پاسخ حضرت آیت الله مظاهری به یک شبهه: تشیّع خدشه بردار نیست/ جوانان استدلالی وارد مباحث اعتقادی و بویژه مهدویت شوند
موضوع: اخبار
حضرت آیت الله مظاهری با اشاره به حزب ضاله وهابیت گفت: از همان وقتی که به پا شده و انگلیسها آن را به پا کردند، ایراد شبهات بوده و از جهل جوانها استفاده کردهاند. اگر جوانهای ما با شجرۀ طیبۀ قرآن یعنی با تشیع آشنا بودند، پی میبردند که این شبهات واهی است و برای فریب جُهّال است.
به گزارش شفقنا، این مرجع تقلید در درس خارج فقه خود با اشاره به سالروز میلاد امام عصر ارواحنا له الفداء اظهار داشت: دربارۀ امام زمان بحثهای مختلفی شده است و همه مخصوصاً جوانها باید وارد این بحثها باشند. واجب و لازم است و بحث اعتقادی است و تقلیدبردار نیست و همه باید استدلالی با این بحثها آشنا باشند.
او افزود: یکی از بحثها مربوط به امام زمان، ایراد شبهات است که حزب ضالۀ مضلّۀ بهائیت همیشه این روش را داشته است. از همان وقتی که به پا شده و انگلیسها آن را به پا کردند، ایراد شبهات بوده و از جهل جوانها استفاده کردهاند. اگر جوانهای ما با شجرۀ طیبۀ قرآن یعنی با تشیع آشنا بودند، پی میبردند که این شبهات واهی است و برای فریب جُهّال است. مخصوصاً اینکه توأم با شهوت و پول است؛ لذا فریب این شبهات را نمیخوردند. در روز قیامت به همۀ ما میگویند در باب آقا امام زمان چرا اعتقاد کامل نداشتی! چرا از شبهات، اعتقاد تو خدشهدار شد و یا العیاذبالله اعتقاد تو رفت! میگوید نمیدانستم و در روایات داریم خطاب دوم میشود که چرا نمیدانستی! و در روز قیامت با همین یک جمله از طرف خدا، گیر میافتد و جهنمی میشود. لذا من از همه و مخصوصاً جوانها تقاضا دارم راجع به اعتقادات کار کنید. تشیع چیزی نیست که خدشهبردار باشد. قرآن میفرماید:
«مَثَلاً کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ ، تُؤْتی أُکُلَها کُلَّ حینٍ بِإِذْنِ رَبِّها»
آیت الله مظاهری عنوان کرد: مثل تشیّع، مثل درخت کهن ریشهدار و شاخهدار است و شاخههایش میوهدار است و مائیم که باید از این میوهها استفاده کنیم. لذا بر همۀ ما واجب است راجع به تشیع جدّی کار کنیم. هم راجع به اعتقادات و هم راجع به اخلاق و هم راجع به احکام. اگر شبانه روز یک ساعت عمرتان را صرف این سه چیز کنید، آشنا به احکام تشیّع و آشنا به اخلاق تشیّع و آشنا به اعتقادات و این درخت ریشهدار تشیّع میشوید و میفهمید که ایرادها یک استبعاد است و استدلال نیست. از جهل ما با استبعاد که اسمش را شبهه میگذارند، دشمن سوء استفاده میکند و ما نباید به دست آنها بهانه دهیم. بهانه به دست آنها ندهیم، معنایش اینست که ما باید جاهل نباشیم و از اوجب واجبات اینست. از هر مرجع تقلیدی سؤال کنید از اوجب واجبات چیست، میگوید اعتقادات، اخلاق و احکام. دین یعنی سه چیز، اعتقادات و احکام و اخلاق. لذا حساب فردی و گفتۀ فردی نیست، پس گفتۀ قرآن و اهلبیت و گفتۀ خدای تبارک و تعالی است.
پاسخ به یک شبهه
او افزود: یکی از شبهاتی که شده است، راجع به تولّد آقاست. اینطور که تاریخنویسان راجع به تولد آقا میگویند، حمل مخفی بوده است. حتّی بر مثل حکیمه خاتون، دختر امام جواد«سلاماللهعلیه» که جلالت بالایی داشته است و امام عسکری«سلاماللهعلیه» به او خبر دادند نور خدا امشب به دنیا میآید. حکیمه خاتون میگوید برای نماز شب بیدار شدم و نماز شب میخواندم و نرجس خاتون هم بیدار شدند و پیش من آمدند و با هم نماز شب خواندیم و نماز صبح را نیز با هم خواندیم و بعد تعقیبات نماز صبح خوانده شد. ناگهان لرزشی در نرجس خاتون پیدا شد و من نرجس خاتون را در بغل گرفتم و شروع کردم به خواندن سورۀ انا انزلناه[۲] و گفتم:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ ، إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَهِ الْقَدْرِ»[۳]
و بچه در شکم مادر گفت:
«وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَهُ الْقَدْرِ»[۴]
گفتم:
«لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»[۵]
و آقازاده گفت:
«تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ فیها…» [۶]
یعنی انا انزلناه را با هم خواندیم و ناگهان عالم روشن شد و آقا طاهر و مطهّر به سجده رفتند و انگشت سبابه رابالا گرفته و اوّل شهادات گفت. شهادت به نبوت و شهادت به ولایت و ولایت را یکی یکی اسم برد تا رسید به خودش و فرمود: «وَ امْلَإِ الْأَرْضَ بِی عَدْلًا وَ قِسْطاً»[۷]
به واسطۀ من عالم گلستان میشود و ظلم و جنایت از عالم برداشته میشود و بالاخره منم که حکومت اسلامی جهانی را برای مردم میآورم. آقا امام حسن عسکری«سلاماللهعلیه» فرمودند عزیزم را بیاور. میگوید این پارۀ ماه را سر دست گرفتم و خدمت آقا بردم و سلام کرد و جواب شنید و بعد از اینکه جواب شنید این آیه را خواند که: «وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ ، وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ[۸]»[۹]
گفت بابا! خدا خواسته است؛ این جمله که در قرآن است هم در قرآن خیلی مهم است و هم در کلام آقا امام زمان. اینکه خدا خواسته است و هرچه خدا بخواهد میشود. خدا خواسته است به دست این شیعه، یعنی مستضعفِ در تاریخ و به رهبری من، پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته شود. این اسلام عزیز و تشیع جهانی شود. فرعون زمان مثل آمریکا و هامان زمان مثل استکبار جهانی و در رأس او این حزب صهیونیسم. اینها از تشیع میترسند و همه پشت به پشت یکدیگر کردهاند و مسلمانهای خرفت مثل داعشیها و صعودیها را روی کار کردهاند و میخواهند تشیع را براندازی کنند؛ زیرا امریکا از تشیع میترسد. امریکا از این جمهوری اسلامی واهمه دارد. بارها خودشان گفتهاند واهمه داریم. خود حزب صهیونیسم میگوید اگر ساکت بمانید، شیعه است که براندازی میکند و ما را نابود میکند. قرآن میفرماید از آنچه میترسند به سرشان میآید، به دست این شیعه و به رهبری امام زمان؛ «وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ»؛ از آنچه میترسند به سرشان میآید.
این قضیۀ تولد آقا امام زمان بود. حال شبهه میکنند که چطور میشود حمل یک بچه مخفی باشد و چطور میشود بچهای به دنیا بیاید به سجده رود و ذکر بگوید و قرآن بخواند و شهادت دهد و چطور میشود سلام به پدر کند و آیۀ: «وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ ، وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ» را بخواند. بنابراین هرچه شیعه میگوید دروغ است. به این شبهه میگویند. حال کسی که این شبهه را میکند، مسلمان هست یا نه! اگر مسلمان نیست، باید او را مسلمان کرد. باید از راه اعتقادات جلو بیاییم. اگر مسلمان است، آیا قرآن را قبول دارد یا نه. قرآن نظیر این را فراوان دارد. من جمله اینکه حمل حضرت عیسی مخفی بود. عجیبتر از حمل آقا امام زمان هم بود برای اینکه پدر نبود و فقط مادر بود. حضرت مریم رفت برای تطهیر و وضو و نماز و جبرئیل آمد و گفت باید الان آبستن شوی و بچه متولد شود و بچه را ببری در میان مردم. قرآن میفرماید حضرت مریم تعجب کرد که چه کند! عمده ترس حضرت مریم این بود که مردم میگویند این بچه را از کجا آوردهای! یعنی عمده ترس از رسوایی و حرف مردمِ نفهم بود. لذا بچه به دنیا آمد و با مادرش حرف زد. از مادرش شیر خورد و طاهر و مطهر بود. حضرت جبرئیل گفت این را در میان مردم ببر. قرآن میفرماید حضرت مریم گفت چطور این بچه را در میان مردم ببرم و آنها میگویند این بچه را از کجا آوردهای؟! فرمودند به بچه بگو حرف بزند. حضرت مریم بچه را در میان مردم آورد و همین شبهه که دشمن راجع به تشیع میکند، مردم راجع به حضرت مریم کردند. گفتند این بچه کجا بوده است! حضرت مریم فرمودند از خودش بپرسید. قرآن میفرماید مردم تعجب کردند و گفتند: «کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا»
ما چطور از بچّه سوال کنیم. تا اینکه شبهه کردند، حضرت عیسی جواب داد. قرآن میفرماید: «قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیًّا ، وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانی بِالصَّلاهِ وَ الزَّکاهِ ما دُمْتُ حَیًّا ، وَ السَّلامُ عَلَیَ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا»
گفت من بندۀ خدایم و من پیغمبر خدایم! به من وصیت شده که نماز و روزه را زنده کنم و بالاخره وجود من وجود مبارکی برای عالم است. سلام بر من در روزی که متولد شدم و در آن روزی که مبعوث میشوم و در آن روزی که از دنیا میروم. حال شبههکننده هرچه دربارۀ حضرت عیسی و قرآن میگوید، همان را ما دربارۀ مهدی«روحیفداه» میگوییم.
این جملۀ: «وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا» که در قرآن آمده، برای دفع شبهات است.
کسی بگوید چطور میشود کسی هزار سال عمر کند. خدا میخواهد و وقتی خدا میخواهد یک میلیون سال هم میتواند عمر کند. قرآن میفرماید عزیز و عزیر،دو پیغمبر بودند. یکی از آنها صد سال و یکی دویست سال عمر کرد. عزیر پیغمبر به خرابهای رسید و مردهها را دید که دفن نشدهاند. شبههای به ذهنش آمد و گفت پروردگار عالم چطور اینها را زنده میکند. البته حضرت عزیر نباید این شبهه به ذهنش بیاید، لذا خدا باید یک گوشمالی حسابی به او بدهد. لذا بر سر آبی نشست و خوشه انگوری در آب گذاشت و غذایش را باز کرد که بخورد، ولی مرد و بالاخره صد سال مُرده بود. قرآن میفرماید بعد از صد سال او را زنده کردیم و به او گفتیم: «کَمْ لَبِثْت» چند وقت است که خوابیدهای؟ گفت: «لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْم» نصف روز یا دو سه ساعت خوابیدهام. قرآن میفرماید: «بَلْ لَبِثْتَ مِائَهَ عام»
تو صد سال است که مردهای! نگاه کن به این خوشۀ انگورت که هنوز سالم است و غذایت هنوز سالم است اما الاغ تو پوسیده شده و استخوانهایش در مقابل تو ریخته شده و ببین چطور او را زنده میکنم. ناگهان استخوانها جنبید و بالاخره یک الاغ شد. قرآن میفرماید به حضرت عزیر گفتیم اینطور مرده را زنده میکنیم.
من به جوانها میگویم یک خوشۀ انگور در آب دو سه روزی میتواند عمر کند، اما در اینجا صد سال عمر کرده است. قاعدۀ تناسب میگوید اگر سه روز بشود صد سال، آنگاه صد سال میشود چندین میلیون سال. بنابراین قرآن میفرماید اگر عمر مهدی«روحیفداه» چندین میلیون سال هم طول بکشد طوری نیست. انشاءالله در زمان ما مهدی«روحیفداه» میآید و به دست ما و به رهبری مهدی«روحیفداه» پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته میشود و حکومت اسلامی میآورد و انشاءالله همۀ ما در این حکومت اسلامی هستیم و به غیر خوبی و عدالت و غنا و ثروت و اتحاد، چیزی نمیبینیم.