موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی
احكام غصب
غصب آن است که انسان از روي ظلم بر مال ، يا حقّ کسي مسلّط شود و اين يکي از گناهان بزرگ است که اگر انجام دهد ، در قيامت بعذاب سخت گرفتار مي شود . از حضرت اکرم ( صلي الله عليه و آله وسلّم ) روايت شده است که هر کس يک وجب زمين از ديگري غصب کند در قيامت آن زمين را از هفت طبقة آن مثل طوق به گردن او مي اندازند .
(مسأله2540) اگر انسان نگذارد مردم از مسجد و مدرسه و پل و جاهاي ديگري که براي عموم ساخته شده استفاده کنند ، حقّ آنان را غصب نموده و همچنين است اگر کسي در مسجد جائي براي خود بگيرد و ديگري را نگذارد که از ژآنجا استفاده نمايد .
(مسأله2541) چيزي را که انسان پيش طلبکار گرو مي گذارد ، بايد بپيش او بماند که اگر طلب او را ندهد طلب خود را از آن بدست آورد ، پس اگر پيش از آنکه طلب او را بدهد آنچيز را از او بگيرد ، حقّ او را غصب کرده است .
(مسأله2542) مالي را که نزد کسي گرو گذاشته اند ، اگر ديگري غصب کند صاحب مال و طلبکار مي تواننند چيزي را که غصب کرده از او مطالبه نمايند و چنانچه آن چيز را از او بگيرد باز هم در گرو است و اگر آن چيز از بين برود و عوض آن را بگيرند آن عوض هم مثل خود آن چيز گرو مي باشد .
(مسأله2543) اگر انسان چيزي را غصب کند ، بايد به صاحبش برگرداند و اگر ان چيز از بين برود ، بايد عوض آن را به او بدهد .
(مسأله2544) اگر از چيزي که غصب کرده منفعتي بدست آيد ، مثلاً از گوسفندي که غصب کرده برّه اي پيدا شود ، مال صاحب مال است و نيز کسي که مثلاً خانه اي را غصب کرده ، اگر چه در آن ننشيند بايد اجارة آن را بدهد .
(مسأله2545) اگر از بچّه يا ديوانه چيزي را غصب کند ، بايد آن را به وليّ او بدهد واگر از بين رفته ، بايد عوض آن را بدهد .
(مسأله2546) هرگاه دو نفر با هم چيزي را غصب کنند ، اگر چه هر يک به تنهائي مي توانسته اند آن را غصب نمايند ، هر کدام از آنان ضامن نصف آن مي باشند .
(مسأله2547) اگر چيزي را که غصب کرده با چيزي ديگري مخلوط کند ، مثلاً گندمي را که غصب کرده با جو مخلوط نمايد ، چنانچه جداکردن آنها ممکن است اگر چه زحمت داشته باشد ، بايد جداکند و به صاحبش برگرداند.+
(مسأله2548) اگر ظرف طلا و نقره يا چيز ديگري را که ساختنش حرام و نگاه داشتنش جائز است ، غصب کند و خراب نمايد ، لازم نيست مزد ساختن ان را به صاحبش بدهد ولي اگر مثلاً گوشواره اي را که غصب کرده خراب نمايد بايد آن را با مزد ساختنش به صاحب ان بدهد و چنانچه براي اينکه مزد ندهد ، بگويد آن را مثل اولّش مي سازم مالک مجبور نيست قبول نمايد و نيز مالک نمي تواند او را مجبور کند که آن را مثل اوّلش بسازد .
(مسأله2549) اگر چيزي را که غصب کرده بطوري تغيير دهد که از اوّلش بهتر شود ، مثلاً طلائي را که غصب کرده گوشواره بسازد ، چنانچه صاحب مال بگويد مال را به همين صورت بده ، بايد به او بدهد و نمي تواند براي زحمتي که کشيده ، مزد بگيرد ؛ بلکه بدون اجازه مالک حقپ ندارد آن را بصورت اوّلش درآورد واگر بدون اجازة او آن چيز را مثل اوّلش کند ، بايد مزد ساختن آن را هم به صاحبش بدهد و در صورتي که مزد ساختن کمتر از تفاوت ساخته و نساخته باشد ، تفاوت قيمت را هم بايد بدهد .
(مسأله2550) اگر چيزي را که غصب کرده بطوري تغيير دهد که از اوپلش بهتر شود ، و صاحب مال بگويد بايد آن را بصورت اوّل در اوري ، واجب است آن را بصورت اوّلش درآورد و چنانچه قيمت آن به واسطة تغيير دادن از اوّلش کمتر شود ، بايد تفاوت آن را به صاحبش بدهد ، پس طلائي را که غصب کرده اگر گوشواره بسازد و صاحب آن بگويد بايد بصورت اوّلش درآوري ، در صورتي که بعد از اب کردن قيمت آن از پيش از گوشواره ساختن کمتر شود ، بايد تفاوت ان را بدهد .
(مسأله2551) اگر در زميني که غصب کرده زراعت کند يا درخت بنشاند ، زراعت و درخت و ميوة آن مال خود اوست . چنانچه صاحب زمين راضي نباشد که زراعت و درخت در زمين بماند ، کسي که غصب کرده بايد فوراً زراعت يا درخت خود را اگر چه ضرر نمايد از زمين بکَند و نيز بايد اجارة زمين را در مدّتي که زراعت و درخت در آن بوده به صاحب زمين بدهد و خرابيهائي را که در زمين پيدا شده ، درست کند مثلاً جاي درختها را پر نمايد ، و اگر بواسطة اينها قيمت زمين از اوّلش کمتر شود ، بايد تفوت آن را هم بدهد . و نمي تواند صاحب زمين را مجبور کند که زمين را به او بفروشد ؛ يا اجاره دهد . و نيز صاحب زمين نمي تواند او را مجبور کند که درخت يا زراعت را به او بفروشد .
(مسأله2552) اگر صاحب زمين راضي شود که زراعت و درخت در زمين او بماند ، کسي که آن را غصب کرده ، لازم نيست درخت و زراعت را بکَند ، ولي بايد اجارة آن زمين را از وقتي که غصب کرده تا وقتي که صاحب زمين راضي شده بدهد .
(مسأله2553) اگر چيزي را که غصب کرده از بين برود ، در صورتي که مثل گاو و گوسفند باشد که از جهت خصوصّيات شخصي قيمت آن در نظر عقلاء و اهل عرف با قيمت فرد ديگر ي فرق دارد بايد قيمت آن را بدهد و چنانچه قيمت بازار آن فرف کرده باشد ، بايد قيمت روزي را که ادا مي کند و غرامت مي پردازد بدهد و احتياط مستحّب آن است که بالاترين قيمت را از روي غصب تا روزي که غرامت مي پردازد حساب کند و رضايت همديگر را بدست آورند .
(مسأله2554) اگر چيزي را که غصب کرده و از بين رفته مانند گندم و جو باشد که قيمت افرادش از جهت خصوصّيات شخصّيه با هم فرق ندارد ، بايد مثل همان چيزي را که غصب کرده بدهد ، ولي چيزي را که ميدهد بايد خصوصّياتش مثل چيزي باشد که آن را غصب کرده و از بين رفته است باشد ، مثلاً اگر قِسم اعلاي برنج غصب کرده ، نمي تواند از قِسم پست تر بدهد .
(مسأله2555) اگر چيزي را که مثل گوسفند است غصب نمايد واز بين برود ، چنانچه قيمت بازار آن فرق نکرده باشد ولي در مدّتي که پيش او بوده مثلاً چاق شده باشد ؛ بايد قيمت چاقي را که از بين رفته بدهد .
(مسأله2556) اگر چيزي را که غصب کرده ديگري از او غصب نمايد و از بين برود صاحب مال مي تواند عوض آن را از هر کدام آنان بگيرد يا از هر کدام آنان مقداري از عوض آن را مطالبه نمايد و چنانچه عوض مال را از اوّلي بگيرد مي تواند اوّلي از دوّمي آن چه راکه داده مطالبه کند ولي اگر از دوّمي بگيرد او نمي تواند آنچه را داده از اوّلي مطالبه نمايد و استقرار ضمان بر عهدة کسي است که مال در دست او تلف شده است .
(مسأله2557) اگر چيزي را که مس فروشند يکي از شرطهاي معامله در آن نباشد مثلاً چيزي را که بايد با وزن خريد و فروش کنند بدون وزن معامله نمايند ، معامله باطل است و چنانچه فروشنده و خريدار با قطع نظر از معامله راضي باشند که در مال يکديگر تصّرف کنند اشکال ندارد و گرنه چيزي را که از يکديگر گرفته اند مثل مال غصبي است و بايد آن را بهم بگردانند . و در صورتي که مال هر يک در دست ديگري تلف شود چه بداند معامله باطل است چه نداند؛ بايد عوض آن را بدهد .
(مسأله2558) هر گاه مالي را از فروشنده بگيرد که آن را ببيند يا مدّتي نزد خود نگهدارد تا اگر پسنديد بخرد ، در صورتي که آن مال تلف شود ، بايد عوض آن را به صاحبش بدهد .