موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
احكام ضامن شدن
مسأله 2319- اگر انسان بخواهد ضامن شود كه بدهى كسى را بدهد، ضامن شدن او در صورتى صحيح است كه به لفظى- اگر چه عربى نباشد- يا به عملى به طلبكار بفهماند كه من ضامن شدهام طلب تو را بدهم و طلبكار هم رضايت خود را بفهماند، ولى راضى بودن بدهكار شرط نيست.
مسأله 2320- در عقد ضمان ضامن و طلبكار بايد مميّز و عاقل باشند و قصد ضامن شدن داشته باشند و در مورد نابالغ مميّز بايد با اذن يا اجازه ولىّ باشد و كسى نبايد ضامن و طلبكار را مجبور كرده باشد و در صورت مجبور كردن، اگر بعداً رضايت دهند كفايت مىكند، و نيز بايد سفيه و مفلّس نباشند ولى ضامن شدن سفيه با اذن يا اجازۀ ولىّ و ضامن شدن مفلّس با اذن يا اجازۀ طلبكاران صحيح است؛ ولى اين شرطها در بدهكار نيست، مثلًا اگر كسى ضامن شود كه بدهى بچه (هر چند غير مميّز باشد) يا ديوانه يا سفيه را بدهد صحيح است.
مسأله 2321- ضامن شدن بر دو قسم است:
قسم اوّل: ضامن بدون هيچ شرطى تعهّد مىكند كه طلب ديگرى را بپردازد، در اين صورت بدهكار برى الذمّه شده و ضامن بدهكار مىشود، بنابراين طلبكار نمىتواند طلب خود را از بدهكار اوّلى مطالبه كند، اين قسم بدون اشكال صحيح است.
قسم دوم: ضامن از هم اكنون تعهّد مىكند كه اگر بدهكار طلب خود را ندهد، او بدهد، بعيد نيست كه اين قسم هم صحيح باشد و طلبكار در صورت ندادن بدهكار، مىتواند از ضامن مطالبه كند.
مسأله 2322- اگر كسى بخواهد از ديگرى قرض كند و شخصى به قرض دهنده بگويد كه من ضامن قرض هستم، بعيد نيست در صورتى كه قرض گيرنده ادا نكند طلبكار بتواند از ضامن مطالبه كند.
مسأله 2323- بنا بر احتياط در صورتى انسان مىتواند ضامن شود كه طلبكار و بدهكار و جنس بدهى همه در واقع معيّن باشد، هر چند در نزد طرفين معلوم نباشد، مثلًا اگر طلبكار بدهى بدهكار يا نام شخص بدهكار را در دفتر خود نوشته و فعلًا براى او مجهول باشد، در اين صورت اگر شخص ضامن بگويد، بدهى فلانى هر چه باشد، يا بدهى هر كدام از اين دو يا چند نفر كه به تو بدهكار است، من به عهده مىگيرم، ظاهراً اين گونه ضامن شدن هم صحيح است، ولى اگر دو نفر از كسى طلبكار باشند و انسان بگويد من ضامن هستم كه طلب يكى از شماها را بدهم چون معيّن نيست كه طلب كدام يك را ضمانت كرده، ضامن شدن او باطل است و نيز اگر كسى از دو نفر طلبكار باشد و شخصى بگويد من ضامن هستم كه بدهى يكى از آن دو نفر را به تو بدهم، چون معيّن نكرده كه بدهى كدام را مىدهد ضامن شدن او باطل است، همچنين اگر كسى از ديگرى مثلًا ده كيلو گندم و ده كيلو جو طلبكار باشد و شخصى بگويد من ضامن يكى از دو طلب تو هستم و معيّن نكند كه ضامن گندم است يا ضامن جو، صحيح نيست.
مسأله 2324- اگر طلبكار طلب خود را به ضامن ببخشد، ضامن نمىتواند از بدهكار چيزى بگيرد و اگر مقدارى از آن را ببخشد، نمىتواند آن مقدار را مطالبه كند.
مسأله 2325- ضامن شدن عقدى لازم است پس اگر انسان ضامن شود كه بدهى كسى را بدهد، نمىتواند از ضامن شدن خود برگردد.
مسأله 2326- ضامن و طلبكار بنا بر احتياط واجب نمىتوانند شرط كنند كه هر وقت بخواهند ضامن بودن ضامن را به هم بزنند.
مسأله 2327- هر گاه انسان در موقع ضامن شدن بتواند طلب طلبكار را بدهد اگر چه بعد فقير شود، طلبكار نمىتواند ضامن بودن او را به هم بزند و طلب خود را از بدهكار اوّل مطالبه نمايد، و همچنين است اگر در آن موقع نتواند طلب او را بدهد ولى طلبكار بداند و به ضامن شدن او راضى شود.
مسأله 2328- اگر انسان در موقعى كه ضامن مىشود نتواند طلب طلبكار را بدهد و طلبكار چگونگى را نمىدانسته يا بر فرض آگاه شدن هم به ضامن شدن او رضايت مىداد، ضامن شدن صحيح است و طلبكار نمىتواند آن را به هم بزند، ولى اگر طلبكار بر فرض آگاهى از ناتوانى ضامن، به ضامن شدن او رضايت نمىداد، ضامن شدن او باطل است، مگر طلبكار بعداً آن را اجازه كند كه ضامن شدن وى صحيح خواهد بود و نيازى به قرارداد جديد نيست.
مسأله 2329- اگر كسى بدون اجازۀ بدهكار ضامن شود كه بدهى او را بدهد، نمىتواند چيزى از او بگيرد.
مسأله 2330- اگر كسى با اجازه بدهكار ضامن شود كه بدهى او را بدهد مىتواند مقدارى را كه ضامن شده پس از دادن، از او بگيرد، مگر آن كه ضامن در هنگام پرداخت بدهى قصد مجّانيّت كرده باشد، يا بدهكار قصد مجّانيّت داشته و لفظى هم بكار برده باشد كه ظاهر آن، اين باشد كه ضامن به طور مجّانى بدهى او را بپردازد كه در اين صورت چيزى بر عهدۀ بدهكار نيست. به هر حال اگر ضامن بجاى جنسى كه بدهكار بوده جنس ديگرى به طلبكار او بدهد، نمىتواند چيزى را كه داده از بدهكار بگيرد، مثلًا اگر ده كيلو گندم بدهكار باشد و ضامن ده كيلو برنج بدهد، نمىتواند برنج را از او مطالبه كند، اما اگر خودش راضى شود كه برنج بدهد، اشكال ندارد.