حضرت آیتالله مکارم شیرازی در درس خارج فقه خود بیان کرد: تشریح این وظیفه به شرایط ایجاد شده بعد از حصر و صد باز میگردد یعنی مثلاً بستگی به این دارد که قربانی انجام شده باشد یا انجام نشده باشد، بتواند همه اعمال را انجام دهد یا نتواند و ... اما به صورت اجمال باید گفت که اگر حصر و صد برطرف شد وهنوز قربانی انجام نشده باشد بر اساس نظر امام حج بر مصدود و محصور واجب میشود.
موضوع: دروس
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
حضرت آیتالله مکارم در ادامه سلسله جلسات در خارج فقه «حج» خود روز چهارشنبه 6 خرداد ماه بیان کرد: روایتی بسیار پر معنی از امام حسن عسکری علیه السلام در کتاب تحف العقول صفحه 489 نقل شده است، امام علیه السلام در این روایت میفرماید: «خَيْرٌ مِنَ الْحَيَاةِ مَا إِذَا فَقَدْتَهُ أَبْغَضْتَ الْحَيَاةَ وَ شَرٌّ مِنَ الْمَوْتِ مَا إِذَا نَزَلَ بِكَ أَحْبَبْتَ الْمَوْتَ» یعنی بهتر از حیات چیزی است که اگر آن را از دست دهی زندگی در نظرت ناگوار میشود و بدتر از مرگ چیزی است که وقتی دامن تو را بگیرد به خاطر آن آرزوی مرگ خواهی کرد. امام علیه السلام در حقیقت در این روایت به این مساله پاسخ میدهد که چه چیزهایی از مردن بدتر و از زندگی کردن بهتر است. ایشان این مورد میفرماید: چیزهایی است که وقتی از دست میرود زندگی بر انسان تلخ میشود یکی از مواردی است که از مردن بهتر است که یکی از آنها مساله ی عزت است. اگر کسی شخصیتش پایمال شود و ذلیل گردد زندگی بر او تلخ میشود. همان گونه که امام حسین علیه السلام فرمود: «هیهات من الذلة». در داستان مریم نیز در قرآن آمده است که تصور میکرد با فرزندی که در شکم دارد اگر بقیه متوجه شوند رسوا میشود در نتیجه عرضه داشت: «قالَتْ يا لَيْتَني مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا» و همانطور که در قرآن کریم بیان شده است خداوند حضرت مریم (ع) را با حرف زدن حضرت عیسی(ع) در گهواره از رسوایی دور کرد. از آن سو چیزهایی وجود دارد که اگر رخ دهد مرگ بر انسان آسان میشود. امام علیه السلام در این روایت از ارزشهای انسانی سخن میگوید. بعضی تصور میکنند که به هر قیمتی باید زنده بمانند حتی اگر ذلیل و پست باشند. اما بعضی ارزشهای ما فوق حیات که همان آزادگی و عزت و تقوا و آبرومندی است را نیز در نظر میگیرند که برایشان از زندگی نیز بالاتر است. امیر مؤمنان علی علیه السلام میفرماید: «فَالْمَوْتُ فِي حَيَاتِكُمْ مَقْهُورِينَ وَ الْحَيَاةُ فِي مَوْتِكُمْ قَاهِرِين» یعنی مرگ در این است که زنده باشید و ذلیل و مقهور باشید ولی حیات در این است که بمیرید ولی سربلند و آبرومند باشید. اینها ارزشهایی است که مادی گراها آن را متوجه نمیشوند و همواره تلاش میکنند هر طور که میتوانند زنده بمانند و زندگی را منحصر به زندگی دنیایی میدانند. به عبارت دیگر زنده بودن و در چنگال شیطان بودند ارزش نیست و ارزش مردنی است که انسان از چنگال شیطان نجات پیدا کند.
وی ادامه داد: یکی از افتخارات حوزه علمیه این است که همواره در طول تاریخ مستقل از حکومتها بوده است چه حکومت ظالمه و چه عادله. این دقیقاً در مقابل حوزه علمیه اهل سنت قرار دارد چرا که آنها حقوق بگیر دولت و حکومت خود هستند و همه شئون آنها را دولت مشخص میکند و در حقیقت دولت هر کسی را که بخواهد به عنوان مفتی اعظم معرفی میکند از همین رو حوزه علمیه و علمای اهل سنت همواره پشتیبان حکومتهای خود بودهاند چه کارشان خوب بوده و چه ظالمانه و بد مانند حمله به یمن بوده است. این وابستگی دلیل بسیار مهمی بوده است که وقتی دولت عربستان به یمن حمله میکند همه مفتیان بزرگ عربستان از این تصمیم حمایت میکنند و اگر یکدفعه تصمیم دولت عوض شود باز هم همین مفتیان نظرشان عوض میشود و از تصمیم دولت حمایت میکنند. این در حالی است که حوزه علمیه شیعی نه اینگونه بوده است و نه اینگونه میباشد نمونه بارز این عدم وابستگی قیام امام خمینی (ره) میباشد. دولت و حکومت هیچ وقت علما و مراجع را معین نمیکند و فرایند انتخاب مرجع از میان خود حوزویان و علما و مراجع است. البته باید توجه کرد که دولت به اصل حوزه علمیه کمک میکند اما این فقط در حد کمک است و هیچ وقت باعث وابستگی حوزه به دولت نمیشود. در حقیقت این عدم وابستگی بود که در حال حاضر در صدر حکومت یک شخصیت روحانی مقتدر و عالی مقام قرار دارد در حالی که در هیچ جای دنیای یک روحانی دینی در صدر حکومت نیست. بر این اساس وابستگی به دولت و به سمت این راه حرکت کردن خوب نیست. البته حوزه به واسطه اینکه حکومت دینی و عادله است و مورد تأیید مراجع میباشد از آن حمایت میکنند اما این حمایت همیشه به همراه نظارت بوده است به نحوی که اگر دولتی راه اشتباهی را رفت عموم مراجع مراتب اعتراض و نگرانی خود را مطرح میکنند. اما اگر حوزههای علمیه به دولت وابسته شوند دیگر این نظارت از بین خواهد رفت و حوزهای که مردمی بوده و مردمی باید باشد تبدیل به حوزه دولتی خواهد شد مانند آنچه در اهل تسنن وجود دارد.
این مرجع تقلید در ادامه درس فقه خود و تشریح حکم در صورت ارتفاع حصر و صدّ بیان کرد: تا به حال بحث در این بود که حکم مصدود و محصور چیست و اینکه او چگونه باید از احرام خارج شود. امام خمینی (ره) در مسالهی چهاردهم این مساله را مطرح میکند که اگر مشکل برطرف شد و مسیر باز شد یا بیماری فرد خوب شد در حالی که بعث از هدی کرده است چه باید کند آیا با هدی از احرام در آمده است یا اینکه باید ادامه دهد. امام در این مساله میفرماید: « لو برأ المريض وتمكن من الوصول إلى مكة بعد إرسال الهدي أو ثمنه وجب عليه الحج، فإن كان محرما بالتمتع وأدرك الأعمال فهو وإن ضاق الوقت عن الوقوف بعرفات بعد العمرة يحج إفرادا والأحوط نية العدول إلى الافراد، ثم بعد الحج يأتي بالعمرة المفردة، ويجزيه عن حجة الاسلام، ولو وصل إلى مكة في وقت لم يدرك اختياري المشعر تتبدل عمرته بالمفردة، والأحوط قصد العدول ويتحلل، ويأتي بالحج الواجب في القابل مع حصول الشرائط، والمصدود كالمحصور في ذلك. »
اگر مریض خوب شد و توانست به مکه برود در صورتی که قربانی یا ثمن آن را ارسال کرده است (البته امام (ره) این نکته را متذکر نمیشود که بعد از بعث، آیا قربانی نیز انجام شده است یا نه.) حج بر او واجب میشود. اگر محرم به عمرهی تمتع شده است و میتواند اعمال عمره و بعد از اعمال حج را به جا بیاورد باید این کار را انجام دهد اما اگر وقت کم است و اگر بخواهد اعمال عمره را انجام دهد به وقوف به عرفات نمیرسد باید حج تمتع را به حج افراد تبدیل کند یعنی اول حج را انجام دهد و بعد از آن یک عمرهی مفرده نیز انجام دهد، اما احتیاط در این است که نیّت عدول هم بکند هرچند خود به خود حج از تمتع به افراد تبدیل میشود و همانطور که بیان شد عمره مفرده را بعدش انجام دهد. به نظر میرسد این حج از حجة الاسلام نیز کفایت میکند. بنابراین هرچند حج او تمتع بود و به حج افراد تبدیل شد از حج واجب او کفایت میکند.اما اگر زمانی به مکه رسید که نمیتوانست وقتی اضطراری مشعر را درک کند عمرهی تمتع او تبدیل به عمرهی مفرده میشود، احتیاط است که در این صورت قصد عدول کند و از احرام بیرون آید. اگر استطاعتش باقی باشد سال بعد حج واجب خود را انجام میدهد و حکم مصدود در این مساله مانند محصور است. آنچه مهم است که امام خمینی ره به آن اشاره نفرموده است این است که اگر کسی قربانی را بعث کند و قربانی نیز انجام شود آیا از احرام در نیامده است؟ این را ان شاء الله بعداً متذکر میشویم.
وی در خصوص اقوال علما در این مساله بیان کرد: به نظر میرسد اصل مساله در مورد محصور اجماعی باشد یعنی اگر کسی بیمار شد و نتوانست اعمال را به جا آورد اگر خوب شود حتی اگر هدی را بعث کرده باشد باید اعمال را به جا آورد. صاحب ریاض در جلد هفتم ص 252 میفرماید: ولو أُحصر أو صدّ الحاج أو المعتمر فبعث به أي بهديه ثم زال العارض من المرض أو العدو التحق بأصحابه في العمرة مطلقاً (در هر وقتی که به اصحابش رسید زیرا عمره وقت معینی ندارد.) وفي الحج إذا لم يفت (اگر وقت حج فوت نشده باشد.) بلا خلاف، لزوال العذر، وانحصار جهة الإحلال في الإتيان بالمناسك (در آمدن از احرام منحصر است به انجام دادن مناسک)»