بازدید این صفحه: 4909 تاریخ انتشار: 1392/4/27 ساعت: 09:43:21
بانوی ایثار و استقامت نوشتاری از حضرت آیت الله صافی
آيا همسري غير از خديجه اين استعداد را دارا بود كه دعوت تاريخي شوهرش را وقتي از غار حرا آمد، با ايمان قوي و آغوش باز و مهر و عطوفت استقبال كند.
موضوع: مناسبت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی درنوشتاری با عنوان«بانوی ایثار و استقامت» به مناسبت دهم ماه رمضان وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها آورده است:
از جانب پدر و مادر و اجداد پدري و مادري از اصيلترين خانوادههاي جزيرة العرب و صاحب شرافت و سيادت بودند.
خدا خواست كه اين بانوي بيهمتاي حرم نبوّت و مادرِ يازده اخترِ برج امامت و ولايت، در عقل، ادب، حكمت، بصيرت و معرفت، نابغه و ممتاز باشد.
او نمونه برجسته كمال و نبوغ و فهم و بينش بود كه همانند آن را در ميان مردان و زنان، كمتر ميتوان يافت و عفّت، نجابت، طهارت، سخاوت، حسن معاشرت و صميميّت و مهر و وفا از جمله صفات برجسته او بود.
در جاهليّت، خديجه را طاهره و سيّده نساء قريش ميخواندند و در اسلام، يكي از چهار بانويي كه بر همه بانوان بهشت فضيلت و برتري دارند، شناخته شد و جز دختر ارجمند و عزيزش، هيچ بانويي اين مقام و فضيلت را نيافت. او براي رسول خدا صلّي الله عليه وآله نعمتي بزرگ و رحمتي از رحمات واسعه خداوند متعال بود.
براي مرد، به ويژه مردي كه بيرون خانه و در اجتماع فعاليّتهاي بزرگ مشغول بوده و مقاصد عظيم داشته باشد و عهدهدار پيكار و جهاد بوده و مورد يورش مخالفان و هجوم دشمنان باشد، بهترين آرامشدهنده قلب و روح و نگهبان پايداري و استقامت و رفعكننده خستگي و ناراحتي، همسر هوشيار و خردمند و مهربان و دلسوز است.
اگر مردي در خارج از خانه با دشمنان گرم پيكار گشته و به حملههاي وحشيانه، استهزاء، سرزنش و اذيّت و آزار مردم گرفتار گردد و در منزل نيز با همسري نادان و بدخو و ترسو، ضعيف و شماتتگر، روبرو شود كه او را از كار و هدف وي و پيمودن راهي كه مدّ نظر اوست باز دارد و او را سرزنش كند و به ترك دعوا و تسليمشدن به دشمنان وادار نمايد، از اينكه هر روز شوهرش مورد شتم و استهزاي جاهلان قرار ميگيرد، خسته و ناخوشايند باشد و در پي حلّ مشكلات همسر خويش برنيايد، بي شك مشكلات و دشواري هاي آن مرد، دو چندان خواهد شد.
بدون ترديد چنين مردي همواره بر مشكلات و دشواريهايش افزوده خواهد شد؛ چرا كه نه تنها همسر وي او را در حلّ مشكلات ياري ننموده است، بلكه با اعمال و رفتار غير منطقي خود از قبيل: سرزنش و اعتراض، آن مشكلات را صد چندان كرده است.
پيامبر اسلام صلّي الله عليه وآله آورنده بزرگترين رسالت آسماني، از طرف خدا مأمور بود كه با خرافات و مظاهر شرك و بتپرستي و ستمگري و محروميّت تودههاي ضعيف و فقر و جهل و ناداني، فساد و فحشا و آنچه رذايل بود، مبارزه و با گردنكشان، مشركان و بتپرستانِ متعصّب، رؤساي قبايل و سران استثمار، با عادات و اديان باطل و تعصّبات كوركورانه جهاد كند.
مشركان، همه توان و قدرت خويش از جمله شجاعان پيلتن و مردافكن، شعراي دشنامده و ناسزاگو، ارازل و اوباش، زن و مرد، خويش و بيگانه، را براي مبارزه با اهداف آن حضرت بسيج كردند و تا آنجا كه ميتوانستند او و چند تن از يارانش را اذيّت كردند مي زدند؛ رنج داده، ناسزا ميگفتند؛ سر راهش را با خار و خاشاك ميبستند؛ در حال نماز و پرستش به او توهين كرده و روابط خود را با او و يارانش قطع نمودند.
با وجود اين همه دشمن و موانع و مشكلات، اگر در ميان همه اين دشمنان، پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم هر روز وقتي به خانه ميآمد، با چهره گرفته و معترض همسرش، آن هم همسري كه سيّده زنان قريش و داراي آن شخصيّت و صاحب آن همه ثروت و مكنت بود، روبرو ميشد كه از راه دلسوزي و ترحّم و يا اعتراض، از او ميخواست تا از دعوت خويش دست بردارد و خود را مورد اين همه اهانت و استهزاء قرار ندهد، در چه وضع عجيب و دشواري قرار ميگرفت؟!
اما لطف خدا دريچههاي قلب خديجه را چنان به سوي درك حقّانيّت دعوت اسلام باز كرد و آن چنان دلش را نوراني و سرشار از معرفت و حكمت گردانيده بود كه هرگز پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم با چنان منظره اسفناك، در داخل خانه روبرو نشد.
دكتوره «بنت الشّاطي» ميگويد: «آيا همسري غير از خديجه اين استعداد را دارا بود كه دعوت تاريخي شوهرش را وقتي از غار حرا آمد، با ايمان قوي و آغوش باز و مهر و عطوفت استقبال كند، بي آن كه در راستي او و اينكه خداوند او را تنها نخواهد گذاشت، شكّي در دل راه بدهد؟
آيا جز خديجه، هيچ بانوي ثروتمندي كه در ناز و نعمت و آسايش و احترام زيسته، ميتوانست با كمال رضايت و خرسندي از زندگي اشرافي، اموال بسيار و عزّت و توانگري چشم بپوشد تا در دشوارترين لحظات زندگي كنار همسرش بايستد و او را در بلايا و مشكلات موجود در راه تحقّق هدفي كه به حقّانيّت آن ايمان داشت، ياري كند؛ حاشا و كلاّ! فقط خديجه چنين بود و زنان ديگر چون او نيستند، مگر در طبقه و رتبه او باشند.»
«ابن اسحاق» ميگويد: سخني از قوم در ردّ و تكذيب، كه موجب اندوه و آزردگي فكر و خاطرش شود، نميشنيد مگر آن كه خدا آن اندوه را به واسطه خديجه برطرف ميساخت. خديجه سنگيني سخنان سخت را بر او سبك ميكرد و او را تصديق مينمود و رفتار و جسارتهاي مردم را بي ارزش و بي اهميّت ميشمرد.
آري! خديجه نخستين زني بود كه دين اسلام را پذيرفت و با پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم نماز خواند و جز علي بن ابي طالب، كسي از بندگان خدا سابقه اسلام او را ندارد.
خديجه با دورانديشي و افكار حكيمانه، خردمندي و حدس صائبي كه داشت، دعوت پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم را پذيرفت و سوابقِ نيكو و درخشان رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم و اخلاق و صداقت و راستگويي و امانتداري، ياري ضعفا و دستگيري از فقرا، تواضع، قناعت و ايثار و بخشش و مهماننوازي و ساير صفات پسنديده آن حضرت، همه در نظر خديجه ـ آن زن آزموده حكيمه ـ مجسّم بود و ميدانست آن سوابق عالي و ملكوتي، در چنان محيط تاريك و پر از فساد و تباهي از علايم نبوّت است.
بنابراين خديجه در پذيرفتن اسلام، هيچگونه صبر و ترديدي نكرد و از همان قدم اوّل، يار و مددكار پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم شد و ثروت و اموال خود را براي ياري دين خدا، در اختيار پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم قرار داد.
خديجه نيز چون پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم از آزار مشركان و بت پرستان بي نصيب نماند؛ زنها از او كناره گرفته و رفت و آمد با او را قطع كردند؛ به او زخم زبان ميزدند و سخنان درشت ميگفتند، حتّي در هنگام زايمان به كمك او نميآمدند و او را تنها ميگذاشتند.
امّا خديجه، آيندهاي را ميديد كه ديگران نميديدند او ميدانست دين محمّد حقّ است و طولي نخواهد كشيد كه پرستش خداي يگانه، جاي پرستش بتها را خواهد گرفت و خدا پيامبرش را ياري مي كند و روز به روز بر شهرتش افزوده ميشود.
آري! خديجه در اسلام مقامي مييافت كه از ميان بانوان، جز دخترش كه سيّده نساء عالمين است كسي به آن مقام و افتخار دست نيافت.
پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم هم هیچگاه خديجه را بعد از وفاتش فراموش نكرده و از اخلاق و صفات او ياد ميفرمود؛ به كساني كه با او آشنا و دوست بودند، احسان و لطف ميكرد. «عايشه» مي گويد: «بر احدي از زنهاي پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم آن قدر غيرت نورزيدم كه بر خديجه غيرت ورزيدم. براي اينكه پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم بسيار از او ياد ميفرمود و اگر گوسفندي ذبح ميشد، از آن براي دوستان خديجه ميفرستاد» .
و نيز از «عايشه» روايت شده است كه: «رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم از خانه بيرون نميرفت، مگر آن كه خديجه را ياد مي كرد و بر او به خوبي و نيكي مدح و ثنا ميفرمود.
روزي از روزها غيرت مرا گرفت، گفتم: او پير زني بيش نبود و خدا بهتر از او را به شما عوض داده است.
پيامبر صلّي الله عليه وآله و سلّم غضبناك شد، به طوري كه موي جلوي سرش از خشم تكان ميخورد؛ سپس فرمود: «نه، به خدا، بهتر از او را خدا به من عوض نداده، ايمان آورد به من، وقتي مردم، كافر گرديدند و تصديق كرد مرا، هنگامي كه مردم مرا تكذيب مي كردند و در اموال خود با من مواسات كرد، وقتي مردم مرا محروم ساختند و خدا از او فرزنداني روزي من كرد و از زنان ديگر محروم فرمود».
«انس بن مالك» روايت كرده كه رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم فرمود: «بهترين زنان عالم مريم بنتِ عمران و آسيه بنت مزاحم و خديجه بنت خُوَيْلِد و فاطمه بنت محمّد صلّي الله عليه وآله وسلّم هستند».
در «صحيحين» از عايشه روايت شده كه: «پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم خديجه را به خانهاي در بهشت بشارت داد كه در آن سر و صداي بلند و رنج و زحمت نيست».
در «صحيح مسلم» روايت شده كه پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم فرمود: «جبرييل نزد من آمد و گفت: «يا رسول الله! اينك خديجه ميآيد و با او ظرفي از طعام و آشاميدني است وقتي آمد، بر او از طرف پروردگارش و از طرف من سلام برسان و او را به خانهاي در بهشت بشارت بده».
کد خبر: 139242730400
1392/4/27
آخرین مطالب 1392/4/25:
نظر آیتالله العظمی صافی در خصوص روزه دختران 9 ساله
1392/4/24:
حليف علم و ادب (نوشتاري از حضرت آيت الله صافي درباره فضايل حضرت ابوطالب عليه السلام)
1392/4/9:
پاسخ حضرت آيت الله صافي به نامهاي از آمريكا
|