عاشورا؛ مواجهه منطق «نظارت بر حکومت» با «فساد و استبداد دینی» برآمده از فتوحات و خراج های انباشته / دکتر فیرحی
این خود نشان دهنده جمله بزرگی است که میگوید اگر تعداد رقبای حاکمان ستمگر کم باشد، شجاعت به خرج میدهند و با آنها درگیر میشوند...
موضوع: اندیشه
نویسنده: حجة الاسلام والمسلمین داوود فیرحی
حجت الاسلام و المسلمین فیرحی گفت: امام خمینی(س) میفرمودند محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است. این خود نشان دهنده جمله بزرگی است که میگوید اگر تعداد رقبای حاکمان ستمگر کم باشد، شجاعت به خرج میدهند و با آنها درگیر میشوند...
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
حجت الاسلام و المسلمین فیرحی گفت: امام خمینی(س) میفرمودند محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است. این خود نشان دهنده جمله بزرگی است که میگوید اگر تعداد رقبای حاکمان ستمگر کم باشد، شجاعت به خرج میدهند و با آنها درگیر میشوند، اما اگر تعداد رقبا زیاد شود، خیلی زود تمکین میکنند. امام حسین(ع) در همان خطبه سال 60 میفرمایند اگر بزرگان جامعه از جمله علما، پیه دردسرها را به تن میمالیدند، اگر سختیها را تحمل میکردند و اخم دولتها و محدودیتها را موقتا به جان میخریدند، این حوادث رخ نمیداد.
حجت الاسلام و المسلمین فیرحی در مراسم عزاداری امام حسین(ع) که 9 آبان در حسینیه فاطمه الزهرا(س) برگزار شد، در بخش اول سخنان خود درباره تحولاتی در جهان اسلام که منجر به رخ دادن حادثه عاشورا شد، اظهار کرد: یکی از بزرگترین متفکران عصر ما علامه محمد حسین نائینی، در فصل پنجم کتاب «تنبیه الامه» تاریخ مسلمانی را به دو بخش تقسیم میکند: دوره اول از هجرت رسول اکرم(ص) تا آغاز جنگهای جهادی و دوره فتوحات یعنی سال 17 هجری و دوره دوم ازآغاز فتوحات تا 1324 هجری.
وی در توضیح دلایل این تقسیمبندی تصریح کرد: مورخان و تحلیلگران تاریخ صدر اسلام معتقدند که فتوحات علاوه بر اینکه منجر به گسترش جامعه مسلمانی شد، با خود آسیبی را با عنوان خراج وارد جامعه کرد. خراج، ثروت کلانی را وارد جامعه اسلامی کرد که هم دولت و هم فرهنگ جامعه را به هم ریخت و منجر به تحولاتی شد که وقایع سال 35 هجری و دوران بحران خلافت امام علی(ع) را به دنبال داشت و به آغاز خلافت اموی منجر شد.
دکتر فیرحی ادامه داد: مرحوم نائینی در کتاب خود معتقد است تا زمانی که پول خراج به دست دولت نیفتاده بود، دولت اسلامی محتاج به شهروندان بود و از آنها پول میگرفت، در نتیجه با نظر آنها جامعه را اداره میکرد. اما از سال 17 هجری، اموال زیادی از طریق فتوحات به دست دولت افتاد. عمر تصمیم گرفت صحابه را از سرمایهگذاری منع کند. به آنها توصیه کرد فقط به حد روزی بخورند. با این اتفاق در بسیاری از خانههای مدینه، انباشت ثروت صورت گرفت. این مسئله منجر شد که نسل دوم فرزندان صحابه به تدریج دچار فساد مالی شوند.
وی افزود: در این دوره به جای انکه مردم به دولت پول بدهند، دولت به مردم پول میداد و میدانید کسی که از دولت پول بگیرد، نمیتواند منتقد دولت باشد. همین مسئله باعث شد که زبان منتقد مؤمنان تبدیل به زبانی ستایشگر شود. در نتیجه فتوحات و سرازیر شدن ثروت کلان به جامعه به تدریج زیرساختهای جامعه تغییر کرد و به همین دلیل بود که جامعه اسلامی معاویه را میخواست. همین جامعه عمر را به قتل رساند.
حجت الاسلام و المسلمین فیرحی دلیل کشتهشدن عثمان را فراگیری فساد مالی در جامعه اسلامی دانست و افزود: عمر از فساد شهروندان مسلمان عصبانی شد و گفت من در گذرگاه حره ایستادهام، بند لباس عرب و قریش را گرفتهام که دچار فساد نشود. جواب این عصبانیت هم این بود که او را کشتند. خلیفه سوم تصور میکرد که میتواند راه حل جدیدی پیدا کند و به همین دلیل سرمایهگذاری را آزاد کرد. نتیجه این عمل، خصوصیسازی درآمدهای عراق و افتادن سواد عراق به دست قریش بود.
وی ادامه داد: خلیفه، زمینهای عراق و ایران را به اعراب فروخت، اما چون تدبیری برای پولهایی که به دست آوردهبود نداشت، دوباره آن پولها را میان قریشیها تقسیم کرد. در واقع هم زمین مال قریش شد هم ثروت.
این پژوهشگر علوم سیاسی ضمن اشاره به این مسئله که در همین دوره شورشهای اجتماعی آغاز شدند، اظهار کرد: در این زمان بخش بزرگ جامعه نیازمند و بخش کوچکی انبار طلا بود، در نتیجه شورش علیه خلیفه سوم شکل گرفت. در زمان خلافت حضرت علی(ع) از خراج خبری نبود و زمینهای خارجی هم خصوصی شدهبودند. دولت با اینکه برای حفظ ارتش نیازمند مالیات بود، به حداقلها قناعت کرد. بحران خلافت حضرت علی(ع) و نامه معروف ایشان به مالک اشتر و شهادت محمد بن ابی بکر نیز از پیامدهای همین مسئله بود.
فیرحی اضافه کرد: ابن خلدون درباره این وضعیت میگوید دیگر ایمان درونی مردم که نظم جامعه را حفظ میکرد از بین رفته بود و نیاز به سلطانی وجود داشت که به زور شمشیر سیادت قریش را اعاده کند، آن هم از طریق تأسیس سلطنت. اینگونه بود که ما میبینیم معاویه به مردم میگوید من به دین شما کاری ندارم، با هم بخوریم، زیبا بنوشیم و اگر علیه من باشید با این شمشیر مواجه خواهید شد. در واقع رفاهی را برای قریش فراهم کرد، اما آنها را تهدید هم کرد. در نتیجه جامعه سر در گریبان شد.
وی با بیان این مسئله که معاویه پس از مدتی به این نتیجه رسید که خشونت عریان مردم را قانع نمیکند، گفت: معاویه به تدریج به این نتیجه رسید که بادی سیاستگذاری مذهبی انجام دهد. باید ذهنها را پر کند و برای این کار به استبداد خود جنبه دینی داد. در واقع با سرمایهای که داشت، راویان و روحانیون درباریای درست کرد که به خلافت او جنبه دینی دهند.
حجت الاسلام و المسلمین فیرحی اظهار کرد: خشونت عریان منجر به اعتراض در جامعه میشد اما تصرف ذهنها مردم را مطیع میکرد. به دستور معاویه روایتهایی جمع شد که نشان دهد معاویه همان خلیفهای است که رسول خدا(ص) وعده داده است. تا خشونت عریان است همه مردم حاکم را مستبد میدانند، اما زمانی که حکومتی مثل حکومت معاویه جنبه دینی پیدا کند مردم میگویند خدا چنین صلاح دانسته و وظیفه ما جز اطاعت چیزی نیست. در چنین شرایطی افشاگری و روشنگری برای مصلحان اجتماعی نیز مشکل میشود.
وی ادامه داد: ابن خلدون در کتاب مقدمه مینویسد حاکمان مستبد در جهان اسلام، احکام شریعت را رد نمیکردند، بلکه به گونهای آن را تحریف میکردند. یکی از این تحریفات در مورد امر به معروف و نهی از منکر بود. این فریضه دو وجه دارد، یکی نظارت مدنی که به معنی نظارت شهروندان بر یکدیگر است و دیگری نظارت شهروندان بر حکومت.
فیرحی با تأکید بر این نکته که تحولات سیاسی در دوران معاویه نظارت شهروندان بر دولت را به تدریج از جامعه پاک کرد، گفت: در این دوره بود که امر به معروف و نهی از منکر را به چیزهای جزئی تقلیل دادند، مثل اینکه فلانی نماز میخواند یا نه، یا اینکه یک قرص نان را گران میفروشد یا ارزان. ضمن اینکه در این دوره نهادی به نام «حسبه» تأسیس شد که از طریق آن دولت مسئول امر به معروف و نهی از منکر به شهروندان شد. در نتیجه دولتی که باید بر شهروندان نظارت کند، به نظارت بر شهروندان پرداخت و خود بی ناظر ماند.
وی در بخش دوم سخنان خود به نقش امام حسین در این روشنگری پرداخت و افزود: در سال 60 هجری امام حسین(ع) خطبهای را در مکه و در ایام حج خواندند که تمام آن به نقل از حضرت علی(ع) بود. در این خطبه نظارت شهروندان بر مسئولان به عنوان یک امر واجب و روی زمین ماندن آن مد نظر حضرت علی(ع) و امام حسین(ع) قرار گرفت.
این پژوهشگر علوم سیاسی ادامه داد: امام حسین(ع) در این خطبه میفرمایند: خداوند قوم یهود را به این دلیل ذلیل کرد که عالمان و بزرگانشان به جای نظارت بر دولت، به توجیه آن برخاستند. در آیات 63 به بعد سوره مائده، خداوند به رهبران مذهبی یهودیان ایراد میگیرد که چرا ظالمان را میدیدند و کارهای زشت و فساد آنها را مشاهده میکردند، اما دولت را از این اعمال ناپسند منع نمیکردند. در واقع علما در این مشغول این بودند که ببینند موی سر چه کسی این طرف است یا آن طرف یا اینکه چرا یک نفر نمازش را اشتباه میخواند.
وی افزود: خداوند میفرماید دلیل ایراد نگرفتن علمای یهود به دولت این بود که انتظار مقام یا پولی را میکشیدند یا از خشم حاکمان میترسیدند. امام حسین در خطبه خود میفرمایند اگر نظارت مدنی و نظارت بر کارگزاران هر دو انجام میشد، همه واجبات چه سبک و چه سنگین انجام میگرفت و جامعه مسلمانی به چنین بلایی گرفتار نمیشد. در اینجا خطاب حضرت به کسانی است که سخنانشان شنونده دارد. یعنی صاحب مقام عالی و منصبی هستند، بنابراین سخن آنان میتواند بر حاکمان تأثیرگذار باشد.
فیرحی با بیان این مسئله امام حسین(ع) در سخنان خود خطاب به علما و دانشمندان آنها را به نادیده گرفتن حقوق ضعفا متهم میکند، تصریح کرد: امام حسین در سخنان خود رو به افرادی که عمامه به سر داشتند، یعنی نه تنها علما و دانشمندان که قشر معتبر جامعه آن زمان مثلا تجار میفرمایند خداوند شما را به علم شهرت داده، به خیر شما را یاد کرده و با نصیحت معروف کردهاست و با اینکه پست و مقامی ندارید، اما مانند حاکمان زندگی میکنید. چرا در مورد نیازهای جامعه سکوت میکنید؟
وی ادامه داد: امام حسین در این خطبه به بحران بزرگ فرهنگیای اشاره میکنند که در آن عده زیادی از بزرگان و دانشمندانی پیدا شدهاند که نمیتوانند حرف بزنند، حرف هم که میزنند «ادهان» میکنند، یعنی مشکلات حکومت را پنهان یا توجیه میکنند و از این طریق سعی میکنند از گزند حاکمان در امان باشند. این در حالی است که خداوند دستور داده که حاکمان را از اعمال بد نهی کنید. امام حسین(ع) در اینجا میفرمایند بنی امیه گروهی از علما را تربیت کردهاند که روی منبر مینشینند و با پتکِ سخن بر ذهنهای مردم میکوبند تا آنها را در برابر حاکمان آرام کنند.
فیرحی گفت: امام حسین(ع) در این خطبه میفرمایند در هر شهر عالمانی را استخدام کردهاند که بر منبر مینشینند و با توجیه مشکلات، زمین و کشور را برای حاکمان اموی بیصاحب و نگهبان کردهاند. دست ظالمان به کار مردم باز شدهاست. مردم در چشم حاکمان برده و کنیز هستند و به ناموس آنها دست درازی میکنند. در چنین شرایطی کسی جرئت مخالفت کردن ندارد، چرا که خداوند صلاح دیده و چنین حاکمی را برای آنها در نظر گرفتهاست. جامعهای که جباران حق ستیز در آن زیاد شدهاند و کسانی که حق ضعفا را میخورند، مورد اطلاعت قرار میگیرند و نه خدا را میشناسند نه قیامت را حضرت اباعبدالله را به تعجب وا میدارد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که ما نیازمند حسین شناسی در کنار حسین ستایی هستیم، گفت: معضل فرهنگی نهضت عاشورا این است که همیشه در این ایام به مناسک و روضهخوانی اکتفا میکنیم و از حوادث مهم چشم میپوشیم. امام حسین(ع) آواره شد، اطرافیان خود را از دست داد و کشتهشد برای اینکه امید داشت سخنانش بعد از مدتها طنین اندازد. امام حسین(ع) همیشه مظلوم است، چرا که حتی شیعیان و امام ستایان هم حتی یک کلمه از سخنان او را گوش نمیدهند.
این پژوهشگر علوم سیاسی اضافه کرد: حوادث عاشورا هیچگاه مصون از تحریف نبوده و همیشه تلاش شده تا پیام عاشورا در هلهله سینهزنیها و زنجیرزدنها گم شود. شما به فیلیپین نگاه کنید، میبینید که عاشورا تبدیل به جشنوارهای شده که در آن شراب هم میخورند. اگر مراقبت عمومی نباشد و پیامهای عاشورا منتقل نشود، چنین اتفاقی میافتد و ما هم فاصلهای با آن نداریم، کمااینکه از برخی هیئتهای تهران هم خبرهایی میرسد.
فیرحی افزود: امام خمینی(س) میفرمودند محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است. این خود نشان دهنده جمله بزرگی است که میگوید اگر تعداد رقبای حاکمان ستمگر کم باشد، شجاعت به خرج میدهند و با آنها درگیر میشوند، اما اگر تعداد رقبا زیاد شود، خیلی زود تمکین میکنند. امام حسین(ع) در همان خطبه سال 60 میفرمایند اگر بزرگان جامعه از جمله علما، پیه دردسرها را به تن میمالیدند، اگر سختیها را تحمل میکردند و اخم دولتها و محدودیتها را موقتا به جان میخریدند، این حوادث رخ نمیداد.
وی با تأکید بر این مسئله که قیام عاشورا تبلور امر به معروف و نهی از منکر نسبت به حاکمان است، گفت: امام حسینی که به عالمان توصیه میکند که اینگونه سخن بگویند، نمیتواند خودش در خانه بماند. بنابراین جلو میافتد تا شاید روزی روزگاری الگویی از او ساخته شود و در کنار حسینستایی، حسینشناسی هم صورت گیرد. چرا ما که این همه عشق به حسین داریم راهمان را کج نمیکنیم و به جای توصیف کربلا، به آنچه که به کربلا ختم شد، یعنی روی زمین ماندن امر به معروف و نهی از منکر نسبت به مسئولان نمیپردازیم؟
فیرحی اضافه کرد: ابا عبدالله در خطبه خود میفرمایند معاویه در ظاهر شجاع است، اما چون کسی در مقابل او نمیایستد شجاعتر است. از معاویه پرسیدند چطور توانستی این مردم پرخاشگر را 20 سال اداره کنی، پاسخ داد مردم به هیجان میآیند و خاموش میشوند. هر موقع که هیجان داشتند، نخ قرقره را باز میکردم و آنها هرقدر که میخواستند، میکشیدند. در این مدت من بیدار بودم، ولی مردم میخوابیدند. وقتی که مردم میخوابیدند نخ قرقره را جمع میکردم. بنابراین کسانی که از سال 17 تا کنون حکومت کردهاند، میدانند از ادبیات دینی چگونه برای تحمیق مردم استفاده کنند.