صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | کلید مخازن الهی در آسمان و زمین چیست؟
بازدید این صفحه: 3564          تاریخ انتشار: 1394/3/1 ساعت: 01:40:02
حضرت آیت‌الله جوادی آملی تشریح کرد: 
کلید مخازن الهی در آسمان و زمین چیست؟

حضرت آیت‌الله جوادی آملی در درس تفسیر خود بیان کرد: خداوند همه آنچه مورد نیاز انسان، حیوانات و جمادات است را با نظم در مخزن الهی قرار داده است این گنجینه روزی مردم است که کلید اصلیش در دست خداوند است. اما خداوند یک کلید فرعی برای این گنجینه قرار داده است این کلید فرعی دعاست که در دست بشر است و هر زمان که بخواهد می‌تواند خدا را بخواند و از این کلید برای استفاده از گنجینه الهی بهره ببرد.

موضوع: دروس

به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛

حضرت آیت‌الله  جوادی آملی در سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات 8 تا 12 سوره «شوری» روز چهارشنبه 30 اردیبهشت، بیان کرد: خداوند در جریان حکمیت فرمود: «وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ؛ و درباره هر چيزى اختلاف كرديد، حكمش به خدا ارجاع می‌شود.» بعد از اینکه اختلاف حل شد مومنان دیگر حق اختلاف ندارند این چیزی است که خداوند در آیه 36 سوره احزاب به آن اشاره کرده است «وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ؛ و هنگامى كه خداوند درباره امرى از امور مؤمنان فرمانى صادر كند و پيامبرش فرمانى دهد، هيچ مرد و زن مؤمنى را در كار خويش اختيارى نيست و آنان را نرسد كه آنچه خود می‌خواهند برگزينند.» پس اختلاف قبل از رجوع به رسول است و بعد از رجوع نباید اختلافی باشد.

 

وی در ادامه افزود: ربوبیت به خالقیت بر می‌گردد خداوند هم خالق است لا شریک له، هم رب است لاشریک له، زیرا اگر کسی غیر خدا ولی یا رب بود باید همو خالق می‌بود، چون ولایت و تدبیر، ربوبیت و تربیب بدون تردید به خلقت بر می‌گردند. دلیل دیگری که تربیب با خلقت ملازم است این است که لازمه تربیب آگاهی از همه جوانب آن چیز است یعنی اگر مثلاً کسی می‌خواهد درختی را تربیب کند باید از خلقت و هویت او با خبر باشد و اگر قرار باشد این خبر و اطلاع را از کس دیگری بگیرد دیگر او رب نیست. از همین رو او هم فاطر است هم رب است و هم خالق. چون و رب و خالق است برای اینکه انسان مثل حیوان و موجودات مادی دیگر است و مرگ او را رصد می‌کند و مانند فرشته‌ها نیست که مرگ نداشته باشد نکاح را در نظام هستی تدوین کرد تا با نکاح نسلش را حفظ کند «فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ؛ او پَديدآورنده آسمان‌ها و زمين است. از جنس خودتان براى شما همسرانى قرار داد، و از دام‌ها نيز جفت‌هایی براى آن‌ها آفريد. او با اين آفرينش تعداد شما آدميان و دام‌ها را فراوان می‌سازد. هيچ چيزى مانند او نيست، و اوست كه دعاى بندگان را می‌شنود و كردارشان را می‌بیند.» معنای فاطر با خالق فرق دارد چرا که خالق به کسی گفته می‌شود که به ماده یا چیزی که وجود دارد صورت دهد اما فاطر به معنای نو آور است و به کسی گفته می‌شود که از هیچ یا چیزی که هیچ سابقه‌ای نداشته چیزی را بیافریند.

 

این مفسر قرآن عنوان کرد: در جلسه گذشته در تشریح «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ» دو معنی مطرح شد معنی اول این بود که کاف زائده است و خداوند هیچ مثلی ندارد. معنای دوم این جمله این بود که کاف زائده نباشد و معنایش این باشد که خداوند مثل مثل ندارد و چون مثل مثل ندارد پس بدون تردید مثل هم ندارد. معنای سومی را نیز شیخ طوسی نقل می‌کند که منظور از این جمله این است که خداوند مثل ندارد چون اگر مثل داشته باشد این مثل منحصر در یکی نخواهد بود و شامل امثال خواهد شد و این محال است که خداوند امثال داشته باشد.

 

وی با اشاره به اینکه «وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» از سخنان میانی اسلام است افزود: مرحوم صدوق در کتاب توحیدش نقل می‌کند که هشام ابن ثابت خدمت امام صادق (ع) رسید و امام به او فرمود: آیا خدا را وصف می‌کنی؟ هشام گفت: بله، امام به او فرمود که وصف کن ببینم، هشام گفت که خداوند «وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ»، «هو العلیم» خداوند سمیع مطلق است، خداوند بصیر مطلق است خداوند علیم مطلق است. امام گفت وقتی می‌خواهی خداوند را وصف کنی اینطور نگو چرا که این اوصاف، از جمله اوصافی است که بین مخلوق و خداوند مشترک است اگر می‌خواهی خداوند را توصیف کنی باید بگویی «هو السمع»، «هو البصر» یا «هو العلم» او علم محض است، نور محض است، حیات محض است و اینطور نیست که ذاتی باشد که برای او برخی صفات ثابت باشد. وقتی هشام از خدمت امام بیرون آمده گفت من عالم‌ترین شاگرد امام صادق (ع) نسبت به معرفت توحید هستم چرا که می‌دانم خداوند نور محض و علم محض است.

 

آیت‌الله جوادی بیان کرد: خداوند در ادامه بهترین تدبیر برای آسمان و زمین را بیان می‌کند و آن این است که همه آنچه مورد نیاز انسان، حیوانات و جمادات است را خداوند با نظم در مخزن الهی قرار داده است و کلید این گنجینه نیز در دست خودش است چرا که اگر این مجموعه گنجینه‌ای نداشت نیازی به کلید نداشت «لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» این گنجینه روزی مردم است که کلیدش در دست خداوند است. البته بر اساس روایات کلید اصلی دست خداوند است و خداوند یک کلید فرعی را در دست بشر قرار داده است و آن کلید دعاست. فرمود بخوانید و بخواهید تا این مخازن برای شما باز شود. دعا فقط برای ثواب نیست بلکه کارکرد عملی دارد و آن پیچاندن کلید برای باز شدن در رحمت‌های الهی است. این کلید کلیدی است که در دست همه است و هر کسی که بخواهد می‌تواند با این کلید، در‌های رحمت الهی را باز کند.

 

 

وی اضافه کرد: به هر حال این کلید سه دندانه دارد که این‌ها متقابل نیستند که ارتفاع آن‌ها ممکن نباشد، ممکن است در یک کلید این سه دندانه باشند و در کلیدی همه نباشند یا برخی از آن‌ها نباشند. این سه دندانه عبادت خوفا من النار، شوقا الی الجنه و حب لله هستند که ممکن است برخی همه را داشته باشند و برخی دیگر برخی از این‌ها سه دندانه را داشته باشند. از همین روست که برخی از کلید‌ها کارگر هستند و برخی اصلاً کارگر نیستند و نمی‌توانند این مخازن را باز کنند. آن‌هایی که هیچ کدام از سه دندانه را ندارند ممکن است دانش داشته باشند اما بارها بیان شد که دانش و علم به تنهایی راهگشا نیست چرا که دانش در عقل نظر است و آنچه مربوط به عمل است در عقل عمل و اراده محقق می‌شود. انسان چشم و گوشی دارد تا ببیند و درک کند و یک دست و پایی دارد تا فرار کند، درک کردن و دیدن کار عقل نظر است اما دویدن و فرار کردن کار عقل عمل است. انسان‌ها از این نظر به چهار گروه تقسیم بندی می‌شوند یک گروه کسانی هستند که خوب می‌بینند و چون دست و پای آن‌ها سالم است یا فرار می‌کنند یا از خودشان دفاع می‌کنند این‌ها عالمان راستین هستند. گروه دوم کسانی هستند که خوب می‌بینند اما چون دست و پای آن‌ها یعنی اراده و عمل آن‌ها ناقص است نمی‌توانند فرار بکنند این‌ها عالمان بی عمل هستند که برای دیگران خوب می‌گویند اما وقتی زمان عمل خودشان می‌رسد عمل نمی‌کنند. گروه سوم کسانی هستند که دست و پا دارند و این دست و پا فعال است اما چشم دیدن و درک کردن ندارند این‌ها مقدسان بی درک‌اند که آماده انجام دادن هستند اما نمی‌دانند که به چه عمل کنند و چگونه عمل کنند از همین رو هر چه به آن‌ها گفته می‌شود و داده می‌شود را انجام می‌دهند. گروه چهارم کسانی هستند که نه دست و پای سالم دارند و نه می‌توانند خوب ببینند این‌ها جاهلان متهتک هستند. دین آمده است تا هم اندیشه را تقویت کند و هم انگیزه را به روز کند و هم بگوید بالاخره اینکه شما فهمیدید کار دست اوست اگر آنچه او گفته عمل نکنید کار دستتان می‌دهد. این مساله باعث ایجاد خوف ‌می‌شود. این خوف باعث تحقق ناله می‌شود ناله‌ای که اسلحه مؤمن است «سلاحه البکاء». انسان بدون اسلحه و ناله پیروز نیست.

کد خبر: 139431303435
1394/3/1

Share

بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن