موضوع: اخبار
مرحله دومِ دومین نشست از سلسله نشستهای فقهپژوهی مؤسسه فقه الثقلین وابسته به دفتر آیت الله العظمی صانعی، با موضوع «چالشهای حقوق زنان در فقه» صبح روز پنجشنبه ۲۲ آذرماه با حضور جمع کثیری از استادان حوزه و دانشگاه، فعالان حوزه زنان و علمای اهل سنت در سالن همایشهای تالار شهر شورای شهر مشهد مقدس برگزار شد.
به گزارش مرجع ما به نقل از شفقنا، «صدیقه شکوری راد» یکی از ارائه کنندگان مقاله نشست فقهپژوهی که با موضوع «آیا قرآن خشونت علیه زن را برمیتابد؟» ارائه شده است، گفت: آیات قرآنی درباره رفتار با زنان به طور اعم و رفتار شوهر با زن به طور خاص نشان میدهد که جهتگیری قرآن به سمت برابری، عدالت و بهبود وضع زنان بوده است و ما موظفیم این حرکت را ادامه دهیم نه این که در نتایج محدود عصر کوتاه نبوی محدود بمانیم.
این پژوهشگر حوزه زنان گفت: ابتدا باید خشونت را معنا کنیم. امروزه هر نوع اقدام عمدی و آگاهانه که با علایق، امیال، باورها، اعتبار و حیثیت فرد یا گروهی مغایر باشد و سبب ترس یا رنج یا اضطراب شود، خشونت نامیده میشود. در واقع خشونت فقط فیزیکی نیست بلکه هر نوع تهدید، اجبار، سلب اختیار و آزادی؛ چه به صورت پنهان و چه آشکار، خشونت محسوب میشود.
وی در توضیح خشونت علیه زنان گفت: هر نوع تبعیض بر مبنای جنسیت که به کرامت انسانی زنان خدشه وارد کند خشونت است و وقتی این تعریف را بپذیریم دیگر فقط عبارت «فاضربوهن» در آیه ۳۴ سوره نساء مصداق خشونت نیست بلکه عباراتی مانند «قوّامون»، «فضّل الله بعضهم علی بعض»، «الصالحات قانتات حافظات للغیب بما حفظ الله»، «نشوز» و «اطعنکم» هم مصداق خشونت است.
ممکن است کسی بگوید این تعریف از خشونت را نمیپذیریم و لذا با این اشکالات و چالشها روبرو نمیشود. اما مورد بحث ما در این مجال، عبارت «فاضربوا» است که برای تادیب و اصلاح زن و وادار کردن او به انجام وظایفش مربوط میشود. شوهر سه مرحله را یکی پس از دیگری ( در صورت عدم تاثیر) باید و یا مجاز است که به کار ببندد: زن را پند دهد و نتایج بد رفتارش را به او بفهماند «فعظوهنّ»، از آمیزش با او بپرهیزد تا نارضایتی خود را به او نشان دهد «واهجروهنّ فی المضاجع»، او را نرم و آرام بزند، به طوری که آثاری به جا نگذارد «واضربوهنّ»، و اگر زن پذیرفت و تمکین و اطاعت کرد، شوهر مجاز به ادامه روش خود نیست «فان اطعنکم فلاتبغوا علیهنّ سبیلا».
شکوری راد گفت: رویکردهای متفاوت به «واضربوهنّ» وجود دارد. اکثر مفسران گفتهاند این راه ناخوشایند است و به نظر نمیرسد که خداوند به مرد اجازه داده که زن را بزند. لذا یک گروه، مفهوم زدن را میپذیرند اما آن را محدود میکنند.
در غالب تفسیرهای سنتی گفته میشود شوهر نمیتواند زنش را بزند مگر وقتی که او به وظایف زناشویی اش (تمکین) عمل نکند. زدن آخرین مرحله است. باید احتمال اثر بدهد. نباید زدن سخت باشد که منجر به درد، قرمزی، کبودی، جراحت، شکستگی استخوان یا خونریزی بشود و نباید بر صورت و یا شکم باشد که در این صورت موجب قصاص یا دیه میشود. هدف مرد باید هشدار به زن و اصلاح رابطه باشد. زدن زن از روی عصبانیت و کینه و نفرت حرام است. این حکم همچنان قابل اجراست.
در تفسیر دوم که از آیت الله جوادی آملی است میگوید: حکم جواز زدن زن ثابت و غیر قابل نسخ است و در شرایط مناسب میتواند اجرا شود. در نظام قبیلگی شیوه مفید و پذیرفته شدهای برای ایجاد مودّت بوده؛ اما با در نظر گرفتن زمان و مکان در اجتهاد، اگر در جامعهای تاثیر بدی دارد؛ چون نه واجب و نه مستحب بلکه مباح است، رعایت آن لازم نیست.
آیت الله موسوی بجنوردی میگوید: زدن به معنای تعزیر است و تعزیر به دست حاکم است و شوهر باید به دادگاه شکایت ببرد.
عزیزه الحبری میگوید: زدن فقط درباره خطای زنا و استراتژی تدریجی برای مدیریت خشم و محدود کردن خشونت شوهران است در جامعهای که این خشونت رواج داشت. بنابر این هدف آن از بین بردن خشونت خانگی به طور کلی است.
آنهایی که ضرب را به معنای «زدن» میپذیرند به «معنای ظاهری و غالب کلمه»، «کاربرد کلمه در داستان ایوب و زنش»، «احادیث و روایات»، «سبب نزول» و «منطق آیه» به عنوان ادله خود اشاره میکنند.
اما افرادی که ضرب را به معنایی «غیر از زدن» معنا میکنند، معانی مانند ایزوله کردن، جلوگیری کردن و محدود کردن برای بیرون رفتن از خانه، نوازش کردن و غیره را پیشنهاد کردهاند. اینها برای معنای خود ادلهای مانند نپذیرفتن خشونت در قرآن و نبودن قرینهای برای ضرب به معنای زدن و مغایرت آن با معاشرت به معروف و مغایرت با سنت پیامبر را مطرح میکنند.
به چند راهکار برای حل فهم مشکل میتوان اشاره کرد. یکی راهکار عام است؛ چون این مشکل در برخی از آیات دیگر هم وجود دارد. این راهکار عام پیشنهادی «بازنگری انتقادی در رویکرد غالب دینی و پیش فرضهای پذیرفته شده در فهم قرآن، دین و فقه» است و یک راهکار خاص هم میتوان پیشنهاد داد و آن «رویکرد جامع و یکپارچه در فهم آیات مربوط به زن و توجه به جهتگیری قرآن» در این حوزه است.
صدیقه شکوری راد گفت: آموزه ها و ارزشهای قرآن یا ثابت، پایدار و جهانی» و یا «متغیر و محدود به زمان و شرایط خاص» هستند.
دیدگاههای متفاوتی درباره راههای تشخیص این دو دسته از هم وجود دارد؛ از جمله «تفکیک آیات مکی و مدنی» و «تفکیک ذاتیات و عرضیات».
وی در توضیح رویکردها و پیش فرضهای نوین در فهم دین و فقه گفت: تفاسیر و فهم ما از دین با دریافت های عقلانی بشر نمیتواند ناسازگار باشد. این همان حجت ظاهری و باطنی است. نگاه دیگر آنکه عدالت یک ارزش بیرون دینی و عقلانی است و یافتههای دینی نمیتوانند با الزامات عدالت تعارض داشته باشند. و نگاه دیگر آنکه هر تفسیر دینی که با ارزش و کرامت انسانی مغایر باشد پذیرفته نیست. و نگاه دیگر اینکه اصلاحات اجتماعی امری تدریجی است و پارهای از اصلاحات را دینداران در جهتی که دین نشان داده باید پیش ببرند.
شکوری راد در توضیح رویکردها و پیش فرض های نوین در فهم دین و فقه گفت: برخی میگویند احکام و قوانین ماهیتاً اعتباری، زمان بند و محدود به شرایط فرهنگی جامعه خود و متغیر هستند؛ یعنی احکام قرآن ثابت و دایمی نیست. احکام قرآن از مصالح و مفاسد واقعی امور پرده بر نمیدارد. برخی به این نکته توجه میکنند که احکام معطوف به تامین هدف و مقصد خاصی هستند و با توجه به شرایط خاص شکل میگیرند. نکته مورد تاکید برخی، این است که یک آیه را نمیتوان فارغ از آیات دیگر قرآن فهمید. فهم ما از آیات مربوط به یک حوزه، باید منسجم و یکپارچه باشد. و درباره احادیث هم باید گفت که اعتبار احادیث بیش از هرچیز با عرضه آنها به قرآن سنجیده میشود.
این محقق و پژوهشگر حوزه زنان واژه «ضرب» آیه ۳۴ سوره نساء را به معنای «زدن» دانست و گفت: سیاق آیه هم نشان میدهد که باید ضرب را «زدن» معنا کنیم؛ اما توجه کنیم که زدن دستور دینی نیست بلکه پذیرش عرفی در شرایط اجتماعی خاص است. زدن دستور زدن نیست بلکه محدود کردن زدن به نشوز است. در زمان نزول زدن زن امری عرفی و پذیرفته شده و معقول بوده است. در فرهنگ اجتماعی زمان پیامبر این زدن امری خشونت آمیز نبوده است.
شکوری راد گفت: آیات قرآنی درباره رفتار با زنان به طور اعم و رفتار شوهر با زن به طور خاص نشان میدهد که جهتگیری قرآن به سمت برابری، عدالت و بهبود وضع زنان بوده است و ما موظفیم این حرکت را ادامه دهیم نه این که در نتایج محدود عصر کوتاه نبوی محدود بمانیم. یعنی این یک حکم موقت و متکی به شرایط زمانی و مکانی بوده است. احکام و قوانین در زمان خاص و شرایط خاص و برای پاسخگویی به نیازی خاص وضع میشوند و فی نفسه قداستی ندارند. بنابر این زدن زن در زمان و شرایط حاضر از نظر دین پذیرفته نیست و لو این که زمانی مجاز بوده است. و این هیچ لطمهای به دین نمیزند و از اعتبار آن نمیکاهد.