موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
جاهايى كه قضا و كفاره واجب است
مسأله 1667- اگر روزهدار در روزۀ ماه رمضان عمداً و بدون اضطرار و اكراه يا رعايت واجب مهمتر يا مساوى كارى كه روزه را باطل مىكند، انجام دهد در صورتى كه مىدانسته كه آن كار بر روزهدار حرام است يا در حرام بودن يا حلال بودن آن ترديد داشته، قضا و كفاره بر او واجب مىشود، ولى در پارهاى موارد كه در مسأله 1697 گفته خواهد شد تنها قضا واجب مىباشد.
مسأله 1668- اگر كارى را كه روزه را باطل مىكند انجام دهد ولى به جهت غفلت يا به واسطه ندانستن مسأله خيال مىكرده كه اين كار حلال است، فقط قضا بر او واجب است، هر چند مىتوانسته مسأله را ياد بگيرد و در ياد گرفتن آن كوتاهى كرده كه در اين صورت؛ اگر چه گناهكار است، ولى كفاره لازم نيست.
كفاره روزه
مسأله 1669- كسى كه كفاره روزه ماه رمضان بر او واجب است، بايد يك بنده آزاد كند، يا به دستورى كه در مسائل بعد گفته مىشود دو ماه روزه بگيرد، يا شصت فقير را اطعام كند يا به هر كدام يك مد طعام بدهد.
و اگر مقدار شصت مد برايش ممكن نباشد، هر چند مد كه مىتواند، به فقرا طعام بدهد و اگر يك مد هم نتواند طعام دهد استغفار مىكند و احتياط مستحب آن است كه هر مقدار كه مىتواند به فقير طعام دهد، و احتياط واجب آن است كه هر وقت بتواند، كفاره بدهد و اگر مقدارى داده، آن را تكميل كند.
مسأله 1670- مدّ بنابر مشهور كمى بيش از نه سير و نيم است ولى ظاهراً بيش از اين مقدار است و بنابر نظر برخى از محققان تقريبا 900 گرم است، و احتياط واجب در رعايت اين قول است. توضيح بيشتر دربارۀ مدّ (كه معادل 14 صاع است) در مسأله 1872 و 1999 خواهد آمد. و در طعام نيز احتياط مستحب آن است كه تنها گندم يا آرد گندم يا نان گندم داده شود، هر چند ظاهراً هر طعامى كه بدهد، كافى است.
مسأله 1671- كسى كه مىخواهد به جهت كفارۀ روزۀ ماه رمضان، دو ماه روزه بگيرد، بايد يك ماه تمام و يك روز از ماه بعد از آن را پىدرپى بگيرد و نبايد موقعى شروع كند كه در بين يك ماه و يك روز، روزى مانند عيد قربان باشد كه روزه آن حرام است يا روزى باشد كه روزه آن به جهت ديگرى واجب است و با روزۀ كفاره قابل تداخل نيست؛ و اگر بقيه آن پىدرپى نباشد اشكال ندارد.
مسأله 1672- كسى كه بايد پىدرپى روزه بگيرد، اگر در بين آن بدون عذر يك روز روزه نگيرد، بايد روزهها را از سر بگيرد.
مسأله 1673- اگر در بين روزهايى كه بايد پىدرپى روزه بگيرد عذرى؛ مثل حيض، يا نفاس، يا سفرى كه در رفتن آن مجبور است، پيش آيد، بعد از برطرف شدن عذر، واجب نيست روزهها را از سر بگيرد، بلكه بقيه را بعد از برطرف شدن عذر، بجا مىآورد.
مسأله 1674- اگر به چيز حرامى روزۀ خود را باطل كند، چنانچه آن مفطر، جماع حرام يا خوردن و آشاميدن حرام باشد- چه آن چيز اصلًا حرام باشد مثل شراب و زنا، و يا به جهتى حرام شده باشد، مثل خوردن غذاى حلالى كه براى انسان ضررى دارد كه موجب فساد بدن مىشود، و نزديكى كردن با زن خود در حال حيض- كفاره جمع بر او واجب مىشود؛ يعنى بايد يك بنده آزاد كند و دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير كند يا به هر كدام يك مد طعام بدهد، و چنانچه هر سه برايش ممكن نباشد، هر كدام آنها را كه ممكن است بايد انجام دهد و اگر آن چيز حرام غير از جماع و خوردن و آشاميدن باشد كفارۀ تخييرى به تفصيلى كه در مسأله 1670 گذشت واجب مىشود و احتياط مستحب آن است كه كفارۀ جمع بدهد.
مسأله 1675- اگر روزهدار عمداً دروغى را به خدا يا پيغمبر صلى الله عليه و آله يا امام عليهم السلام نسبت دهد بنابر احتياط، كفارۀ تخييرى بر او واجب مىشود.
مسأله 1676- اگر روزهدار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه جماع كند، براى هر دفعه يك كفاره بر او واجب است، و اگر جماع او حرام باشد براى هر دفعه يك كفارۀ جمع واجب مىشود و ظاهر اين است كه استمنا نيز در تكرر كفاره حكم جماع را دارد.
مسأله 1677- اگر روزهدار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه غير جماع و استمنا، كار ديگرى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، براى همه آنها يك كفاره كافى است.
مسأله 1678- اگر روزهدار غير از جماع و استمنا، كار ديگرى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، و بعد جماع يا استمنا نمايد، براى هر كدام كفاره واجب مىشود.
مسأله 1679- اگر روزهدار غير از جماع و استمناء كار ديگرى كه حلال است و روزه را باطل مىكند، انجام دهد؛ مثلًا آب بياشامد، و بعد كار ديگرى كه حرام است و روزه را باطل مىكند- غير از جماع و استمنا- انجام دهد؛ مثلًا غذاى حرامى بخورد، كفاره افطار به حلال كافى است.
مسأله 1680- اگر روزهدار آروغ بزند و چيزى در دهانش بيايد چنانچه عمداً آن را فرو ببرد، روزهاش باطل است، و بايد قضاى آن را بگيرد و كفاره هم بر او واجب مىشود و اگر خوردن آن چيز حرام باشد، مثلًا موقع آروغ زدن، خون به دهان او بيايد و عمداً آن را فرو برد، بايد قضاى آن روزه را بگيرد و كفاره جمع هم بر او واجب مىشود.
مسأله 1681- اگر نذر كند كه روز معيّنى را روزه بگيرد، چنانچه در آن روز عمداً روزه خود را باطل كند، كفارهاى مانند كفاره افطار روزه ماه رمضان، بر وى لازم مىگردد؛ يعنى بايد يك بنده آزاد نمايد، يا دو ماه پىدرپى روزه بگيرد، يا به شصت فقير به اندازه يك مد طعام دهد يا آنها را سير كند.
مسأله 1682- كسى كه مىتواند وقت را تشخيص دهد اگر به گفته كسى كه مىگويد مغرب شده و او گفته او را مورد اعتماد نمىداند، افطار كند و بعد بفهمد مغرب نبوده است يا شك كند كه مغرب بوده است يا نه، قضا و كفاره بر او واجب مىشود.
مسأله 1683- كسى كه عمداً و بدون عذر روزۀ خود را باطل كرده، اگر بعد از ظهر مسافرت كند كفاره از او ساقط نمىشود؛ همچنين است اگر پيش از ظهر مسافرت كند و از شب در فكر سفر- حتى به نحو ترديد- نباشد، ولى اگر از شب در فكر سفر باشد و پيش از ظهر مسافرت كند كفاره بر او واجب نيست؛ هر چند به جهت فرار از كفاره سفر نمايد و احتياط مستحب اين است كه در مسافرت پيش از ظهر هم كفاره بدهد.
مسأله 1684- اگر عمداً روزه خود را باطل كند، و بعد عذرى مانند حيض يا نفاس يا مرض براى او پيدا شود، كفاره بر او واجب نيست.
مسأله 1685- اگر يقين كند كه روز اول ماه رمضان است و عمداً روزه خود را باطل كند، بعد معلوم شود كه آخر شعبان بوده، كفاره بر او واجب نيست.
مسأله 1686- اگر انسان شك كند كه آخر ماه رمضان است يا اول شوال، يا يقين كند كه آخر ماه رمضان است، و عمداً روزه خود را باطل كند بعد معلوم شود اول شوال بوده، كفاره بر او واجب نيست.
مسأله 1687- اگر روزهدار در ماه رمضان با زن خود كه روزهدار است جماع كند، چنانچه زن را مجبور كرده باشد، بايد علاوه بر كفاره روزه خودش، كفاره روزه زن را نيز بدهد، و اگر زن به جماع راضى بوده، بر هر كدام يك كفاره، واجب مىشود.
مسأله 1688- اگر زنى شوهر روزهدار خود را مجبور كند كه با او جماع كند، واجب نيست به خاطر باطل كردن روزۀ شوهر كفاره بدهد و بر شوهر او نيز كفاره، واجب نيست.
مسأله 1689- اگر روزهدار در ماه رمضان، زن خود را مجبور به جماع كند و در بين جماع زن راضى شود بنابر احتياط، مرد دو كفاره و زن يك كفاره بدهد.
مسأله 1690- اگر روزهدار در ماه رمضان با زن روزهدار خود كه خواب است جماع نمايد، يك كفاره بر او واجب مىشود و روزه زن صحيح است و كفاره هم بر او واجب نيست.
مسأله 1691- اگر مرد زن خود را يا زن شوهر خود را مجبور كند كه غير از جماع، كارى ديگر كه روزه را باطل مىكند بجا آورد، بر هيچ يك از آنها واجب نيست كفارۀ ديگرى را بپردازد.
مسأله 1692- كسى كه به واسطه مسافرت يا مرض روزه نمىگيرد، نمىتواند زن روزهدار خود را مجبور به جماع نمايد، ولى اگر او را مجبور نمايد بر مرد هيچ گونه كفارهاى- نه براى خود نه از جانب زن- واجب نيست.
مسأله 1693- انسان لازم نيست كفاره را فوراً ادا كند، ولى نبايد آن را به قدرى به تأخير بيندازد كه بگويند در انجام دستور الهى، كوتاهى و مسامحه كرده است.
مسأله 1694- اگر كفاره بر انسان واجب شود و چند سال آن را بجا نياورد، چيزى بر آن اضافه نمىشود.
مسأله 1695- كسى كه براى كفاره يك روز، شصت فقير را طعام مىدهد، نمىتواند همان مقدار را بين كمتر از شصت نفر تقسيم كند؛ ولى مىتواند براى هر يك از عيالات فقير، اگر چه صغير باشند، يك مد ديگر به آن فقير بدهد.
مسأله 1696- كسى كه قضاى روزۀ ماه رمضان را گرفته، اگر از شب نيت روزه كرده و پيش از ظهر عمداً كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، و يا اين كار را بعد از ظهر انجام دهد- چه از شب نيت روزه كرده باشد يا نه- بايد به ده فقير هر كدام يك مد طعام بدهد يا آنها را سير كند، و اگر نمىتواند سه روز روزه بگيرد.
جاهايى كه فقط قضاى روزه واجب است
مسأله 1697- در چند صورت فقط قضاى روزه واجب است و كفاره واجب نيست:
اول: آن كه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلى كه در مسأله «1639» گفته شد تا اذان صبح از خواب دوم يا بيشتر بيدار نشود و كسى كه در خواب محتلم شود و بعد بيدار شود و ببيند جنب شده و دوباره بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود بايد روزه آن روز را قضا كند چنانچه در مسأله 1640 گفته شد.
دوم: عملى كه روزه را باطل مىكند بجا نياورد ولى نيت روزه نكند، يا ريا كند، يا قصد كند كه روزه نباشد، يا قصد كند كه كارى كه متوجّه است روزه را باطل مىكند انجام دهد.
سوم: آن كه در ماه رمضان، غسل جنابت را فراموش كند و بعد از گذشتن ماه رمضان متوجه شود، و اگر در ماه رمضان بعد از گذشتن يك هفته متوجّه شود به احتياط مستحب روزه را قضا نمايد.
چهارم: آن كه كسى بگويد صبح نشده و انسان به گفته او كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
پنجم: آن كه كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او اطمينان نكند، يا خيال كند كه شوخى مىكند و كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
ششم: آن كه براى خنك شدن يا بىجهت مضمضه كند؛ يعنى آب در دهان بگرداند، و بىاختيار فرو رود و همچنين است بنابر احتياط واجب اگر مضمضه براى وضوى غير نماز واجب باشد، ولى اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد، يا براى وضوى نماز واجب مضمضه كند و بىاختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.
هفتم: آن كه افطار كردن به جهتى؛ چون اكراه يا اضطرار يا تقيه يا رعايت واجب مهمتر يا مساوى، جايز يا واجب باشد.
هشتم: اگر در سحر ماه رمضان افق ابرى باشد و افطار كند، بعد معلوم شود كه در روز، افطار كرده است، در اين صورت بايد روزه آن روز را قضا نمايد؛ هر چند يقين داشته كه صبح نشده است.
نهم: آن كه در سحر ماه رمضان افق صاف باشد و بدون نگاه كردن به افق، كارى را كه روزه را باطل مىكند انجام دهد مثلًا غذا بخورد، همچنين اگر نگاه كرده و در حالى كه ترديد داشته كه صبح شده يا نه، كارى را انجام دهد كه روزه را باطل مىكند، و در هر دو صورت؛ بعد معلوم شود صبح بوده است.
دهم: اگر در ماه رمضان گمان كند كه مغرب شده، و به خيال اين كه مىتواند به گمان خود اعتماد كند، يكى از كارهايى كه روزه را باطل مىكند بجا آورد، كه در اين صورت بايد روزه خود را قضا كند. مگر بعداً معلوم شود كه مغرب بوده است. و در اين مسأله فرقى نيست كه هوا صاف باشد يا ابرى، مكلّف بينا باشد يا كور. و روزۀ نذر معيّن در سه مورد اخير حكم روزۀ ماه رمضان را دارد.
مسأله 1698- اگر غير از آب چيز ديگرى را در دهان ببرد و بىاختيار فرو رود، يا آب داخل بينى كند و بىاختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.
مسأله 1699- مضمضه زياد، براى روزهدار مكروه است و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد، بهتر است سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.
مسأله 1700- اگر انسان بداند كه به واسطه مضمضه، بىاختيار يا از روى فراموشى، آب وارد گلويش مىشود نبايد مضمضه كند.
مسأله 1701- اگر در ماه رمضان، بعد از نظر كردن خود به افق صاف مطمئن شود كه صبح نشده و كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضا لازم نيست. همچنين اگر اطمينان كند كه مغرب شده و افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده قضا ندارد.
مسأله 1702- روزهدار تا اطمينان به مغرب پيدا نكند، نبايد افطار كند، هر چند گمان به مغرب داشته باشد، ولى در هنگام سحر تا اطمينان به صبح شدن نداشته باشد جايز است كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد و لازم نيست تحقيق كند، ولى در صورتى كه بدون اطمينان به صبح شدن كارى كه روزه راباطل مىكند انجام دهد، بعد معلوم شود كه صبح شده بوده، قضاى روزه واجب است ولى كفاره واجب نيست.
احكام روزۀ قضا
مسأله 1703- اگر ديوانه عاقل شود، واجب نيست روزههاى وقتى را كه ديوانه بوده قضا نمايد.
مسأله 1704- اگر كافر مسلمان شود، واجب نيست روزههاى وقتى را كه كافر بوده قضا نمايد؛ ولى اگر مسلمانى كافر شود و دوباره مسلمان گردد، روزههاى وقتى را كه كافر بوده بايد قضا نمايد.
مسأله 1705- روزهاى را كه از انسان به واسطه مستى فوت شده، بايد قضا نمايد، اگر چه چيزى را كه به واسطۀ آن مست شده، براى معالجه خورده باشد.
مسأله 1706- اگر براى عذرى چند روز روزه نگيرد، بعد شك كند كه چه وقت عذر او برطرف شده، بنابر احتياط واجب بايد مقدار بيشترى را كه احتمال مىدهد روزه نگرفته قضا نمايد؛ مثلًا كسى كه پيش از ماه رمضان مسافرت كرده و نمىداند عصر پنجم ماه رمضان از سفر برگشته يا عصر ششم، به احتياط واجب بايد شش روز روزه بگيرد، ولى كسى كه نمىداند چه وقت عذر برايش پيدا شده، مىتواند مقدار كمتر را قضا نمايد؛ مثلًا اگر در آخرهاى ماه رمضان مسافرت كند و بعد از ماه رمضان برگردد و نداند كه شب بيست و پنجم ماه رمضان مسافرت كرده، يا شب بيست و ششم، مىتواند مقدار كمتر- يعنى پنج روز (با فرض كامل بودن ماه)- را قضا كند، اگر چه احتياط مستحب آن است كه مقدار بيشتر؛ يعنى شش روز، را قضا نمايد.
مسأله 1707- اگر از چند ماه رمضان، روزه قضا داشته باشد، قضاى هر كدام را كه اول بگيرد مانعى ندارد، ولى اگر وقت قضاى ماه رمضان آخر تنگ باشد؛ مثلًا پنج روز از ماه رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به ماه رمضان مانده باشد، بايد اول قضاى ماه رمضان آخر را بگيرد؛ ولى اگر قضاى ماه رمضانهاى قبل را بگيرد معصيت كرده ولى روزهاش صحيح است.
مسأله 1708- اگر قضاى روزۀ چند ماه رمضان بر او واجب باشد و در نيت معيّن نكند، روزهاى را كه مىگيرد قضاى كدام ماه رمضان است، قضاى سال آخر حساب نمىشود، بلكه از سالهاى قبل حساب مىشود.
مسأله 1709- در قضاى روزه ماه رمضان، اگر از شب نيت روزه را داشته باشد يا وقت قضا تنگ باشد جايز نيست روزۀ خود را باطل كند؛ خواه پيش از ظهر باشد خواه بعد از ظهر، و اگر از شب نيت نكرده باشد و وقت هم داشته باشد مىتواند پيش از ظهر روزۀ خود را باطل نمايد ولى بعد از ظهر نمىتواند.
مسأله 1710- اگر قضاى روزۀ ميتى را گرفته باشد، احتياط مستحب آن است كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.
مسأله 1711- اگر به واسطه مرض يا حيض يا نفاس، روزه ماه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن ماه رمضان بميرد، لازم نيست روزههايى را كه نگرفته براى او قضا كنند.
مسأله 1712- اگر به واسطه مرضى روزۀ ماه رمضان را نگيرد و مرض او تا ماه رمضان سال بعد طول بكشد، قضاى روزههايى را كه نگرفته بر او واجب نيست و بايد براى هر روز يك مد- كه به احتياط واجب حدود 900 گرم است- طعام به فقير بدهد؛ ولى اگر به واسطه عذر ديگرى- مثلًا براى مسافرت- روزه نگرفته باشد و عذر او تا ماه رمضان بعد باقى بماند، روزههايى را كه نگرفته بايد قضا كند و احتياط آن است كه براى هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد.
مسأله 1713- اگر به واسطه مرضى روزۀ ماه رمضان را نگيرد و بعد از ماه رمضان مرض او برطرف شود ولى عذر ديگرى پيدا كند كه نتواند تا ماه رمضان بعد قضاى روزه را بگيرد، بايد روزههايى را كه نگرفته قضا نمايد و نيز اگر در ماه رمضان، غير مرض عذر ديگرى داشته باشد و بعد از ماه رمضان آن عذر برطرف شود و تا ماه رمضان سال بعد به واسطه مرض نتواند روزه بگيرد، روزههايى را كه نگرفته بايد قضا كند و در هر دو صورت، بنابر احتياط براى هر روز يك مد طعام نيز به فقير بدهد.
مسأله 1714- اگر در ماه رمضان به واسطه عذرى روزه نگيرد و بعد از ماه رمضان عذر او برطرف شود و تا ماه رمضان آينده بدون عذر قضاى روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا كند و براى هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد.
مسأله 1715- اگر در قضاى روزه سستى و مسامحه كند تا وقت تنگ شود و در تنگى وقت عذرى پيدا كند كه موجب ترك روزه شود، بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد و بعد از برطرف شدن عذر، قضا را بگيرد و اگر مسامحه نكند و تصميم داشته باشد كه روزههاى خود را قضا كند، ولى پيش از آن كه قضا نمايد، در تنگى وقت عذر پيدا كند، پس از برطرف شدن عذر بايد قضا را بگيرد و بنابر احتياط براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد.
مسأله 1716- اگر مرض انسان چند سال طول بكشد، بعد از آن كه خوب شد هر مقدارى كه تا ماه رمضان بعد براى گرفتن روزۀ قضاى ماه رمضان آخر زمان داشته باشد، بايد روزه بگيرد و اگر نگرفت در سالهاى بعد بگيرد و قضاى روزۀ سالهاى قبل و بقيۀ روزهاى سال آخر لازم نيست، بلكه براى هر روز از آن يك مد طعام به فقير بدهد.
مسأله 1717- كسى كه بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، مىتواند كفاره چند روز را به يك فقير بدهد.
مسأله 1718- اگر قضاى روزه ماه رمضان را چند سال به تأخير بيندازد، بايد قضا را بگيرد و از جهت تأخير سالهاى بعد چيزى بر او واجب نيست.
مسأله 1719- اگر روزۀ ماه رمضان را بدون عذر نگيرد، بايد قضاى آن را بجا آورد و براى هر روز دو ماه روزه بگيرد يا به شصت فقير طعام بدهد يا يك بنده آزاد كند (به تفصيلى كه در مسأله 1670 گذشت)، و چنانچه تا ماه رمضان آينده قضاى آن روزه را بجا نياورد، بنابر احتياط، (علاوه بر كفارۀ پيشين) براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد.
مسأله 1720- اگر روزۀ ماه رمضان را عمداً نگيرد و در روز مكررّ جماع يا استمنا كند، كفاره هم مكرر مىشود؛ ولى اگر چند مرتبه كار ديگرى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد؛ مثلًا چند مرتبه غذا بخورد، يا هم غذا خورده و هم با مايع روان اماله كند، يك كفاره كافى است.
مسأله 1721- بعد از مرگ پدر، پسر بزرگتر بايد قضاى روزه او را؛ به تفصيلى كه در بخش احكام نماز در مسائل 1399 به بعد گفته شد، بجا آورد.
مسأله 1722- اگر پدر غير از روزۀ رمضان، روزۀ واجب ديگرى را مانند روزۀ نذر نگرفته باشد، احتياط واجب آن است كه پسر بزرگتر قضا نمايد، ولى اگر براى روزهاى اجير شده و نگرفته باشد، قضاى آن بر پسر بزرگتر لازم نيست.