حجت الاسلام مرتضوی بیان کرد: امیرالمومنین(ع) در پی فرصتی برای آزادسازی کامل دین از شر تفسیرها و رفتارها و کج روی های ۲۵ ساله بود.
موضوع: اندیشه
استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه دین در گذشته اسیر دست نااهلان بوده است، گفت: امیرالمومنین(ع) در پی فرصتی برای آزادسازی کامل دین از شر تفسیرها و رفتارها و کج روی های ۲۵ ساله بود.
به گزارش مرجع ما به نقل از شفقنا، حجت الاسلام والمسلمین سید ضیاء مرتضوی در موسسه فرهنگی و مذهبی دارالزهراء(س) اظهار داشت: شب نوزدهم ماه مبارک رمضان از لیالی قدر و ضربت خوردن امیرالمومنین(ع)، همچنین در ساعاتی هستیم که بیست و نه سال قبل، روح بلند امام خمینی در آن به ملکوت اعلی پیوست. امیدوارم که که در این شب ها که شبهای تعیین سرنوشت است، بهترین سرنوشت نصیب ما و جامعه شود. موضوعی که قرار است در این جلسه به آن بپردازم، آزادی و اسارت دین است. دین برای آزادی انسان از بندگی غیر خدا آمده است.
او افزود: در تمامی ادیان توحیدی به ویژه دین خاتم، دین برای پاره کردن زنجیرهایی که انسان در فکر و ذهن و عمل خودش به دست و پای خودش می بندد. یا جامعه ای که خود را اسیر قید و زنجیر شیطان می کند، دین برای رهایی انسان آمده است. خداوند در سوره اعراف آیه ۱۵۷ می فرماید:« الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَالْإِنْجِیلِ » مومنانی که تابع آن پیغمبر امّی هستند که پیشینه و ذکر و نام او در تورات و انجیل از قبل آمده است. پیغمبری که آن چه پاک و طیب و گوارای انسان است، حلال می کند و آن اموری که خبیث و دارای مفسده است، حرام می کند.
استاد حوزه علمیه قم بیان کرد: پیغمبری که بار دشوار و سنگینی که بر گرده بشریت سنگینی می کند، از دوش آنها برمی دارد. بار بندگی غیر خدا، غل ها و زنجیرهایی که در دوره جاهلی و هر نوع جاهلیتی بر دست ها و پاها و وجود انسان ها بسته شده است. پیغمبر آمد تا انسان ها را آزاد کند. اسلام آمد تا غل و زنجیر را از دست و پای انسان تا روز قیامت بردارد و قیدها را پاره کند. اسلام آمد تا انسان را از زندان نجات دهد. البته شرط این موارد چنین است که انسان ها به پیامبر ایمان بیاورند و به او کمک کنند و از قرآن و هدایت پیامبر پیروی کنند. خداوند در جای دیگر می فرماید: دعوت پیامبر، دعوت به حیات و زندگی است. حیاتی که شایسته است، انسان در آن به سر برد. ای مومنین زمانی که پیامبر شما را به موضوعی حیات بخش دعوت می کند، پاسخ مثبت دهید.
مرتضوی گفت: خداوند می فرماید این دین برای حیات و رهایی بخشی آدم است. دینی آزادی بخش است. چنانکه عکس این وعده ها در قرآن برای کافران به کار رفته است. به نحوی که کفاری که مقصر بودند و خدا را نپرستیدند، فردای قیامت با غل و زنجیر بر گردن هایشان مجازات می شوند. غل آن دنیا به خاطر غل و زنجیری خواهد بود که این دنیا به دست و پای خود بسته بودند.
او در ادامه گفت: خداوند می فرماید؛ این جزای رفتارهای کافران در دنیا است. کسی که در این دنیا، خود را گرفتار غل و زنجیر هوای نفس و شیاطین درونی و بیرونی کرد، فردای قیامت نیز دچار غل و زنجیری می شود که به تعبیر قرآن؛ زنجیرهای هفتاد زراعی در آتش دچار آنهایی می شود که دعوت آزادیبخش اسلام و ادیان توحیدی را نپذیرفتند. اما کدام دین و اسلام می تواند رهایی بخش باشد و غل و زنجیر را از زندگی و جامعه انسان ها بردارد؟
این استاد حوزه افزود: بسیار واضح است. شرط لازم ولو اینکه کافی نباشد، این است که دین درصورتی می تواند آزادیبخش باشد و فرد و جامعه را از سلطه شیاطین انسی و جنی و حاکمیت شیطان نجات دهد که این خود آزاد باشد. اگر دین یا اسلامی بود که خودش اسیر است، خودش در زندان و غل و زنجیر است. آن دین چگونه می تواند رهایی بخش باشد؟ مگر می شود دین و شریعت اسیر باشد؟ امیرالمومنین علی(ع) به روشنی به این سوال پاسخ مثبت دادند و آن اینکه بعد از حدود ۲۵ سال که مسیر جامعه مسیری نبود که پیامبر اکرم(ص) تعیین کرده بودند و منحرف شده بود. زمانی که علی(ع) در آن جامعه روی کار آمدند، اقداماتی برای بازگرداندن جامعه به مسیر اصلی خود انجام دادند.
مرتضوی گفت: البته با اینکه آن گونه که می خواستند موفق نشدند. اما در عهدنامه و آن دستورالعملی که در نهج البلاغه برای مالک اشتر نوشتند، یک بخش مفصل را به جایگاه قضات و شرایطی که باید قاضیان و دستگاه قضایی داشته باشند، اختصاص دادند. ایشان مالک را موظف می کنند که از چه انسان هایی برای قضاوت استفاده کند و چه شرایطی داشته باشند و چگونه بر کار آنها نظارت صورت گیرد؟
او تصریح کرد: حضرت علی(ع) در همانجا می فرمایند: صرف اینکه قضاتی را نصب کردی؛ ولو اینکه شرایط لازم را دارند، رهایشان نکن. ناظر و شاهد بر رفتار و کردارشان باش. نوع قضاوت شان را به فراوانی رسیدگی کن. از نظر حقوق و امکانات نیز، آن مقدار که احتیاج دارند به آنها بده که احساس نیاز نکنند و این زمینه ای برای انحراف و رشوه گیری آنها نشود. به گونه ای به آنها رسیدگی کن که احساس نیازی به مردم نکنند و به تعبیری چشم و دلشان سیر باشد. از نظر جایگاه اجتماعی و نزدیکی به خودت نیز، جایگاه درستی به آنها بده و آنقدر آنها را به خودت نزدیک گردان که در فاصله میان تو و قضات، دیگران نتوانند طمع کنند.
این استاد حوزه افزود: مگر دینی که برای آزادی انسان ها از بند و زنجیر آمده، می شود که خودش اسیر دست دیگران باشد؟ اسیر دست متدینان، مفسران، شریعت مداران و کسانی باشد که می خواهند سخنگوی دین باشند؟ اسیر دست قضات یا خواصش باشد؟ حضرت علی(ع) می فرمایند، در این مسئولیت به ویژه قضات به مالک می فرماید: کوتاهی نکنید، زیرا حیثیت و جان، عرض و مال مردم با آن پیوند خورده است. برخورداری جامعه از یک دستگاه قضایی سالم، رکنی اصلی برای یک جامعه طیب و طاهر است.
او اظهار کرد: حضرت می فرمایند، ای مالک! این دین و این اسلام حیات بخش، سالها اسیر دست «اشرار» بود. این دین اسیر بود و تازه داشت با آمدن امیرالمومنین نفسی می کشید. دینی که برای آزادی بخشی و رهایی بخشی انسان آمده بود. خود سال ها گرفتار دست اشرار بود. در این دین از روی هوا عمل می شد و وسیله ای برای دستیابی به مطامع دنیا شده بود. با هوای نفس با دین برخورد می کردند. دینی که اسیر دست قاضی یا حاکم سوء باشد. یا اسیر دست مفسر سوء و عالم بی عمل باشد، نجات بخش نیست و به ضد خود تبدیل می شود.
او افزود: همان دینی که باید آزادی بخش باشد، اسارت بخش می شود. دینی که باید خوشبختی بیاورد، جوامع را بدبخت می کند. دینی که باید مایه حیات، امنیت، آسایش خاطر مردم و الفت میان آنها و مایه وحدت قلوب باشد و مایه این باشد که هرچه بیشتر دایره خودی ها گسترده تر شود، تبدیل به داعش و طالبان وطنی و غیروطنی می شود. این کلام حضرت علی(ع) محدود به دوره خلیفه سوم نیست. بلکه اساساً اسلام عزیز در اسارت اجتهادها و رفتارهایی قرار گرفت که امیرالمومنین(ع) بارها آن رفتارها و اجتهادها را نقد کردند.
مرتضوی گفت: دین در گذشته اسیر دست نااهلان بوده است. اسارتی که ۲۵ سال بیشتر طول نکشید و شواهد اسارت دین در آن ۲۵ سال نیز بسیار زیاد است و امیرالمونین(ع) نیز در پی فرصتی برای آزادسازی کامل دین از شر تفسیرها و رفتارها و کج روی های ۲۵ ساله بود. آن حضرت در نهج البلاغه می فرماید، اگر فرصت برایم فراهم نیست، به این دلیل است که در لغزش گاه هایی قرار دارم. این همه کجی ها را در یک فرصت کوتاه(۵سال) نمی توانم راست کنم. اگر پاهایم بر این لغزش گاه ها استوار شوند، خیلی موارد را عوض می کنم، اما امروز فرصت نمی کنم.