موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
نماز قضا
مسأله 1379- كسى كه نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده، بايد قضاى آن را بجا آورد، اگر چه در تمام وقت نماز خواب مانده، يا به واسطه مستى نماز نخوانده باشد، ولى نمازهاى يوميهاى را كه زن در حال حيض يا نفاس نخوانده، قضا ندارد، همچنين اگر به جهت بىهوشى غيراختيارى در تمام وقت نماز قضا شود، ولى اگر بىهوشى به اختيار خود شخص باشد؛ مثل اين كه به خاطر عمل جراحى خود را در اختيار پزشك قرار داده پس چنانچه به مقدار انجام نماز از وقت هشيار بوده بدون اشكال بايد آن را قضا كند بلكه اگر در تمام وقت هم بىهوش بوده، به احتياط واجب بايد قضاى آن را بجا آورد.
مسأله 1380- اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازى را كه خوانده باطل بوده، بايد قضاى آن را بخواند.
مسأله 1381- كسى كه نماز قضا دارد، بايد در خواندن آن كوتاهى نكند؛ ولى لازم نيست فوراً آن را بجا آورد.
مسأله 1382- كسى كه نماز قضا دارد، مىتواند نماز مستحبى بخواند.
مسأله 1383- اگر انسان احتمال دهد كه نماز قضايى دارد يا نمازهايى را كه خوانده صحيح نبوده، بهتر است قضاى آنها را بجا آورد.
مسأله 1384- در قضاى نمازهاى يوميه ترتيب لازم نيست بلكه مطابق احتياط استحبابى است؛ مگر در نمازهايى كه در اداى آنها ترتيب لازم است؛ مثل نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشا از يك روز، كه در قضاى آنها نيز ترتيب لازم است.
مسأله 1385- اگر بخواهد قضاى چند نماز غير يوميه مانند نماز آيات را بخواند، يا مثلًا بخواهد قضاى يك نماز يوميه و چند نماز غير يوميه را بخواند، لازم نيست آنها را به ترتيب بجا آورد.
مسأله 1386- اگر ترتيب نمازهايى را كه نخوانده فراموش كند، احتياط مستحب آن است كه طورى آنها را بخواند كه يقين كند به ترتيبى كه قضا شده بجا آورده است، مثلًا اگر قضاى يك نماز ظهر و يك نماز مغرب بر او واجب است و نمىداند كدام اول قضا شده، اول يك نماز مغرب و بعد از آن يك نماز ظهر و دوباره نماز مغرب را بخواند، يا اول يك نماز ظهر و بعد از آن يك نماز مغرب و دوباره نماز ظهر را بخواند، تا يقين كند هر كدام را كه اول قضا شده اول خوانده است.
مسأله 1387- اگر نماز ظهر يك روز و نماز عصر روز ديگر، يا دو نماز ظهر، يا دو نماز عصر از او قضا شده و نمىداند كدام اول قضا شده است، چنانچه دو نماز چهار ركعتى بخواند به نيت اين كه اولى قضاى نماز اول و دومى قضاى نماز دوم باشد، براى حاصل شدن ترتيب كافى است.
مسأله 1388- اگر يك نماز ظهر و يك نماز عشا، يا يك نماز عصر و يك نماز عشا از او قضا شود، و نداند كدام اول قضا شده است، احتياط مستحب آن است كه طورى آنها را بخواند كه يقين كند به ترتيب بجا آورده است، مثلًا اگر يك نماز ظهر و يك نماز عشا از او قضا شده، و اولى آنها را نمىداند، اول يك نماز ظهر، بعد از آن يك نماز عشا، دوباره يك نماز ظهر بخواند؛ يا اول يك نماز عشا، بعد يك نماز ظهر، دوباره يك نماز عشا بخواند.
مسأله 1389- كسى كه مىداند يك نماز چهار ركعتى نخوانده، ولى نمىداند نماز ظهر است يا نماز عصر، اگر يك نماز چهار ركعتى به نيت قضاى نمازى كه نخوانده، بجا آورد كافى است و همچنين است حكم كسى كه مىداند يك نماز چهار ركعتى نخوانده ولى نمىداند مثلًا نماز ظهر است يا نماز عشا و ظاهراً مىتواند حمد و سوره نماز را بلند يا آهسته بخواند.
مسأله 1390- كسى كه چند نماز پشت سر هم از او قضا شده و نمىداند اولى كدام است، اگر يك بار تمام آن نمازها را بخواند و بار ديگر نمازها را به همان ترتيب- به غير از نماز آخرى- بخواند ترتيب يقيناً حاصل مىشود؛ مثلًا كسى كه پنج نماز پشت سر هم از او قضا شده و نمىداند اولى آنها كدام است، چنانچه نه نماز به ترتيب بخواند؛ مثلًا از نماز صبح شروع كند و بعد از آن كه ظهر و عصر و مغرب و عشا را خواند، دو مرتبه نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب را بخواند يقين به ترتيب حاصل نموده است.
مسأله 1391- كسى كه مىداند نمازهاى پنجگانه او هر كدام از يك روز قضا شده و ترتيب آنها را نمىداند، براى رعايت ترتيب مىتواند پنج شبانه روز نماز بخواند، و اگر شش نماز از شش روز از او قضا شده، مىتواند براى رعايت ترتيب شش شبانه روز نماز بخواند و همچنين براى هر نمازى كه به نمازهاى قضاى او اضافه شود، مىتواند يك شبانه روز بيشتر بخواند و يقين مىكند به ترتيبى كه قضا شده بجا آورده است؛ البته با كمتر از مقدارهاى ذكر شده نيز مىتوان ترتيب را رعايت كرد، به گونهاى كه در اينجا مجال توضيح آن نيست.
مسأله 1392- كسى كه مثلًا چند نماز صبح يا چند نماز ظهر از او قضا شده و شماره آنها را نمىداند، مثلًا نمىداند كه سه يا چهار يا پنج نماز بوده، چنانچه مقدار كمتر را بخواند كافى است، و احتياط مستحب آن است كه مقدار بيشتر را بخواند؛ به خصوص اگر شمارۀ آنها را مىدانسته و فراموش كرده، مثلًا اگر فراموش كرده كه چند نماز صبح از او قضا شده و يقين دارد كه بيشتر از ده نبوده، به احتياط مستحب ده نماز صبح بخواند.
مسأله 1393- كسى كه فقط يك نماز قضا از روزهاى پيش دارد، بنابر احتياط اگر ممكن است اول آن را بخواند، بعد مشغول نماز آن روز شود و نيز اگر يك نماز يا بيشتر از همان روز از او قضا شده است، در صورتى كه ممكن باشد، بنابر احتياط نماز قضاى آن روز را پيش از نماز ادا بخواند.
مسأله 1394- اگر در بين نماز يادش بيايد كه يك نماز يا بيشتر از همان روز از او قضا شده، يا فقط يك نماز قضا از روزهاى پيش دارد، چنانچه وقت وسعت دارد و ممكن است نيت را به نماز قضا برگرداند، بنابر احتياط نيت نماز قضا كند؛ مثلًا اگر در نماز ظهر پيش از ركوع ركعت سوم يادش بيايد كه نماز صبح آن روز قضا شده، در صورتى كه وقت نماز ظهر تنگ نباشد، نيت را به نماز صبح برگرداند و آن را دو ركعتى تمام كند، بعد نماز ظهر را بخواند، ولى اگر وقت تنگ است يا نمىتواند نيت را به نماز قضا برگرداند؛ مثلًا در ركوع ركعت سوم نماز ظهر يادش بيايد كه نماز صبح را نخوانده، چون اگر بخواهد نيت نماز صبح كند يك ركوع زياد مىشود، نبايد نيت را به قضاى صبح برگرداند.
مسأله 1395- اگر از روزهاى گذشته نمازهاى قضا دارد و يك نماز يا بيشتر هم از همان روز از او قضا شده، چنانچه براى قضاى تمام آنها وقت ندارد، يا نمىخواهد همه را در آن روز بخواند، احتياط آن است كه نماز قضاى آن روز را پيش از نماز ادا بخواند و احتياط مستحب آن است كه بعد از خواندن قضاى نمازهاى سابق، دوباره نماز قضايى را كه در آن روز پيش از نماز ادا خوانده بجا آورد.
مسأله 1396- تا انسان زنده است، اگر چه از خواندن نماز قضاى خود عاجز باشد، ديگرى نمىتواند نمازهاى او را قضا نمايد.
مسأله 1397- نماز قضا را با جماعت مىشود خواند؛ چه نماز امام جماعت ادا باشد يا قضا، و لازم نيست هر دو يك نماز را بخوانند؛ مثلًا اگر نماز قضاى صبح را با نماز ظهر يا عصر امام بخواند، اشكال ندارد.
مسأله 1398- مستحب است بچه مميّز را؛ يعنى بچهاى كه خوب و بد را مىفهمد، به نماز خواندن و عبادتهاى ديگر عادت دهند، بلكه مستحب است او را به قضاى نمازها هم وادار نمايند.
نماز قضاى پدر كه بر پسر بزرگتر واجب است
مسأله 1399- اگر پدر نماز خود را بجا نياورده باشد، و مىتوانسته است قضا كند، هر چند از روى نافرمانى ترك شده باشد، بر پسر بزرگترش لازم است كه اگر ديگرى نماز پدر را بجا نياورد، او بجا بياورد يا ديگرى را به نماز وادار كند يا براى او اجير كند، و قضاى نمازهاى مادر بر او ظاهراً واجب نيست، بلكه مطابق احتياط استحبابى است. و مراد از پسر بزرگتر، بزرگترين پسرى است كه در هنگام مرگ پدر زنده باشد.
مسأله 1400- اگر پسر بزرگتر شك دارد كه پدرش نماز قضا داشته يا نه، چيزى بر او واجب نيست.
مسأله 1401- اگر پسر بزرگتر بداند كه پدرش نماز قضا داشته و شك كند كه بجا آورده يا نه، بنابر احتياط آن را قضا كند.
مسأله 1402- اگر معلوم نباشد كه پسر بزرگتر كدام است، قضاى نماز پدر بر هيچ كدام از پسرها واجب نيست، ولى احتياط مستحب آن است كه نماز او را بين خودشان تقسيم كنند، يا براى انجام آن قرعه بزنند.
مسأله 1403- اگر ميت وصيت كرده باشد كه براى نماز او اجير بگيرند، بعد از آن كه اجير نماز او را به طور صحيح بجا آورد، بر پسر بزرگتر چيزى واجب نيست.
مسأله 1404- اگر پسر بزرگتر بخواهد نماز مادر را بخواند، بايد در آهسته و بلند خواندن به تكليف خود عمل كند، پس حمد و سورۀ قضاى نماز صبح و مغرب و عشاء مادرش را بايد بلند بخواند.
مسأله 1405- كسى كه خودش نماز قضا دارد، اگر نماز پدر و مادر را هم بخواهد قضا كند، هر كدام را اوّل بجا آورد صحيح است.
مسأله 1406- اگر پسر بزرگتر موقع مرگ پدر نابالغ يا ديوانه باشد، وقتى كه بالغ شد يا عاقل گرديد، بايد نماز پدر را قضا نمايد، و اگر در حال مميّز بودن هم نماز پدر را بخواند صحيح است و چنانچه پيش از بالغ شدن يا عاقل شدن بميرد، چنانچه نمازهاى پدر خوانده نشده باشد، بنابر احتياط پسر دوم قضاى نماز پدر را عهدهدار شود و همچنين است اگر پسر دوم پيش از بالغ شدن يا عاقل شدن بميرد.
مسأله 1407- اگر پسر بزرگتر عاقل بالغ پيش از قضاى نماز پدر بميرد، چنانچه بين مرگ پدر و مرگ او به قدرى طول كشيده كه مىتوانسته قضاى نماز آنها را بجا آورد، بر پسر دوم چيزى واجب نيست، و اگر اين مقدار طول نكشيده بنابر احتياط پسر دوم قضاى آنها را بجا آورد.