صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | هر وقت توده مردم گرفتار آن اصلشان شدند یعنی قبول و نکول آن‌ها منوط به رفتار نیاکانشان شد فرعون‌ها ظهور می‌کنند
بازدید این صفحه: 3430          تاریخ انتشار: 1393/11/28 ساعت: 03:13:41
حضرت آیت‌الله جوادی آملی:
هر وقت توده مردم گرفتار آن اصلشان شدند یعنی قبول و نکول آن‌ها منوط به رفتار نیاکانشان شد فرعون‌ها ظهور می‌کنند

حضرت آیت‌الله جوادی آملی در درس تفسیر خود بیان کرد: مؤمن آل فرعون در جریان حضرت موسی یک ‌بار گزارش جدی نداد که آن را رها کند، بلکه سخن می‌گفت و دنبال آن را می‌گرفت و همین هم باعث شهادتش شد. جدیت جهاد فرهنگی مؤمن آل فرعون از آیه 28 شروع می‌شود تا چندین آیه بعد. او گاهی در برابر فرعون اعتراض می‌کرد گاهی در برابر قوم خود و گاهی نیز در برابر پیشنهاد هامان اعتراض می‌کرد او این چنین مجاهد نستوهی بود.

موضوع: دروس

 

 

به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛

 

 

حضرت آیت‌الله جوادی آملی در سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات 34 تا 34 سوره «غافر» روز دو‌‌شنبه، 27 بهمن ماه، بیان کرد: خداوند در سوره غافر بعد از بیان عناصر اصلی دین؛ یعنی توحید، وحی و نبوت داستان پیامبران را برای موعظه و انذار نقل می‌کند که در این آیات خداوند داستان حضرت موسی را از زبان مؤمن آل فرعون نقل کرده است. در این آیات مؤمن آل فرعون، فرعونیان را نصیحت می‌کند و می‌گوید که حضرت موسی بینات آورده است که اگر صادق باشد و شما بخواهید با او مقابله و مبارزه کنید و او را بکشید برخی از تهدیدهای او در قبال شما محقق خواهد شد اما اگر کاذب باشد که دچار کذب خود خواهد شد. فرعون در مقابل این سخن و دیگر موعظه‌های مؤمن آل فرعون گفت «قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِيكُمْ إِلَّا مَا أَرَى وَمَا أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشَادِ؛ فرعون گفت: شما را جز آنچه خود مصلحت ديده‌ام راهى ننمايم و جز به راه صواب راهنمايى نكنم» و مؤمن آل فرعون نیز در مقابل سخن فرعون آرام ننشست و گفت «وَقَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزَابِ» که برخی از انبیاء امم گذشته را می‌شمارد تا اینکه به حضرت یوسف می‌رسد و سخن از حضرت یوسف می‌کند «وَلَقَدْ جَاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جَاءَكُمْ بِهِ حَتَّى إِذَا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا». بر اساس روایات این آیه نشان دهنده این است که حضرت یوسف فرزند یعقوب پیامبر الهی بوده است.

وی ادامه داد: مؤمن آل فرعون در پایان این آیه به این اشاره می‌کند که «كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتَابٌ» خداوند كسانى را كه از حدّ بگذرند و در شك و ترديد به سر برند، به بيراهه می‌افکند و در ادامه آیه بعد توضیحی در مورد «مسرف مرتاب» ارائه می‌دهد با این بیان که مسرف مرتاب کسی است که بیهوده و بیجا جدال می‌کند «الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ» کسی که نه سلطان عقلی دارد و نه سلطان نقلی. سلطان دلیل قطعیی است که مسلط بر شک و شبهه است. و در ادامه می‌فرماید: «أَتَاهُمْ كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ؛ اين كار نزد خدا و نزد كسانى كه ايمان آورده‌اند، مايه دشمنىِ بزرگى است. اين گونه، خداوند بر دل هر گردنكشِ زورگويى مُهر مى زند تا به حق راه نيابد.»

آیت‌الله جوادی تصریح کرد: مؤمن آل فرعون در جریان حضرت موسی یک ‌بار گزارش جدی نداد که آن را رها کند، بلکه سخن می‌گفت و دنبال آن را می‌گرفت و همین هم باعث شهادتش شد. در مورد مؤمن آل فرعون در روایات آمده است که «فوقاهما الله سیئات ما مکروا» معنای این نیست که او حیاتش را ادامه داد بلکه با اینکه او شهید شد اما به دام دیگری نیافتد. آن کسی که شرب شهادت می‌نوشد و بیگانه را در می‌کند در حقیقت این فرد را خدا حفظ کرده است. بنابراین خداوند او را از سیئات مردم مصر نجات داد چرا که جدیت جهاد فرهنگی مؤمن آل فرعون از آیه 28 شروع می‌شود تا چندین آیه بعد. او گاهی در برابر فرعون اعتراض می‌کرد گاهی در برابر قوم خود و گاهی نیز در برابر پیشنهاد هامان اعتراض می‌کرد او این چنین مجاهد نستوهی بود.

وی اضافه کرد: در ادامه آیات خداوند سخن از کید دیگر فرعون به میان می‌آورد، کیدی که بی سابقه است. وثنین، مشرکان، بت پرستان که خود فرعون از همین گروه بود به دو گروه تقسیم شده بودند، یک عده محققان و درس‌خوانده‌ها و طرح ریزان و به اصطلاح تحصیل‌کرده‌های جامعه و گروه دیگر نیز عامه مردم و مشرکین بودند. گروه اول در اثر خلط بین تکوین و تشریع بت پرستی خود را اینگونه توجیه می‌کردند که اگر خدا می‌خواست که ما بت پرست نشویم ما هم نمی‌شدیم «سَيَقُولُ الَّذينَ أَشْرَکُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَکْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَيْ‏ءٍ؛ مشرکان برای تبرئه خویش می گویند: اگر خدا می‌خواست، نه ما مشرک می‌شدیم و نه پدران ما و نه چیزی را تحریم می‌کردیم!» این‌ها خدا را قبول داشتند از همین رو آن‌ها بت‌ها را می‌پرستیدند که شفیع و مقرب آن‌ها الی الله باشد آن‌ها می‌گفتند که خداوند به همه چیز علیم و قدیر است، از بت پرستی ما با خبر است بنابراین اگر او از بت پرستی ما خبر دارد و می‌تواند در صورتی که این فعل را نپسندد جلوی آن را بگیرد و چون حال که می‌داند و جلوی آن را نمی‌گیرد پس این بت‌پرستی حق است. قرآن کریم در این مورد بیان کرد که این خلط بین تکوین و تشریع است و اگر قرار باشد چنین چیزی باشد که هیچ گناهی در عالم واقع نمی‌شود چون خدا از گناه خبر دارد و به آن عالم است و اگر بخواهد می‌تواند جلوی گناه را بگیرد. اما مساله این است که این جهان، جهان جبر نیست که بخواهیم اینگونه با آن برخورد کنیم و بر اساس آن اینگونه استدلال کنیم. خداوند انسان را باز و آزاد گذاشته است تا انسان در آن عمل خوب انجام دهد. اما قبول و نکول توده مردم منوط به قبول و نکول پدران آن‌ها بود و این اصلی بود برای آن‌ها.

این مفسر قرآن بیان کرد: در مقابل دو گروه، دین آمد و نحوه تحقیق و تفکر را به تحصیل ‌کرده‌ها نشان داد و همچنین به عامه مردم نشان داد که آن‌ها بیش از این‌ها می‌ارزند و چرا اینگونه و به این ارزانی خودشان را فروخته‌اند. هر وقت توده مردم گرفتار آن اصلشان شدند یعنی قبول و نکول آن‌ها منوط به رفتار نیاکانشان شد فرعون‌ها ظهور می‌کنند اما هر وقت مردم بالا آمدند فرعون‌ها سقوط می‌کنند. همان‌طور که بیان شد این نوع فریب کاری فرعون که در آیه 36 به آن اشاره شده است بی سابقه بوده است «وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا هَامَانُ ابْنِ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ؛ فرعون [بار ديگر سخن آن مرد را قطع كرد و] گفت: اى هامان، براى من بنايى مرتفع بساز تا برفراز آن بروم، شايد به اسباب و وسايلى دست بيابم» فرعون خودش و قوم خودش را بر اساس معرفت حسی و تجربی که کف معرفت و سواد است و از آن پایین‌ترین سواد نداریم در گودال گمراهی فرو برد. در این فضای آلوده، فرعون که خودش آلوده بود سعی می‌کرد دیگران را در همین آلودگی نگه‌دارد. او می‌گفت در زمین خدا نیست چرا که هر چه می‌گردیم خدایی را پیدا نمی‌کنیم حال که اینطور است باید یک برج بسیار بلندی بسازم که از آن بالا بروم و ببینم آیا در آسمان‌ها می‌توانم خدایی پیدا کنم. این در حالی است که همه می‌دانستند که آن اهرام مصر هر چه قدر هم طولانی باشند باز هم به آسمان نمی‌رسد، اگر هم قرار بود که رصدخانه درست کنند که رصدخانه نمی‌تواند اسرار آسمان را بفهمد و آن را رصد کند. بنابراین نه بعداً این برج شفاف و روشن را ساخت و نه از او خبری ندارد چرا که بالاخره دسترسی آسمان‌ها و معرفت به آن‌ها محال است و تنها راه معرفت و دسترسی معرفت عقلانی نسبت به این مسائل است.

کد خبر: 13931128302852
1393/11/28

Share

بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن