صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | اومانیسم غل و زنجیر بشر است
بازدید این صفحه: 3456          تاریخ انتشار: 1393/12/19 ساعت: 02:47:48
حضرت آیت‌الله جوادی آملی:
اومانیسم غل و زنجیر بشر است

حضرت آیت‌الله جوادی آملی در درس تفسیر خود بیان کرد: شیطان به خاطر یک گناه نبود که از درگاه الهی رانده شد بلکه علت رانده شدن شیطان کبر او در مقابل خداوند بود به عبارت دیگر اومانیسم شیطان و من بودن شیطان در مقابل خداوند بود که باعث رانده شدن شیطان شد. اومانیسمی که خداوند در این آیات آن را آنقدر نزدیک به غل و زنجیر تبیین می‌کند که انگار همه کسانی که در دام اومانیسم دچار شدند همین الان در غل و زنجیر هستند.

موضوع: تفسیر

 

 

به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛

 

 

حضرت آیت‌الله جوادی آملی در سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات 68 تا 77 سوره «غافر» روز دوشنبه، 18 اسفند ماه، بیان کرد: در جریان عصیان و گناه در مجرات باید گفت آن نشئه جایی برای تحقق عصیان نیست چرا که آنجا عالم عقل است و در عالم عقل جایی برای عصیان نیست بلکه در حقیقت جریان گناه در حوزه طبیعت و عالم ماده است آنجا که نشئه دنیا و امثال دنیا است. چون آنجا عصیان محقق می‌شود طبیعتاً تحول و حرکت نیز در آنجا هست. این نشئه، نشئه حرکت و تغییر و تحول است و یکی از بهترین خوبی‌های دنیا همین حرکت اوست یعنی هیچ چیزی در این دنیا ثابت نیست اگر تلخ است بالاخره می‌گذرد و اگر شیرین است انسان باید بداند که بالاخره مسافر خواهد شد. این یکی از زیباترین چیزهای دنیاست چرا که همین حرکت و تحول است که می‌تواند انسان را آرام می‌کند.

وی ادامه داد: پس در حوزه حرکت عصیان محقق است و در همین حوزه است که با توبه عصیان تغییر می‌کند و از بین می‌رود و حتی تبدیل به حسنه و زیبایی تبدیل شود «فَأُوْلَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ». انسان همه فضولات و ضایعات را در دنیا می‌تواند بازیافت کند و به صورت‌های قابل استفاده، خوب و زیبا در بیاورد و در صحنه طبیعت هم همین‌طور است وقتی که کود را کنار گل یاس می‌ریزند عطر از گل منتشر می‌شود. بنابراین دنیا جای تغییر و تحول است و چیز ثابتی در آن وجود ندارد پس هیچ چیزی ذاتاً عصیان و گناه نیست مثلاً شرک، ریا که از معاصی کبیره است، اگر بر گردانده شود و توجه آن به جای اینکه به سمت غیر خدا باشد به خدا متوجه شود توحید می‌شود اگر همان کاری که انسان برای ارائه دیگری انجام داد برای ارائه به الله انجام داده شود توحید می‌شود. کدام ثواب است که نمی‌تواند گناه باشد و کدام گناه است که نمی‌تواند ثواب باشد همین اخلاص اگر پیچ آن برگردانده شود تبدیل به ریا می‌شود. بنابراین در جریان توبه اینطور نیست که گناهان انسان بخشیده شود بلکه همان‌ها تبدیل به حسنه و ثواب می‌شود.

آیت‌الله جوادی عنوان کرد: همه این تغییر و تبدل‌ها یک اصل مشترک دارند و زمانی تغییر و تحول در عصیان و گناه وجود دارد که این اصل مشترک رعایت شود. این اصل مشترک توحید و عدم شرک و کبر در مقابل خداوند است. مشکل شیطان صرف عصیان او نبود چرا اینطور نیست که خداوند بخواهد برای یک گناه و یک سجده نکردن شخصی را اینطور مواخذه و از خود دور کند. بلکه این کبر او در مقابل خداوند بود که همه راه‌ها و تغییر و تبدل در مورد او را بست. افراد زیادی هستند که نماز نمی‌خوانند و عصیان‌های دیگری انجام می‌دهند اما باز هم از درگاه الهی دور نمی‌شوند و ممکن است مورد لطف و عفو پروردگار قرار بگیرد. پس آنچه باعث طرد شیطان شد عصیان نبود کبر او بود؛ کبر فقط احساس برتری در مقابل دیگران نیست بلکه معنای کبر این است که انسان از حد خودش بگذرد شیطان نیز در مقابل خدا از حد خودش گذشت و ادعای برتری در مقابل خداوند کرد. این فعل شیطان گناه نیست این همان اومانیسم است یعنی اینکه من اینگونه می‌گویم. بنابراین معنای دیگر کبر همان اومانیسم است اومانیسمی که باعث شد شیطان از درگاه الهی رانده شود. آن کسی که کبر ورزید اصل مشترک را بر هم زده است و کسی که اصل مشترک و توحید و جانشینی خداوند را بر هم زده است چگونه می‌تواند بخشیده شود؟ اما کسی که بر طبق این اصل مشترک و توحید حرکت کند حتی اگر عصیان انجام دهد این عصیان قابلیت این را دارد که با توبه مورد عفو خداوند قرار بگیرد و تبدیل به حسنه شود.

وی اضافه کرد: بنابراین اگر کسی در مقابل دین، وحی، کتاب، سنت و اهل بیت گفت من نظرم این است این فرد دچار اومانیسم شده است. این در حالی است که خلافت انسان بر روی زمین از بهترین نعمت‌هایی است که خداوند به انسان عطا کرده است و اومانیسم نیز از بدترین سموم مهلکه‌ای است که ممکن است انسان دچار آن شود و همین  غل و زنجیر می‌شود «الَّذِینَ کذَّبُوا بِالْکتَابِ وَ بِمَا أَرْسَلْنَا بِهِ رُسُلَنَا فَسَوْفَ یعْلَمُونَ إِذِ الْأَغْلَالُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَالسَّلَاسِلُ یسْحَبُونَ؛ کسانی اند که کتاب خدا (قرآن) را دروغ شمرده و آنچه فرستادگان خود را به ابلاغ آن گسیل داشته‌ایم تکذیب نموده‌اند، پس به زودی خواهند دانست که کارشان به کجا می‌انجامد؛ آن گاه که غل ها و زنجیرها در گردن‌هایشان نهاده می‌شود و آنان را می‌کشانند» این آیه آنقدر این دو طرف یعنی کبر در مقابل خداوند و وحی و در غل و زنجیر بودن را به هم نزدیک نشان می‌دهد که انگار کسانی که کبر می‌روزند و دچار اومانیسم می‌شود همان لحظه در غل و زنجیر هستند، به عبارت دیگر این آیه در تشریح این مساله است که کبر در مقابل خداوند همان غل و زنجیر است که در قیامت انسان را به بند می‌‌کشد، غل و زنجیری که حتی در دنیا نیز به دست و پای انسان بسته می‌شود و باعث می‌شود که انسان به سمت وحی و پیامبران نرود و توبه نکند.

این مفسر قرآن کریم بیان کرد: خداوند در مورد جهنم می‌فرماید که یک عده در جهنم حطب یا هیزم هستند، یک عده وقود هستند و یک عده هم یسجرون هستند. «فِی الْحَمِیمِ ثُمَّ فِی النَّارِ یسْجَرُونَ؛ در آب جوشان و آن گاه در آتش، شعله ور می‌شوند.» به عبارت دیگر برخی را به عنوان هیزم وارد جهنم می‌کنند و برای اینکه این هیزم گُر بگیرد آتش زنه یا وقودی به آن اضافه می‌کنند و وقتی که این آتش بلند و مشتعل شد برخی در این آتش ذوب می‌شوند. وقتی که تبهکاران خوب طعم آتش و جهنم را چشیدند به آن‌ها گفته می‌شود که «ثُمَّ قِیلَ لَهُمْ أَینَ مَا کنْتُمْ تُشْرِکونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَلْ لَمْ نَکنْ نَدْعُو مِنْ قَبْلُ شَیئًا کذَلِک یضِلُّ اللَّهُ الْکافِرِینَ؛ سپس به آنان گفته می‌شود: چیزهایی که شریک خدا می‌ساختید کجایند تا شما را از آتش دوزخ برهانند و یا از شما شفاعت کنند، همان‌هایی که به جای خدا می‌پرستیدید؟ می گویند: از دست ما رفته‌اند؛ آن گاه پوچی معبودان خود را به یاد آورده می گویند: بلکه ما پیش تر چیزی را به خدایی نخوانده و نپرستیده‌ایم. خداوند کافران را این گونه در بیراهه می‌اندازد تا باطل را حق تلقی کنند.» در این آیات جهنمیان به دو مرحله اشاره می‌کنند که مرحله اول کذب و دورغ آنهاست چرا که آنها می‌گویند ما چیزی را به غیر خدا عبادت نمی‌کردیم و در مرحله بعدی حق را می‌گویند و می‌گویند ما چیزی را عبادت نمی‌کردیم و آنچه ما آن را عبادت می‌کردیم چیزی نبودند و معدوم بودند.

وی افزود: خداوند در ادامه می‌فرماید: « ذَلِكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَبِمَا كُنْتُمْ تَمْرَحُونَ» فرح گاهی به حق است و گاهی به حق نیست و اینان چون از اصل مشترک خارج شدند فرح آنان به حق نبود و تمام عذابی که می‌کشند به خاطر همین فرح نا حق است. فرح باطل و ناحق مانند جایی است که انسان مقداری درس خوانده باشد چه غربی چه شرقی در مقابل وحی می‌ایستد. اما مرح آن نشاط باطل است که باز هم به مساله تکبر بر می‌گردد تکبری که در برابر حق است. تکبر در مقابل پیامبرانی که برای همه اقوام به طور پیوسته نازل شد به نحوی که هیچ قومی‌‌ نمی‌تواند ادعا کند که پیامبر و رسلی نداشته است. به هر حال بالاخره ما تمام اینها را یا در دنیا تنبیه می‌کنیم یا صبر می‌کنیم و در قیامت آنها را تنبیه می‌کنیم.

کد خبر: 13931219303067
1393/12/19

Share

بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن