آیت الله العظمی جوادی آملی: آیت الله هاشمی رفسنجانی چون کوهی بود که نلغزید و نگذاشت جامعه بلغزد/ روایت محسن هاشمی از توصیه آیت الله العظمی وحید خراسانی برای تکریم فرزندان آیت الله هاشمی رفسنجانی
موضوع: اخبار
همایش ابعاد اخلاقی شخصیت آیت الله هاشمی رفسنجانی در قم برگزار شد.
به گزارش مرجع ما به نقل از جماران، آیت الله جوادی آملی، در پیامی برای همایش «بررسی شخصیت و اندیشه آیت الله هاشمی رفسنجانی» گفت:
آیت الله هاشمی رفسنجانی چون کوهی بود که نلغزید و نگذاشت جامعه بلغزد و نمونه آن در پیشگاه شماست. او از تخت به تخته کشانده شد و هیچ تکان نخورد. معلوم میشود در هردو صورت آیت الله هاشمی بود. این معنای اخلاق است.
هدف والای شما ،که بزرگداشت ارتحال آیت الله هاشمی است ارج مینهیم ارج مینهم و از همه بزرگان که در این همایش حق سخنرانی دارند سپاسگزاریم . از همه بزرگانی که در نکوداشت این رحیل محبوب اقدام میکنند تشکر میکنیم و از ذات اقدس الهی میخواهیم امام راحل و صحابه او را با اولیاء الهی محشور بفرماید.
آیت الله هاشمی فضائل زیادی داشت که همه زیر سجایای اخلاقی او معنا میشود. اخلاق یک خلعت ویژه ای است که انسان باید آن را بسازد. اخلاق غیر از موعظه است و جزء غنی تورین علوم فلسفی است. آن است که انسان در جبهه درون خود مدیریت داشته باشد و سعی کند نه شهید شود و نه اسیر و اگر نتوانست شربت شهادت بنوشد و اسیر نشود. در درجه اول کسی دارای خلق عظیم است که در جبهه جهاد درون فاتح باشد و اسیر بگیرد و بعد آن کسی است که شهید شود و اسیر نشود و اگر ضعیف بود شکست میخورد.
اخلاق جهاد کبیر است نه جهاد اکبر ، جهاد اکبر است که در بحثهای عادی حضور ندارد و آنچه که در بحثهای عادی ظهور میگوید جهاد با نفس است.
در صحنه درون نیروهای مختلفی صف آرایی کرده اند. اگر کسی در بخش اندیشه پیروز نشد وهم و خیال بر عقل او حکومت میکند و نتیجه تلخ آن قرامتی است که عقل میپردازد.
اگر آن حکیم توانست از خطر خیال برهد پیروز میدان است و نتیجه آن حکمت است و الا نتیجه آن مغالطات است.
عقل عملی مربوط به کار و تلاش است که مورد هجوم غضب و شهوت است. اینها نمیگذارند عقل عملی رهبری را به دست بگیرد.
یک انسان الهی حوزه شهوت را تعدیل میکند ولی تعطیل نمیکند. رهبری تعدیل غضب و شهوت را به عقل عملی میسپارد.
اگر در این جبهه عقل عملی شکست خورد یا غضب یا شهوت امیر میشوند و عقل عملی اسیر میشوند.
اگر کسی تا آخرین لحظه مقاومت کرد و نه در اندیشه گرفتار وهم شد و نه در بخش عملی گرفتار غضب نشد این شخص مات شهیدا. این که گفته میشود اگر کسی بر حب علی بمیرد مات شهیدا یعنی ممکن است خطر گناه او را تهدید کند اما تسلیم نمیشود. اینکه گاهی لغزش دارد در میدان جنگ است که گاهی تیر میزند و گاهی تیر میخورد.
اگر عقل نظری با عقل عملی هماهنگ باشد این مجموعه به صورت انسان موفق در میآید.
نمونه کسی که بتواند در حد خودش این فضائل را جمع آوری کند آیت الله هاشمی رفسنجانی رضوان الله تعالی بود.
اینه کسانی اند که علم مناسبی را اندوختند اما تدبیر سیاسی را تجربه نکردند. برخی سیاست را تجربه کردند و علم لازم را نداشتند اما برخی هر دو را داشتند اما به صورت جمع مکسر. کسی که هک علم و هم شهامت و هم سیاست و هم مدیریت را تجربه کرده و کشور دانی و کشور داری را تجربه کرده باشد و جمع این فضائلش هم جمع مکسر نباشد آیت الله هاشمی است.
این گونه از امور اگر صبغه دنیایی داشته باشد هرگز با هم جمع نمیشود چون قلمرو دنیا قلمرو شهوت و غضب است. امیر المومنین می گوید انسان مستبد طعمه شیطان و انسان تک گرفتار گرگ است.
اگر چنانچه حرکت نبوی و علوی بود حلم و صبر را تجربه کرده و آشفته نمیشود. چیزی را از دست نداده که زمینه تفرقه را ایجاد کند. این شخص زندان را برای رضای خدا، ریاست مجلس را برای رضای خدا، ریاست مجلس خبرگان را برای رضای خدا تجربه می کند و اگر همه اینها یک چا از دست ایشان گرفته شد برای رضای خدا صبر میکند. بنگرید که اخلاق چه میکند.
آیت الله هاشمی رفسنجانی چون کوهی بود که نلغزید و نگذاشت جامعه بلغزد و نمونه آن در پیشگاه شماست. او از تخت به تخته کشانده شد و هیچ تکان نخورد. معلوم میشود در هردو صورت آیت الله هاشمی بود. این معنای اخلاق است.
از شما اندیشمندان و بزرگان و خردمندان حوزوی حق شناسی میکنم که حق شناس و قدرشناسی می کنیم که قدرشناسید.
بحثهای اخلاقی آیت الله هاشمی رفسنجانی در خطبههای نمازجمعه تدوین شده است
«مهدی پور حسین» دبیر اجرایی همایش بررسی شخصیت و اندیشهی آیت الله هاشمی رفسنجانی، گفت: از نظر ما که این همایش را ترتیب دادیم شخصیت آیت الله هاشمی به دو جهت برای حوزه اهمیت دارد یکی اینکه ایشان یک روحانی موفق و خدمت گزار حوزه و روحانیت بوده و بهترین زمان تکون شخصیت خود را در محضر آیت الله بروجردی، امام، مرحوم محقق داماد و علامه طباطبایی بوده است و سوی دیگر روحانیت حکومت اسلامی تشکیل داده و ایشان به عنوان یک روحانی به عنوان یک مدیر موفق در جهان نمود پیدا کرده است.
وی همچنین با اشاره به تاسیس دفتر تبیین اندیشه های آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت: این دفتر میخواهد شخصیت ایشان را به جامعه معرفی کند اما اخلاق در اولویت قرار گرفت چون در شخصیت ایشان برجسته بوده و جامعه ما به این مقوله نیاز دارد. ایشان در کنار امام و رهبری توانسته اند سیاست اخلاق مآبانه را ترویج دهند و در هیچ زمانی از دایره اخلاق خارج نشدند و با همه ناملایماتی که بود از این مدار خارج نشد.
وی ادامه داد: سه اثر از چند ماه قبل منتشر کردیم یکی مجموعه مقالاتی بود که در فراخوان به ما رسیده است. تعداد کمی از مقالات را بر اساس موازین علمی انتخاب منتشر کردیم. بحثهای اخلاقی ایشان را در خطبههای نمازجمعه تدوین کرده ایم. فرهنگ قرآن و تفسیر راهنما را ایشان داشتند که مدخلهای اخلاقی آن را تهیه شده است که یک جلد آن منتشر و دو جلد دیگر آن منتشر خواهد شد.
دبیر همایش ابعاد اخلاقی شخصیت آیت الله هاشمی رفسنجانی در پایان گفت: در این مسیر بنیاد بین المللی علوم وحیانی آیت الله جوادی، دفتر تبلیغات اسلامی، دانشگاه مفید و دانشگاه ادیان و مذاهب، موسسه تنظیم و نشر آثار امام و موسسه فقه الثقلین، موسسه معارف اسلامی امام رضا و بشرا و مفتاح الکرامه به ما در این مسیر کمک کردند.
فضائل هاشمی همه یک طرف و این صبر برای حفظ نظام یک طرف
حجت الاسلام و المسلمین «احمد احمدی» عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در همایش بررسی شخصیت و اندیشهی اخلاق آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت: معتقدم که اساسا اخلاق در کلی سازی ریشه دارد. یعنی انسان خودش را نگاه میکند و میبیند از یک سری مسائل خوشش میآید یا بدش میآید و این را مبنا قرار میدهد و میگوید هرکسی مانند من باشد خوب است. من از عدل خوشم میآید و هرکسی هم مانند من باشد از این مورد خوشش میآید. میگوید من این صفات را کسب کنم و به کسی ظلم نکنم.
وی در ادامه افزود: اما ضامن اجرای این موارد چیست؟ این کار مشکلی است. ریشه اخلاق در درون انسان است. خدا پیامبران را فرستاد تا گنجینههای درون را برانگیزد. کسی هم که ستم میکند در درونش چیزی هست و اگر این اساس در درون همه آدمیان نباشد اصلا نمیشود قول و قراری گذاشت.
وی همچنین در ادامه گفت: به هر حال این یک اصل است اما ضامن اجرا چیست؟ مرد آن است که پای این اصل را که مطرح میکند بایستد. این اصل بنیادی است و کلی سازی از همینجا شروع میشود. یک اصلی را میگیرد و در مورد بقیه جاری میکند. بحثهای مرحوم صدرا شاید جای گفتوگو داشته باشد.
عضو شورای انقلاب فرهنگی در ادامه سخنانش تاکید کرد: بنابر این حرف سر این است که آیا کسی که این اصل را میپذیرد خود میتواند بر آن استوار باشد یا نه؟ اگر همه مردم قبول دارند که بدی و ستم بد است اما جایی که من میخواهم به نفع خودم ستم کنم چه چیزی ضامن اجراست؟ کسی که تربیتی دارد به ستم نکردن عمل میکند و کسی که ندارد به سمت دیگری میرود.
وی با اشاره به شخصیت آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت: از جمله کسانی که در این میدان، موفق بود آیت الله هاشمی رفسنجانی بود. از سال 36 به قم آمدند و پای درست آیت الله طباطبایی بودم. هاشمی را آنجا میدیدم. یک طلبه فعالی بود. ما بیشتر فکر درس خواندن بودیم ولی او علاوه بر درس مکتب تشییع را منتشر میکرد.
وی با اشاره به ساخت شهرک سالاریه در قم توسط آیت الله هاشمی گفت: او علم را برای عمل میخواند. بعد از مدتی دیدم تپههای سالاریه را گرفته بود و صاف میکرد و آنها را به شهر تبدیل کردو در آن زمان هرکسی کوچه ای می ساخت باید از اسم شاهزادهها استفاده میکرد. ایشان از اسم گلها استفاده میکرد. از او علت را پرسیدم گفت برای فرار از نام گذاری به اسم درباری ها این کار را کردهام. ایشان این مکانها را ساخت و یا به طلبهها هدیه میداد یا پول آن را صرف انقلاب میکرد. ایشان در دلها جا داشت.
وی همچنین افزود: هاشمی راه امیرکبیر را رفت و اگر امیرکبیر موفق نشد او موفق شد و بنای جمهوری اسلامی را تثبیت کرد. کتابی برای فلسطین ترجمه کرد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با برشمردن ویژگی های اخلاقی مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت: او حق شناس، باهوش و با حافظه قوی بود. هیچ مقداری از وقتش را تلف نمیکرد تا به زندان افتاد. گاهی به بند 8 اشاره میکرد اما اینقدر مقاوم و شجاع بود که نمیگفت چه کردند اما معلوم بود که شکنجه زیادی دیده است. شاید بیشترین شکنجه را دید اما هیچ نگفت.
وی با اشاره به تدوین تفسیر قرآن توسط آیت الله هاشمی رفسنجانی در زندان گفت: ما هنگام هم آسایش به زحمت چیزی مینویسیم اما هاشمی در زیر شکنجهها تفسیر راهنما را نوشت. بیشتر هم به قول خودش میگوید ما فکر کردیم چطور قرآن افراد اولیهی مثل سلمان را تربیت کرد و بعدها نشد. یعنی ما باید از قرآن مبارزه با استبداد در بیاوریم. تفسیر راهنما در زندان شروع شد.
حجت الاسلام والمسلمین احمدی در ادامه افزود: او هم مقاوم بود و هم اعتقاد راسخی داشت. او اعتقادش تثبیت شده است. وقتی منافقین یکباره زیر همه چیز زدند ولی هاشمی در برابر آنها چه کرد؟ تزلزل ناپذیر بود.
وی همچنین به سال های حضورش در محضر آیت الله هاشمی رفسنجانی اشاره کرد و گفت: در مدتی که خدمتشان بودم از آغاز ستاد انقلاب فرهنگی تا زمانی که کنار رفت و از سال 36 با او ارتباط داشتم. این اواخر هم که فشارها بر ایشان زیاد بود ماهی یکبار به عیادتش میرفتم. گاهی به او میگفتم در برابر اینها جوابی بده. میگفت مخالفان از تقابل ما سو استفاده میکنند و هر وقت بحث به رهبری میرسید میگفت مواظب باشیم که ایشان ستون نظام است. نباید آسیب ببیند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: ثبات اندیشه و ثبات اعتقادی داشت که گاهی در خطبهها خود را نشان میداد. هاشمی آبرویی برای نظام بود. او نشان داد که اسلام را در جامعه میشود پیاده کرد. کسی که پستهای گوناگون را برعهده گرفت و از عهده همه بر آمد.
حجت الاسلام والمسلمین احمدی به بیان اتفاقی که بین آیت الله هاشمی رفسنجانی و شهریار رخ داده بود پرداخت و گفت: شهریار آن اشعار زیبا را در باب خطبههای او خوانده و هاشمی بر وزن آن اشعاری گفته و گفته هاشمی وارد این جرگه شعر نشو و اگر می شوی زیبا سخن بگو. اما نسبت به شهریار ادب نگه میدارد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد خصوصیات آیت الله هاشمی رفسنجانی و نقش مهم وی برای انقلاب گفت: شنیدهام سیاست مدارهای خلیج فارس زمان خطبهی او کارهایشان را تعطیل میکردند و خطبه او را گوش میدادند.امام کلمه عزیز را برای کم کسی به کار میبرد. مخالفان به او عالیجناب سرخپوش گفتند و همان کسانی که ناجوانمردانه او را کوبیدند اما نتوانستند ایشان را از پا در بیاورند و سکوت کرد برای حفظ نظام.
وی در پایان گفت: راستی که کسانی که با هاشمی آن برخورد را داشتند، چه در مناظرههایی که هاشمی در آن نقشی نداشت اما آن کینه درون جوشید و آن حرفها را زدند و چه در غیر مناظرات هرکجا به هاشمی تاختند به ناحق تاختند و او صبور بود. فضائل هاشمی همه یک طرف و این صبر برای حفظ نظام یک طرف که نمیخواست کاری کند که به رهبری و اصل نظام آسیبی برسد. مردم قدرشناس بودند و قدر هاشمی را میدانستند.
ما چند آیت الله هاشمی نداریم، بلکه یک هاشمی است که در حال توسعه وجودی است
حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی یکی دیگر از سخنرانان همایش ابعاد اخلاقی شخصیت آیت الله هاشمی رفسنجانی بود.
وی با اشاره به توسعه وجوی آیت الله هاشمی رفسنجان توسط خود ایشان گفت: وقتی خدای عالم از بحث شکر سخن میگوید می گوید لان شکرتم لازیدنکم. شکر باعث توسعه وجودی انسان میشود. این توسعه مرهون فعالیتهای علمی و عمل صالح انسانی است. یا در روایت میگوییم رب زدنی علما. این زیادتی و توسعه به حقیقت انسانی برمیگردد و انسانها در حال توسعه هستند.
وی در ادامه افزود: کسانی که در حال استکمال هستند روح خود را توسعه میدهند. هاشمی از این دست افراد بودند. هاشمی در هر مرحله بر توسعه وجودی خود افزودند. یک هاشمی داریم اما او همواره در حال شدن و توسعه است.
حجت الاسلام جوادی آملی با اشاره به برهه هایی از زندگی آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت: یک روز «حجت الاسلام هاشمی» بود و «سربازی وفادار برای امام». در کنار امام سربازی میکرد و کمترین سخنی که این جایگاه را مورد تزلزل قرار دهد انجام نداد. این یک دوره از زندگی آیت الله هاشمی است. ما چند آیت الله هاشمی نداریم. بلکه یک هاشمی است که در حال توسعه وجودی است. بعد از انقلاب افسر شد و مجری فرامین امام و هرکجا میرفت موفق بر میگشت.
استاد حوزه علمیه در ادامه خاطرنشان کرد: وقتی فرمانده جنگ شد از سربازی به افسری و از افسری به فرماندهی رسید و آن دوران را با عزت و عظمت طی کرد و کمترین پا پس کشیدنی نداشت، ایشان در مرحلهی چهارم از فرماندهی به سرداری رسید و سردار سازندگی رسید و کشور را توسعه داد در این فضا چه تلاشهایی کرد و کشور به گل نشسته را از این فضا در آورد.
وی همچنین افزود: و مرحلهی آخر به برادری برای رهبری رسید و در این مرحله کاری کرد کارستان. این مرحله مرحلهی شرح صدر است. اما در عین حالی که در کنار رهبری برادرانه ایستاد ناصحانه و مشفقانه هم سخن گفت این تبعیت عملی و ناصحانه سخن گفتن اوج وجود اوست. مشفق از شفق است. شفق فاصله ای است که خورشید نه غروب کرده و نه در فضای روز است. مشفق هم امید را میبیند و هم بیم را درک میکند و در امید بیمناکانه هم تذکر میدهد. این دوران دوران بزرگی بود.
حجت الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی به بیان خاطره ای از آیت الله هاشمی در اواخر عمر پرداخت و گفت: در پایانی عمر به حق ایشان را زیارت کردم. گفتم سخت میگذرد؟ گفت نه، نگرانی من برای انقلاب است. او از مرحله صدر گذر کرده بود و به مرحلهی تسلیم و رضا و بود و در این مرحله جان به جان آفرین تسلیم کرد.
هاشمی در موارد نادری لب به سخن باز کرد و حقایقی گفت که امروز ما به آشکارا آن را می بینیم
مسعود آذربایجانی در میزگرد شرح صدرِ همایش بررسی شخصیت و اندیشه اخلاقی آیت الله هاشمی گفت:
در رابطه با سعه صدر گفتیم که یکی از فضیلتها در بارهی این مولفه، صبر است. دومین چیز که مقارن با شرح صدر است بحث سخنوری است اگر چه مولفهی او نیست اما ملازم آن است. در آیهای که برای حضرت موسی آمده به برداشتن گره و عقده از زبان سخن گفته میشود و در جایی دیگر میگوید لاینطلق صدری یعنی باید سخن وری امکان پذیر شود. که در قالب نفوذ بیان و شیوایی سخن خود را نشان میدهد.
وی در ادامه افزود: آیت الله هاشمی سخن رانی هایی که در همدان و نجف آباد داشتند نمونههای تاثیرگذاری بوده که منشا تحول بوده است.
وی همچنین خاطر نشان کرد: ایشان پس از انقلاب از استوانههای روشنگری هستند. در دوران جنگ نمونه اعلای این روشنگری را میبینیم. بعد از عملیات رمضان که روحیه ی سپاه و بسیج در هم شکننده شده بود ایشان خطبهای را خواندند که روحیه همه تغییر شودو اینها حرکتهایی بود که از هر کسی به راحتی به دست نمیآمد. فشارهایی که از دانستههای جنگ ناشی می شود به سینه فشار میآورد اما اینگونه سخن میگوید.
وی در ادامه سخنان خود یادآور شد: ممکن است گفته شود صبر و سعه صدر تا به کی؟ آیا فضیلت اخلاقی مطلق است که همیشه باید ادامه پیدا کند؟ دو معیار عدالت و اعم بودن را ارائه میدهم. مواقعی که حق شخصی در میان است و مشکلات بر فرد ایجاد می شود باید تحمل کرد که هاشمی مصداق آن بود. اما گاهی مصلحت اهمی وجود دارد که عدالتی را زیر پا میگذاریم که در اینجا سکوت جایز نیست که هاشمی در موارد نادری لب به سخن باز کرد و حقایقی گفت که امروز ما به آشکارا آن را می بینیم.
هاشمی مردم بحرانها بود
فرزند شهید بهشتی هم طی سخنانی با اشاره به برخوردهایی که در اواخر عمر با آیت الله هاشمی رفسنجانی شد را «ناجوانمردانه» خواند و گفت: اگر ایمان قوی و تعهدات عاشقانه ایشان به آرمانهای انقلاب نبود شاید تحمل این وضعیت در سالهای پایانی عمر ایشان بسیار ناممکن میشد.
«محمدرضا حسینی بهشتی» صبح امروز در همایش « بررسی ابعاد شخصیت اخلاقی آیت الله هاشمی رفسنجانی» وی را یکی از دو قهرمان مبارزه قبل از انقلاب نامید و گفت: در میان نیروهای مبارزه قبل از انقلاب چند نفر قهرمان مبارزه محسوب می شدند، یکی شهید رجایی بود و دیگری مرحوم هاشمی رفسنجانی بود که با آن مرتبهای داشت تلاش کردند شخصیتش را درهم شکنند تا مانع مسیرش شوند.
وی «سعه صدر» را یکی از ویژگیهای آیت الله هاشمی دانست و گفت: سعه صدر اگر به وادی اجتماعی وارد شود علاوه بر خود فرد برای اجتماع هم ایجاد خیرات میکند.
فرزند شهید بهشتی افزود: از کودکی در امیر حکمت قلهک شاهد زندگی ایشان بودم و چهارشنبه هفته آخر عمرشان با آقای مهاجری خدمت ایشان بودیم. سعه صدر به عنوان یک فضیلت ممتاز یک بار در زندگی شخصی خود را آشکار میکند و یکبار وارد عرصه اجتماعی میشود. در اینجا اگر بتواند خود را آشکار کند هم برای فرد خیر بزرگ است و هم برای جامعه مایه برکت است. مرحوم هاشمی رفسنجانی از کسانی بود که در طول دوران مبارزه قبل از انقلاب ایمان عاشقانه متعهدانه داشت و در این مسیر از هیچ چیزی واهمه نداشت. ما چون همسایه و شاهد بودیم دستگیریهای گاه و بیگاه را میدیدیم. خانم شجاع آیت الله هاشمی چنان صدایش بلند می شد که ماموران ساواک میترسیدند و سریع میخواستند هاشمی را ببرند تا محله جمع نشدهاند.
وی ادامه داد: سعه صدر هاشمی در سالهای قبل از انقلاب باعث برکت بود. وقتی از زندان آزاد شده بودند به دیدنشان رفتم. دو چیز آشکار بود یکی بهجت و سروری که از اوج گرفتن فعالیتهای انقلابی در چهرهشان دیده می شد و دیگری تلخی که از برخورد از نیروهای مبارز زندان داشتند که اینها با تسلمی بر آنچه که به عنوان اصل برگزیدهبودند و ترد دیگران را دنبال کرده بودند. هاشمی از این شکافها جلوگیری کرد.
بهشتی هاشمی را «مرد بحرانها» نامید و گفت:در شرایط دشوار به خاطر امیدواری که در دورن داشت، و این گشودگی که در سینه او بود، توانسته بود بحرانها را مدیریت کند و این خصیصه در این سالها در کمتر کسی بود.
وی در ادامه به بیان خاطرهای از اواخر عمر آیت الله هاشمی پرداخت و گفت: قبلا هروقت به سراغ او رفتیم افراد پروانه وار به دورش میگشتند، اما این اواخر اطرافشان خلوت شده بود. یک روز که با آقای مهاجری خدمتشان رفتیم گفتند «شما بیا اینجا». گفتم چشم و هر دوهفته یکبار به دیدنشان می رفتم. در این جمله ایشان هزاران نکته بود. کسی که عمری را در مبارزه گذرانده بود ناجوانمردانه در گوشهای قرار گرفته بود. عمق این ناجوانمردانه بودن را وقتی میفهمیم که بدانیم ایشان مورد چه تهاجمهایی قرار نگرفت و وقتی میخواست از گوشه خارج شود مورد چه حملههایی که قرار نمیگرفت. خانوادهای که به گروگان گرفته شد.
بهشتی افزود: اگر این ایمان قوی ایشان نبود، اگر این تعهدات عاشقانه به آرمانهای انقلاب نبود شاید تحمل این وضعیت در سالهای پایانی عمر ایشان بسیار ناممکن میشد.
فرزند شهید بهشتی کینه ورز نبودن را یکی از ویژگیهای اخلاقی آیت الله هاشمی دانست گفت :ایشان از کسانی بود که راحت با مردم ارتباط برقرار میکردند و نسبت به پرسشهای مردم پاسخگو بودند و مردم هم میتوانستند او را نقد کنند و در درون خودش کینه و حسدی در افراد نگه نمیداشت؛ حتی اگر بحث تندی پیش میآمد در همان جلسه موضوع را حل میکردند و این نبود که اهل کینه باشند. به قول جدیدی ها، فایل دراز مدت در ذهن خود باز نمیکرد.
وی افزود» هاشمی از کسانی بود که زندگیاش به خدمت به خدا و مردم گذشت و توانست با این روحیهای که داشت برای مردم ما و برای حرمت ما و انقلاب ما یک تکیهگاهی باشد که فقدانش را نه الان بلکه تا مدتها بعد هم احساس خواهیم کرد.
تدین بدون تعصب در زندگیشان جاری بود
محسن هاشمی درهمایش ابعاد اخلاقی شخصیت آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت: آیت الله وحیدخراسانی از خانواده ایشان پرسیدند گفتیم که مادر به جهت زندان رفتن مهدی مقداری مکدر است، گفتند اگر کسی را دوست دارید فرزندانش را هم تکریم کنید.
فرزند آیت الله هاشمی رفسنجانی در ابتدای سخنان خود گفت: ایشان سوم شهریور 1313 به دنیا آمدن و تا 14 سالگی در روستای بهرمان بودند و وسوسهی علم و دین باعث هجرتشان به قم شد و در منزل اخوان مرعشی سکنا گزیدند و این منزل کنار منزل امام بود. پدر و مادرشان به این امید ایشان را به قم آوردند که چون کم سن هستند بر میگردند اما وقتی آنها از سفر کربلا به قم آمدند دیدند که اینگونه نیست.
وی افزود: تجربه تبلیغ هم برای آقای هاشمی مفید بود. از اوقاتشان که هم برای درس استفاده میکردند گاهی هم مجبور به فرار از دست ماموران بودند و حاصل این فرارها ترجمه کتاب سرگذشت فلسطین بود. خوشبختانه توانستند در کنار امام قرار بگیرند و در کنار شهید بهشتی و باهنر و رجایی بودند. در این مسیر زحمات زیادی کشیدند و بیش از 7 بار که در مجموع 5 سال بود در زندان بودند.
محسن هاشمی با اشاره به اسنادی که از ساواک به جا مانده است گفت: ایشان در مقدمهی یکی از کتابهایی که برای ایشان نوشته شده به شبهه ی شرور اشاره میکنند و میگویند حضرت مولا به فرزندان خویش میگویند نازیبایی را با نادانی خود توجیه کن و مطمئن باش اگر دانش کافی به دست بیاوری همه چیز زیبا خواهد بود. و اشاره میکند که اسناد ساواک چقدر نامناسب بود و بعد از نوشتن تاریخ انقلاب دیدیم فقط این اسناد به دردمان میخورد.
وی ادامه داد: آخرین برگ این کتاب مربوط به سال 57 است گزارشی است که منشا آن زندان اوین است که در آن میگوید هاشمی موضع ضد کمونیستی دارد و با مجاهدین مخالفت میکند و نوشتهای را به نام فلسفه تاریخ نوشته و از طریق آقای مهدوی کنی که مورد عفو قرار گرفته برای آقای پیمان فرستاده شده است.این خواسته خداوند است که این سندهای تاریخی برای ما مانده است.
رییس شورای شهر تهران با اشاره به سالهای جنگ گفت: در اوج فرماندهی جنگ ایشان به آینده می اندیشند و دانشگاه آزاد را در سال 61 در نمازجمعه مطرح میکنند. مساله دانشگاه آزاد را هم مانند بنیاد فرهنگی رفاه تا اواخر عمر دنبال کردند و تا آخر عمر نسبت به آن حساس بودند. در خطبه نماز جمعه در اوج جنگ درباره ی مترو مطرح میکند که الان اگر مترو نبود آیا می شد در تهران زندگی کرد؟
فرزند مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در مورد نحوه زندگی پدر خود گفت: در ایشان هیجانهای مثبت زیادی را میبینیم که اشتیاق به کار فراوان دارد و با معنا و هدف پیش می رود که امروز همه همفکرانشان به آن اشاره کردند. بنده از نوجوانی در کنارشان بودم. در مقام یک پدر به همه پرسشهای اعتقادی ما پاسخ میداند و پاسخهای ایشان قانع کننده بود و ایشان به عنوان یک الگو برای همهی ما مطرح بودند.
وی افزود: یکی از مسائل مهم مهربانی و عطوفت و خانواده دوستی و حفظ اسرار دیگران بود. تدین بدون تعصب در زندگیشان جاری بود.
محسن هاشمی خودداری آیت الله هاشمی رفسنجانی از عصبانی شدن را یکی از ویژگی های ایشان برشمرد و گفت: پشتکار و تلف نکردن وقت، خودداری از عصبانیت و تندی، عقلانیت، خیرخواهی برای دیگران و عشق به مردم و آینده ایران و پرهیز از ریا موجب تاثیر گذاری ایشان شده بود.
وی با برشمردن خوصیات آیت الله هاشمی در عرصه سیاست نیز گفت: در بعد سیاسی در حین هوش هیجانی توانایی کنترل احساسات دارند زمانی که مهدی به زندان میرود برای او دعا میخواند. ایشان قدرت همدلی بالایی داشتند. همیشه به دنبال حل مشکل بود. قدرت گذشت بالایی داشت. در مسائل سیاسی اخیر هم دیدیم که از خیلی از مسائل گذشت کرد تا انقلاب محفوظ بماند.
هم معتمد بود و هم اعتماد میکرد. صداقت اجتماعی داشت و سعه صدر و محل رجوع واقع شدن برای اختلافات بود و ایشان توانست تا حدودی اختلافات ایران و عربستان را حل کند. اختلافات نیروهای خودی در زمان جنگ را هم حل می کرد.