حضرت آیت الله جوادی آملی در پیام خود به چهارمین اجلاس اتحادیه اروپایی علما و تئولوگ های شیعه با موضوع «ضرورت صلح و امنیت جهانی از دیدگاه اسلام» فرمودند: کار تکفيري و سَلفي و داعشي که بر خلاف صلح و امنيت منطقه است، کار اسلام نيست چرا که رهبران الهي برابر نداي خداي سبحان که فرمود: ﴿وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلي دارِ السَّلامِ﴾؛جامعه را به سِلم و سلامت و صلح و سازش سوق ميدهند...
موضوع: پیام
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
چهارمین اجلاس اتحادیه اروپایی علما و تئولوگ های شیعه با موضوع «ضرورت صلح و امنیت جهانی از دیدگاه اسلام» با قرائت پیام مراجع عظام تقلید شیعه و حضور شخصیت های برجسته جهان اسلام در هامبورگ آلمان آغاز به کار کرد.
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در پیام خود به این همایش با بیان این مطلب که "کار تکفيري و سَلفي و داعشي که بر خلاف صلح و امنيت منطقه است، کار اسلام نيست" فرمودند:
رهبران الهي برابر نداي خداي سبحان که فرمود: ﴿وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلي دارِ السَّلامِ﴾؛ جامعه را به سِلم و سلامت و صلح و سازش سوق ميدهند، رهبراني هم که به حکومت رسيدند و انقلاب را رهبري کردند، آنها منزّه بودند از گزند کارهاي خونريز و کارهاي ناامن هم تمام کارهاي خود را در مسير صلح و امنيت پياده کردند هم ديگران را به اين راه دعوت کردند.
متن کامل پیام حضرت ایت الله العظمی جوادی آملی به چهارمین اجلاس اتحادیه اروپایی علما و تئولوگهای شیعه به شرح ذیل می باشد:
بسم اللّه الرحمن الرحيم
«الحمد لله ربّ العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين و الائمه الهداة المهديين سيّما خاتم الانبياء و خاتم الاوصياء عليهم آلاف و تحية والثناء بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّء الي الله».
مقدم شما بزرگواران و حضّار ارجمند را گرامي ميداريم و از برگزارکنندگان اين همايش وزين حقشناسي ميکنيم و توفيق همگان را که در ارائه مقال يا ارائه مقالات تلاش و کوشش کردند، از خداي سبحان مسئلت ميکنيم!
محور بحث, صُلح و امنيت جهاني از منظر اسلام است. مستحضر هستيد که اسلام پيام خدا را به جامعهٴ بشري ابلاغ ميکند. مهمترين پيامي که اسلام از خداي سبحان به جامعهٴ بشري انتقال داده است، همان نظام اَحسن است که فرمود: ﴿الَّذي أَحْسَنَ کُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ﴾؛[1] هم اصلِ هستي را خدا افاضه کرده است که ﴿اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَيْءٍ﴾[2] و هم حُسن اين نظام را خدا عطا کرده است که فرمود: ﴿أَحْسَنَ کُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ﴾. نظامي اَحسن است که در آن صلح حاکم، امنيّت محفوظ و امانت محترم باشد. جامعه جنگجو, جامعه ويرانشده است. جامعه بيامنيت و بيامانت در آستانه سقوط است.
وقتي ذات اقدس الهي به برکت کعبه نعمت ويژهاي که به سرزمين مکّه داد بيان ميکند، ميفرمايد: ﴿فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ الَّذي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ﴾؛[3] خدا به برکت کعبه که قبله و مطاف مسلمين و سرزمين وحي است, امنيت و صلح را برقرار کرده است: ﴿آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ﴾. ملّتي که راه کسي را نميبندد و بيراهه نميرود، چنين ملّتي از نعمت صلح برخوردار بوده و به نعمت امنيت متنعّم است. دين, ما را به همين امور دعوت کرده است، اگر نظام اَحسن را از ما طلب کرد، نظامي اَحسن است که در آن خونريزي نباشد, امنيت باشد.
قرآن کريم بين مردان طاغي و مردان باتقوا تقابل انداخت و فرمود: برخي اهل طغيان هستند، برخي اهل تقوا هستند؛ مردان باتقوا صلحطلب و امنيتطلب هستند, مردان باطغيان ﴿إِذا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّةً﴾؛[4] خاصيّت ملوک و رياستمداران طغيان، همين است که در صدد تعدّي هستند، يک؛ وقتي تعدّي کردند، آن سرزمين را به ويرانه تبديل ميکنند، دو؛ امّا مردان باتقوا نه تعدّي ميکنند, نه اگر وارد سرزميني شدند، اجازه ويرانگري ميدهند.
کار تکفيري و سَلفي و داعشي, کار اسلام نيست، کاري که بر خلاف صلح و امنيت منطقه است، کار اسلام نيست. قرآن کريم که ﴿إِنَّ الْمُلُوکَ إِذا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّةً﴾ را بازگو ميکند و آن را طرد ميکند؛ در قبال آنان، مردان باتقوايي که ﴿أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلي تَقْوي﴾[5] را ارائه ميکند، تا بتواند بر اساس تقوا، يک جامعهٴ اهل صلح, جامعهٴ اهل امنيت و امانت را بسازد. نمونههايي که قرآن کريم از رهآورد انبياي الهي بازگو ميکند، آن است که اينها حاميان و حافظان نظام اَحسن هستند؛ جريان داوُد(سلام الله عليه) و جريان سليمان(سلام الله عليه) را ارائه ميکند که اينها رهبران انقلابي بودند و انقلاب کردند، نظام نو آوردند, نظام فرسوده طغيان را از بين بردند: ﴿وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ﴾[6] شد. آنگاه خداي سبحان به اين داوُد نعمتهاي فراواني مرحمت کرد که بخشي از آنها علمي است و قابل دسترسي دانشوران است، برخي از آنها فوق علم است که قابل دسترسي نيست; يعني راه فکري و علم حصولي ندارد، بلکه به قِداست روح وابسته است. ولايت از اين سنخ است, معجزه و کرامت غيبي از اين سنخ است که راه فکري ندارد، چون از سنخ علم حصولي نيست، به قداست روح وابسته است. آنجا که دعا مستجاب است, آنجا که کسي بتواند مُردهاي را زنده کند و مانند آن, اين کار عقل نظري و انديشهگر نيست، اين به قداست روح وابسته است.
در جريان داوُد(سلام الله عليه) که رهبري انقلاب را به عهده داشت، خداي سبحان فرمود: ﴿وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَديدَ﴾؛[7] در کنار ﴿وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ﴾[8] فرمود: ما به داوُد قدرتي داديم که آهن سرد و سخت در دست او مثل موم نرم ميشد؛ اين کار چون به قداست روح وابسته است، از آن تعبير به علم نکرد، نفرمود ما تعليم داديم که اين آهن سرد و سخت را مثل موم نرم کند، نفرمود: «و علّمناه الانة الحديد»، زيرا نرم کردن آهن, کار علمي نيست؛ يعني راه فکري ندارد که انسان بپرسد، شما چگونه با دست, آهن را مثل موم نرم ميکنيد! به قداست روح وابسته است؛ لذا از سِنْخ علم حصولي و درس و بحث نيست; ولي وجود مبارک داوُد که رهبر انقلاب بود و حکومتي تشکيل داد، با اين قدرت غيبي و الهي توانست بر آهن مسلّط شود، از اين آهن بهرهٴ صلح و امنيتي برد، نه جنگ و خونريزي؛ با اين هنر غيبي و قداست روحي زِره بافت، نه دشنه و شمشير و تير و نيزه: ﴿وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ﴾؛ ما به او آيين زرهبافي ياد داديم. معناي اين آن است که انسان بايد قدرت را در راه صلح به کار ببرد، نه جنگ؛ در راه امنيت به کار ببرد، نه هرج و مرج و خونريزي؛ اين يک اُسوهاي است براي همه ما.
جريان سليمان(سلام الله عليه) که جزء بخششهاي الهي بود به داوُد که فرمود: ﴿وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ﴾؛[9] سليمان(سلام الله عليه) «هِبةالله» بود به داوُد(سلام الله عليه). اين بخشش و عطيهٴ الهي حکومتي تشکيل داد که کمنظير بود: ﴿لَا يَنْبَغِي لِأَِحَدٍ مِنْ بَعْدِي﴾؛[10] اين حکومت کمنظير سليماني، قدرتهاي فراواني را زيرمجموعه خود داشت که تسخير امور حتی ميسور بسياري از سلاطين نبود و نيست، لکن بهرهاي که از آن قدرت مرکزي ميبرد، همان صلح و امنيت بود، او توانست از آن قدرت مرکزي ظروفهاي فراوان و رفع نيازها و مانند آن استفاده کند؛ هرگز از قدرت مرکزي سوء استفادهاي نداشت، ابزار خونريزي نساخت، ابزار سلامت و صلح ساخت، پس اين پدر و پسر که هر دو جزء رهبران الهي بودند، حکومتي تشکيل دادند و امور نظامي را رهبري ميکردند، هر کدام به نوبهٴ خود از ساختار کارهاي جنگي و خونريزي, برخلاف امنيت و امانت؛ هرگز استفاده نکردند.
نتيجه اينکه رهبران الهي برابر نداي خداي سبحان که فرمود: ﴿وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلي دارِ السَّلامِ﴾؛[11] جامعه را به سِلم و سلامت و صلح و سازش سوق ميدهند، رهبراني هم که به حکومت رسيدند و انقلاب را رهبري کردند، آنها منزّه بودند از گزند کارهاي خونريز و کارهاي ناامن هم تمام کارهاي خود را در مسير صلح و امنيت پياده کردند هم ديگران را به اين راه دعوت کردند.
اميدوار هستيم جهان کنوني ـ غرب و شرق ـ به سَمت صلح و امنيت حرکت کنند, خطر داعشي و امثال داعشي به خود آنها برگردد و نظامهاي الهي مشمول ادعيهٴ خاصِّ وليِّ عصر(ارواحنا فداه) باشند!
مجدداً مقدم همه شما بزرگواران را گرامي ميدارم و از برگزارکنندگان اين همايش وزين حقشناسي ميکنم.
«غفر الله لنا و لکم و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
[1] . سورهٴ سجده، آيهٴ 7.
[2] . سورهٴ رعد، آيهٴ 16؛ سورهٴ زمر، آيهٴ 62.
[3] . سورهٴ قريش، آيهٴ 3و4.
[4] . سورهٴ نمل، آيهٴ 34.
[5] . سورهٴ توبه، آيهٴ 109.
[6] . سورهٴ بقره، آيهٴ 251.
[7] . سورهٴ سبأ، آيهٴ 10.
[8] . سورهٴ أنبيا، آيهٴ 80.
[9] . سورهٴ ص، آيهٴ 30.
[10] . سورهٴ ص، آيهٴ 35.
[11] . سورهٴ يونس، آيهٴ 25.