مولفه های تربیت دینی در سیره امام حسن عسکری از منظر حضرت آیت الله مکارم شیرازی
گر چه بحث و گفت و گوی برخی افراد همراه با دلایل محکم و متقن است، ولی طرفین بدنبال به کرسی نشاندن حرف خود، رسوا کردن دیگری و... هستند که این شیوه در شرع نکوهش شده است.
موضوع: اندیشه
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی گفت: گر چه بحث و گفت و گوی برخی افراد همراه با دلایل محکم و متقن است، ولی طرفین بدنبال به کرسی نشاندن حرف خود، رسوا کردن دیگری، به وجود آوردن مشکلات و آبروریزی هستند که این شیوه در شرع نکوهش شده است.
به گزارش به نقل از شفقنا، پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله مکارم شیرازی مطالبی به مناسبت میلاد امام حسن عسکری(ع) منتشر نموده است که تقدیم مخاطبان می شود:
اسلام دین ادب و تربیت است[۱]،[۲] و روح تعلیمات اسلام و روایات پیشوایان بزرگ دینى بر پایه تربیت دینی در زندگى تعریف شده است.[۳]
از سوى دیگر هدف از تمام برنام هاى دینى، تعلیم و تربیت و تکامل انسان است،[۴] لذا همه انبیاء الهى یک هدف را تعقیب مى کردند و آن سعادت انسان ها از طریق ایمان به خدا و روز رستاخیز و تعلیم و تربیت صحیح دینى و تقویت اصول اخلاقى در جوامع بشرى بوده است ،[۵] روزى در مکتب «نوح علیه السلام»؛ نخستین پیامبر اولوالعزم[۶] و سپس در مکتب «ابراهیم علیه السلام» بعد در مکتب «موسى علیه السلام» و سپس در مکتب «عیسى علیه السلام» و در پایان در مکتب «محمد صلى الله علیه و آله» پیامبر اسلام که در حقیقت دوره عالى و نهایى تربیت الهى است.[۷]
بسط و گسترش تربیت دینی؛ مهمترین ضرورت در جامعه اسلامی
گفتنی است به علت وجود عوامل تشویق کننده به مفاسد اخلاقى، و اباحىگرى؛ که از ویژگی هاى عصر ماست، آسیب هایى براى جوانان و نوجوانان در حوزه تربیت دینى و در دو شاخصۀ آسیب هاى اعتقادى و آسیب هاى اخلاقى ایجاد شده است، که اگر روى آن کار جدى انجام نگیرد، در آینده شاهد مشکلات مهم دینى و اجتماعى و سیاسى خواهیم بود.[۸]
تفسیر نادرست از مسأله آزادى، و عدم توجه به این نکته که همیشه آزادی ها در چهارچوب ارزش هاست ،عدم اطلاعرسانى صحیح و بموقع، و محروم ماندن قشر جوان و نوجوان از آموزش هاى مستمر و گسترده دینى واز همه مهمتر، دست هاى مرموز سیاست مخرب دشمنان، که براى دور کردن جوانان از حوزه تربیت و اعتقادات دینى از طرق مختلف فعالیت مى کند، و معتقد است مانع اصلى نفوذ در عرصه سیاسى کشور ما، اعتقادات محکم مذهبى و پایبندى به اخلاق دینى است. و براستى اگر آنها در کار خود موفق شوند، مانع مهمى بر سر راه نفوذشان باقى نمى ماند.[۹]
البته باید دانست در تحقق تربیت دینی، نقش خانواده برجسته تر از همه مولفه ها است. زیرا در دین مقدس اسلام، مخاطب اصلى در تربیت فرزندان، پدران و مادران هستند. و مردم هم هنگامى که با انسانى صالح و تربیت شده و مفید به حال جامعه، رو به رو مى شوند، در مقام سپاسگزارى و تشکر و قدردانى، به پدر و مادر او دعا مى کنند. و اگر خداى ناکرده، با شخصى ناصالح و فاسد که آسایش خود و جامعه را سلب مى کند برخورد کنند، بر پدر و مادرش لعن و نفرین مى فرستند و آنها را عامل این ناهنجارى مى دانند.[۱۰]
مثلا پدران و مادرانى که در صدد تربیت فرزندانشان برنمى آیند؛ آنها را با مسایل دینى آشنا نمىسازند؛ فرزندان را به اماکن مذهبى- مانند مساجد و حسینیه ها عادت نمى دهند شاید فرزندى معتاد تحویل جامعه دهند که باعث نابودى خود و خانواده اش گردد! چه کسى جرقه اولیه این آتش را روشن ساخته است؟! چه کسى مواد سوخت این آتشسوزى را فراهم نموده است!؟ هیچ کس، جز پدر و مادر!.[۱۱]
و اینگونه است که افراد نادان که نه تربیت دینى یافته اند و نه عقل و خرد خویش را به کار گرفته اند مردمى خشن و بى انصاف و بىادب و در مجموع براى جامعه مشکل آفرین مىباشند؛ نه به صغیر رحم مى کنند و نه از کبیر پند مى پذیرند.[۱۲]
چه کنیم در بحث های خود دچار مراء و جدل نشویم؟ پیامدها و راهکار ترک آن چیست؟
واژه «مراء» به معناى گفتگوهاى لجاجت آمیز و توأم با خصومت به منظور پیروزى بر حریف است هر چند حق نباشد، و سرچشمه آن تعصب و لجاجت و برترىجویى است که مانع از پذیرش سخن حق مى شود.[۱۳]
البته گاهی در ارایه بحث ها دلایل محکم و متقن به میان می آید و طرفین بدنبال رسیدن و روشن شدن حقیقت هستند که این گونه مراء و بحث در اسلام صحیح است.[۱۴]
لیکن اغلب افرادى که اهل مراء و جدال هستند دائما در این فکرند که بر حریف خود غلبه یابند، خواه حق باشد یا باطل و به همین دلیل ضعیف ترین ادله را براى خود حجت مى شمارند و محکم ترین دلیل رقیب را نادیده مى انگارند و به این ترتیب دائماً در بیراهه و تاریکى سیر مى کنند و صبحگاهان روشن، یقین در زندگى آنها هرگز ظاهر نمى شود.[۱۵]
اینچنین است که به هنگام مراء، افراد بر سر لجاجت مى افتند و گاه انواع توهین ها را به طرف مقابل روا مى دارند و عیوب پنهانى او را برمى شمارند و هتک حرمت مى کنند، گاه درباره خودش و گاه درباره کسانى که مورد علاقه او هستند. بنابراین افرادى که علاقه مند به آبرو و شخصیت خود مى باشند باید همین که بحث آنها با طرف مقابل به مرحله مراء رسید کلام را قطع کنند و او را رها سازند.[۱۶]
در این زمینه، امام عسکرى علیه السلام در روایتى که ابن شعبه حرانى آن را در تحف العقول نقل کرده مىفرماید: «لا تمار فیذهب بهاؤک [۱۷]؛ مراء نکن که شخصیت تو را از بین مىبرد ».[۱۸]
بحث های بی ثمر سیاسی حرام است
با این تفاسیر باید گفت اگر چه بحث و گفت و گوی برخی افراد همراه با دلایل محکم و متقن است، ولی طرفین بدنبال به کرسی نشاندن حرف خود، رسوا کردن دیگری، به وجود آوردن مشکلات و آبروریزی هستند که این شیوه در شرع نکوهش شده است.[۱۹]
این آسیب فراگیر در حالی است که مشکلات اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی و علمی کشور را فرا گرفته و مسئولان باید از بحث های بی ثمر سیاسی بپرهیزند. [۲۰]
بدیهی است کسانی که در این بحث های سیاسی با کبر و غرور به دنبال غلبه بر دیگری، دشمنی و عداوت هستند، هرچند حرفشان حق باشد هرگز ایمان نشان کامل نخواهد شد و از خدا دورتر می شوند؛ [۲۱]زیرا دشمنان داخلی و خارجی به دنبال آلوده کردن فضای سیاسی کشور و بدست آوردن منافع خود هستند، لذا باید احتیاط کرد و از جدال سیاسی که کشور را ناآرام کند پرهیز کرد، امروز مشکل مردم مسائل سیاسی نیست و مسئولان باید اقتصاد، معیشت و اخلاق جامعه را سامان دهند و این خصومت ها را کنار بگذارند.[۲۲]
خوش اخلاقی مهمترین شاخصۀ تربیت دینی در خانواده و جامعه
بی تردید محبت و دوستى با مردم کارى است فوق العاده عاقلانه، به نحوی که اینگونه رفتار مردم و کارهایی که انجام می دهند نشانه کمال محبت و دوستى است ؛ لذا در مشکلات به یارى یکدیگر می شتابند و در برابر کارهاى ناروا به هنگام قدرت به جاى انتقام جویى عفو می کنند و با چهره گشاده با مردم روبهرو میشوند، در برابر آنها تواضع کرده، و سخنان آنها را می شنوند و به آنها احترام می گذارند مجموعه این امور و مانند آن از جمله شاخصه های عاطفی در جامعه به شمار می آید.[۲۳]
بدین ترتیب دوستان زیادى در سایه خوش رفتاری در جامعه پیرامونی، براى انسان پیدا مى شوند، اگر آن شخص اهل کسب و تجارت باشد مشتریان او فراوان مى گردند و اگر مدیر تشکیلاتى باشد افرادى که در زیرمجموعه او هستند به او عشق مى ورزند و وظایف خود را به خوبى انجام مى دهند، چنانچه فرمانده لشگرى باشد افراد لشگر او سر بر فرمان او خواهند بود، اگر عالم و روحانى باشد مردم به او اقتدا مى کنند و ارشادات و نصایحش را به گوش جان مى پذیرند و چنانچه پدر و بزرگتر خانواده باشد همسر و فرزندان به او علاقه مند مى شوند و محیط خانواده محیطى مملو از محبت و آرامش[۲۴]و همکارى خواهد بود و همچنین افراد دیگر در محیط ها و پست هاى دیگر.[۲۵]
ولى به عکس اگر انسان در برابر مردم خشن باشد و با قیافه درهم کشیده روبهرو شود، بى اعتنایى کند، تکبر بورزد، نسبت به سرنوشت آنها بىاعتنا باشد و به تعبیر قرآن «فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ[۲۶] » باشد از اطراف او پراکنده مى شوند، در میان جمع زندگى مى کند ولى تک و تنهاست.[۲۷]
به گفته شاعر:
نهال دوستى بنشان که کام دل به بار آرد درخت دشمنى برکن که رنج بىشمار آرد[۲۸]
لذا در بحارالانوار از امام حسن عسکرى علیه السلام چنین نقل شده: «من کان الورع سجیته والکرم طبیعته والحلم خلته کثر صدیقه والثناء علیه وانتصر من أعدائه بحسن الثناء علیه؛[۲۹] کسى که تقوا و ورع خوى و خصلت او باشد و جود و بخشش طبیعتش و حلم و بردبارى عادتش، دوستانش بسیار مىشوند و ثنا خوانانش فراوان و از این طریق بر دشمنانش پیروز مى گردد».[۳۰]
البته نباید خوشرفتارى با مردم را با مسئله تملق و چاپلوسى اشتباه کرد که آن حساب جداگانه اى دارد و به یقین از صفات مذموم است.[۳۱]
اعتدال و میانه روی ؛ روش شناسی بنیادین شادی و نشاط در تربیت دینی
اسلام افراط و تفریط را نشانه «جهل» و رعایت اعتدال و میانه روى را نشانه «علم» مىداند،[۳۲] به عنوان نمونه مزاح باعث آرامش روح و رفع هموم و غموم و است [۳۳]از سوی دیگر مى دانیم شخص پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و ائمه اهلبیت علیه السلام و بزرگان علما اینگونه شوخى و مزاح مشروع را داشته اند. حتى توصیه شده در سفرها براى از بین بردن فشار مشکلات سفر مزاح بیشتر کنید.[۳۴]
ولى در عین حال اگر خارج از حساب و کتاب باشد ممکن است عظیم ترین مشکلات را به بار آورد.[۳۵] بسیارى از مزاح ها ممکن است موجب دشمنى و عداوت گردد و کینه ها را در سینه ها انباشته کند چراکه شخص مزاح کننده نمى تواند کار خود را سالم انجام دهد، در لباس مزاح بر زخم مخالفان خود نمک مى پاشد و دشنه در پهلوى آنها فرو مى کند.[۳۶]
گاهى مزاح جنبه انتقام جویى و ایذاء و آزار دیگران را ندارد اما مسائل مبتذل و رکیکى در آن مطرح مى شود همانگونه که بسیارى از مزاح هاى عوام به این صورت است. اینگونه مزاح ها شخصیت انسان را پایین مى آورد و همانگونه که امام حسن عسکری علیه السلام در کلامی حکیمانه فرمود: «لا تمازح فیجترأ علیک؛ (زیاد) مزاح مکن که افراد را در برابر تو جسور مى سازد (و رعایت احترام تو را نخواهند کرد)».[۳۷]،[۳۸]
متأسفانه گاهى مزاح، توأم با غیبت و تهمت است که آن نیز از گناهان کبیره مى باشد.[۳۹]
گاه بعضى از مزاح ها با اعلام خبری دروغ، موجب اذیت و آزار،وحشت و شوک هاى سخت روحى مى شود و حتی افرادى در اینگونه مزاح ها جان خود را از دست مىدهند؛ که البته اینگونه خبرهاى دروغ و وحشتناک در میان بعضى از افراد بى بندوبار معمول است.[۴۰]
گاه بعضى از مزاح ها که از فردى باشخصیت درباره افراد عادى صادر مىشود زبان آنها را مى گشاید و او را هتک احترام و به او توهین مى کنند.[۴۱]
بنابراین روش شناسی شادی و نشاط در تربیت دینی اینگونه است که در مزاح همانند سائر اعمال انسان تا آنجا که به مرحله گناه نرسیده باشد مباح است، اما اگر ضمن شوخى و مزاح آبروى مسلمانى ریخته شود، یا نسبت ناروائى به کسى داده شود و یا موجب غیبت، تهمت و امثال آن گردد مسلما حرام است (و نباید فراموش کرد که مزاح مى تواند وسیله اى براى همه این گناهان گردد) اما اگر به طرز صحیح و درستى باشد و موجب سرور و خوشحالى گردد اشکالى نخواهد داشت بلکه احیانا از لوازم حیات بشمار مىرود زیرا زندگى بدون شادى و سرور غالبا قابل تحمل نیست.[۴۲]
از سیره پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و امامان علیهم السلام و بزرگان دین نیز استفاده مى شود که آنها عملا مزاح را به صورت معتدل در زندگى خود داشتند.[۴۳]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت آموزش مستمر با منطق و ادبیات خاص جوانان، حل مشکلات مربوط به تحصیل و کار و ازدواج جوانان، پاکسازى محیط از مراکز و عوامل فساد و همکارى تنگاتنگ تمام رسانه هاى جمعى، در تحقق کامل تربیت دینی جامعه، از جمله راهکارهای برون رفت از آسیب های اجتماعی در این زمینه به شمار می آید.[۴۴]
خداوند بزرگ را مى خوانیم که به ما توفیق اصلاح محیط خانواده و مدرسه و جامعه را عنایت فرماید تا فرزندانى صالح و پرهیزکار و خدوم به جامعه عرضه کنیم، و آنها طلب رحمت و مغفرت مردم را برایمان به ارمغان آورند![۴۵] بارالها! نعمت ایمان و تعلیم و تربیت انبیاء را هرگز از ما سلب نفرما.[۴۶] «آمین یا رب العالمین»[۴۷]
پی نوشت:
[۱] محجه البیضاء؛ ج ۸؛ ص ۱۶۳- ۱۶۲.
[۲] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین) ؛ ج۲ ؛ ص۲۹۴.
[۳] تفسیر نمونه ؛ ج۴ ؛ ص۶۹.
[۴] پیام قرآن ؛ ج۶ ؛ ص۳۱۰.
[۵] اعتقاد ما ؛ ص۳۸.
[۶] پیامبران اولوالعزم پیامبرانى هستند که آیین و کتاب جدیدى آوردند، آنها پنج نفرند، که نامشان در بالا ذکر شده است، نام کتاب آسمانى نوح و ابراهیم« صحف» و نام کتاب آسمانى موسى« تورات» و کتاب آسمانى مسیح« انجیل» و کتاب آسمانى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله« قرآن» است.
[۷] اسلام در یک نگاه ؛ ص۶۴.
[۸] استفتاءات جدید ؛ ج۳ ؛ ص۵۳۶.
[۹] همان.
[۱۰] والاترین بندگان ؛ ص۲۳۸.
[۱۱] مثالهاى زیباى قرآن ؛ ج۱ ؛ ص۱۸۴.
[۱۲] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج۶ ؛ ص۴۱۰.
[۱۳] همان؛ ج۱۵ ؛ ص۲۴.
[۱۴] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ شبستان امام خمینی (ره) ؛ حرم حضرت معصومه (س)؛۱۳۸۸/۰۶/۰۹.
[۱۵] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج۱۵ ؛ ص۲۵.
[۱۶] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ شبستان امام خمینی (ره) ؛ حرم حضرت معصومه (س)؛۱۳۸۸/۰۶/۰۹.
[۱۷] تحف العقول، ص ۴۸۶.
[۱۸] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج۱۵ ؛ ص۲۵.
[۱۹] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ شبستان امام خمینی (ره) ؛ حرم حضرت معصومه (س)؛۱۳۸۸/۰۶/۰۹.
[۲۰] همان.
[۲۱] همان.
[۲۲] همان.
[۲۳] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج۱۳ ؛ ص۱۵۹.
[۲۴] همان؛ ص: ۱۶۰.
[۲۵] همان.
[۲۶] سورۀ آل عمران،آیۀ۱۵۹.
[۲۷] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج۱۳، ص: ۱۶۰.
[۲۸] غزلیات حافظ؛ش۱۵.
[۲۹] . بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۷۹.
[۳۰]پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج۱۳ ؛ ص۱۶۰.
[۳۱] همان.
[۳۲] جلوه حق بحثى پیرامون( صوفیگرى) در گذشته و حال ؛ ص۱۷۶.
[۳۳] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج۱۵ ؛ ص۵۵۴.
[۳۴] همان ؛ ج۹ ؛ ص۶۸۸.
[۳۵] همان؛ ج۱۵ ؛ ص۵۵۴.
[۳۶] همان .
[۳۷] تحف العقول، ص ۴۸۶.
[۳۸] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج۱۵ ؛ ص۲۵.
[۳۹] همان ؛ ص۵۵۴.
[۴۰] همان ؛ ص۵۵۵.
[۴۱] همان.
[۴۲] ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه ؛ ترجمه ج۳ ؛ ص۵۶۵.
[۴۳] اخلاق در قرآن ؛ ج۳ ؛ ص۱۶۷.
[۴۴] استفتاءات جدید ؛ ج۳ ؛ ص۵۳۶.
[۴۵] والاترین بندگان ؛ ص۲۳۸.
[۴۶] تفسیر نمونه ؛ ج۲۴ ؛ ص۱۴۰.
[۴۷] والاترین بندگان ؛ ص۲۳۸.