حضرت آیتالله جوادی آملی در درس تفسیر خود بیان کرد: اختلاف، مثل یك تیغ تیز به دست اختلاف كنندگان است كه هر روز دینشان را تیغ میكشند. محور اساسی اختلاف دین و خدا و امثال ذلك است لذا برای اینكه دیگری را از پا در بیاورند از هیچ كاری كوتاهی نمیكنند. بنابراین در واقع این انسان با این اختلاف و اختلاف افکنی دین خود را تیغ میكشد. این آن را تكفیر میكند و آن این را تفسیق میكند.
موضوع: تفسیر
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
حضرت آیتالله جوادی آملی در سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات 12 تا 14 سوره «شوری» روز چهارشنبه 6 خرداد، بیان کرد: انسان سالک الی الله است و هر سالکی نیاز به طریق دارد و این طریق را آن کسی که سالک را آفرید باید ترسیم و مهندسی کند بنابراین خداوند هم راه را آفرید و هم رونده را و چون این چنین است هم راه و هم رونده با هم هماهنگ هستند. در حقیقت راهی که سالک در آن حرکت میکند هم با نظام عالم هم ساختار درونی انسان هماهنگ است و علاوه بر این، این راه در درون خود مصون از اختلاف، تخلف و دگرگونی است، این سه عنصر را خداوند در مورد راه در آیات مختلف تبیین کرده است. بنابراین در عالم اختلاف نیست همه عالم یکدست است همه اجزای عالم با یکدیگر هماهنگ هستند و این راه هم با همه اجزای عالم هماهنگ است و با راهنمایانی که از طرف خداوند آمدند نیز هماهنگ است و حتی کتابهایی که آنها به عنوان آیین نامه طی راه سلوک آورده بودند اختلاف نیست. چندین آیه در قرآن کریم وجود دارد که این اصول را بیان میکنند اما همه اینها مرهون آیه مبارک سوره نساء هستند، در سوره نساء آیهای است که جوامع الکلم است و به صوت قیاس استثنایی ترسیم شده است و جامع همه موارد مذکور است. اگر چه این آیه و قیاس استثنایی فقط در مورد قرآن نازل شده است ما آن قیاس استثنایی قابل استفاده برای همه کتابهای پیامبران میباشد. در آیه 82 سوره نساء آمده است: «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا؛ پس آيا در قرآن نمیاندیشند تا به هماهنگى آيات آن پى ببرند و دريابند كه آن از جانب خدا نازل شده است؟ اگر قرآن از جانب غير خدا بود، قطعاً در آن ناسازگارى و ناهماهنگى بسيارى مییافتند.»
وی افزود: اگر این کتاب، الهی و خدایی نبود حتماً در آن اختلافی بود چرا که کتابی که در طی بیست سال به تدریج نازل میشود و گاهی در حال هجرت است گاهی در حال جهاد، گاهی در حال فقر است گاهی در حال غناست، گاهی در حال جنگ است گاهی در حال صلح و... اگر انسانی باشد نمیتواند یکدست باشد کسی که اصلاً اشتباه نکند، سهو خطا و نسیان در او راه نداشته باشد نمیتواند بشر باشد. لذا اگر قرآن نیز از طرف غیر خدا بود حتماً در آن اختلاف بود و چون اینطور نیست پس قرآن از طرف خداوند است. همانطور که بیان شد این قیاس استثنایی را هم میتوانیم در مورد دیگر پیامبران، در مورد اسرار عالم از آسمان گرفته تا زمین و همچنین در مورد خود انسان پیاده کرد. به عبارت دیگر اگر انسان را کس دیگری آفریده بود در آن اختلاف بود. درست است که اختلاف در صورت و چهره وجود دارد اما این اختلاف مبنایی نیست و برای شناخته شدن هر انسان از دیگر انسانهاست که البته به شرایط جغرافیایی هم وابسته است. در حقیقت میتواند گفت اینکه در حال حاضر حدود شش میلیارد نفر انسان در عالم زندگی میکنند و هیچ کدام از نظر شناسنامهای و قیافهای شبیه هم نیستند یکی از معجزات الهی است. آنچه که در آن اختلافی نیست ساختار فطرت انسانی است چرا که همه خواهان عدل، صدق، خیر هستند و همه از کذب، باطل و قبیح پرهیز دارند.
این مفسر قرآن تصریح کرد: عدم اختلاف در عالم را خداوند در آیه 82 سوره نساء اینگون تبیین کرده است «أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا؛ آيا در قرآن نمیاندیشند? هر گاه از سوی ديگری جز خدا میبود در آن، اختلافی بسيار مییافتند» همچنین در 4 سوره ملک در خصوص عدم اختلاف و هماهنگی در عالم فرمود «ثمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِأً وَهُوَ حَسِيرٌ؛ بار ديگر نيز چشم باز کن و بنگر نگاه تو خسته و درمانده به نزد تو بازخواهد گشت» انسان هر چند بار در عالم توجه کند در خلقت خداوند تفاوت، بی نظمی، فوت نمیبیند.
وی اضافه کرد: بنابراین این انسان در میان این همه هماهنگی باید با عالم تکوین هماهنگ باشد و هماهنگی او با علم تکوین این است که خلیفه خداوند باشد. اما متاسفانه این انسان چون خلیفه شیطان و جانشین خدا شد علاوه بر اینکه با اشتباهات فراوان و زیاده خواهیهای خود طبیعت و عالم تکوین را خراب کرد «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ؛ به سبب اعمال مردم، فساد در خشکی و دريا آشکار شد» این انسان علاوه بر اینکه در عالم تکوین باعث فساد شد، پیامبران را کشت، کتابهای الهی را تحریف کرد. اگر ذات اقدس اله از انسانها با کرامت یاد کرد و فرمود «لقد کرمنا بین آدم» هشدار داد که این کرامت ذاتی انسان نیست چون خلیفه او کریم است از کرامت برخوردار شده است و زمانی که خلیفه انسان است انسان باید حرف مستخلف عنه را بزند نه حرف خودش را و هر زمانی که این انسان از خلافت رویگردانی کرد همین خدایی که فرمود «لقد کرمنا بنی آدم» و فرمود «انی جاعل فی الارض خلیف» درباره این گروه از انسانها میفرماید «أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» چرا که اینها جامعه بشری را متلاشی کردند، انبیاء را کشتند، کتابهای اسمانی را تحریف کردند
آیتالله جوادی آملی بیان کرد: بر این اساس خداوند در قرآن کریم در خصوص اختلاف هشدار میدهد و انسان را با یک قیاس استثنایی به سمت خداوند دعوت میکند و او را تشویق به وحدت میکند. پیامبر خدا (ص) در مورد ضرورت وحدت فرمود: «ایاكم و البغضاء و ایاكم و كذا و كذا فانها الحالقه لدینكم». اختلاف، مثل یك تیغ تیز به دست اختلاف كنندگان است كه هر روز دینشان را تیغ میكشند مثل كسیكه سرش را هر روز تیغ میكشد دیگر مویی نمیماند و نمیروید. محور اساسی اختلاف، دین و خدا و امثال ذلك است لذا برای اینكه دیگری را از پا در بیاورد از هیچ كاری كوتاهی نمیكند. اما در واقع دارد دین خودش را تیغ میكشد. این آن را تكفیر میكند و آن این را تفسیق میكند. در این میان دین خود را تیغ میكشند. دیگر دینی برای طرفین باقی نمیماند. وقتی برای طرفین، دینی باقی نماند به جامعه سرایت میكند و باعث فساد جامعه میشود. دعوت به اتحاد و اتفاق اصلی است که همه پیامبران به آن تاکید کردند. اتفاق و اتحادی که پیامبران به آن تاکید میکردند هم اتفاق در اصول هم در اتفاق در فروع بود. اتفاق در اینکه اینها مبدائی دارند نه اینکه هر کسی برای خودش باشد و فهم خودش از دین را داشته باشد که منتهی به پلورالیسم دینی شود. در حقیقت خداوند دینی را تأیید میکند که ایمان به مبدأ، منتهی و وحی و نبوت داشته باشد. خداوند در چندین جا در قرآن کریم ایمان به خدا، مبدأ و معاد و عمل صالح را راه نجات انسان عنوان میکند، عمل صالحی که باید مطابق با حجت عصر و زمان باشد. اگر عمل مطابق با حجت عصر نبود عمل صالح نیست، بنابراین امروز عمل به تورات و انجیل عمل صالح نیست، امروز عمل به قرآن عمل صالح است چرا که این عصر، عصر قرآن کریم است.