صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> آثار فقهی >>
مرجع ما | آثار فقهی
فهرست:
فصل هفتم
موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی

فصل هفتم:

نبوّت

 

اصل دوم از اصول اعتقادى كه مورد پذيرش همه مسلمانان است اعتقاد به نبوت و پيامبرى كسانى است كه از جانب خدا براى راهنمايى و هدايت بشر آمده‏اند. هدف از خلقت انسان تنها اين نيست كه مدتى در جهان زندگى كرده، از نعمت‏هاى آن بهره‏مند شده، آنگاه از اين دنيا برود، بلكه انسان بايد در اين جهان تكامل پيدا كرده و لياقت رسيدن به مقامات بلند جهان آخرت را پيدا كند. رسيدن به اين هدف بدون برنامه‏ريزى و وجود مربّيان آزموده و آگاه امكان ندارد. حال اين قانون را چه كسى بايد تنظيم و تدوين كند؟ جوابش روشن است؛ كسى كه به تمام خصوصيات روحى و جسمى و عواطف انسان آگاهى و شناخت داشته باشد؛ چنين اطلاعاتى از انسان تنها در اختيار خالق و به وجود آورنده او قرار دارد و هر كس به جز خدا قانونى را براى كمال انسان تدوين نمايد پس از گذشت مدتى نقص آن قانون مشخص مى‏گردد، خصوصا اين كه منفعت‏طلبى قانون گذاران بشرى هرگز اجازه نمى‏دهد كه از منافع خود و وابستگانشان چشم‏پوشى كنند و به همه افراد بشر به يك چشم نگاه كنند.

(57)

 
اما اين قانون تدوين شده الهى با چه واسطه‏اى بايد به دست مردم برسد؟ اينجاست كه پاى پيامبران كه انسان‏هاى برجسته و ممتاز و به دور از گناه و خطا هستند به ميان مى‏آيد. آنها به وسيله «وحى»، احكام و دستورات خداوند را گرفته و به مردم ابلاغ مى‏كنند. وحى يك نوع ارتباط و تماس مخصوصى است كه بين پيامبر و پروردگار جهان حاصل مى‏شود و در آن پيامبر به وسيله چشم باطن حقائق هستى را مشاهده نموده، با گوش دل سخنان غيبى را مى‏شنود.

نكته مهم در زندگى پيامبران اين است كه آنها نخستين اجرا كنندگان قانون خدا هستند؛ يعنى علاوه بر رساندن پيامهاى خداوند به مردم، خود نمونه و الگوى عملى آن دستورات هستند.

 


ويژگى‏هاى پيامبران عليهم‏السلام

به طور كلى پيامبران الهى داراى دو صفت و ويژگى زير هستند:

1 ـ آنها از گناه و خطا به دور بوده، معصوم هستند. براى اين كه فردى بتواند سرمشق جامعه و امت باشد به طورى كه مردم دچار سرگردانى نشوند، بايد خودش در برابر معصيت و نافرمانى از قانونى كه به مردم ابلاغ مى‏كند بيمه باشد تا اعتماد كامل مردم را به خود جلب نمايد؛ البته اشتباه نشود كه بيمه بودن پيامبران به اين معنا نيست كه آنها از ناحيه خدا مجبور به معصوم بودن و دورى از گناه هستند به طورى كه خود آنها هيچ نقشى در عصمت و پاكى خويش ندارند، بلكه مراد اين است كه پيامبران به واسطه تعاليم پروردگار جهان از مسائل مختلف آگاهى پيدا نموده‏اند و

(58)

 
به همين جهت دچار لغزش و انحراف نمى‏شوند؛ مثل پزشكى كه در آزمايشگاه خود آبى را كه آلوده به انواع بيمارى‏ها بوده مطالعه نموده و اثر كشنده ميكروبهاى آن را دريافته است، چنين پزشكى ممكن نيست از آن آب بنوشد؛ چرا كه اين دانش و آگاهى به او مصونيت و دورى از نوشيدن آب را داده است.

سرچشمه بسيارى از گناهان، ناآگاهى از عواقب و آثار عمل ناشايستى است كه انجام مى‏شود. خداوند با آموختن علوم و دانشهايى به پيامبرانش، آنها را از انجام گناه به دور مى‏دارد. اگر گفته شود چرا پيامبران مشمول چنين فضل الهى شده‏اند نه ديگران، بايد گفت: اين به خاطر مسؤوليت سنگين رهبرى جامعه است كه بر دوش آنان گذاشته شده است.

2 ـ همانطور كه از مطالب گفته شده روشن شد يكى ديگر از خصوصيات پيامبران اين است كه بايد تمام قوانين و احكامى را كه براى سعادت دُنيوى و اُخروى بشر لازم است بدانند تا بتوانند راه حقيقى تكامل و برنامه‏هاى سعادت بشر را به طور كامل در اختيارش گذارند، البته محدوده دانش پيامبران به مقدارى است كه خداوند در اختيار آنان مى‏گذارد و شرط اين كه آنها بتوانند از جانب خداوند صاحب دانش و علم شوند اين است كه داراى عقل و فهم ويژه‏اى باشند و به عبارت ديگر افرادى حكيم و خردمند باشند.

 


راه‏هاى شناسايى پيامبران عليهم‏السلام

براى شناسايى درستى گفتار فردى كه ادعاى پيامبرى مى‏كند راه‏هاى متعددى وجود دارد كه برخى از آنها بدين قرار است:

(59)

 
راه اول: پيغمبر ديگرى كه پيامبرى و رسالتش به اثبات رسيده است او را تأييد و تصديق كرده و يا قبل از آمدنش علائم و آثارش را بيان نمايد. يكى از وظايف پيامبران پيشين اين بوده كه پيروان خود را براى پذيرش پيامبران بعد آماده سازند، همان طور كه از جانب حضرت عيسى عليه‏السلام اين تأييد نسبت به پيامبر اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم انجام گرفته است(1)؛ چنان‏كه پيامبران بعد نيز دعوت پيامبران پيشين را تصديق و تأييد مى‏نمودند.

راه دوم: براى راستى گفتارش معجزه‏اى بياورد. «معجزه» عمل خارق العاده‏اى است كه پيامبر بدون استفاده از ابزارهاى مادى، قدرت انجام آن را دارد ولى در آن شرايط، ديگران از انجام آن عاجز هستند؛ همانند اژدها شدن عصاى حضرت موسى عليه‏السلام و نورانى شدن دست ايشان، زنده نمودن مردگان و شفاى كور مادرزاد توسط حضرت عيسى عليه‏السلام ، سرد و خاموش شدن آتش بر حضرت ابراهيم عليه‏السلام ، خلقت شتر حضرت صالح عليه‏السلام از ميان كوه، حكومت حضرت سليمان عليه‏السلام بر بادها و شياطين، و آوردن قرآن توسط پيامبر اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم .

هر پيامبرى با معجزه‏اى از نوع پيشرفته‏ترين علوم زمان خويش مجهز بوده است تا ارتباط او با عالم غيب بهتر روشن گردد و دانشمندان آن عصر و زمان در برابر وى تسليم گردند و به حقانيت دعوت او اعتراف نمايند. اين مطلب در حديثى از امام رضا عليه‏السلام به خوبى بيان گرديده است؛ وقتى از حضرت سؤال مى‏شود كه چرا هر پيامبرى نوعى از معجزه داشته است، حضرت مى‏فرمايند: در عصر موسى عليه‏السلام ساحران و جادوگران فراوان بودند، حضرت موسى عليه‏السلام عملى انجام داد كه همه ساحران در برابر آن



--------------------------------------------------------------------------------

1 ـ سوره صفّ(61): آيه6.

(60)

 
عاجز ماندند؛ در زمان حضرت مسيح عليه‏السلام و محيط دعوت او پزشكان، مهارت فوق‏العاده‏اى در معالجه بيماران داشتند، حضرت عيسى عليه‏السلام بدون استفاده از ابزار مادى با درمان بيماران غير قابل علاج، حقانيت خود را ثابت كرد؛ در عصر پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم سخنوران و شاعران فوق‏العاده فصيح و بليغ وجود داشتند كه همگى در برابر شيوايى سخن قرآن زانو زدند.(1)

راه سوم: در گفتار و رفتار مدّعى نبوت كنجكاوى و دقت شود؛ چرا كه پيامبران واقعى هيچ منفعت مادى را براى خود در نظر ندارند، نه پاداش و مالى مى‏خواهند و نه جاه و مقام و شهرتى، بلكه حتى انتظار تشكر و سپاسگزارى هم از انسان‏ها ندارند و تنها انگيزه‏هاى الهى مدّ نظر آنهاست، به خلاف ساحران و مدعيان دروغين پيامبرى كه در صدد جلب منفعت براى خويش هستند.

راه چهارم: بررسى عميق و مطالعه قوانين و احكام دين آن پيامبر و مقايسه بين آنها و ساير قوانين و دست يافتن بر امتيازات آن قوانين نسبت به قوانين ديگر تا از اين راه پى به حقانيت آورنده آن ببرند كه البته اين راه مخصوص خردمندان و اهل تحقيق و نظر مى‏باشد و توده مردم قدرت تشخيص آن را ندارند.

 


تعداد پيامبران الهى

پيامبرانى كه نام آنها صريحا در قرآن آمده است 26 نفر هستند و آنها عبارتند از: آدم، نوح، ادريس، صالح، هود، ابراهيم، اسماعيل، اسحاق،


--------------------------------------------------------------------------------

1 ـ بحار الانوار،ج11،ص70و71،حديث1.

(61)

 
يوسف، لوط، يعقوب، موسى، هارون، شعيب، زكريا، يحيى، عيسى، داوود، سليمان، الياس، يَسَع، ذوالكفل، ايّوب، يونس، عُزير عليهم‏السلام و محمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم . البته بايد در نظر داشت كه در قرآن به طور اشاره از پيامبران ديگرى چون حضرت شموئيل، ارميا، خضر و يوشع نيز ياد شده ولى نام آنها به طور صريح و روشن برده نشده است.(1)

در اين كه تعداد پيامبران الهى چند نفر بوده است روايات مختلفى وارد شده است، از جمله اين كه در روايات زيادى تعداد آنها صد و بيست و چهار هزار نفر(2) و در روايات ديگرى تعداد آنها صد و چهل و چهار هزار نفر شمرده شده است.(3)

در برخى روايات نيز آمده است كه ابوذر از پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم راجع به تعداد پيامبران الهى و كتاب‏هايى كه خداوند نازل كرده سؤال نمود، پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم در جواب فرمودند: پيامبران سيصد و بيست هزار نفر بودند و كتاب‏هاى نازل شده صد و بيست و چهار عدد بود؛ سپس ابوذر از تعداد رسولان از ميان آن پيامبران ـ يعنى كسانى كه مأمور ابلاغ تكاليف الهى بودند ـ پرسيد، حضرت فرمود: سيصد و اندى از آنها رسول بودند.(4)

 



مقامات پيامبران

پرسش: آيا مقام همه پيامبران خدا و وظيفه‏اى كه بر عهده داشته‏اند


--------------------------------------------------------------------------------

1 ـ مراجعه شود به: سوره بقره(2): آيات 247و259 ـ سوره كهف(18): آيات 60و65.

2 ـ بحار الانوار،ج11،ص30،حديث21؛ همچنين‏ص41،حديث43.

3 ـ همان،ج16،ص352،حديث35.

4 ـ همان،ج11،ص60،حديث68.

(62)

 
مساوى بوده يا اين كه با هم فرق مى‏كرده است؟

پاسخ: از اشاره‏هايى كه در آيات قرآن وجود دارد وتعبيرهاى گوناگون كه در روايات وارد شده است برمى‏آيد افرادى كه از طرف خداوند مأموريت داشته‏اند داراى مقامات مختلفى بوده‏اند بدين قرار:

1 ـ مقام نبوت: يعنى دريافت احكام الهى از جانب خداوند به وسيله وحى؛ به پيامبرانى كه داراى چنين مقامى بوده‏اند «نبىّ» گفته مى‏شود. بنابراين «نبىّ» كسى است كه وحى بر او نازل شده باشد.

2 ـ مقام رسالت: يعنى مقام رساندن وحى به مردم و تبليغ و نشر احكام خداوند و آگاهى بخشيدن به جامعه؛ و در اين صورت، «رسول» به فردى گويند كه با تلاش گسترده براى دعوت مردم به سوى خدا حركت مى‏كند و براى يك انقلاب فرهنگى كوشش مى‏نمايد.

3 ـ مقام امامت: يعنى رهبرى و پيشوايى مردم. «امام» كسى است كه با تشكيل حكومت الهى و به دست آوردن قدرتهاى لازم در جهت پياده نمودن احكام خداوند سعى و تلاش مى‏نمايد، و به عبارت ديگر وظيفه امام اجراى دستورات خداست در حالى كه وظيفه رسول ابلاغ و رسانيدن اين احكام است.

برخى از پيامبران مانند پيامبر اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم عهده‏دار هر سه مقام بودند، و عده‏اى از آنها يا فقط نبى بودند و يا علاوه بر آن مقام رسالت را هم به دوش داشتند.

از ميان پيامبران عده‏اى «اولوا العزم» بوده‏اند؛ «عزم» به معنى اراده محكم است، و به پيامبرانى كه صاحب شريعت و آيين جديد بودند

(63)

 
پيامبران «اولوا العزم» مى‏گويند؛ زيرا آنها با مشكلات و گرفتاريهاى زيادى روبرو بودند و براى مقابله با اين سختى‏ها احتياج به عزم و اراده محكمترى داشتند.(1)

اين پيامبران پنج نفر هستند: 1 ـ حضرت نوح عليه‏السلام ، 2 ـ حضرت ابراهيم عليه‏السلام ، 3 ـ حضرت موسى عليه‏السلام كه «تورات» كتاب آسمانى اوست، 4 ـ حضرت عيسى عليه‏السلام كه «انجيل» كتاب آسمانى اوست، 5 ـ حضرت محمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم كه «قرآن» كتاب آسمانى اوست.(2)



--------------------------------------------------------------------------------

1 ـ همان،ص34و35،حديث28و29و30.

2 ـ همان،ص33،حديث26.

(64)