حکمت که در دوره پیش از اسلام نزد عرب به مفهوم «خرد اخلاقی» بود، در قرآن کریم نیز همان معنا را حفظ کرده، و با نگرشی ستایشآمیز از آن یاد شده، و آمده است که خداوند به لقمان حکمت عطا کرده است
موضوع: اخلاقی
نویسنده: حجة الاسلام خلجی
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مرجع ما؛
اشاره:
سه بخش دین واهمیّت اخلاق
دین، در یک معنای آن، همان دستورهایی است که از جانب خداوند به منظور راهنمایی مردم بر پیامبران وحی شده است که آن را «ملّت»(1) و «شریعت»(2) نیز مینامند مانند: دین ابراهیم خلیل، دین موسای کلیم، دین عیسای مسیح، دین محمد(ص) (3). دین که همه دستورها و وظایفی است که بر هر یک از پیامبران یاد شده رسیده، بنابر نظریه مشهور در نزد عالمان اسلام، دارای سه بخش است:
1. اعتقادات (باورها)،2.تکالیف عملی ،3. وظایف اخلاقی.
دومین پیام مهمّ قرآن کریم، که منبع پایداری تفکر مذهبی است، اخلاق است.
حکمت که در دوره پیش از اسلام نزد عرب به مفهوم «خرد اخلاقی» بود، در قرآن کریم نیز همان معنا را حفظ کرده، و با نگرشی ستایشآمیز از آن یاد شده، و آمده است که خداوند به لقمان حکمت عطا کرده است: «وَ لَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ»(4) در قرآن کریم به هنگام سخنگفتن از آنچه خداوند به پیامبران خود عطا کرده، بارها «حکمت» در عرض «کتاب» آمده است: «وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُم مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ»(5) و در تبیین اهداف رسالت نیز، همواره تعلیم حکمت در کنار آموختن کتاب جای گرفته است: «يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ»(6) هم چنین واژه «تزکیه» که به معنای پاک کردن نفس از رذایل وآراستن آن به فضایل اخلاقی است، در آیاتی چند از قرآن کریم در کنار تعلیم کتاب و حکمت، از اهداف رسالت پیامبر(ص) شمرده شده، وجز در یک آیه (بقره، آیه 129)، همواره تزکیه بر تعلیم مقدّم شده است: (بقره آیه 151، آل عمران آیه 164، جمعه آیه 2 ). همچنین در آیاتی سخن از آن رفته است که تزکیه مایه رستگاری انسان در حیات اخروی است: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى»(7)، بیگمان آنکه تزکیه کرد و پاکیزه زیست رستگار شد؛ «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا»(8)، بیگمان آنکه جانِ پاکیزه داشت، رستگار شد.
بر این پایه، پیش از هر سخن باید به این حقیقت توجه کرد که آراستن مردم به اخلاقی شایسته، و پیراستن آنها از اخلاق ناشایست، از جمله اهداف اصلی در تعالیم قرآنی و رسالت پیامبر اکرم (ص) بوده است .
خداوند از بندگانش انتظار دارد که نیکی کنند و عادل و رحیم و پرهیزگار باشند. در سراسر قرآن مجید نه تنها به گناهان خاص و مشخصی همچون دزدی، قتل نفس، زنا و نظایر آنها اشاره شده بلکه اصول کلّی جدا کننده خیر و شرّ اعمال نیز، ارائه گردیده است و از ضرورت زیستن مطابق خواست و مشیّت خداوند و نتایج بیاعتنایی به آن، سخن به میان رفته است. شاید محکمترین تعبیر قرآن مجید، در این زمینه دو مفهوم «بِرّ» و «تقوا» باشد که در زندگی و اعمال و افعال بشر بازمیتابند و از بیشترین اهمیّت برخور دارند و خود نیز با یکدیگر پیوندی وثیق دارند. «برّ» در لغت و تفاسیر به معنای نیکوکاری دانسته شده است، امّا از برخی کاربردهای قرآنی آن برمیآید که برّ در واژگان قرآن صرفاً به مفهوم عمل به احکام شرعی نیست و نیکوکاری را به معنای عامّ آن در برمیگیرد. قرآن کریم در یک آیه برّ را دربرگیرنده برخی عناصر دینی از عقاید و فرائض و نیز تخلّق به صفات پسندیده چون اکرام مستمندان، وفای به عهد و صبر در دشواریها دانسته است: « نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید ؛ بلکه نیکی [از آنِ] کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با وجود دوست داشتنش، به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و در راهماندگان و کمکخواهان و در راه آزادی بردگان ببخشد و نماز بر پا دارد و زکات پردازد؛ و آنان که چون پیمان بندند، وفا کنند؛ ـ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار ـ آنان راستگویانند و آنانند که به راستی پرهیز گارانند»(10) .
«برّ» در قرآن کریم تعبیر رسا و جامع فضایل دینی و اخلاقی است و بر همین پایه است که در توصیف آیه یاد شده آمده است که پیامبر گرامی(ص) فرمود: « مَن عَملَ بِهذه الایه فَقد استَکمَل الایمان»(11)، هر کس بر وفق این آیه ـ که از آیات جامع قرآن است ـ عمل کند، بی تردید ایمان را کامل کرده است. قرآن کریم در یکجا(12) «اثم» را با «برّ» مقابل نهاده، و در دو جای دیگر(13) آن را در برابر «فجور» آورده است. برابر دانستن برّ وتقوا در آیهای از سوره بقره ـ آیه 189 ـ قرین ساختن برّ و تقوا در جاهای دیگر(14)، و تقابل تقوا و فجور در دیگر آیات(15)، نشان از ارتباطی بسیار نزدیک میان دو مفهوم برّ و تقوا دارد .
وامّا «تقوا» که میتوان آن را به «ترسی آمیخته با احترام از خداوند» معنا کرد ؛ با بررسی کاربردهای قرآنی آن، باید گفت که صرفاً دارای یک مفهوم سلبی، و به معنای پرهیز از کردار ناپسند نیست، بلکه ملکهای است در درون انسان که افزون بر دورساختن او از زشتکاری (فجور)، وی را به نیکوکاری (برّ) فرا میخواند. بدین ترتیب است که در آیاتی پر شمار، صفت تقوا با انجام اعمال پسندیده گوناگون، و نه صرفاً با ترک اعمال ناپسند، قرین گردیده است. بنابراین دو صفت برّ و تقوا نماینده نظام اخلاقی دینی در قرآناند و آیاتی متعدد با سیاق: «ومن یتق الله...» و «لعلکم تتقون/ لعلهم یتقون» تخلّق مردمان به برّ و تقوا از اهداف رسالت برشمردهاند. چنانکه دعوت پیامبران پیشین نیز همواره به تقوا بوده و قرآن کریم خود مایه هدایت برای اهل تقوا است و گرامیترین مردم نزد خداوند با تقواترین آنان است. (17)
در اهمیت اخلاق، همین بس، که هنجارها و اصول اخلاقی در قرآن مجید مبانی قوانین اسلام، یعنی شریعت است. (18)
پیشگام کار تعلیم و تربیت و رهبری جنبشهای پرورشی از نخست، پیامبران عظام بودهاند. همانان بودند که در راه هدف الهی خود ـ که تربیت انسان است ـ اساس مکارم اخلاق را در جهان پیریزی کردند، بنای سجایای اخلاقی را بنیان نهادند و کرامتهای اخلاقی را به پیروان خود آموختند و در این راه از هر جانبازی و فداکاری ـ که در تاریخ بینظیر است ـ دریغ نورزیدند و مشعلهای هدایت و ایمان را بر سر دست فرا داشتند، نور رستگاری را بر زوایای اجتماعات تابانیدند و حقیقت اخلاق را با صفای ایمان آمیختند و به جوامع و اقوام آموختند. از فیض دم آنان بود که استعدادها بروز کرد، و مُثُل علیای انسانی با شکوهمندترین مظهر آشکار گشت. در طول قرنهای متمادی یکی پس از دیگری در تحکیم مبانی اخلاق و گسترش اساس مقدّس آن کوشیدند، انسانیهایی ارزشمند را پرورش دادند و از مجاهدات خویش نتایج درخشانی به دست آوردند، سرانجام خاتم پیامبران، آورنده کاملترین دین که شرایع پیشینیان را نسخ کرد، پیامبر اعظم بود. او مأموریت یافت مکارم اخلاق را به کمال نهاییاش برساند، بنایی را که مردان بزرگ الهی پایهگذاری کرده بودند تتمیم کند و مسلمانان را از عالی-ترین صفات انسانی برخوردار سازد. او خود در روایت مشهور فرموده است: « اِنَّما بُعِثتُ لِاتَمم مَکارِمَ الاخلاق »(19) ؛ خداوند مرا برانگیخت و فرستاد تا مبانی اخلاق عالی و آزادگی انسانی، همه را به مردم بیاموزم(20). و از آنجا که امام سجاد (علیه السلام) بنا به تصریح حدیث متواتر «ثقلین » از حافظان حقایق اصلی این دین آسمانی و مبیّن آموزههای قرآنی و تعالیم نبوی است در اثر جاودانه خود، «صحیفه سجادیه» در دعای بیستم در فرازهایی، کرامتهای اخلاقی را ـ که پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) برای تکمیل و تتمیم آنها بر انگیخته شد ـ یک به یک یادآوری کرده و به شرح و بسط آنها پرداخته است. از این پس، بنا به ضرورت و اهمیّت مباحث اخلاقی، ترجمه و شرح آن را به خوانندگان عزیز و گرامیتقدیم میدارم: ولا حول ولا قوه الا بالله.
----------------
1. « وَمَنْ أَحْسَنُ دِيناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ للهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفاً وَاتَّخَذَ اللهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلاً» ؛ بهتر از آن کسي که روي دل خويش به سوي خداوند نهد درحالي که نکوکار باشد و از آيين ابراهيم پیروی کند کيست ؟ و خداوند ابراهيم را دوست خود گرفت ،(نساء آيه 125).
2 ،3. « شَرَعَ لَكُم مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحاً وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلاَ تَتَفَرَّقُوا فِيهِ» ؛ از دين، همان را براي شما بيان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود؛ و نيز آنچه را که به تو وحي کرديم و آنچه را که به ابراهيم و موسی و عيسی، سفارش کرديم که دين را استوار بداريد و در آن، به پراکندگي نيفتيد، (شوري آيه 13).
4. لقمان آيه 12 .
5. بقره آیه 231.
6. همان آیه 129.
7. اعلي آيه 14.
8. شمس، آيه 9.
9. طور آيه 28، عبس آيه 16 .
10. بقره آیه 177 .
11. تفسیرالميزان ج1، ص 431 .
12. مائده آيه 2 .
13. انفطار آيه 14 و 13، مطففين آيه 7 و 18 .
14. مائده آيه 2، مجادله آيه 9 .
15. صاد آيه 28، شمس آيه 8 .
16. بقره آيه 2 .
17. حجرات آيه 13 .
18. براي توضيح بيش تر به دائره المعارف بزرگ اسلامي ج7 ،ص 201، مقاله اخلاق رجوع کنيد .
19. سفينه البحار ج 1، ص 410 .
20. درباره سير تاريخي مباحث اخلاقي به دائره المعارف بزرگ اسلامي رجوع کنيد .