به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مرجع ما به نقل از سایت معظم له، مجموعه «30روزه! 30نکته!» نکاتي کوتاه و متنوع از بيانات و رهنمودهای حضرت آيت الله العظمي صانعي(مدظله العالی) مي باشد که به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان به صورت روزانه بر روي سايت معظم له قرار خواهد گرفت.
موضوع: مناسبت
8- عدم وجوب اِعلام حقوقالله در موضوعات
بحث حقالله به ما هیچ ارتباطى ندارد که بگویيم فلان دختر و پسر، خواهر و برادر رضاعياند. يك زنى ميداند يك پسر و دخترى با هم شير خوردهاند و رضاع هم حاصل شده است، حالا اينها ازدواج کرده اند، لازم نيست بروند بگويند اينها با هم شير خوردهاند. چه اجبارى دارد؟! اين حقالله است و چون آنها جاهل اند، خدا ميگذرد تو نميگذرى؟! آنها كه نميدانند معذورند، ديگر تو نميخواهد بروى آنها را به زحمت بيندازى. مثل مسأله گفتن بعضى از مسألهگوها كه گاهى يك مسألههايى ميگويند كه همه مردم را به جان هم مياندازند. مثلاً کسي تبليغ ميرود مسأله بگويد، و اظهار علميّت بكند. ميگويد: مسأله رضاع چون كمتر بحث شده من ميخواهم بحث كنم: اگر مادرى به نوه دخترىاش شير داد، اين دختر به داماد حرام ميشود. يك دفعه ميبينيد يكى ميگويد: من به او شير دادهام، يك دفعه ميبينيد زندگىها متلاشي ميشود. خوب آقاى مسأله گو! اوّلاً چه واجبى است كه اين مسأله را بگويى ؟ و ثانياً نظر صانعى را بگو كه ميگويد: رضاع موجب حرمت ابدى نميشود. و ثالثاً در خود مسأله رضاع و كلاً حقوق الله به مردم بگوييد: آقا! اعلام به آنها واجب نيست، در حقوق الله اعلام، واجب نيست.
يادتان باشد اعلامِ حقوقالله در موضوع واجب نيست، بلكه گاهى براى مردم هم ضرر دارد و اگر يك كسى كه بلد نيست، واجب نيست يادش بدهيد. گاهي افراد ميخواهند يك چيزى را به هم بزنند و بلوايى درست بكنند.
خدا ميخواهد امور منافى با عفّت در جامعه نباشد. در باب حدود عِرضي و آنچه با آبروي افراد سروکار دارد آنچه هست اصل بر خفاست. وقتى اصل بر خفاست، فقط ما دليل داريم که شهادت جايز است، اما اينکه افراد بروند و مشاهده کنند که حد جارى بشود دليلي برآن نداريم. و لذا اگر سه نفر آمدند و بر زنا گواهى دادند و نفر چهارمى نيامد، اين سه نفر را حد ميزنند.
اجراى حد مشروط است به اين كه علناً ديده بشود و شارع نميخواهد كه امور عِرضى آشکار بشود، براي حفظ حرمتها و آبروهاست که شارع شرط کرده چهار نفر ديده باشند و همزمان شهادت دهند بنابراين خيلي کم اتفاق ميافتد شهادت چهار نفر بر اين عمل اقامه شود. که اينها ديده باشند، يك مردى با يك زنى دارند عمل منافي انجام ميدهد؛ آن هم اين قدر بىپرده و بىپروا شده باشد كه همه ببينند.
اسلام نميخواهد امور عِرضى با شلاّق و زور جلويش گرفته شود؛ امور عِرضى را اسلام ميخواهد با فرهنگ سازی و با دين مردم جلويش گرفته شود و لذا ميبينيد حرمت زنا از آن حرامهايى است كه ميلياردها مسلمان سراغش نرفتهاند، مثل شُرب خمر که نرفتهاند. يعنى فرهنگ اسلامى، جامعه اسلامى يك فرهنگى است كه آن را زشت ميدانسته است، چون زشت ميدانسته نرفته سراغش. نه اينکه از ترس شلاّق و تازيانه بوده است. وقتى كه اين فرهنگ از بين رفت اگر هزارتا شلاّق هم بزنيد نميشود جلوگيرى كرد. معلوم است اسلام که نميخواهد با شلاّق جلوى عمل منافى با عفّت را بگيرد؛ مگر اين كه مثل آنهايي که طرف را آنقدر در زندان و سلول انفرادي نگه ميدارند تا مجبور شود چهار بار اقرار کند، عمل کنیم که اينها به نظر من همهاش خلاف اسلام است، و اسلام در امور عِرضى جز فرهنگ و عقيده را چيز ديگرى به عنوان مانع انجام اين کارها نميخواهد.
ميليونها مسلمان شراب نخوردند؛ ميليونها مسلمان قمار بازى نكردند، ميليونها زن مسلمان حجاب را حفظ كردند. آیا شلاّق بوده؟ زندان بوده است؟ چيزى نبوده است. در همان رژيمى كه مركز فحشا رسمى بود، با اين حال مردم دين دار و بافرهنگ خود را حفظ کردند و ميليونها جوان، پسر و دختر، مرد و زن، هيچ يک دنبال عمل منافى با عفّت نرفتند.