بازدید این صفحه: 5126 تاریخ انتشار: 1393/9/26 ساعت: 00:53:22
جامعه اسلامی برای نجات از این تکه پاره شدن به سیره رسول الله بازگردد / محمدعلی مهدوی راد
زمان پیامبر(ص) همه مردم اعم از سیاه، سفید و رنگین پوست در یک سو و در یک جهت" الله" می گفتند و حرکت می کردند و امروز هم اگر جامعه اسلامی وحدت و...
موضوع: اندیشه نویسنده: حجة الاسلام و المسلیمن محمدعلی مهدوی راد
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدعلی مهدوی راد معتقد است: زمان پیامبر(ص) همه مردم اعم از سیاه، سفید و رنگین پوست در یک سو و در یک جهت" الله" می گفتند و حرکت می کردند و امروز هم اگر جامعه اسلامی وحدت و همسویی بخواهد، اگر جامعه اسلامی بخواهد از این تکه پاره شدن نجات پیدا کند باید به سیره رسول الله بازگردد.
متن گفت و گوی شفقنا با حجت الاسلام دکتر محمدعلی مهدوی راد را در ادامه می خوانید:
* اگر بخواهیم زندگی پیامبر(ص) را تحلیل کنیم مهمترین وقایع تاریخی زندگی پیامبر که بتوان در زندگی امروز از آنها الگو گرفت چیست؟
مهدوی راد: مجموعه حیات اجتماعی، عقیدتی، فکری، سیاسی و اخلاقی رسول الله را می توان به سه دوره تقسیم کرد: دوره اول زندگانی حضرت از آغاز تولد تا بعثت، دوم: از بعثت تا هجرت و دوره سوم از هجرت تا رحلت پیامبر است و آنچه که برای ما مسلمانان به عنوان مومنان و معتقدان به حجت سیره رسول الله مهم است، دوره دوم و سوم یعنی از بعثت تا هجرت و از هجرت تا وفات است. مورخان اغلب یک مرحله ای را به عنوان مرحله پنهانی و مرحله دیگر را مرحله علنی دعوت پیامبر تصویر کردند و به مرحله پنهانی نگاه های متفاوتی دارند، گرچه نگاه تاریخی قرآنی تایید نمی کند که پیامبر حدود سه سال هیچ ابلاغی نداشته است و همه امور در خفا انجام می شد اما آنچه به نظر درست می رسد این است که تشکیلات فکری رسول الله مخفی بود ولی عملا تبلیغ و جمله مبارک "لا اله الا الله" را هم خودشان و هم یارانشان به کار می بردند که این خود حالت علنی داشت. به تعبیر علامه طباطبایی همین سوره "مدثر" یکی از دلایل این است که از همان آغاز، رویارویی ها در دعوت پیامبر شروع شده بود و این نگاه قرآنی و تامل در آیات قرآنی آن چیزی است که تاریخ را تکذیب می کند و بر همین باور است که تبلیغ در همان سه سال هم صد درصد مخفی نبوده است و شخصیت رسول الله عین کتابی که عرضه کرده است ابعاد گسترده و متفاوتی دارد.
* امروز آن وجوه از شخصیت پیامبر اسلام که انسان باید به آن بپردازد و آنهایی را که باید بیشتر از وجوه دیگر برای خود مقتدا بسازد، چیست؟
مهدوی راد: من در پاسخ باید بگویم که ما امروز بیشتر از هر چیز دیگر به یک خوانش متفاوت، تفسیر متغیر و تحلیل دیگری از سیره رسول الله نیاز داریم که من اسم آن را وصف انسانی، یا به تعبیر دیگر شان و شئون اخلاقی پیامبر می گذارم و این مساله به نظر من بسیار با اهمیت است. یعنی جامعه اسلامی و اقالیم قبله به عنوان عام که هم شیعه و هم سنی را در بر بگیرد به قرائت های مختلفی که می تواند از مکتب پیامبر داشته باشد نیازمند هستند. ما نیازمند آن هستیم در این فضای آشفته و به هم ریخته و فضایی که متاسفانه مسلمان روی مسلمان اسلحه می کشد بازگشت به شخصیت رسول الله به عنوان یک انسان رئوف، مهربان و سرشار از مهر کرامت و حرمت نهادن به شخصیت انسانی داشته باشیم. آنچه در این روایت متبلور شده است و رسول الله فرمودند "مثل آفتاب باش و به همه بتاب؛ مرزبندی نکن چنان باش که همه از برکت نیکی وجود تو استفاده ببرند و لازمه اش این است که رأفت و عقلانیت را در جامعه بگسترانی".
* چه مواردی و نمونه هایی از رفتار و گفتار عملی پیامبر را می توانید مثال بزنید که نوع نگاه ایشان به مقوله رحمت میان مسلمانان و بخشش را تبیین کند؟
مهدوی راد: نمونه هایی از این خوانش در سیره پیامبر فراوان است. وقتی جوانی از بادیه آمد و در محضر رسول الله نشست که سوالی بپرسد چشمش که به چهره پیامبر افتاد، ابهت پیامبر او را گرفت. حضرت علی(ع) که بهترین کسی است که می تواند چهره آن بزرگوار را وصف کند می فرماید «چون او را می نگریستی ابهتش تو را به فروتنی می کشاند و چون اندکی با او انس می گرفتی، مانوس می شد و عاشقش می شدی و چون بیشتر با او زندگی می کردی به این باور می رسیدی که او همتا و بدیلی ندارد» این ابهت باعث شد که این جوان اندکی به لکنت زبان افتد و پیامبر خطاب به او فرمود «برادر عزیز من، بر خودت آسان بگیر! من که شاه نیستم. من پسر همان زنی هستم که در بیابان و چراگاه گوشت سرخ شده خشک شده می خورد یعنی من یکی مثل خودت هستم». وقتی رسول الله با یارانش در مکانی اطراق کرده بود به یارانش فرمود «به پا خیزید و مقدمات پذیرایی را از خود فراهم کنید» پس هر کسی کاری آماده می کرد پیامبر هم شروع به جمع کردن هیزم برای آتش شد اما یاران پیامبر آمدند و دست پیامبر را گرفتند که یا رسول الله ما هستیم و کارها را انجام می دهیم؛ پیامبر فرمود «من هم مثل شما هستم من دوست ندارم که تافته جدا بافته از شما باشم و در میان خود و شما یک شأنیت خاصی قایل شوم». اصحاب پیامبر می گفتند که وقتی رسول الله وارد مسجد می شود به صورت حلقه ای می نشینیم که کسی نداند مهتر این مجموعه کیست. اینگونه رفتارها در سیره پیامبر بسیار یافت می شود همانطور که قرآن هم چهره پیامبر را اینگونه تفسیر می کند چون تو رئوف بودی دورت جمع شدند و همراهت گشتند و«َلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ» اگر سخت گیر بودی و چهره در هم می کشیدی از گرد تو پراکنده می شدند».
همچنین روزی شخصی جلوی مسجد از پیامبر درخواستی داشت اما پیامبر نمی توانست آن را عملی کند البته آن شخص مومن به پیامبر هم نبوده و اسلام نیاورده بود. پس جسارت تندی به پیامبر کرد و برخی از مومنان هم با مشاهده این صحنه به پا خاستند که او را مجازات کنند اما پیامبر فرمود «چنین نکنید» و بعد با نهایت مهر با آن مرد صحبت کرد که «من نمی توانم آنچه را که شما می گویید عملی کنم چرا سخت می گیرید اگر مشکلی داری به منزل برویم شاید انشاءالله بتوانیم مشکلت را حل کنیم» او همراه رسول الله وارد خانه پیامبر شد؛ از خلق نیک و برخورد انسانی پیامبر شکست و گفت این آیینی را که آوردی بر من عرضه کن و نهایتا اسلام آورد. پیامبر خطاب به او فرمود «آنهایی که در مسجد می خواستند به تو حمله کنند اکنون برادران تو هستند خوب نیست که مؤمن از مؤمن کینه ای بر دل داشته باشد، به مسجد برویم و از آنها عذرخواهی کنید. بعد پیامبر رو به یارانش کرد و گفت «مَثَل من با شما مثل آن شخصی است که شترش فرار کرده بود، همه بیرون آمدند و فریاد می زدند "شتر شتر" یکی سنگ می انداخت و دیگری چوب و همه می دویدند تا شتر را بگیرند اما شتر بیشتر رم می کرد، صاحب شتر به مردم گفت از شما ممنون هستم یاری هایتان را برای خودتان نگه دارید، اجازه دهید من به درد خودم برسم و شتر را خودم پیدا کنم؛ پس اندکی علف بر دست گرفت و به طرف شتر رفت و با مهربانی و همان صوتی که مرسوم بود او را فراخواند دید شتر آرام آرام برگشت، دستی به سر او کشید و شتر را خواباند و بار را بر او نهاد. پس اگر من دیروز جلوی شما را نمی گرفتم و شما بدان جهت که این مرد به من جسارت کرده به او حمله و توهین می کردید، خدایی نکرده کشته می شد درحالی که او با حالت مهر ورزی ایمان آورده و مسلمان شده است و برادر مومن شماست. رسول الله مظهر کرامت و انسانیت بود. حقیقتا اگر آموزه های قرآن درباره انسان، کرامت و حرمت انسان در جامعه رقم زده شود بی نظیر خواهد بود. همانطور که وقتی از ام سلمه همسر وفادار رسول لله سوال کردند که خلق و خوی پیامبر را در یک جمله برای ما تعریف کن و در یک جمله ترسیم کن که سلوک فردی و اجتماعی رسول الله چگونه بود پاسخ داد اخلاق، رفتار و گویش پیامبر تبلور عینی قرآن کریم بود و ما امروز نیاز به یک چنین پیروی از پیامبر در جامعه داریم.
* ویژگی های فردی و اجتماعی پیامبر و نوع رفتار او چه تاثیری در وحدت مسلمانان و انسجام اجتماعی جامعه داشت؟
مهدوی راد: در زمان پیامبر(ص) همه زیر یک پرچم بودند؛ مردم اعم از سیاه، سفید و رنگین پوست در یک سو و در یک جهت "الله" می گفتند و حرکت می کردند و امروز هم اگر جامعه اسلامی وحدت و همسویی بخواهد، اگر جامعه اسلامی بخواهد از این تکه پاره شدن نجات پیدا کند باید به سیره رسول الله بازگردد. مگر قرآن کریم یاران و همدلان پیامبر را ترسیم نکرده است که «اشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» تبلور این آیه، اول در خود رسول الله است و مومنان و صحابی به اقتدای رسول الله اینگونه هستند. جامعه اسلامی و مسلمانان به این حقیقت توجه کنند که آیا این جامعه اسلامی همان جامعه اسلامی است که پیامبر می خواهد؟ پیامبر در یک جمله در نکوهش جامعه جاهلی فرمودند که "بارضٍ عالمها ملجم و جاهلها مکرم" جامعه جاهلی جامعه ایست که خردمندان و اندیشه ورزان را خفه کردند و غوغا سالاران و یاوه گویان را تکریم کردند. جامعه و کشورهای اسلامی فکر می کنند که واقعا در جامعه آنها عالمان و اندیشه ورزان چقدر حرکت دارند؟ غوغاسالارانی که همسو با سیاست های آمریکا حرکت می کنند چقدر از نظر چشم آنها منفور هستند؟ چرا جامعه اسلامی متاسفانه همسو با دشمن و هم آوا با دشمن است و خشم و کین در میان خود دارد؟ چرا جامعه اسلامی به این مساله نمی اندیشد که رسول الله خواسته است که آنها با مومن بودن جامعه برتر باشند. مهمترین نقش چهره سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، اعتقادی و رفتاری پیامبر که به تعبیر قرآن اسوه مسلمانان است همین است که به یک همگامی و همدلی برسیم.
* در سخنان خود اشاره کردید که در زمان پیامبر همه مردم اعم از سیاه و سفید و رنگین پوست زیر پرچم اسلام بودند در حالی که در جامعه زمان حیات پیامبر تعصبات قومی و قبیله ای زیادی حاکم بود که اگر این تعصبات از بین نمی رفت دعوت پیامبر به نتیجه نمی رسید پس پیامبر چگونه به اصلاح جامعه پرداخت؟
مهدوی راد: پیامبر هم به لحاظ سخن و قانون این مرزها را تبیین کرد و هم عملا به آنها نشان داد و هم لحظه به لحظه ناظر بر این قضایا بود. وقتی که اوس و خزرجی ها که از انصار و یاران پیامبر بودند نزدیک بود با یک حادثه کوچک آتش کین را همانند روزگار جاهلی بین خود شعله ور کنند پیامبر به آنها گفت «چرا چنین می کنید؟ به یاد آورید روزهایی را که شما در آستانه افتادن به گودال آتش کین بودید که خدای سبحان دلهای شما را به هم نزدیک کرد چرا باز می خواهید بازگردید به آن جایی که بودید». پیامبر اموالی را که در غزوه حنین به دست آورده بود میان طلقاء تقسیم کرد که قریشی ها هم به همراه پیامبر به مدینه آمده بودند و زیر سایه پیامبر زندگی می کردند. انصار اندکی از این کار دلگیر شدند و به پیامبر گفتند "ای پیامبر ما به تو یاری رساندیم و خانه هایمان را بین تو و یارانت تقسیم کردیم آیا این نتیجه اش است؟" پیامبر در جواب آنها فرمود «درست می گویید اما من برای اینکه دل های آنها را به خودم و شما و مجموعه این تفکر نزدیک کنم، غنایم را بین آنها تقسیم کردم در واقع خدا به من فرمود که غنایم را بین آنها تقسیم کنم. خدا به آنها غنایم را داده اما به شما، مرا داده است؛ من یار شما هستم و شما یار من هستید». پس بزرگ انصار در جواب پیامبر گفت به نام خدا و یار خدا، ما را حرکت ده که برای دفاع از تو به دریای خون خواهیم رفت؛ بنابراین پیامبر عملا با نشان دادن مرزها، اسوه قرار دادن خود و نشان دادن حقیقت جامعه را هدایت می کرد. پیامبر با آنچه که در مدینه به عنوان اولین آیین نامه همزیستی مسالمت آمیز که معروف به وثیقة المدینة است، جامعه را هدایت کرد که این مجموعه به لحاظ حقوق بین الملل هم تاکید شده است که عالی ترین سند زندگی مسالمت آمیز حتی برای همدلی با غیرمسلمانان است به شرط آنکه در مقابل حقیقت گردن فرازی نکنند.
کد خبر: 13939264360
1393/9/26
|