صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> آثار فقهی >>
مرجع ما | آثار فقهی
فهرست:
فصل یازرهم
موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی

فصل يازدهم:

امامت و پيشوايى مسلمانان

 

يكى از اصول مذهب كه ما شيعيان بدان معتقد هستيم «امامت» است. امامت عبارت است از رياست و رهبرى در امور دينى و دنيايى مردم. در بحثهاى گذشته تفاوت بين نبوت، رسالت و امامت بيان شد و گفته شد مقام امامت كه مقامى است والاتر از نبوت و رسالت، مقام تحقق بخشيدن به اهداف مذهب و پياده كردن برنامه‏هاى تربيتى آن در ميان افراد مستعد و آماده است، خواه از طريق تشكيل حكومت عدل باشد يا بدون آن؛ و نيز گفته شد كه پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم هر سه موقعيت را دارا بود، يعنى هم پيامبر بود و هم رسول و هم امام. همچنين حضرت ابراهيم عليه‏السلام پس از امتحانات گوناگون و پشت سر گذاشتن مشكلات فراوان و پيمودن مراحل يقين و كمال و نبوت و رسالت به مقام امامت نايل آمد(1).


--------------------------------------------------------------------------------

1 ـ سوره بقره(2): آيه124.

(90)

 
دلايل نياز جامعه به امام

وجود امام براى مسلمانان بعد از پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم امرى لازم و ضرورى مى‏باشد. در اين جا به پاره‏اى از دلايل اين امر اشاره مى‏كنيم:

1 ـ تا هنگامى كه پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم زنده بودند، حكومت مسلمانان به دست ايشان اداره و رهبرى مى‏شد؛ زيرا پيامبر در عين اين كه سفير الهى بود حاكم و فرمانرواى مسلمانان نيز محسوب مى‏شد. پس از درگذشت پيامبر براى اين كه مسلمانان با مشكلى مواجه نشوند و چرخ اسلام از حركت باز نايستد، جامعه نو ظهور اسلامى نيازمند وجود امام و پيشوا بود تا هدفهاى پيامبر را كه همان گسترش آيين توحيد در سراسر جهان است تعقيب كند؛ در غير اين صورت زحمتهاى پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم از بين مى‏رفت.

2 ـ پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم علاوه بر اين كه نبى و حاكم مسلمانان بود، آموزگارى خدايى بود كه حقايق را براى مردم بازگو مى‏كرد؛ بعد از پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم اگر كسى نبود كه اين راه را ادامه دهد كمبود بزرگى در ميان مسلمانان به وجود مى‏آمد، به اين دليل كه پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم اگرچه قواعد كلى دين اسلام را به شكل كامل براى مردم بيان كرده بود اما توضيح اين كليات و برطرف نمودن اشكالات مردم و آموختن حقايق عالى قرآن و بيان آياتى چون آيات متشابه و مشكل قرآن به آموزگارى بزرگ كه سطح اطلاعات او همانند پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم باشد، نياز داشت.

در حقيقت امام نقش هدايت جامعه به سوى خوشبختى را بر عهده دارد، همانگونه كه عقل در وجود انسان نقش راهنمايى ساير اعضاء و

(91)

 
برطرف نمودن اشتباهات آنها را بر عهده دارد. لذا در سخنى كه از امام باقر عليه‏السلام نقل شده، ولايت و امامت پنجمين و مهم‏ترين ركن اسلام به حساب آمده است؛ حضرت مى‏فرمايند: اسلام بر پنج پايه استوار گرديده است: 1 ـ نماز، 2 ـ زكات، 3 ـ روزه، 4 ـ حج، 5 ـ ولايت (پيروى از پيشوايان معصوم عليهم‏السلام ).

تاريخ نشان داده است كه گاهى يك ملت در پرتو رهبرى بزرگ و شايسته در صف اول عظمت قرار گرفته و گاه به واسطه وجود رهبرى ضعيف و نالايق آن‏چنان سقوط كرده كه شايد كسى باور نكند اين همان ملت پيشرو سابق است. عرب جاهلى كه در جهل و بدبختى و فساد غوطه‏ور بود، با ظهور رهبرى الهى به نام محمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم چنان راه ترقى و تكامل را با سرعت پيمود كه دنيايى را در شگفتى فرو برد. اين سنت خداوند است كه براى هر عصر و زمانى، رهبرى جهت نجات انسان‏ها قرار دهد، زيرا فرمان سعادت بدون اجرا كننده آن فرمان ميسر نيست؛ اما مهم اين است كه مردم كسى را كه داراى اوصاف پيشوايى است بشناسند و در دام رهبران گمراه و فاسد گرفتار نشوند كه نجات از چنگالشان بسيار دشوار است.

در جمله‏اى كه از ابوعلى سينا رسيده آمده است: آيا خداوند حكيمى كه براى انسان مژه و ابرو را پديد آورده و تا اين اندازه نيازهاى او را برطرف نموده، منطقى است كه چنين خداى مهربانى از بزرگ‏ترين نيازمندى‏هاى بشر يعنى تعيين راهنما غافل بماند و انسان را بدون پيشوا و مربى رها نمايد.


(92)

 
امتيازات و ويژگى‏هاى امام

امام نيز مانند پيامبر بايد داراى امتيازاتى باشد تا بتواند زمام دين و دنياى مردم را بر عهده بگيرد. پاره‏اى از اين شرايط و ويژگى‏ها به اين قرار است:

1 ـ بايد انسانى معصوم و به دور از هر گونه گناه و آلودگى و خطا و اشتباه باشد، زيرا انسان آلوده هرگز نمى‏تواند مردم را از آلودگى پاك نمايد.

2 ـ بايد از علم بى‏پايان الهى بهره‏مند باشد تا بتواند احكام و حقايق اسلام را آن طور كه هست براى مسلمانان بيان نمايد، وگرنه گفتار او اطمينان‏آور نبوده، مردم به حقيقت معارف اسلامى نخواهند رسيد.

3 ـ بايد از طرف پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم يا امام معصومى به امامت معيّن شود، چرا كه غير از خدا و رسول و امام معصوم كسى نمى‏تواند كمال ذاتى، علوم الهى و معصوم بودن فردى را تشخيص دهد.

به علاوه از اخبار و احاديث استفاده مى‏شود كه ائمه اطهار عليهم‏السلام مانند پيامبران داراى معجزاتى بوده‏اند و مى‏توانسته‏اند در مواقعى كه لازم بوده و اثبات امامت و مقام عصمت آنها اقتضا مى‏كرده كارهايى را انجام دهند كه از افراد عادى ساخته نبوده است؛ البته اين بدان معنا نيست كه بگوييم تمام معجزاتى كه بدون دليل قطعى به امامان شيعه نسبت داده شده سخن درست و صحيحى باشد.

از مطالب گفته شده تا اين جا روشن شد كه تفاوت پيامبر و امام اين است كه: پيامبر، مؤسس دين و آورنده احكام شريعت از راه وحى است،

(93)

 
ولى امام، حافظ و نگهدارنده احكام و اجرا كننده آنهاست.

پرسش: آيا بر پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم تعيين جانشين براى بعد از خود لازم بوده، و آيا امامان ما شيعيان از طرف پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مشخص شده‏اند؟

پاسخ: اين روشن و مسلّم است كه هر كس در اجتماع داراى منصب و مقامى باشد و سرپرستى و زمامدارى جمعيتى را بر عهده گيرد، اگر به طور موقت بخواهد به جايى مسافرت نمايد و بر سر كار خود حاضر نشود براى خود جانشين تعيين مى‏كند و هيچ‏گاه راضى نمى‏شود كه آن جمعيت را بدون سرپرست و مدير قرار دهد. حضرت موسى عليه‏السلام كه براى گرفتن آيات الهى چند روز از ميان قوم خود بيرون رفت برادرش هارون را به جاى خود قرارداد. پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم نيز به اين نكته كاملاً توجه داشت و اهميت زيادى براى آن قائل بود، به طورى كه هر منطقه‏اى در جنگها به دست مسلمانان فتح مى‏شد فورا براى آنجا حاكم و زمامدارى تعيين مى‏كرد؛ وقتى همراه سپاهى به جنگ مى‏رفت براى مديريت شهر مدينه كسى را قرار مى‏داد و اداره اجتماع را به وى واگذار مى‏كرد؛ حال چگونه مى‏شود كه پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم از اين نكته غافل باشند كه جامعه مسلمين پس از وفات وى به زمامدار معصومى احتياج دارد كه به وسيله اجراى قوانين و احكام الهى امور آنان را اداره كند!؟ اين وظيفه حتمى پيغمبراكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم است كه امام معصوم را به مردم معرفى نمايد، وگرنه موضوع تبليغ دين را ناتمام گذاشته است. و از اين رهگذر است كه ما شيعيان اعتقاد داريم كه رسول‏اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم جانشينان خود را كه دوازده نفر هستند يكى پس از ديگرى تعيين نموده است.


(94)

 
امام على عليه‏السلام اولين جانشين پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم

پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم بنا به عقيده ما شيعيان و اسناد و آثار موجود، در مراحل مختلف، حضرت على عليه‏السلام را به جانشينى خود انتخاب نموده است؛ از آن جمله:

1 ـ حديث روز «غدير خم» كه حديث مشهور و معروفى است و در آن روز حضرت رسول پس از بازگشت از «حجة‏الوداع» يعنى آخرين حجى كه حضرت رفته بودند، در سرزمينى به نام «غدير» چنين فرمودند: «هر كس كه من مولاى اويم على مولاى اوست.»(1)

2 ـ حديث «منزلت» كه در آن پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم نه يك بار بلكه در جاهاى گوناگون و زمانهاى متعدد، موقعيت حضرت على عليه‏السلام را نسبت به خودش مثل منزلت و جايگاه هارون به حضرت موسى عليه‏السلام بيان كرده است. يكى از اين موارد وقتى است كه پيامبر براى جنگ «تبوك» از مدينه خارج شد و حضرت على عليه‏السلام را به جاى خود در آن شهر قرار داد؛ حضرت على عليه‏السلام عرض كرد: «يا رسول اللّه‏! آيا مرا در ميان كودكان و زنان مى‏گذارى و اجازه نمى‏دهى با تو به ميدان جهاد بيايم!؟» حضرت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم فرمودند: «آيا راضى نيستى كه نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى باشى، جز اين كه پيامبرى بعد از من نخواهد آمد؟»(2)

3 ـ سخن پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم نسبت به حضرت على عليه‏السلام در اوايل بعثت بدين


--------------------------------------------------------------------------------

1 ـ وسائل الشيعه،ج5،ص58،حديث12 ـ مسند احمد،ج1،ص84 ـ كنز العمّال،ج11،ص608- 610.

2 ـ بحار الانوار،ج5،ص69 ـ السنن الكبرى،ج9،ص40 ـ كنز العمّال،ج11،ص599،شماره32881.

(95)

 
مضمون كه: «اين شخص برادر و وصى و جانشين من در ميان شماست. از او پيروى كنيد و به سخنان او گوش نماييد.» مفسران مى‏گويند: وقتى پيامبر از طرف خداوند مأمور شد كه خويشان نزديكش را از عذاب الهى بترساند، حضرت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم به على عليه‏السلام كه سن او از پانزده سال تجاوز نمى‏كرد دستور داد غذايى آماده كند، سپس فرزندان عبدالمطلب را كه چهل نفر بودند دعوت كرد تا رسالت خود را به آنان ابلاغ نمايد، اما پس از صرف غذا ابولهب عموى پيامبر با سخنان بى‏اساس خود مجلس را به هم زد. رسول‏خدا دوباره مجلسى ترتيب داد و پس از صرف غذا دعوت خود را اعلام كرد و پيامبرى خود را به گوش آنان رسانيد؛ آنگاه فرمود: «كدام يك از شما حاضر است كه از من پشتيبانى كند تا برادر و وصى و جانشين من باشد؟» كسى جز على عليه‏السلام از جا بلند نشد، باز پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم سخن خويش را تكرار كرد و كسى جز على عليه‏السلام دعوت او را پاسخ نگفت، در مرتبه سوم نيز چنين شد، آنگاه پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم جمله‏اى را كه بيان شد فرمودند.(1)

4 ـ حديث «ثقلين»؛ رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم در روزهاى آخر عمر خود به مردم فرمود: «اى مردم من از بين شما مى‏روم و دو چيز سنگين و گرانبها در ميان شما مى‏گذارم: قرآن و اهل بيتم، تا زمانى كه به اين دو چنگ بزنيد و از اين دو يادگار من پيروى كنيد گمراه نخواهيد شد.»(2)


--------------------------------------------------------------------------------

1 ـ بحار الانوار،ج18،ص191و192،حديث27 ـ ابن ابى الحديد،شرح نهج‏البلاغه،ج13،ص210 و211 ـ كنز العمّال،ج13،ص131-133،شماره36419.

2 ـ وسائل الشيعه،ج27،ص33و34،حديث9 ـ كنزالعمّال،ج1،ص185-187،ارقام943 - 953.

(96)

 
زندگينامه پيشوايان دين

چنانكه گذشت ائمه اطهار عليهم‏السلام بنابر اعتقاد ما شيعيان پس از رحلت پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم دوازده نفر هستند كه اسامى آنها به ترتيب عبارتند از:

1 ـ حضرت امام على عليه‏السلام

ايشان در روز 13 ماه رجب، 30 سال پس از حادثه اصحاب فيل در خانه كعبه چشم به جهان گشود. ده ساله بود كه پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم به رسالت مبعوث شد. در تمام دوران رسالت پيامبر كه 23 سال به طول انجاميد كنار پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم بود. پدرش «ابوطالب» و مادرش «فاطمه» نام داشت. وى حضرت «فاطمه زهرا عليهاالسلام » را به همسرى برگزيد و ثمره اين ازدواج مبارك 4 فرزند يعنى امام‏حسن و امام‏حسين و زينب‏كبرى و ام‏كلثوم بود. تقريباً سه‏ماه پس از رحلت پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم حضرت على عليه‏السلام همسر فداكار خويش را درحالى كه 18 سال بيشتر نداشت از دست داد. پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم علاقه ويژه‏اى به دخترش فاطمه عليهاالسلام داشت و مى‏فرمود: «فاطمه پاره تن من است، هر كه او را شاد نمايد مرا شاد نموده و هر كه او را بيازارد مرا آزرده است، فاطمه عزيزترين مردم نزد من است.»(1) همچنين در برخى از روايات از آن حضرت نقل شده است كه فرمودند: «خداوند با غضبِ فاطمه غضبناك و با رضايت او راضى مى‏گردد.»(2)

حضرت فاطمه عليهاالسلام به تمام معنا از مقام ولايت اميرالمؤمنين عليه‏السلام دفاع


--------------------------------------------------------------------------------

1 ـ بحار الانوار،ج43،ص23،حديث17؛همچنين قريب همين مضمون با الفاظ گوناگون در كتاب‏هاى اهل سنت نقل شده است. براى نمونه مراجعه شود به: كنز العمال،ج12،ص107-112، ارقام 34215و34222و34241و34243و34244.

2 ـ بحار الانوار،ج43،ص19،حديث2و4 ـ كنز العمّال،ج12،ص111،ارقام34237و34238.

(97)

 
كرد و در حقيقت در همين راه جان خود را نثار نمود. بعد از رحلت پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم حضرت على عليه‏السلام مدت 25 سال خانه‏نشين بود. در سال 35 هجرى مردم با او به عنوان زمامدار مسلمانان بيعت كردند. مدت خلافت حضرت پنج سال طول كشيد و در ماه رمضان سال 40 هجرى در سن 63 سالگى در مسجد كوفه به شهادت رسيد. مرقد مطهر آن امام در شهر «نجف» كه يكى از شهرهاى كشور عراق است، قرار دارد. لقب آن حضرت «اميرالمؤمنين» و كنيه‏اش «ابوالحسن» است. كتاب شريف «نهج البلاغه» مجموعه‏اى از سخنرانى‏ها، نامه‏ها و حكمت‏هاى آن امام عزيز است كه توسط سيد رضى رحمه‏الله جمع آورى گرديده است.

2 ـ حضرت امام حسن عليه‏السلام

در نيمه ماه مبارك رمضان سال سوم هجرى به دنيا آمد. مادرش «حضرت فاطمه زهراء عليهاالسلام » و پدرش «حضرت على عليه‏السلام » بود. وى نخستين فرزند اين خانواده مى‏باشد. يكى از القاب مشهور آن حضرت «مجتبى» و كنيه‏اش «ابومحمد» است. حضرت هفت سال از دوران كودكى خود را كنار پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم گذراند و سپس سى سال در كنار پدرش حضرت على عليه‏السلام زندگى كرد. درسن 37 سالگى به مقام امامت رسيد و پس از ده سال زندگى پرمخاطره و سراسر حادثه در سال 50 هجرى در سن 47 سالگى مسموم و شهيد شد و در شهر «مدينه» در قبرستان «بقيع» به خاك سپرده شد.

3 ـ حضرت امام حسين عليه‏السلام

روز سوم شعبان سال چهارم هجرى به دنيا آمد، و مدت 46 سال در

(98)

 
كنار برادرش امام حسن عليه‏السلام زندگى كرد. در سال 50 هجرى و در سن 47سالگى بعد از رحلت امام حسن عليه‏السلام به مقام امامت رسيد. در سال 60 هجرى به دعوت مردم كوفه براى مبارزه با حكومت يزيد كه فردى جنايتكار بود از مدينه به طرف مكه و از آنجا به طرف كوفه حركت كرد، اما مردم كوفه دست از ياريش برداشتند و حضرت و ياران و بستگانش در سرزمين كربلا در روز دهم ماه محرم (عاشورا) سال 61 هجرى توسط يزيديان به شهادت رسيدند. مرقد اين امام بزرگوار در شهر «كربلا» قرار دارد. لقب آن حضرت «سيّدالشهداء» و كنيه‏اش «ابوعبداللّه‏» است.

4 ـ حضرت على بن الحسين معروف به امام زين‏العابدين عليه‏السلام

در روز پنجم يا پانزدهم ماه جمادى‏الاولى سال 36 و يا 38 هجرى در شهر مدينه ديده به جهان گشود. پدرش «امام حسين عليه‏السلام » و مادرش بنابر قولى «شهربانو» نام داشت. وى در سال 61 هجرى پس از شهادت پدرش به امامت رسيد. او فردى عابد و زاهد و رهبرى دورانديش بود. معروف‏ترين لقب‏هاى وى؛ «سجّاد» يعنى زياد سجده كننده و «زين‏العابدين» به معناى زينت عبادت كنندگان، و كنيه‏اش «ابومحمّد» مى‏باشد. «صحيفه سجاديه» كه مجموعه‏اى از دعاهاى پرمغز است از يادگارهاى آن حضرت مى‏باشد. وى در 25 ماه محرم سال 95 هجرى در سن 57 يا 59 سالگى توسط حكومت بنى‏اميه مسموم و به شهادت رسيد، قبر آن حضرت در قبرستان «بقيع» در شهر «مدينه» مى‏باشد.

5 ـ حضرت محمد بن على معروف به امام محمد باقر عليه‏السلام

نامش «محمد»، لقب وى «باقرالعلوم» يعنى شكافنده دانشها، و كنيه‏اش

(99)

 
«ابوجعفر» مى‏باشد. پدرش «حضرت سجاد عليه‏السلام » و مادرش «فاطمه دخترامام حسن مجتبى» بود. اول ماه رجب سال 57 هجرى در شهر «مدينه» متولد شد و در سال 95 هجرى يعنى در 38 سالگى به امامت رسيد. چون در اواخر عمر آن حضرت دستگاه بنى‏اميه دچار ضعف و از هم پاشيدگى شده بود، حضرت توانست با استفاده از اين فرصت، معارف و احكام اسلامى را براى مردم بيان كرده، شاگردان فراوانى تربيت نمايد. وى روز هفتم ماه ذى‏الحجه سال 114 هجرى در سن 57 سالگى به شهادت رسيد و در قبرستان «بقيع» در «مدينه» به خاك سپرده شد.

6 ـ حضرت جعفر بن محمد معروف به امام جعفر صادق عليه‏السلام

نام آن حضرت «جعفر» ولقب وى «صادق» و كنيه‏اش «ابوعبداللّه‏» است. پدرش «امام باقر عليه‏السلام » و مادرش «امّ فَروِه» از زنان پرهيزكار آن عصر مى‏باشد. حضرت در 17 ربيع‏الاول سال 83 هجرى در «مدينه» به دنيا آمد و در سن 32 سالگى به امامت رسيد. ايشان سراسر عمر خويش را وقف تعليم و تربيت هزاران شاگرد نمود و درهاى علوم اسلامى را به روى مسلمانان گشود؛ به طورى كه نزديك به چهار هزار نفر از حضرت، حديث نقل كرده و عده‏اى از آنها به مقام والايى در دانش رسيدند. «جابربن‏حيان» پايه‏گذار علم شيمى، «هشام‏بن‏حكم» دانشمند كلام و علم اصول عقايد از جمله اين افراد هستند. ايشان توسط «منصور دوانيقى» يكى از خليفه‏هاى بنى عباس مسموم شد و روز 25 شوال سال 148 هجرى در سن 65 سالگى چشم از جهان فروبست. عمر اين امام بزرگوار در ميان امامان شيعه از همه بيشتر بوده است و به همين جهت به حضرت

(100)

 
«شيخ الائمه» گويند. وى در قبرستان «بقيع» در كنار پدر گراميش امام باقر و جدش امام سجاد و عمويش امام حسن مجتبى عليهم‏السلام به خاك سپرده شد.

7 ـ حضرت موسى بن جعفر معروف به امام كاظم عليه‏السلام

نام وى «موسى» و لقب مشهور او «كاظم» يعنى فروبرنده خشم و كنيه‏اش «ابوالحسن» مى‏باشد. پدرش «امام صادق عليه‏السلام » و نام مادرش «حميده» بود. مادر حضرت زنى دانشمند بود و به دستور امام صادق عليه‏السلام زنها براى يادگيرى احكام و معارف دينى به وى مراجعه مى‏كردند. امام هفتم در 7 صفر سال 128 هجرى در منطقه «ابواء» كه بين مكه و مدينه واقع شده به دنيا آمد و در سن 21 سالگى به امامت رسيد. حضرت مدتى از عمر شريف خود را در زندان به سربرد و در آنجا به عبادت و بندگى خدا مشغول بود. تا اين كه در 25 رجب سال 183 هجرى در سن 55 سالگى در زندان بغداد به وسيله زهرى كه مأمورين حكومت بنى‏عباس به حضرت دادند به شهادت رسيد و در همان شهر بغداد در قبرستان قريش كه بعدها معروف به «كاظمين» گرديد دفن شد.

8 ـ حضرت على بن موسى معروف به امام رضا عليه‏السلام

نامش «على» و لقبش «رضا» و داراى كنيه «ابوالحسن» مى‏باشد، وى در 11 ذى‏القعده سال 148 هجرى در شهر «مدينه» متولد شد. پدرش «امام كاظم عليه‏السلام » و مادرش «نجمه» از بهترين زنان آن عصر مى‏باشد. وى در سال 183 و در سن 35 سالگى به مقام امامت رسيد. حضرت در عهد خلافت «مأمون» يكى از پادشاهان بنى‏عباس با اصرار و اجبار به «خراسان» آمد و وليعهدى مأمون به وى تحميل شد؛ و بالاخره مأمون

(101)

 
عباسى از ترس توجه مردم به آن حضرت وى را مسموم نمود و ايشان روز آخر ماه صفر سال 203 هجرى در سن 55 سالگى از دنيا رحلت نمود و در خراسان در شهر «مشهد» به خاك سپرده شد.

9 ـ حضرت محمد بن على معروف به امام محمد تقى يا امام جواد عليه‏السلام

حضرت در روز دهم رجب سال 195 هجرى در منطقه «صريا» اطراف مدينه متولد شد. نامش «محمد» و از مشهورترين لقب‏هاى او «جواد» و «تقى» و كنيه‏اش «ابوجعفر» مى‏باشد. پدرش «امام رضا عليه‏السلام » و نام مادر او «سبيكه» بود. وى در سال 203 پس از شهادت پدر بزرگوارش در سن 8 سالگى به امامت رسيد، زيرا امامت يك مقام الهى است كه از طرف خدا و پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم تعيين مى‏شود و هيچ ارتباطى با كم و يا زياد بودن سن ندارد. آن حضرت در سال 220 هجرى روز آخر ماه ذى‏القعده در سن 25 سالگى به دستور «معتصم عباسى» مسموم شد و به شهادت رسيد و در منطقه «كاظمين» بغداد كنار قبر جدّش امام موسى‏بن جعفر عليهماالسلام به خاك سپرده شد. اين امام بزرگوار كمترين مدت عمر را در ميان امامان شيعه داشته‏اند.

10 ـ حضرت على بن محمد معروف به امام على النّقى يا امام هادى عليه‏السلام

نام آن حضرت «على» و معروفترين لقب‏هاى او «نقى» و «هادى» و كنيه‏اش «ابوالحسن» مى‏باشد. پدرش «حضرت جواد عليه‏السلام » و مادرش «سَيّده» يا «سمانه» بود. وى در 15 ذى‏الحجه سال 213 هجرى به دنيا آمد و در سن 7 سالگى پس از شهادت پدرش به امامت رسيد. آن حضرت مدت زيادى از دوران امامت خود را در شهر «سامراء» تحت نظر 

(102)

 
حكومت بنى‏عباس سپرى نمود تا اين كه سرانجام به دست آنان مسموم شد و در سوم ماه رجب سال 254 هجرى در سن 41 سالگى از دنيا رحلت نمود و در شهر «سامراء» به خاك سپرده شد.

11 ـ حضرت حسن بن على معروف به امام حسن عسكرى عليه‏السلام

آن حضرت در ماه ربيع‏الثانى سال 232 هجرى در «مدينه» به دنيا آمد. پدرش امام «على‏النقى عليه‏السلام » و مادرش «سليل» يا «حديث» مى‏باشد. وى در 22 سالگى به مقام امامت رسيد و در هشتم ماه ربيع‏الاول سال 260 هجرى در سن 28 سالگى همچون پدران معصوم خويش توسط ستمگران مسموم شده، به شهادت رسيد و در شهر «سامراء» كنار قبر پدر ارجمند خود به خاك سپرده شد. آن حضرت به دستور حكومت بنى‏عباس در سن چهار سالگى همراه پدر خود از مدينه به شهر «سامراء» كه از شهرهاى عراق است منتقل شد و در آنجا تحت مراقبت حكومت قرار داشت؛ آن حضرت را بدين جهت «عسكرى» مى‏ناميدند كه در شهر سامراء تحت نظر و مراقبت لشگر بنى‏عباس بود، و «عسكر» در زبان عربى به معنى «لشگر» است. وى همچنين مدتى از عمر شريف خويش را در زندان به سر برد.

12 ـ حضرت امام مهدى عليه‏السلام

آن حضرت در نيمه شعبان سال 255 يا 256 هجرى قمرى در شهر «سامراء» به دنيا آمد. وى همنام پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم بوده و «مهدى، قائم، صاحب‏الزمان، امام عصر و حجت» از لقبهاى اوست. پدرش «امام حسن عسكرى عليه‏السلام » و مادرش «نرجس» مى‏باشد. آن حضرت

(103)

 
 را تا سال 260 كه پدر بزرگوارش زنده بود افراد زيادى در خانه امام حسن عسكرى عليه‏السلام در حال كودكى ملاقات نموده و آثار عظمت و بزرگى و نشانه‏هاى امامت او را ديدند. از سال 260 هجرى كه پدر ارجمندش از دنيا رفت آن حضرت از نظرها غايب شد، زيرا پادشاهان بنى‏عباس قصد كشتن او را داشته و براى دستگيرى وى تلاش زيادى مى‏نمودند. آن حضرت هم‏اكنون زنده است و وقتى كه اوضاع عمومى جهان مساعد شود و زمينه تأسيس حكومت جهانى اسلامى فراهم گردد ظهور خواهند نمود.

(104)