بازدید این صفحه: 5208 تاریخ انتشار: 1394/11/8 ساعت: 07:22:22
کاهل نماز عاقبت بخیر نمی شود/ به نماز خیلی اهمیت دهید / آیت الله مظاهری
جوانها! به نماز خیلی اهمیت دهید. کسی که کاهل نماز باشد، عاقبت بخیر نمیشود.
موضوع: اندیشه نویسنده: حضرت آیت الله مظاهری
حضرت آیت الله مظاهری گفت: جوانها! به نماز خیلی اهمیت دهید. کسی که کاهل نماز باشد، عاقبت بخیر نمیشود. نه اینکه نماز نخواند که او کافر است و کفر عملی دارد بلکه نماز میخواند اما کاهل در نماز است و سهل انگار در نماز است و این خیلی خطرناک است.
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
متن سخنان رئیس حوزه علمیه اصفهان در جلسه درس اخلاق با عنوان معرفت نفس برای بهره برداری مخاطبان در زیر می آید: «بحث ما در این مدت مربوط به معرفهالنفس بود که از اوجب واجبات است که انسان خود را بشناسد. به قول امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» بداند از کجا آمده است و در کجا بوده است و به کجا خواهد رفت.
فصل چهاردهم بحث ما در این دو سه هفته دربارۀ این جمله قرآن بود که این جملهای فوقالعاده مهم است: «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ» راجع به این انسان به اندازهای پروردگار عالم اهمیت داده است که میفرماید آفرین بر خدا که چنین بنده و چنین موجودی را موجود کرده است و این جمله خیلی مهم است و در قران مثل آن را نداریم، البته محتوا در قرآن دربارۀ اهمیت این انسان زیاد است، اما این جمله: «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ»
در قرآن نیست مگر یک جا و فوقالعاده اهمیت دارد، که خدا به این انسان میفرماید: آفرین بر پروردگار تو و بر خالق تو که تو را آفریده است. وقتی خدا أحسن الخالقین شد، پس این انسان أحسن المخلوقین میشود و مخلوقی بالاتر از این انسان نداریم.
بحث هفتۀ گذشته دربارۀ این بود که اگر این انسان راه را پیدا کند، پروردگار عالم برای اینکه این انسان راه را پیدا کند، هدایتها و هادیهای فراونی تعیین کرده است، هم در درون و هم در برون.
در درون سه پیامبر قرار داده است به نام فطرت و عقل و وجدان اخلاقی. در برون نیز صد و بیست و چهار هزار پیغمبر و من جمله خاتم آنها و اشرف آنها و عقل کل آنها، خیرالموجودین آنها یعنی پیغمبر ماست؛ و علاوه بر صد و بیست و چهار هزار پیغمبر، هرکدام اوصیا داشتند. بعضیها یکی و بعضیها ده تا و بعضیها هزار تا. این قانون امر به معروف و نهی از منکر در هر زمان بوده است و در اسلام عزیز در قرآن و در روایات اهل بیت زیاد روی آن سفارش شده است که اگر ما این نظارت ملی را انجام ندهیم، مطرود خدا هستیم. خدا واجب مؤکد کرده است که ما امر به معروف و نهی از منکر کنیم و حتی قرآن میفرماید:
«کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر»
اگر بهترین خلق خدا هستی و اگر خدا دربارهات گفته است آفرین، برای اینست که نظارت ملی در میان شما باید باشد. همۀ اینها برای اینست که این احسن المخلوقین راه را پیدا کند. لذا اول دستوری که به این أحسن المخلوقین داده شده، نماز است. همهی ملتها نماز داشتهاند، اما نماز اسلام مثل خود اسلام خاص خود اسلام است. شما لاأقل در روز ده مرتبه از خدا میخواهید: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ ، صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ»
خدایا! راه را به من بنمایان. یعنی علاوه بر پیامبرهای درون و پیامبرهای برون، واجب کرده است بر همه که بگویند: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ ، اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»
خدایا!راه را به من بنمایان.
و این احسن المخلوقین اگر به راستی بگوید: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»
خدا راه را به او مینمایاند. آنگاه نه افراط: «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ» و نه تفریط: «وَ لاَ الضَّالِّینَ»
بلکه راه مستقیم، و اگر راه را پیدا کرد، این راه مستقیم او را در همین دنیا به مقام بالایی میرساند. یعنی همان أحسن المخلوقینی که خدا میفرماید. البته باید راه را پیدا کرد و گفتم خدا در پیداشدن راه خیلی کمک کرده است. همین نماز خیلی به انسان کمک میکند که راه را پیدا کنیم. راه خدا، راه مستقیم، راه رسیدن به سعادت دنیا و آخرت.
هفتۀ گذشته در این باره مقداری صحبت کردم و ناقص ماند. گفتم در همین دنیا عجیب زندگی طیب دارد، یعنی زندگی منهای غم و غصه و دلهره و اضطراب خاطر و زندگی منهای تنهایی و زندگی منهای گم شدگی. یک زندگی صد در صد طیب دارد: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً»
در همین دنیا حیات طیب دارد. از باب مثال، حیات طیب را معنا کنم، حیات طیب این نماز است. البته ما سبک میشماریم و ما از این مکالمه با خدا غفلت داریم، یا از خودش و یا از معنایش، و الاّ این نماز یک مکالمه با خداست و برای اهل دل معاشقه با خداست. وقتی ما حمد و سوره میخوانیم، خدا با ما حرف میزند. قرآن کلام الله است و معنایش اینست که خدا با تو حرف میزند. اگر انسان راه را پیدا کند،به راستی مییابد که خدا با او حرف میزند. دروقتی که میگوید: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ»
این میگوید، اما زبانش زبان خدا میشود و به جای خدا میشود. وقتی در رکوع میگوید: «سبحان ربی العظیم و بحمده»، این با خدا حرف میزند و خدا جوابش را میدهد،البته اگر در راه افتاده باشد و خدا را پیدا کرده باشد، خدا جوابش را میدهد و مییابد جواب خدا را. نمیتوان این لذت را با خوردنیها و آشامیدنیها و استراحتها مقایسه کرد. بلکه این لذت عبد و خداست و لذت خدا و بندۀ مقربش است. به عبارت دیگر نماز یعنی: «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ»
هم راجع به خدا و هم راجع به بندۀ خدا زنده شده است. مییابد که خدا گفته آفرین بر من. مییابد که این احسن المخلوقین است، و بالاخره این نمازش یک مکالمه و یک معاشقه است. بالاترین لذت برای اهل دل نماز شب است، که امام صادق«سلاماللهعلیه» آنکه اهل دل است و میفهمد مکالمه با خدا یعنی چه، میفرماید: «الرکعتان فی جوف اللّیل أحب الی من الدنیا و ما فیها»
ارزش دو رکعت از نماز شب پیش من از دنیا و آنچه در دنیاست، بالاتر است. یعنی امام صادق میفرمایند اگر دنیا و آنچه در دنیاست به من بدهند و بگویند دو رکعت نماز شب نخوان، نمیدهم. هرکه بدهد باخت کرده و ضرر کرده است.
اگر راه را پیدا کرد و گفتم پیدا کردن این راه مشکل نیست. بعد از اینکه سه پیامبر در درون انسان هست، مشکل نیست بلکه یابیدنیهاست. بعد از اینکه صد و بیست و چهار هزار پیغمبر آمده، مشکل نیست. بله، برای کسی که گم شود، مشکل است. کسی مثلاً میخواهد به تهران رود و اشتباه میکند و ضد تهران را میگیرد. ماشین او هر قدمی بردارد از مبدأ دور شده است. معلوم است که راه را گم کرده است و وقتی راه را گم کرده، یا نماز نمیخواند و یا اگر بخواند یک نماز سرسری میخواند. به قول قرآن، نماز برای او سنگین است: «وَ إِنَّها لَکَبیرَهٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ»
در همین آیه قرآن میفرماید بندهام! راه را پیدا کن: «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ»
برای پیدا کردن راه کمک بگیر. بعد قرآن میفرماید: برای کسانی که راه را پیدا نکردند و خدا را پیدا نکردند، معلوم است که نماز سنگین است و صبر و استقامت هم سنگین میشود. کسی که راه را گم کرده هرچه تند برود، باز از مبدأ دور میشود و سردرگمی عجیبی برایش پیدا میشود. قرآن تشبیه معقول به محسوس میکند و میفرماید: «أَوْ کَظُلُماتٍ فی بَحْرٍ لُجِّیٍّ»
مثلاً دریا ذاتا وحشتناک است، مخصوصا اینکه جزر و مد و تلاطم هم داشته باشد. شب و تاریکی و تلاطم سخت است. قرآن میفرماید: آنها که راه را پیدا نکردهاند، اینگونه هستند. خیلی وحشتناک است و ظلمت روی ظلمت و تاریکی روی تاریکی و وحشت روی وحشت است و نمیداند چه کند. در عالم برزخ کسانی که بد هستند و عذاب جهنم و امثال اینها دارند به کنار و آنچه برایش مشکل است، اینست که خودش و دیگران را گم میکند و سرگردان است. این خیلی مصیبت است که کسی مصیبت باشد و مثلاً اگر عالم برزخ یک میلیون سال است، این هم یک میلیون سال سرگردان باشد.
مثلاً بعضیها در منا راه را گم میکنند و یا در مکه یا مدینه راه را گم میکند و از هرکجا سر درآورد، میبیند راه نیست. این خیلی سخت است و قرآن میفرماید: کسانی که راه را پیدا نکردهاند، هیچ هستند و سرگردانند، چه در دنیا و چه در آخرت. و الاّ اگر راه را پیدا کند با خدا میشود و خدا با او میشود. میرسد به آنجا که امام حسین در دعای عرفه میفرمایند: «عَمِیَتْ عَیْنٌ لَا تَرَاکَ»، مگر میشود کسی خدا را نبیند. البته نه با این چشم که این چشم حیوانی است. آنچه خدا به خودش گفته بارک الله و هم امیرالمؤمنین و هم امام حسین میفرمایند: کور باد کسی که خدا را نبیند.
«ما رَأَیْتُ شَیْئاً الّا وَ رَأَیْتُ اللَّهَ قَبْلَهُ وَ بَعْدَهُ وَ مَعَهُ»
خدا رحمت کند باباطاهر را که نمیدانم چقدر اینها را درک کرده بود اما خوب شعر گفته است:
به دریا بنگرم دریا تو بینمُ به صحرا بنگریم صحرا
به هرجا بنگریم از کوه و در و دشت نشان از زیبایی تو بینم
آنگاه چیزی را نمیبیند جز خدا. قرآن میفرمایند: مابقی اینطورند که: «کَسَرابٍ بِقیعَهٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ»
یعنی آبنما هستند. شاید تجربه کرده باشید صبح که به دامنۀ کوه نگاه کنید، خواهید دید که یک دریا آب است. هرچه جلو روید، میبینید کم شد. به دامنۀ کوه که رسیدید، میبینید هیچ نیست و همه توهم و وسوسه بوده است. کسی که خدا را ندارد اینگونه است: «کَسَرابٍ بِقیعَهٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ»
خیال میکند آب است و خیال میکند دریاست. بلکه زندگی منهای خدا تاریک و وحشتناک است. زندگی منهای خدا غم و غصه و دلهره و اضطراب خاطر است تا بمیرد. زندگی که خدا محل به این ندهد البته هُلش نمیدهد و معنای: «یُضِلُّ مَنْ یَشاء» که در قرآن آمده این نیست که العیاذ بالله خدا کسی را هل میدهد، البته اگر خدا نخواست دست او را بگیرد، او را رها میکند. همین بیاعتنایی میشود گم شدۀ خدا و میشود یک دنیا غم و غصه. لذا اگر به راستی خدا را پیدا کند، همه لذت است. از امام صادق نقل کردم که لذتش اینقدر است که تمام دنیا و مالها و پولهای دنیا چقدر ارزش دارد، کلام امام صادق را که نمیتوانی بگویی اغراق است، بلکه یک واقعیت است و ما باید این واقعیت را درک کنیم. باید برسیم به همین جا که دو رکعت نماز شب، از دنیا و آنچه در دنیاست، ارزشش بیشتر است. برای اینکه نماز مکالمه با خداست. یک جملۀ: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»
و اینکه خدا جواب دهد بله، چقدر ارزش دارد. همۀ دنیا هرچه عمر کند، لذتش همین است و خوشا به حال اینها که جداً در همین دنیا لذتها دارند. نماز شب آنها بالاترین لذت برای آنهاست. اگر به راستی یک دفعه موفق نشود نماز شب بخواند، چه گریهها و زاریها و چه صدقهها دارد و حس میکند خذلان برایش جلو آمده است. هیچ فراموش نمیکنم مرحوم حاج میرزا علی آقای شیرازی یکی از علمای بزرگ اصفهان بود، البته قدرش را نمیدانستند. برای اینکه بتواند یکی را بسازد منبر میرفت و خیلی بالا بود و بزرگان خیلی به او احترام میگذاشتند؛ مخصوصاً استاد بزرگوار ما آقای بروجردی. این به قم آمده بود و همان وقت من در مدرسه حجتیه بودم و آقای مطهری در طبقۀ اول بودند و من در طبقه بالا بودم. این با حاج میرزا علی آقا آشنا بود و وقتی به قم میآمد، در حجرۀ ایشان میآمد. بالاخره فهمیده بودند که ایشان به قم آمدهاند، عدهای از بزرگان آمده بودند و جلسه گرم شده بود و کم کم نماز شب ایشان دیر شده بود. جلسه تمام شده بود و ناگهان ایشان خوابیده بود و بیدار شده بود و فهمیده بود که حرم اذان میگوید. معلوم است که قضای نماز شب را خوانده و نماز صبح را خوانده و نافله و قرآن را خوانده است، اما تلاطم درونی نگذاشته ایشان آرام باشد. نقل کردند کسانی که به دیدن ایشان میآمدند، میدیدند که مثل زن بچه مرده اشک میریزد. میپرسیدند چه خبر است؟! آقای مطهری میگفتند دیشب نماز شب ایشان از بین رفته است. کسی به شوخی گفته ما اصلاً نمیخوانیم و شما هم یک شب نخوان. ایشان همین جمله را گرفته و مرتب نصیحت کرده که مگر میشود نماز شب نخواند؟!
حضرت آیت الله آقای مرعشی به من میگفتند در راه کربلا و آقا سید محمد خدمت امام زمان رسیدم. آقا امام زمان تلطف کردند و به من آب دادند و به من لطف کردند و مرا نصیحت کردند. نصیحت این بود که فرمودند: ننگ است بر شیعیان ما که نماز شب نخوانند. جداً پیش امام صادق اگر یک شیعه نماز شب نخواند، ننگ است و خیلی ضرر کرده است. ما خیال میکنیم ضرر اینست که کسی ورشکسته شود و یا ضرر اینست که کسی نتواند خودش را اداره کند. ضرر اینست که این انسان بی خدا شود، ولو یک لحظه باشد. یا العیاذبالله راه را گم کند و به جای اینکه با خدا باشد، با شیطان باشد و با دشمن خدا رفاقت کند. معلوم است که خیلی سنگین است که انسان با دشمن خدا یعنی شیطان رفاقت کند و تابع شیطان باشد. آنها که راه را پیدا کردهاند، همّ و غم و غصۀ آنها اینگونه چیزهاست؛ یعنی یک لحظه غفلت، یک لحظه بی خدایی است. و معنای: «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ» مراتبی دارد و مرتبۀ اولش که این خیرالمخلوقین است، از نظر زندگی بالاترین لذتها را دارد و اهل دل و اهل معرفت در این باره خیلی صحبت کردهاند و خلاصۀ صحبتهای آنها همین است که الان به شما گفتم. شما خیرالمخلوقین هستید، اما شرط دارد و شرطش اینست که خدا را پیدا کرده باشید. شرطش اینست که خدا را گم نکرده باشید. العیاذبالله عوضی نگرفته باشید و به جای خدا شیطان را بگیرید و به جای نماز، کنسرت موسیقی برایتان بالاترین لذت باشد. بدبختی اینجاست که فیلمهای شهوت انگیز برایش لذتبخش باشد. به عبارت دیگر خدا را بدهد و کنسرت موسیقی بگیرد و لذت ببرد. و کسی که خیرالمخلوقین است، گناه برای او از هر زجر و زندانی بالاتر است. میرسد به اینجا که پیغمبر اکرم وقتی میخواستند به جبهه روند، چند نفر امین که امانت داری آنها بالاتر بود در مدینه برای سرپرستی خانوادهها میگذاشتند. لذا اینها صبح در خانههای جبههرفتهها میآمدند و میگفتند احتیاجات شما چیست. یکی از آنها که خیلی بالا بوده اما خدا نکند یک لحظه خذلان یک دنیا گرفتاری است؛ این آمد در خانه خانوادهای و پرسید چه میخواهید؟ نمیدانم چه شد و آیا تقصیر زن بود یا تقصیر شیطان و یا تقصیر بیاهمیتی خودش بود و این دستش را به سینۀ زن گذاشت. ناگهان وحشت عجیبی در این خانم پیدا شد با این جمله «النار، النار»، چه میکنی؟ این آتش است. این به خود آمد و نتوانست کار کند و دیوانه وار در کوچهها میگفت: «النار، النار» و رفت در بیابان تا اینکه پیامبر اکرم بیاید و دربارۀ او حکم کند. اما این ذکر خانم را فراموش نمیکرد.
پیغمبر اکرم آمدند. معلوم است که توبۀ او قبول است و توبۀاو را پذیرفتند. پیغمبر اکرم به دنبال او فرستادند و او آمد و نشست پای منبر پیغمبر. ناگهان متوجه شد که در محضر پیغمبر اکرم است و سرش را پائین انداخت و نمیتوانست به پیغمبر نگاه کند و خجالت میکشد. قرآن میفرماید: ای انسان! هرکاری میخواهی انجام بده، اما بدان در محضر خدا و در محضر پیغمبر و در محضر ائمۀ طاهرین هستی: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ»
هرکاری خواستی بکن، اما بدان در محضر خدا هستی، چه در خلوت و چه در جلوت و در محضر پیغمبر هستی و در محضر امام زمان هستی. حضرت امام بارها به ما نصیحت میکردند که همه جا محضر خداست و ادب حضور باید مراعات شود.
این شخص پای منبر نشسته بود و خجالت میکشید که سرش را بلند کند. اتفاقاً پیغمبر اکرم سورۀ تکاثر را خواندند. این سوره خیلی داغ است راجع به افرادی که غفلت دارند و راجع به افرادی که جهنمی هستند و خدا را فراموش کردهاند. این هم گوش میداد و ناگهان در وسط منبر پیغمبر آهی کشید و افتاد. مردم خیال کردند که غش کرده و رفتند و دیدند مرده است. اینها نیروی کنترل کنندۀ عجیبی است و اینها به مقامهای بالایی میرسند. اگر راه را پیدا کند، در سر حد عصمت است. جوانها! خیال نکنید معصوم، یعنی کسی که گناه نکند. حضرت معصومه«سلاماللهعلیها» معصوم بود و گناه نمیکرد. حضرت زینب«سلاماللهعلیها» و حضرت ابوالفضل و مراجع تقلید که مراجع تقلید اگر گناه کنند، خود به خود از مرجعیت میافتند. امام جماعت اگر گناه کند یا غیبت کند،خود به خود از امامت جماعت میافتد. شیعه که در مقابل سنی است و شیعه که میگوید چهارده معصوم، معنای آن این نیست که گناه نمیکنند، بلکه معنایش اینست که چهارده معصوم خطا ندارند. توهم و تخیل و جهل ندارند. این معنای عصمت است و ما باید راجع به چهارده معصوم قائل باشیم. والاّ معلوم است این افراد گناه نمیکنند. قرآن میفرماید هرکه گناه کند دیوانه است. کسی در محضر مقدس خدا به جای اینکه رابطه با خدا داشته باشد، گناه کند، دیوانگی است: « أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ»
قرآن میفرماید: دیوانهای است که غافل است. علی کل حالٍ این مراتب احسن المخلوقین است و مرتبۀ اول آن در دنیاست و این خلق شده برای اینکه أحسنالمخلوقین باشد و بهترین زندگیها را در این دنیا داشته باشد و بهترین زندگیها یکی اینکه بیابد خدا را نظیر آدم تشنه که آب بخورد و سیراب شود و بیابد سیراب شدن را. بعد رابطه با خدا و رابطه با آنچه خدا گفته است و بالاخره رابطه با نماز که بهترین چیزهاست.
جوانها! به نماز خیلی اهمیت دهید. کسی که کاهل نماز باشد، عاقبت بخیر نمیشود. نه اینکه نماز نخواند که او کافر است و کفر عملی دارد بلکه نماز میخواند اما کاهل در نماز است و سهل انگار در نماز است و این خیلی خطرناک است و قرآن میفرماید: «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ ، الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»
وای به کسی که نماز را سبک بشمارد. بنابراین از همه تقاضا دارم به نماز اهمیت دهید تا خدا به شما کمک کند و این حرفهای من که اهل معرفت روی آن خیلی پافشاری دارند و البته عمل هم دارند، شما هم بیابید و شما هم اهل دل شوید و انشاء الله رابطه با خدایتان محکم شود و بشوید مصداق «أحسن المخلوقین».
کد خبر: 13941184525
1394/11/8
|