موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی
فصل هفتم:
نبوّت
اصل دوم از اصول اعتقادى كه مورد پذيرش همه مسلمانان است اعتقاد به نبوت و پيامبرى كسانى است كه از جانب خدا براى راهنمايى و هدايت بشر آمدهاند. هدف از خلقت انسان تنها اين نيست كه مدتى در جهان زندگى كرده، از نعمتهاى آن بهرهمند شده، آنگاه از اين دنيا برود، بلكه انسان بايد در اين جهان تكامل پيدا كرده و لياقت رسيدن به مقامات بلند جهان آخرت را پيدا كند. رسيدن به اين هدف بدون برنامهريزى و وجود مربّيان آزموده و آگاه امكان ندارد. حال اين قانون را چه كسى بايد تنظيم و تدوين كند؟ جوابش روشن است؛ كسى كه به تمام خصوصيات روحى و جسمى و عواطف انسان آگاهى و شناخت داشته باشد؛ چنين اطلاعاتى از انسان تنها در اختيار خالق و به وجود آورنده او قرار دارد و هر كس به جز خدا قانونى را براى كمال انسان تدوين نمايد پس از گذشت مدتى نقص آن قانون مشخص مىگردد، خصوصا اين كه منفعتطلبى قانون گذاران بشرى هرگز اجازه نمىدهد كه از منافع خود و وابستگانشان چشمپوشى كنند و به همه افراد بشر به يك چشم نگاه كنند.
(57)
اما اين قانون تدوين شده الهى با چه واسطهاى بايد به دست مردم برسد؟ اينجاست كه پاى پيامبران كه انسانهاى برجسته و ممتاز و به دور از گناه و خطا هستند به ميان مىآيد. آنها به وسيله «وحى»، احكام و دستورات خداوند را گرفته و به مردم ابلاغ مىكنند. وحى يك نوع ارتباط و تماس مخصوصى است كه بين پيامبر و پروردگار جهان حاصل مىشود و در آن پيامبر به وسيله چشم باطن حقائق هستى را مشاهده نموده، با گوش دل سخنان غيبى را مىشنود.
نكته مهم در زندگى پيامبران اين است كه آنها نخستين اجرا كنندگان قانون خدا هستند؛ يعنى علاوه بر رساندن پيامهاى خداوند به مردم، خود نمونه و الگوى عملى آن دستورات هستند.
ويژگىهاى پيامبران عليهمالسلام
به طور كلى پيامبران الهى داراى دو صفت و ويژگى زير هستند:
1 ـ آنها از گناه و خطا به دور بوده، معصوم هستند. براى اين كه فردى بتواند سرمشق جامعه و امت باشد به طورى كه مردم دچار سرگردانى نشوند، بايد خودش در برابر معصيت و نافرمانى از قانونى كه به مردم ابلاغ مىكند بيمه باشد تا اعتماد كامل مردم را به خود جلب نمايد؛ البته اشتباه نشود كه بيمه بودن پيامبران به اين معنا نيست كه آنها از ناحيه خدا مجبور به معصوم بودن و دورى از گناه هستند به طورى كه خود آنها هيچ نقشى در عصمت و پاكى خويش ندارند، بلكه مراد اين است كه پيامبران به واسطه تعاليم پروردگار جهان از مسائل مختلف آگاهى پيدا نمودهاند و
(58)
به همين جهت دچار لغزش و انحراف نمىشوند؛ مثل پزشكى كه در آزمايشگاه خود آبى را كه آلوده به انواع بيمارىها بوده مطالعه نموده و اثر كشنده ميكروبهاى آن را دريافته است، چنين پزشكى ممكن نيست از آن آب بنوشد؛ چرا كه اين دانش و آگاهى به او مصونيت و دورى از نوشيدن آب را داده است.
سرچشمه بسيارى از گناهان، ناآگاهى از عواقب و آثار عمل ناشايستى است كه انجام مىشود. خداوند با آموختن علوم و دانشهايى به پيامبرانش، آنها را از انجام گناه به دور مىدارد. اگر گفته شود چرا پيامبران مشمول چنين فضل الهى شدهاند نه ديگران، بايد گفت: اين به خاطر مسؤوليت سنگين رهبرى جامعه است كه بر دوش آنان گذاشته شده است.
2 ـ همانطور كه از مطالب گفته شده روشن شد يكى ديگر از خصوصيات پيامبران اين است كه بايد تمام قوانين و احكامى را كه براى سعادت دُنيوى و اُخروى بشر لازم است بدانند تا بتوانند راه حقيقى تكامل و برنامههاى سعادت بشر را به طور كامل در اختيارش گذارند، البته محدوده دانش پيامبران به مقدارى است كه خداوند در اختيار آنان مىگذارد و شرط اين كه آنها بتوانند از جانب خداوند صاحب دانش و علم شوند اين است كه داراى عقل و فهم ويژهاى باشند و به عبارت ديگر افرادى حكيم و خردمند باشند.
راههاى شناسايى پيامبران عليهمالسلام
براى شناسايى درستى گفتار فردى كه ادعاى پيامبرى مىكند راههاى متعددى وجود دارد كه برخى از آنها بدين قرار است:
(59)
راه اول: پيغمبر ديگرى كه پيامبرى و رسالتش به اثبات رسيده است او را تأييد و تصديق كرده و يا قبل از آمدنش علائم و آثارش را بيان نمايد. يكى از وظايف پيامبران پيشين اين بوده كه پيروان خود را براى پذيرش پيامبران بعد آماده سازند، همان طور كه از جانب حضرت عيسى عليهالسلام اين تأييد نسبت به پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآلهوسلم انجام گرفته است(1)؛ چنانكه پيامبران بعد نيز دعوت پيامبران پيشين را تصديق و تأييد مىنمودند.
راه دوم: براى راستى گفتارش معجزهاى بياورد. «معجزه» عمل خارق العادهاى است كه پيامبر بدون استفاده از ابزارهاى مادى، قدرت انجام آن را دارد ولى در آن شرايط، ديگران از انجام آن عاجز هستند؛ همانند اژدها شدن عصاى حضرت موسى عليهالسلام و نورانى شدن دست ايشان، زنده نمودن مردگان و شفاى كور مادرزاد توسط حضرت عيسى عليهالسلام ، سرد و خاموش شدن آتش بر حضرت ابراهيم عليهالسلام ، خلقت شتر حضرت صالح عليهالسلام از ميان كوه، حكومت حضرت سليمان عليهالسلام بر بادها و شياطين، و آوردن قرآن توسط پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآلهوسلم .
هر پيامبرى با معجزهاى از نوع پيشرفتهترين علوم زمان خويش مجهز بوده است تا ارتباط او با عالم غيب بهتر روشن گردد و دانشمندان آن عصر و زمان در برابر وى تسليم گردند و به حقانيت دعوت او اعتراف نمايند. اين مطلب در حديثى از امام رضا عليهالسلام به خوبى بيان گرديده است؛ وقتى از حضرت سؤال مىشود كه چرا هر پيامبرى نوعى از معجزه داشته است، حضرت مىفرمايند: در عصر موسى عليهالسلام ساحران و جادوگران فراوان بودند، حضرت موسى عليهالسلام عملى انجام داد كه همه ساحران در برابر آن
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ سوره صفّ(61): آيه6.
(60)
عاجز ماندند؛ در زمان حضرت مسيح عليهالسلام و محيط دعوت او پزشكان، مهارت فوقالعادهاى در معالجه بيماران داشتند، حضرت عيسى عليهالسلام بدون استفاده از ابزار مادى با درمان بيماران غير قابل علاج، حقانيت خود را ثابت كرد؛ در عصر پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم سخنوران و شاعران فوقالعاده فصيح و بليغ وجود داشتند كه همگى در برابر شيوايى سخن قرآن زانو زدند.(1)
راه سوم: در گفتار و رفتار مدّعى نبوت كنجكاوى و دقت شود؛ چرا كه پيامبران واقعى هيچ منفعت مادى را براى خود در نظر ندارند، نه پاداش و مالى مىخواهند و نه جاه و مقام و شهرتى، بلكه حتى انتظار تشكر و سپاسگزارى هم از انسانها ندارند و تنها انگيزههاى الهى مدّ نظر آنهاست، به خلاف ساحران و مدعيان دروغين پيامبرى كه در صدد جلب منفعت براى خويش هستند.
راه چهارم: بررسى عميق و مطالعه قوانين و احكام دين آن پيامبر و مقايسه بين آنها و ساير قوانين و دست يافتن بر امتيازات آن قوانين نسبت به قوانين ديگر تا از اين راه پى به حقانيت آورنده آن ببرند كه البته اين راه مخصوص خردمندان و اهل تحقيق و نظر مىباشد و توده مردم قدرت تشخيص آن را ندارند.
تعداد پيامبران الهى
پيامبرانى كه نام آنها صريحا در قرآن آمده است 26 نفر هستند و آنها عبارتند از: آدم، نوح، ادريس، صالح، هود، ابراهيم، اسماعيل، اسحاق،
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ بحار الانوار،ج11،ص70و71،حديث1.
(61)
يوسف، لوط، يعقوب، موسى، هارون، شعيب، زكريا، يحيى، عيسى، داوود، سليمان، الياس، يَسَع، ذوالكفل، ايّوب، يونس، عُزير عليهمالسلام و محمد صلىاللهعليهوآلهوسلم . البته بايد در نظر داشت كه در قرآن به طور اشاره از پيامبران ديگرى چون حضرت شموئيل، ارميا، خضر و يوشع نيز ياد شده ولى نام آنها به طور صريح و روشن برده نشده است.(1)
در اين كه تعداد پيامبران الهى چند نفر بوده است روايات مختلفى وارد شده است، از جمله اين كه در روايات زيادى تعداد آنها صد و بيست و چهار هزار نفر(2) و در روايات ديگرى تعداد آنها صد و چهل و چهار هزار نفر شمرده شده است.(3)
در برخى روايات نيز آمده است كه ابوذر از پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم راجع به تعداد پيامبران الهى و كتابهايى كه خداوند نازل كرده سؤال نمود، پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم در جواب فرمودند: پيامبران سيصد و بيست هزار نفر بودند و كتابهاى نازل شده صد و بيست و چهار عدد بود؛ سپس ابوذر از تعداد رسولان از ميان آن پيامبران ـ يعنى كسانى كه مأمور ابلاغ تكاليف الهى بودند ـ پرسيد، حضرت فرمود: سيصد و اندى از آنها رسول بودند.(4)
مقامات پيامبران
پرسش: آيا مقام همه پيامبران خدا و وظيفهاى كه بر عهده داشتهاند
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ مراجعه شود به: سوره بقره(2): آيات 247و259 ـ سوره كهف(18): آيات 60و65.
2 ـ بحار الانوار،ج11،ص30،حديث21؛ همچنينص41،حديث43.
3 ـ همان،ج16،ص352،حديث35.
4 ـ همان،ج11،ص60،حديث68.
(62)
مساوى بوده يا اين كه با هم فرق مىكرده است؟
پاسخ: از اشارههايى كه در آيات قرآن وجود دارد وتعبيرهاى گوناگون كه در روايات وارد شده است برمىآيد افرادى كه از طرف خداوند مأموريت داشتهاند داراى مقامات مختلفى بودهاند بدين قرار:
1 ـ مقام نبوت: يعنى دريافت احكام الهى از جانب خداوند به وسيله وحى؛ به پيامبرانى كه داراى چنين مقامى بودهاند «نبىّ» گفته مىشود. بنابراين «نبىّ» كسى است كه وحى بر او نازل شده باشد.
2 ـ مقام رسالت: يعنى مقام رساندن وحى به مردم و تبليغ و نشر احكام خداوند و آگاهى بخشيدن به جامعه؛ و در اين صورت، «رسول» به فردى گويند كه با تلاش گسترده براى دعوت مردم به سوى خدا حركت مىكند و براى يك انقلاب فرهنگى كوشش مىنمايد.
3 ـ مقام امامت: يعنى رهبرى و پيشوايى مردم. «امام» كسى است كه با تشكيل حكومت الهى و به دست آوردن قدرتهاى لازم در جهت پياده نمودن احكام خداوند سعى و تلاش مىنمايد، و به عبارت ديگر وظيفه امام اجراى دستورات خداست در حالى كه وظيفه رسول ابلاغ و رسانيدن اين احكام است.
برخى از پيامبران مانند پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآلهوسلم عهدهدار هر سه مقام بودند، و عدهاى از آنها يا فقط نبى بودند و يا علاوه بر آن مقام رسالت را هم به دوش داشتند.
از ميان پيامبران عدهاى «اولوا العزم» بودهاند؛ «عزم» به معنى اراده محكم است، و به پيامبرانى كه صاحب شريعت و آيين جديد بودند
(63)
پيامبران «اولوا العزم» مىگويند؛ زيرا آنها با مشكلات و گرفتاريهاى زيادى روبرو بودند و براى مقابله با اين سختىها احتياج به عزم و اراده محكمترى داشتند.(1)
اين پيامبران پنج نفر هستند: 1 ـ حضرت نوح عليهالسلام ، 2 ـ حضرت ابراهيم عليهالسلام ، 3 ـ حضرت موسى عليهالسلام كه «تورات» كتاب آسمانى اوست، 4 ـ حضرت عيسى عليهالسلام كه «انجيل» كتاب آسمانى اوست، 5 ـ حضرت محمد صلىاللهعليهوآلهوسلم كه «قرآن» كتاب آسمانى اوست.(2)
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ همان،ص34و35،حديث28و29و30.
2 ـ همان،ص33،حديث26.
(64)