یک مدرس حوزه و دانشگاه، به مفهوم دفاع، جهاد و صلح در اسلام و تفاوت میان جهاد و جنگ اشاره کرد و گفت: دفاع امری عقلانی و فطری است. هدف جهاد تحقق بخشیدن به اهداف الهی است در صورتی که جنگ یک امر بیرونی است که بر جامعه تحمیل میشود. شعار اسلام همواره صلح و خیر بوده است به خصوص در جوامع امروزی که انسانها و جوامع بشری نسبت به گذشته از رشد عقلانی بیشتری برخوردار هستند از منظر اسلام تنها راه حل برطرف ساختن مشکلات گفتوگو، تعامل و تحمل کردن افکار دیگران است.
موضوع: گفتگو
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مرجع ما به نقل از شفقنا؛
یک مدرس حوزه و دانشگاه، به مفهوم دفاع، جهاد و صلح در اسلام و تفاوت میان جهاد و جنگ اشاره کرد و گفت: دفاع امری عقلانی و فطری است. هدف جهاد تحقق بخشیدن به اهداف الهی است در صورتی که جنگ یک امر بیرونی است که بر جامعه تحمیل میشود. شعار اسلام همواره صلح و خیر بوده است به خصوص در جوامع امروزی که انسانها و جوامع بشری نسبت به گذشته از رشد عقلانی بیشتری برخوردار هستند از منظر اسلام تنها راه حل برطرف ساختن مشکلات گفتوگو، تعامل و تحمل کردن افکار دیگران است.
دفاع در میان همه موجودات مشترک است
حجت الاسلام والمسلمین محمدصادق کاملان در گفتوگو با شفقنا، جایگاه و نگاه اسلام به مقوله دفاع و جهاد مورد برررسی قرار داد و اظهار کرد: مفهوم دفاع و جهاد تا حدی با یکدیگر تفاوت دارند و در جهاتی نیز دارای اشتراکاتی هستند. دفاع یک امر عقلانی و فطری است و در میان انسان ها و حیوانات مشترک است. حیوانات و انسانها زمانی که خطری را از سوی دشمن احساس میکنند، موضع دفاع میگیرند. حتی کودکان که از عقلانیتی برخوردار نیستند در بازیها و تعاملی که با هم سن و سالهای خود دارند زمانی که به آنها تعرضی میشود، از خود دفاع میکنند. در واقع دفاع در حیوانات به صورت یک امر فطری و در انسانها امری عقلانی است. این امر فاقد از هر دین، مذهب و فرهنگی مربوط و مورد قبول همگان است.
از نظر اسلام جهاد به معنای منافع سیاسی و مادی نیست
او جهاد را دارای مفهومی ارزشی دانست و افزود: جهاد به نوعی با بحث قربت و در جهت اهداف الهی در اسلام مطرح است. جهاد فی سبیل الله در راه اهداف الهی و برای تحقق بخشیدن به اهداف الهی مورد توجه قرار میگیرد و در حقیقت جهاد از نظر اسلام نوعی عبادت است.
کاملان به تفاوت میان جهاد و جنگ اشاره و تصریح کرد: در اسلام جهاد به جای منافع مادی و سیاسی، اهداف الهی مورد توجه قرار میگیرد. در صورتی که در سایر دیدگاهها در جنگها بیشتر جنبههای منافع کشور در نظر گرفته میشود. اگر کشوری به خاک و منافع کشور دیگر تعرض کند، آن کشور از خود دفاع میکند، منتها این مساله جنبه دفاعی دارد، اما اگر دفاع نباشد معمولاً بر سر کسب منافع، خود برتر بینی و افزون طلبی بعضی از کشورها نسبت به منافع دیگران است که وارد جنگ و کشور گشایی میشوند به عنوان مثال جنگ طلبی گروهی در جنگ جهانی اول و دوم و اهدافی که آلمان در جنگها داشتند کاملاً نشان میدهد که اهداف آنان ارزشی و اخلاقی نبود و صرفاً منافعی را برای خود در نظر گرفته بودند و جنگ طلبی را آغاز و به کشورهای دیگر حمله و تعرض کردند.
او منظور از منافع کشورهای اسلامی را توضیح داد و گفت: منافع اعم است از منافع مالی، جانی و حیثیتی. یک جامعه اسلامی در کشور خود و جهان دارای منافعی است. این کشور حق روابط با دیگران، حق بازرگانی و معاملات بینالمللی از راه دریاها و آبراهها را دارد، اگر کسی متعرض این حقوق شود در واقع به استقلال و حاکمیت یک کشور مستقل تعرض کرده است، در این هنگام کشور اسلامی میتواند از خود دفاع کند.
شعار اسلام صلح است. جنگ یک امر بیرونی است که بر جامعه تحمیل میشود در صورتی که شعار اصلی، صلح و خیر است به خصوص در این دوره که انسانها و جوامع بشری نسبت به گذشته از رشد عقلانی بیشتری برخوردار شده و تمدنها بالنده شدهاند
در اسلام جهاد ابتدایی اساس و پایهای ندارد
این مدرس حوزه و دانشگاه ادامه داد: از منظر شیعه در شرایطی که یک کشور اسلامی مورد هجوم قرار بگیرد، جنگ به مفهوم جهاد دفاعی باز دفاع است. این یک امری عقلی و عقلایی است و ربطی به دین و شریعت ندارد. یعنی اینطور نیست که دین بگوید: "ای مردم من به شما میگویم که اگر به شما تعرضی شد و مال، جان، ناموس، خاک و کشورتان مورد اهداف دشمن قرار گرفت شما دست روی دست بگذارید و هیچ واکنشی نشان ندهید و نظارهگر باشید تا آنها شما را از بین ببرند" این خلاف عقل است، حتی اگر برخی از ادیان این مساله را مطرح کنند عقلا نخواهند پذیرفت.
او در پاسخ به اینکه اگر کشوری به ما تعرض نکرده و منافع ما را مورد هجوم خود قرار نداده است آیا ما میتوانیم ابتدائا شروع به حمله و تعرض به کشورهای دیگر داشته باشیم؟ گفت: در این هنگام دو نظریه مطرح است؛ یک نظریه اینکه ما اصلاً در اسلام جهاد ابتدایی نداریم، کل آیات جهاد در قرآن آیات دفاعی است لذا تعبیرات را مخصوصاً با توجه به سیاق آیات قبل و بعد و مخصوصاً با توجه به خود مضامینی که در آیات جهاد آمده مبحث دفاع کاملاً دیده میشود. به عنوان نمونه "أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا" از سوی خداوند به کسانی که در حال جنگ هستند اذن داده شده چون بر آنها ظلم شد و مورد تعرض و هجوم قرار گرفتند از خودشان دفاع کنند. یا در آیات دیگر خداوند میفرماید: به دلیل اینکه شما را از خانه و کاشانه بیرون و اخراج کردند و به ما تعرض کردند، میتوانید با آنها بجنگید.
کاملان افزود: خداوند در آیه دیگری میفرماید: "لاینهیکم الله عن الذین لم یقاتلواکم" با کسانی که با شما نجنگیدند و تعرضی به شما نداشتند "و لم یخرجکم من دیارکم" و شما را از خانه و کشورتان بیرون نکردند "ان تبروهم و تقسطوا الیهم" با آنها با نیکی و مهربانی رفتار کرده و با عدل و داد با آنها ارتباطات برقرار کنید یعنی نه تنها ارتباط عادلانه بلکه بالاتر یعنی ارتباط بشر دوستانه با هم داشته باشید. در واقع ما جهاد ابتدایی که هیچ تعرضی از ناحیه دشمن نشده باشد، نداریم.
جهاد ابتدایی تنها در صورت حضور امام معصوم
او از نظر شیعه جهاد ابتدایی در زمان غیبت معصوم را جایز ندانست و اظهار کرد: شیعه معتقد است در اسلام جهاد ابتدایی نداریم بلکه جهادها دفاعی هستند و به خاطر دفاع از ناموس، جان، مال و منافع ملت مسلمان صورت میگیرد. در صورتی که معتقد باشیم جهاد ابتدایی در اسلام وجود دارد، شیعه در این مورد هم معتقد است جهاد ابتدایی در زمان غیبت معصوم نیست و هر زمان که امام معصوم حضور داشت آن وقت با اذن او میتوانیم جهاد ابتدایی داشته باشیم، این دیدگاه قول مشهور فقهاست.
این مدرس حوزه و دانشگاه به معنا، مفهوم و کاربرد جهاد و دفاع در زمان امروز اشاره کرد و گفت: در اسلام آیات متعددی صریحا ً انسانها را به گفت وگو و تعامل با دیگران سفارش میکند. در آیات قرآن اشارهای نشده که به اجبار ایدئولوژی و فکری را بر ملتی تحمیل کنیم. با توجه به آیات متوجه خواهیم شد اسلام و سنت و سیره پیامبر اسلام بر این نبوده که به زور دیگران را به دین اسلام دعوت کنند و دیگران را اجبار به ایمان آوردن کنند بلکه "تعالوا إلى كلمة سواء بيننا وبينكم" همواره سفارش میکردند با یکدیگر در یک مسیر قرار بگیریم و اعتقادات مشترکات را بیابیم که همین مساله عامل اشتراک و تعامل میان ما و شماست. یکی از اشتراکات این است که جز خدا را عبادت نکنیم و جز او را معبود قرار ندهیم.
سازمانهای بینالمللی و نظارتخانهها اختلافات کشورها را از راه گفتوگو برطرف کنند
او به تفکر شیعه نسبت به مفهوم و کاربرد "صلح" اشاره کرد و افزود: شعار اسلام صلح است. جنگ یک امر بیرونی است که بر جامعه تحمیل میشود در صورتی که شعار اصلی، صلح و خیر است به خصوص در این دوره که انسانها و جوامع بشری نسبت به گذشته از رشد عقلانی بیشتری برخوردار شده و تمدنها بالنده شدهاند. از منظر اسلام راه حل مشکلات در جوامع امروزی گفتوگو، تعامل و تحمل کردن افکار دیگران است. اگر کشوری نتوانست مورد اختلاف خود را با سایر کشورها حل کند نباید با تعرض فیزیکی و برخوردهای آن چنانی رفتار کند بلکه باید از طریق سازمانهای بینالمللی و نظارتخانههایی بر جوامع بشری، گفتوگو صورت گیرد و اختلافات برطرف شود.
گروههای تندرو از رشد عقلانی و اخلاقی برخوردار نیستند
کاملان در مورد تأثیر گروههای تندروی شیعه و سنی بر مفهوم جهاد، دفاع و صلح اظهار کرد: تودههای عوام و تندرو افرادی تندخو و متعرض هستند. آنان از رشد عقلانی و اخلاقی برخوردار نیستند، برای خو و خصلتهای درونی خود توجیهات دیگری می تراشند؛ گروه هدایت کننده این تودههای عوام شیعه و سنی به یک آیه تکیه میکنند و از دهها آیه دیگر چشم میپوشند و عوام هم سخنان آنان را باور میکنند و براساس باورهای دینی که برایشان ساخته شده حمله میکنند. در صورتی که اساس اسلام اینگونه نیست، کشتن دیگران بدون منطق، دلیل و حساب و بدون محاکمه و جرم عقلاً قبیح و از نظر شرعی جزو حرامهای مسلم و گناهان کبیره است.
شیعیان همواره به صلح و گفتوگو معتقدند
کاملان در پایان در مورد مقوله مورد بحث تفکر شیعیان به اسلام را بسیار نزدیک دانست و گفت: شیعه همچون اهل بیت(ع) بیشتر به صلح و گفتوگو معتقد هستند، از میان 12 امام شیعیان، تنها امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) دست به جنگ زدند که هر دو جنگ این بزرگواران دفاعی بود. امام علی(ع) تا زمانی که دشمن دست به شمشیر نبرد و گروههای مخالف حمله را آغاز نکردند و افراد بی گناه را نکشتند، حضرت با خوارج وارد جنگ نشد. در جنگ جمل و نهروان نیز گروه مخالف آغاز کننده جنگ بودند. امام حسین(ع) نیز بنا به دعوت مردم، با خانواده خود در حال حرکت به سمت کوفه بودند که در بین راه به ایشان متعرض شدند، امام حسین(ع) فرمود: شما مردم کوفه مرا دعوت کردید و حال که از دعوت خود باز گشتید، من بر میگردم، اما مخالفان اجازه برگشتن به ایشان ندادند؛ در حقیقت جنگ بر امام علی(ع) و امام حسین(ع) تحمیل شد. امام حسن(ع) صلح کرد وقتی که دید مردم میلی به جریان حاکم ندارند، مصالحه کرد و خود را از حکومت کنار کشید. نگاهی به روایات امام صادق(ع) و امام باقر(ع) نشان میدهد در زمان سایر ائمه جنگی وجود نداشته است.