حضور امام معصوم عليهالسلام به فرمان او با كفار بجنگند و در حال نبرد غنايمى به دست آورند بعد از كنار گذاشتن مقدارى از آن اشياء كه مخصوص امام عليهالسلام است و مقدارى كه امام عليهالسلام براى صرف در كارى كه مصلحت است جدا مىكند، رزمندگان پس از كم نمودن مخارجى كه براى نگهدارى و حمل و نقل غنايم صرف شده است، خمس بقيه را پرداخته و آنها را مالك مىشوند.
7 ـ زمينى كه كافر ذمّى از مسلمان خريدارى كند: اگر كافرى كه به جهت پرداخت ماليات زير پرچم اسلام و در حمايت دولت اسلامى قرار گرفته است و در اصطلاح به او «كافر ذمّى» گفته مىشود زمينى را از مسلمان بخرد، بايد خمس آن را از همان زمين واگذار نمايد، ولى اگر به جاى زمين بخواهد بهاى آن را هم بدهد مانعى ندارد.
زكات مال
در اسلام مسأله پرداخت «زكات» كه در حقيقت يك نوع ماليات بر درآمد و ثروت انباشته و راكد است، از اهميت خاصى برخوردار است تا آنجا كه در رديف مهمترين عبادات قرار گرفته و در بسيارى از موارد در قرآن و احاديث همراه با نماز ذكر شده است؛ از طرف ديگر كسانى كه از انجام اين وظيفه دينى شانه خالى مىنمايند به شدت مورد سرزنش و توبيخ قرار گرفتهاند.
زكات يكى از عوامل مهم عدالت اجتماعى و مبارزه با فقر و محروميت و پر كردن فاصلههاى طبقاتى و تقويت بنيه مالى مسلمين
(305)
مىباشد، و چون يك واجب عبادى است كه بايد با قصد قربت انجام شود عاملى است براى پاكسازى روح و جان از دنيادوستى و مالپرستى و وسيلهاى است براى نزديكى به خداوند متعال.
پرداخت زكات قبل از آن كه به حال محرومان جامعه مفيد باشد به نفع صاحبان ثروت مىباشد، زيرا هنگامى كه زكات اموال پرداخت نشود ثروتها در يك نقطه جمع شده و در كنار آن اكثريتى محروم و بينوا به وجود مىآيند وديرى نمىپايد كه يك انفجار عظيمى در اجتماع به وجود مىآيد و جان و مال ثروتمندان را در آتش خود خواهد سوزاند.
در حديثى از حضرت صادق عليهالسلام نقل شده است: «هيچ مال و ثروتى در دريا و خشكى نابود نمىشود مگر به واسطه نپرداختن زكات، پس اموال خود را به وسيله پرداخت زكات بيمه كنيد.»(1)
موارد زكات مال
زكات در نُه چيز واجب است كه عبارتند از: گندم، جو، خرما، كشمش، طلا، نقره، گوسفند، گاو و شتر؛ كه البته بايد هريك از اين نه چيز به مقدار خاصى كه در رساله توضيحالمسائل بيان گرديده و از آن به «حد نصاب» تعبير مىشود، برسد.
مصرف زكات مال
زكات را مىتوان در موارد زير مصرف نمود:
1 ـ پرداخت به فقير؛ و او كسى است كه همه يا بخشى از مخارج
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ وسائل الشيعه،ج9،ص28و29،حديث21.
(306)
سالانه خود و افرادى كه سرپرستى آنها بر عهده اوست را نداشته باشد.
2 ـ پرداخت به مسكين؛ و او كسى است كه وضع اقتصاديش بدتر از فقير است.
3 ـ پرداخت به كافرى كه اگر به او زكات بدهند به اسلام گرايش پيدا كرده يا در جنگى كه براى مسلمانان پيش مىآيد آنها را كمك مىكند.
4 ـ خريدارى بندهها و آزاد كردن آنان، كه در اين زمان ديگر چنين امرى وجود ندارد.
5 ـ پرداخت بدهى كسانى كه قدرت پرداخت بدهى خود را ندارند، درصورتى كه بدهى آنها بابت مصرف در معصيت نباشد.
6 ـ انجام كارهايى كه نفع عمومى داشته و براى تقويت اسلام و مسلمين مفيد است كه به آن «سبيلاللّه» گويند؛ مثل ساختن مسجد، مدرسه، حمام، كتابخانه و اصلاح راهها.
7 ـ رسيدگى به امر مسافرى كه در سفر مانده است و راهى براى رسيدن به وطن خود ندارد و به او «ابن سبيل» گويند.
8 ـ پرداخت به فردى كه از سوى امام عليهالسلام يا نايب او مأمور جمعآورى و نگهدارى و حسابرسى زكات بوده و وظيفه دارد آن را به امام يا نايب او يا فقرا برساند.
فطريه
«زكات فطره» يكى از زكاتهاى واجب است كه همه ساله بر هر فرد مكلّف داراى شرايط واجب مىشود كه بايد آن را با قصد قربت و نزديك
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ وسائل الشيعه،ج9،ص318،حديث5.
2 ـ همان،ص328،حديث5.
(307)
شدن به خداوند متعال به مصرف فقرا و مستمندان جامعه برساند؛ در حديثى از حضرت امام جعفرصادق عليهالسلام چنين نقل شده است: «پرداخت فطريه كامل كننده روزه ماه مبارك رمضان است، همانگونه كه صلوات بر پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم كامل كننده نماز مىباشد. كسى كه روزه بگيرد ولى فطريه خويش را نپردازد روزهاش مورد قبول خداوند نيست همانگونه كه اگر در تشهد نماز بر پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم درود نفرستد نمازش مورد قبول نيست.»(1)
پرداخت اين نوع زكات چنان كه از برخى روايات به دست مىآيد انسان را از مرگهاى ناگهانى حفظ مىنمايد.(2)
به هر حال بر افرادى كه هنگام غروب آفتاب شب عيد فطر «بالغ» و «عاقل» و «هوشيار» بوده و خود فقير و تهىدست نباشند واجب است كه از جانب خود و افرادى كه تحت سرپرستى آنها قرار دارند و نانخورشان به حساب مىآيند ـ چه كوچك باشند يا بزرگ، مسلمان باشند يا كافر ـ فطريه را بپردازند.
مقدار فطريه
انسان بايد براى خود و هر يك از افرادى كه نان خور او هستند براى هر نفر به مقدار يك «صاع» كه تقريباً سه كيلوگرم است از غذايى كه در شهر و منطقه او متعارف و معمول است از قبيل گندم يا جو يا خرما يا كشمش يا برنج يا ذرت و مانند آن پرداخت نمايد. البته مىتوان به جاى دادن اين اشياء، قيمت زمان پرداخت آنها را داد.
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ وسائل الشيعه،ج9،ص318،حديث5.
2 ـ همان،ص328،حديث5.
(308)
مصرف فطريه
زكات فطره را مىتوان به هر يك از مصارف هشت گانهاى كه براى زكات مال گفته شد رساند، ولى احتياط مستحب آن است كه زكات فطره فقط به شيعيانى كه فقير و مستمند هستند و آن را در راه معصيت مصرف نمىكنند داده شود و بنابر احتياط واجب به فرد شرابخوار و كسى كه آشكارا گناهان بزرگ را مرتكب مىشود نيز نبايد فطريه را پرداخت نمود. البته مستحب است در دادن فطريه ابتداء خويشان فقير خود را و بعد همسايگان فقير خود را و بعد اهل علم فقير را بر ديگران مقدم داشت.
زمان پرداخت فطريه
كسى كه نماز عيد فطر را نمىخواند مىتواند پرداخت فطره را تا ظهر روز عيد به تأخير اندازد، ولى اگر آن را مىخواند بنابر احتياط واجب بايد فطره خود را تا پيش از خواندن نماز عيد بدهد، و اگر تا آن وقت به مستحقى دسترسى پيدا نكرد، آن را از مال خود جدا نمايد و بعداً بدهد.
صدقه مستحبى و انفاق در راه خدا
يكى از مشكلات بزرگ اجتماعى كه همواره گريبانگير انسان بوده و هم اكنون نيز بشر با تمام پيشرفتهاى صنعتى و مادى با آن مواجه است، مسأله فاصله طبقاتى است، به اين معنا كه فقر و بيچارگى و تهيدستى در يك طرف و انباشت و تراكم اموال در طرف ديگر قرار گرفته است؛ عدهاى آنقدر ثروت اندوختهاند كه حساب اموالشان را نمىتوانند داشته باشند و عده ديگرى از فقر و گرسنگى رنج مىبرند و تهيه لوازم
(309)
ضرورى زندگى از قبيل مسكن و لباس ساده و غذا براى آنان ممكن نيست، بديهى است چنين جامعهاى قابل دوام نبوده و هرگز به سعادت واقعى نخواهد رسيد.
يكى از راههاى مقابله با اين مشكل بزرگ دستگيرى از مستمندان و بيچارگان و احسان در حق آنهاست كه در اسلام به آن سفارش فراوانى شده است، در بسيارى از روايات گفته شده صدقهاى كه انسان مىپردازد قبل از آن كه در دست مستمند و فقير واقع شود در دست پروردگار قرار مىگيرد.(1) به همين جهت حضرت سجاد عليهالسلام هنگام صدقه دادن دست خود را مىبوسيد(2) و حضرت باقر عليهالسلام وقتى چيزى را به كسى صدقه مىداد آن را دوباره از او گرفته مىبوئيد و مىبوسيد سپس آن را به فقير بر مىگرداند.(3)
از برخى احاديث به دست مىآيد هنگامى كه انسان قصد مىكند به كسى صدقه بدهد هفتاد شيطان او را وسوسه مىكنند كه چنين كارى را انجام ندهد و فرد صدقه دهنده با پرداخت صدقه در حقيقت آن را از دهان آن شياطين بيرون كشيده و در دست پروردگار قرار مىدهد.(4)
پرداخت صدقه علاوه بر آثار بسيار زياد اجتماعى براى فرد صدقه دهنده نيز داراى بركات و فوايدى است كه در اين جا به برخى از آنها اشاره مىكنيم:
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ وسائل الشيعه،ج9،ص406،حديث1.
2 ـ همان،ص433و434،حديث2.
3 ـ همان،ص406و407،حديث2.
4 ـ همان،ص370،حديث12.
(310)
1 ـ زياد شدن مال و بركت آن؛ امام صادق عليهالسلام مىفرمايد: «رزق و روزى خويش را به وسيله دادن صدقه طلب نماييد.»(5)
2 ـ دور شدن بلاهاى ناگوار و مرگهاى دلخراش از انسان؛ در حديثى از پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم آمده است: «صدقه هفتاد در از درهاى شرّ و بدى را مىبندد.»(6)
نقل شده است كه روزى حضرت عيسى عليهالسلام با يارانش نشسته بودند كه مردى از كنار آنها گذشت، حضرت به اصحاب خود فرمود: به زودى اين شخص خواهد مرد؛ ولى پس از مدتى آن مرد در حالى كه پشتهاى هيزم بر دوش داشت به طرف آنها آمد، ياران گفتند: اى روح اللّه! شما گفتيد كه او خواهد مرد ببين او زنده است! حضرت به آن مرد گفت: بار هيزم خود را روى زمين بگذار، آن مرد چنين كرد و هيزمها را از هم باز كرد كه ناگهان مار سياهى كه سنگى را بلعيده بود پيدا شد، حضرت عيسى عليهالسلام به آن مرد گفت: چه كارى امروز انجام دادهاى؟ گفت: دو قرص نان داشتم فقيرى به من مراجعه كرد يكى از آنها را به او دادم.(1)
3 ـ از بين رفتن فقر و تهيدستى؛ از امام على عليهالسلام نقل شده: «وقتى بيچاره شديد با خداوند به وسيله صدقه تجارت و دادوستد نماييد.»(2)
4 ـ سپر و سايه شدن صدقه در برابر آتش جهنم.(3)
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ همان،حديث10.
2 ـ بحار الانوار،ج93،ص132،حديث64.
3 ـ وسائل الشيعه،ج9،ص389،حديث8.
4 ـ همان،ص372،حديث20.
5 ـ همان،ص369،حديث7.
(311)
5 ـ شفاى بيماران؛ پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم مىفرمايد: «داوُوا مَرْضاكُم بالصَّدقَةِ»(4) يعنى: به واسطه صدقه بيماران خود را مداوا نماييد.
لازم به تذكر است كسى كه صدقه مىدهد بايد قصد قربت و نزديك شدن به خداوند را داشته باشد و در عوض صدقهاى كه مىدهد چيزى از گيرنده صدقه درخواست ننمايد.
رَدِّ مظالم
در صورتى كه انسان خسارتى از روى عمد يا به واسطه بىتوجهى به مال ديگران وارد نموده يا مال آنها را تصرف نموده باشد ولى الان از صاحبان آنها خبرى ندارد و آنان را نمىشناسد و به هيچ وجه نمىتواند به آنها دسترسى پيدا كند، براى جبران تجاوزاتى كه به اموالشان نموده است بايد با اجازه مجتهد داراى شرايط يا خود آن اموال را اگر وجود دارد و يا به مقدار آن اموال اگر آنها را از بين برده و همچنين مقدارى را كه به مال ديگران خسارت وارد كرده، از طرف صاحبانش به فقراء صدقه بدهد كه به اين كار «ردّ مظالم» گويند.
كفّارات
«كفّاره» در اصل از ماده «كُفر» به معنى پوشاندن است، كسى كه به خدا ايمان ندارد را بدين جهت «كافر» گويند كه پوشنده حقيقت است، و كفاره چون گناهى را كه در اثر انجام كار ناشايست از روى عمد براى انسان
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ همان،ص372،حديث18.
(312)
حاصل شده و نيز خللى را كه به واسطه انجام برخى كارهاى ناپسند يا ترك برخى كارهاى شايسته از روى غفلت و سهو بوجود آمده، مىپوشاند بدين نام ناميده شده است.
در حقيقت كفّارات علاوه بر جنبه بازدارندگىاز معصيت، به سبب جبران خطاها و گناهان جنبه تربيتى نيز داشته و پايههاى ايمان را محكم ساخته و انسان را نسبت به مقررات الهى پايبند مىسازد.
پرداخت كفارات مالى از قبيل غذا دادن به بيچارگان و پوشانيدن لباس به آنها و كشتن گاو و گوسفند و شتر و تقسيم گوشت آنها بين مستمندان به خاطر ارتكاب برخى از اعمال در حال روزه يا در حال احرام حج و عمره و مانند آن، همگى علاوه بر آن كه در برخى موارد تأثيرش در بازدارندگى از گناه از تأديب بدنى بيشتر است به نوعى در فقرزدائى جامعه اسلامى نيز مؤثر است.
(313)