یکی از ویژگی های مرحوم آیت الله هاشمی این بود که علیرغم تحمل برخی هجمه ها و تهمت ها مورد حمایت فضلا و اساتید حوزوی به ویژه مراجع معظم تقلید بود.
موضوع: اندیشه
سالیان طولانی باید بگذرد تا از یاران امام یکی مثل آیت الله هاشمی پیدا شود
روزنامه جمهوری - 18 بهمن 1395
صفحه حوزه: اشاره
یکی از ویژگی های مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی این بود که علیرغم تحمل برخی هجمه ها و تهمت های ناجوانمردانه از سوی برخی از حوزویان ناآگاه و فریب خورده، مورد حمایت قاطبه فضلا و اساتید حوزوی به ویژه مراجع معظم تقلید بوده است. از جمله آنان حضرت آیت الله صانعی بوده است که در طول عمر با برکت جمهوری اسلامی از حامیان جدی ایشان بوده و در مقاطع مختلف با تمجید از شخصیت منحصر به فرد آیت الله هاشمی و خدمات ارزنده ایشان به کشور و مردم، از او در مقابل مخالفان بی انصاف حمایت کرده است که در این مجال برخی از توصیفات ایشان از مرحوم آیت الله هاشمی از نظر خوانندگان گرامی به ویژه طلاب و روحانیان عزیز می گذرد:
***
«از زمان شروع نهضت در دهه چهل که بحث «اصلاحات ارضی» و بعد تصویب «لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی» مطرح شد و مخالفت حضرت امام خمینی(س) با لوایح ششگانه و وقوع حادثه پانزده خرداد 42، ما به اتفاق تعدادی از شاگردان و دوستداران امام از همان ابتدا در خدمت امام(س) بودیم و بعد از تصویب «قانون کاپیتولاسیون» در سال 43 و مخالفت آشکار و صریح امام امت(س) که به دستگیری و تبعید ایشان به ترکیه و سپس به نجف اشرف منجر شد؛ به موازات مبارزه امام در دوران تبعید ما نیز به اتفاق آقای هاشمی رفسنجانی، آقای کروبی، حضرت آقای اخوی، بعضی از دوستانی که در دوران انقلاب و پس از آن به شهادت رسیدند و برخی نیز فوت کردند، در راستای اهداف و پیشرفت امور نهضت اقدام می کردیم».
***
جناب آقاى هاشمى آن وقت که در زندان بود، در روز ماه مبارک رمضان براى اینکه اذیتش کنند، آب در گلوی ایشان ریختند، دست و پایش را بستند و مى زدند، آب را مى ریختند توى گلویش که بخورد، ایشان هم تلاش می کرد که آب نخورد، آخر در اثر شکنجه زیاد، وادارش کردند به اینکه آب را بخورد، این طورى انقلاب به اینجاها رسید.
***
یک روز به مناسبت عید غدیر قرار شد بنده به اتفاق جناب آقای هاشمی و چند نفر از دوستان خدمت امام (سلام الله علیه) برسیم. ما می دانستیم که امام نزد مرحوم آیت الله شاه آبادی در یک مسجد کوچکی، چند سال «عرفان» می خوانده است، دوستان می خواستند در مورد کم و کیف این درس از امام سوال کنند. جناب آقای هاشمی گفتند من از امام سوال می کنم. به محض ورود به جلسه آقای هاشمی گفت: آقایان می خواهند بدانند وقتی شما نزد مرحوم شاه آبادی درس عرفان را شروع کردید چند نفر بودید، چون آن مسجد خیلی کوچک است و چندان جایی ندارد؟ امام با چهره ای باز و گشوده گفتند: «در ابتدا حدود بیست نفر شرکت می کردند، خیلی زیاد می آمدند، ولی بعد کم شدند، فقط ما چهار، پنج نفر ماندیم. چون آنها فهمیدند که مباحث عرفان را متوجه نمی شوند یا نخواستند ادامه دهند».
***
اینکه جناب آقای هاشمی همه مشکلات را به دوش می گیرد، همه بارها را به دوش می گیرد، از ساعت هشت صبح تا ساعت هشت، نه شب تلاش می کند، فعالیّت می کند، همه تهمت ها را می پذیرد، همه بدگویى ها را می پذیرد، همه مشکلات را به گردن می گیرد، برخی افراد مشکلات را گردن دیگران می اندازند، او گردن خودش می گیرد، برای این است که برای این انقلاب دل سوزانده، برای انقلاب رنج دیده، شلاق خورده، زندان رفته، خوش استعداد است، عالم است، متدّین است، خیلی از صفات و ویژگی های اخلاقی در ایشان هست. به هر حال اینها موثر است. چطور می شود آدم دل نسوزاند؟ مگر می شود آدم نسبت به انقلاب بی تفاوت باشد؟ این برگشتش به این است که به امامت بی تفاوت است. برگشتش به این است که با ظالم ها می سازم، نسبت به مظلومین بی تفاوتم. «من سمع رجلاً ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم»، معنایش این است من مسلمان نیستم. بی تفاوت بودن معنایش این است من مسلمان نیستم. امّا معنایش هم این نیست خط و خط بازی در بیاورد، راه بیفتد هر روز یک مسئله ای درست کند، معنایش این است واقعاً عمیقانه، متدیّانه، زاهدانه به انقلابتان علاقه داشته باشید، خانواده های زیادی برایش پرپر شده اند، این انقلاب خیلی حق دارد.
***
همه مسائل را ایشان می تواند حل کند، منتهی الآن توانش را ندارد، چون قدرت اجرایی ندارد. که علت آن هم به موضوع تبلیغات سوء و کمی هم بحث عوام زدگی که در جامعه وجود دارد. برای پایگاه اجتماعی اش، پایگاه ارتباطش با امام، پایگاهش در حوزه های علمیه، لذا در همین ملاقات اخیر که با علمای قم و بزرگان حوزه داشتند، همه با دید احترام به او نگریستند، روش فکری، بینش سیاسی و اجتماعی، دیدگاه های فقهی و افق فکری و آینده نگری ایشان موجب این توانایی و توانمندی در ایشان شده است.
بحث آزادی و روشنفکری و آینده نگری معنایش همین است. در این ملاقات اخیر راجع به قوانین مدنی و جزایی با ایشان صحبت کردم و راهکار لازم را خدمت ایشان عرض کردم. گفتم که شما از نمایندگان بخواهید که قانون بگذرانند. با قانون اساسی هماهنگ است، نهایتاً اگر شورای نگهبان اشکال کرد به مجمع تشخیص مصلحت می رود و شما آنجا مشکل را حل می کنید. ایشان گفت من حرف های شما را قبول دارم. قبل از انقلاب با شهید بهشتی فکر کردیم که این گونه باید عمل کرد، اما مشکلاتی هست از نظر عوام فریبی و عوام زدگی که نمی توانند به طور کامل عمل کنند. البته بر همه اندیشندان و صاحبان رسانه های گروهی مانند روزنامه ها، رادیو و تلویزیون است که اگر بخواهند مردم به استقلال فکری و فرهنگی برسند، نیاز به این است که روی اهداف امام و روی شخصیت هایی امثال آقای هاشمی که تربیت یافته مکتب فقهی امام امت هستند، تکیه کنند، اگر واقعاً بخواهند به ملت خدمت کنند. اگر حمله ای به امثال هاشمی ها شد، دولت ها باید در مقابلش موضع بگیرند. چون بنده از این می ترسم که یک سال و نیم قبل جناب آقای هاشمی به قم آمد، وسط سخنرانی خواستند، سخنرانی ایشان را به هم بزنند. خدای ناخواسته فردا چنین چیزی پیش بیاید، همه مسئولیم، رسانه ها مسئولند که باید مواظب باشند و نگذارند این بدعت ها پیش بیاید. ملاحظه کنید مدتی که امام (سلام الله علیه) در پاریس بوده چطور برخورد می کرده و آن برخوردها را برای بشریت تبلیغ کنند.
***
اگر خدای ناخواسته روزی انتخابات ما زیر سوالی برود که در جهان، قابل پذیرش باشد، دیگر هیچ کاری نمیتوانی بکنی؛ بالا بروی، پایین بیایی، قدرت نمایی کنی، ارعاب کنی، دروغ بگویی، افترا بزنی، هر کار دیگری بکنی، فایده ای ندارد، دیگر نتیجه ندارد. همچنان که فرزند بحق امام حضرت آقای هاشمی (حفظه الله و ایده و دامت شوکته و دام عزه) در روز جمعه آن هشدار را داد و مردم را این چنین به صحنه آورد وفقه الله لما یحبه و یرضی. آن کسی که وقتی خطر متوجهش میشود، امام در اینجا برایش گوسفند میکشد. اگر شما یک مقدار به مسائل آگاه بشوید و آشنا باشید، مییابید که چه خطری آرای مردم را تهدید میکرد، خدای ناخواسته میرفت برخی مردم ما به دلسردی بگرایند. میرفت ضد انقلاب ترغیب کند که پای صندوق نروید، میرفت که انسان بی تفاوت بشود. بعضی مسائلی را که در اذهان فکر میشد که بنده در آن اطلاعیه ناچیزم به آنها اشاره کردم. وقتی آن هشدار را داد و ملت را مومن کرد که آرایشان محفوظ است و حفظ میشود و حسب اطلاعی هم که من دارم، دیروز از اوایل وقت تا آخر وقت، به جای دو چشم، چندین چشم قرض کرده بود و چندین ناظر بر انتخابات گذاشته بود و با بازرسیهای دقیق و عمیق و با گذاردن نیروهای محق و به حق از قبل، توانست انتخابات را با این حضور چشمگیر مردم برگزار کند، به طوری که همه کارشناسان اقرار کردند حضور دیروز مردم کم سابقه و بی سابقه بوده است. تمام تحلیلگران گفتند عامل مهم آن عده ای از افراد بودند که حضور یافتند، منتخبینی که خود را به آب و آتش زدند، حاضر شدند کاندیداتوری را بپذیرند، بزرگانی که فکر هم نمیکردند رای بیاورند و من به آنان تذکر دادم ولی گفتند وظیفه است، دیگرانی که تلاش کردند تبلیغ کردند، دشمن هم از این جهت که دشمنی کرد، از این جهت از سر تقصیرشان بگذرد که با دشمنی شان حضور مردم را چشم گیرتر کردند. ملت ما، ملت بزرگوار است؛ ملت ما، ملت افترا نیست؛ ملت ما، ملت هوچیگری و تبلیغات دروغین و سوء استفاده از رسانههای گروهی نیست. ملت ما، ملت تربیت شده در مکتب امام است.
***
ما امروز شاهد هجمه تبلیغات علیه یار دیرینه امام، حضرت آقای هاشمی هستیم، یاران دیرینه امام سه نفر بودند، که با هم بودند، حضرت آقای هاشمی بود، حضرت آقای اخوی بود، مرحوم ربّانی(قدس سره) بود، اینها یک گروه بودند جزء یاران امام، بعد از فوت آقای بروجردی و از زمان مرجعیت امام، اینها در جریان مسائل بودند، حالا بعضی کسانی که آن وقت در ُصلب پدرشان بودند، و سال بعدش به دنیا آمدند، تازه ممکن است اعتراض کنند، به کار اینها. ملاحظه کنید چقدر هجمه تبلیغاتی علیه آقای هاشمی شد! من همان وقتی که اینجا بودم، هنوز مکه نرفته بودم، گفتم اگر آقای هاشمی از من می شنید، در خبرگان شرکت نمی کرد، برای اینکه این قدر هجمه تبلیغاتی - چه قبل و چه بعد- علیه ایشان صورت گرفت، دیگر جایی برای رای ایشان نمی گذارد، اما دیدیم چگونه مردم فهماندند که ما خوب می فهمیم، لذا بیش از پانصد هزار رای بین ایشان و نفر دوم - که هر دو محترم هستند- تفاوت رای بود، اما المعروف بقدر المعرفه، هر کسی در حدّ خودش محترم است، دیدیم مردم چگونه آگاهی خود را نشان دادند.
***
سالیان طولانی باید بگذرد تا یک عالمی به وجود بیاید، سالیان طولانی باید بگذرد تا از یاران امام یکی مثل آیت الله هاشمی پیدا شود، سالیان متمادی باید بگذرد تا یک صاحب سرّی مثل آیت الله آشیخ حسن صانعی باشد، سال ها باید بگذرد تا پدر و مادری باتقوا و متدین باشند، محیط اجتماعی به گونه ای خاص باشد. آقای هاشمی پدرش هیچ روز تلاوت قرآنش ترک نمی شد، بارها عرض کردم به خود آقای هاشمی هم گفتم - منتها نمی دانم چه طور شده است که به حرف های ما گوش نمی دهند- گفتند شما تو خاطراتت بیاور، ما وقتی آمدیم قم، ظاهراً یا اولین نماز بود یا اولین نماز میّت بود که ما دیدیم پدر آقای هاشمی را آورده بودند دفن کنند، آدم متدیّن و متشرعی بود. امام از درس که فارغ شد، گفتند امام می روند داخل صحن نماز میّت بخوانند، ما تعجب کردیم، بعد هم گفتیم امام نماز میّت بلد نیست بخواند! نماز میّت خواندن یک کاری است، یک حساب و کتابی دارد. گفتند از قضا یک نماز میّت قشنگی خواند که همه لذت بردند. لذا پدر و مادرها باید با تقوا و متشرع باشند، محیط اجتماعی باید مطلوب باشد، فشارها و سختی ها باید باشد، صدمه ها باید باشد، اما امروز ملاحظه می کنید از یاران باوفای امام امت(س) اشخاص زیادی باقی نمانده است، مطهری، مفتح، بهشتی که شهید شدند، آنهایی که هم مسلک امام بودند، بعضی هایشان از دنیا رفتند، لااقل این باقی مانده هایشان را قدر بگذاریم، دشمن تضعیف می کند، بکند، تضعیف دشمن تقویت آنهاست، گفت «الحمدلله الذی جعل اعدائنا من الحمقاء»، خوب یک روی کوبیدن آقای هاشمی در حال حاضر به این علت است که سرنوشت مملکت دست اوست، یعنی اگر ایشان بخواهد دکتر روحانی رئیس جمهور می شود، نخواهد رئیس جمهور نمی شود، اگر ایشان از دکتر روحانی پشتیبانی کند، وی پشتیبان دارد، و اگر پشتیبانی نکند، پشتیبان ندارد، بعد هم از کسی پشتیبانی می کند، کسی را روی کار می آورد که بتواند اهداف امام را در حدّ توان پیاده کند. دیدگاه ها و نظرات امام را مطالعه کنید، امام می گوید «ما حقوق همه مردم را می دهیم». حقوق همه مردم را می دهیم، همه مردم در حقوق مساوی هستند. در فرانسه خبرنگار از ایشان می پرسد شما پس از سقوط رژیم شاه، چه نظام سیاسی روی کار می آورید؟ ایشان می فرماید: «ما احکام اسلام را می خواهیم پیاده کنیم، جلوی فساد را می خواهیم بگیریم، فقر را می خواهیم از بین ببریم. البته بعضی چیزهایش را نمی توانند از بین ببرند. فساد به این سادگی ها قابل جبران نیست، وضعیت فساد و فحشا خیلی بد شده است. ناهنجاری ها بد شده است. چه کسی مسئول و پاسخگو هست، من نمی دانم. بنده مسئول هستم یا دیگری، من به مسئول کار ندارم، مسئولش لااقل باید جواب خدا را بدهد، امّا فقر را که می توانیم تا حدّی از بین ببریم. ملاحظه کنید چه شرایطی بوجود آمده که وقتی با اساتید دانشگاه صحبت می کند بر خلاف ادبیاتی که از آن برخوردار است - از نظر ناراحتی که دارد - صحبت می کند. آقای دکتر روحانی ادبیاتش آن ادبیاتی نبود که در دانشگاه به بعضی ها حمله کرد، امّا ناراحت است، طبیعی است یک کاری را کردید، یک عظمتی برای ملت آفریدیم، امید در ملت به وجود آوردیم، اگر نبود رای ملت و نبود آقای دکتر روحانی و آقای هاشمی در کنارش و بزرگان دیگر که این طور نبود که ما بتوانیم موضوع انرژی هسته ای را حل و فصل کنیم. این طور نبود که صدها بازرگان از فرانسه بیایند اینجا، حالا آمریکاییها و انگلیسی ها دچار حسادت شدند که چرا ما نرفتیم. خوب اینها نعمت خدا هست، قدر بدانید، باقی مانده های یاران امام را برایشان ارزش قائل بشویم.
***
آیت الله صانعی در دیدار با آیت الله هاشمی: «فراموش نمی کنیم که رابطه شما و امام به عنوان شاگرد و استاد به گونه ای بود که طلبه ها سوالات خود را به شما می گفتند تا از امام بپرسید و امام هم با رویی گشاده جواب می دادند.»
این مرجع تقلید در ادامه سخنان خویش برای مصداق جایگاه هاشمی رفسنجانی در گفتار و رفتار امام، به مقطع درگذشت پدر آیت الله هاشمی رفسنجانی اشاره کرد و گفت: «وقتی امام آن خبر را شنیدند، هم تا آخر در تشییع جنازه بودند و هم با لحن زیبا و نافذشان بر پیکر پدرتان نماز میت خواندند که فکر می کنم پس از آن بر هیچ جنازه دیگری نماز میت نخواندند.»
آیت الله صانعی با ارائه تحلیلی از دوران سخت مبارزه و تاکید بر این نکته که آقای هاشمی علی رغم شکنجه و زندان همیشه همراه امام بودند، گفت: «بارها گفتم و باز هم می گویم که آقای هاشمی مورد علاقه امام بودند و وقتی خبر سلامتی شما را پس از ترور شنیدند، دستور دادند گوسفند قربانی کنند.»
ایشان افزود: «امام در بحث های علمی و مبارزاتی به حرف های شما عنایت داشت و یاران نزدیک امام در زمان مبارزه هم شما را عالمی فاضل، انسانی وارسته، متخلّق، پاک و از یک خانواده اصیل می دانستند و می دانند راز تلاش بعضی ها برای ترور شخصیت شما که مورد وثوق امام بودید، چیست».
آیت الله صانعی با بیان عبارت عرفانی «البلاء للولاء» به تمام سختی های آیت الله هاشمی رفسنجانی و خانواده ایشان در مقاطع مختلف اشاره کرد و گفت: «امیدوارم خداوند متعال مقدمات حل مشکلات مردم و رفع موانع را فراهم کند.»
***
آیت الله صانعی خطاب به آیت الله هاشمی فرمودند: «ما به اصالت خانوادگی شما، تقوا و علمیّت و به درایت و سیاست شما ایمان داریم و اگر شما امروز این حرکت را انجام دهید بیشترین ثواب و بهره را از انقلاب برده اید و این انقلاب خواه ناخواه به جهان صادر خواهد شد.»... ایشان ضمن توصیه به آیت الله هاشمی نسبت به تدوین نظریات مختلف حکومت در اسلام توسط ایشان خطاب به آقای هاشمی تاکید کردند: «شما فرزند حوزه و از آن حوزه هستید و از آنجا که شما در متن مسائل حکومتی هستید و دارای استعداد فوق العاده، لذا نظریات فقهی شما در باب حکومت نیز باید نگاشته شود و برای استفاده آیندگان ثبت و ضبط شود.»
**************
* جناب آقاى هاشمى آن وقت که در زندان بود، در روز ماه مبارک رمضان براى اینکه اذیتش کنند، آب در گلوی ایشان ریختند، دست و پایش را بستند و مى زدند، آب را مى ریختند توى گلویش که بخورد، ایشان هم تلاش می کرد که آب نخورد، آخر در اثر شکنجه زیاد، وادارش کردند به اینکه آب را بخورد، این طورى انقلاب به اینجاها رسید
* اینکه جناب آقای هاشمی همه مشکلات را به دوش می گیرد، همه بارها را به دوش می گیرد، از ساعت هشت صبح تا ساعت هشت، نه شب تلاش می کند، فعالیّت می کند، همه تهمت ها را می پذیرد، همه بدگویى ها را می پذیرد، همه مشکلات را به گردن می گیرد، برای این است که برای این انقلاب دل سوزانده، برای انقلاب رنج دیده، شلاق خورده، زندان رفته، خوش استعداد است، عالم است، متدّین است
* اگر بخواهند مردم به استقلال فکری و فرهنگی برسند، نیاز به این است که روی اهداف امام و روی شخصیت هایی امثال آقای هاشمی که تربیت یافته مکتب فقهی امام امت هستند، تکیه کنند
* سالیان طولانی باید بگذرد تا یک عالمی به وجود بیاید، سالیان طولانی باید بگذرد تا از یاران امام یکی مثل آیت الله هاشمی پیدا شود، سالیان متمادی باید بگذرد تا یک صاحب سرّی مثل آیت الله آشیخ حسن صانعی باشد