صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | قلب چه کسانی عرش الرحمن است؟
بازدید این صفحه: 4684          تاریخ انتشار: 1393/11/13 ساعت: 01:25:27
حضرت آیت‌الله جوادی آملی:
قلب چه کسانی عرش الرحمن است؟

حضرت آیت‌الله جوادی آملی در درس تفسیر خود بیان کرد: خدواند بر اساس آنچه در آیات قرآن آمده است رفیع الدرجات است یعنی همه درجات به دست اوست لذا او به هر کسی که بخواهد درجه بالاتر یا پایین‌تر می‌دهد. اگر چنانچه مؤمن با علم و عمل صالح بالا برود او می‌‌تواند به عرش الهی راه پیدا کند. در حقیقت قلب کسانی مانند انبیاء، اولیاء، صلحا، صدیقین، شهدا با تفاوتی در درجه رتبی بین آن‌ها وجود دارد عرش الرحمن است. بنابراین اگر قلب مؤمن عرش الرحمن شد پس هر چیزی بر این قلب القا شود آن حکمت عرشی می‌شود.

موضوع: تفسیر

 

 

به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه) به نقل از شفقنا؛

 

 

حضرت آیت‌الله جوادی آملی در سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات 13 تا 17 سوره «غافر» روز یک‌شنبه، 12 بهمن ماه، بیان کرد: برخی در جریان آیه 11 این سوره «قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ» که سخن مشرکان است و در مورد حیات و مرگ انسان‌ها سخن می‌گوید را مردود شمرد‌ه‌اند چرا که این سخن مشرکان است و خداوند آن را نقل می‌کند و حجت نیست. این سخن صحیح نیست چرا که درست است که این سخن از مشرکان است اما چون در قرآن آمده است و روش قرآن اینگونه است که اگر سخن باطلی را از دیگران نقل می‌کند رد می‌کند و در اینجا این سخن را رد نکرده است لذا این سخن نشانی از حقیقت دارد و این آیه حجت است اگر چه از زبان مشرکان بیان شده است. مثلاً در اوائل سوره انعام آنجایی که کافران می‌خواهند کفر خود را کتمان کنند «أَن قَالُواْ وَاللّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ» می‌فرماید: «انظُرْ كَيْفَ كَذَبُواْ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ؛ بنگر كه چگونه بر ضد خودشان دروغ گويند، و آنچه افترا مى‏بستند از نظر آن‌ها ناپديد شد (شئون و شوكتى كه درباره بتان قائل بودند باطل درآمد)» بنابراین اگر در قرآن سخنی آمد و خود قرآن آن را نفی و باطل نکرد معلوم می‌شود که آن سخن باطل نیست و حق است.

وی ادامه داد: خداوند در این سوره اصول سه گانه توحید و نبوت و معاد را بارها به عبارت‌های گوناگون بازگو می‌کند آیه 13 به بعد این سوره عبارت دیگری از بیان این اصول است در این آیات خداوند می‌فرماید:‌ «هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آيَاتِهِ» ذات اقدس اله علامت‌های تکوینی خود را به انسان نشان می‌دهد و اگر چشم انسان بسته نباشد یا کور نباشد می‌تواند آیات الهی را ببیند. همه موجودات در حقیقت آیه‌‌ای از آیات الهی هستند چون هیچ موجودی نیست مگر اینکه هستی او به عدم باشد و موجودی که چنین باشد نیاز به موجود دیگر دارد تا او را بیافریند، چون بطلان صدفه و تصادف برای هستی این‌ها بسیار روشن است. این آیه در حقیقت دلیلی است برای اصل وجود ذات اقدس اله. لذا بعد از اینکه ثابت شد خداوند حق است و ما لاریب فیه است فرمود: «وَيُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقًا وَمَا يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ» پس روزی شما را نیز  او تأمین می‌کند و این تدبیر الهی است که ربوبیت را او اداره می‌کند بنابراین دیگر اصنام و امثال آن برای رب بودن معنایی ندارد. این سماء دو معنا می‌تواند داشته باشد یکی سماء ظاهری که همین آسمان بالای سر ماست که رزق به صورت باران از آن نازل می‌شود و معنای دوم می‌تواند سماء غیبی باشد روزی و رزق آن نیز غیبی و معنوی خواهد بود این سماء سمائی است که در آن بر روی کفار باز نمی‌شود. این سماء کرات سماوی نیست که کفار آلان به صورت ترمینال در آن رفت و‌ آمد می‌کنند.

آیت‌الله جوادی اظهار کرد: بنابراین رزق و روزی ظاهری و معنوی انسان از آسمان نازل می‌شود اما فقط برخی‌ها با این حرف‌ها متذکر می‌شوند. حقیقت این است که خداوند در نشئه الست با همه انسان‌ها اتمام حجت کرد و این قرآن و تمام این حرفا را فقط تذکار انسان نازل کرد «وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآن لِلذِّكْرِ» اما انسان یادش رفته است و اگر چنانچه غبار گناه و گمراهی نباشد کاملاً یادش می‌آید. اما در این میان برخی که اهل انابه هستند به یاد می‌آورند. «يُنِيبُ» در اینجا می‌تواند به دو نحو معنا شود یعنی کسانی که همواره در نوبت هستند و اینطور نیست که شب جمعه‌ای بشود به فکر دعا و عبادت بیافتند بلکه همیشه در نوبت عبادت خداوند هستند. معنای دیگری که برای این کلمه می‌توان در نظر گرفت این است که این‌ها منقطع الی الله هستند. آن‌هایی که جزو دسته اول هستند یک عمل صالحی دارند که در قیامت مقبول است آن‌هایی که جزء دسته دوم هستند نه تنها عمل صالح دارند بلکه عامل صالح نیز دارند. این‌ها کسانی هستند که مصداق آیه 31 سوره ق هستند «وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ» یعنی بهشت برای این‌ها آماده شده است و نزدیک این‌هاست.

وی ادامه داد: مساله مهمی که در این جا وجود دارد و قرآن نیز به آن بارها اشاره کرده است این است که بهشت برای کسی که در دنیا کار خوب انجام می‌دهد نیست   بلکه بهشت برای کسی است که کار خوب و اعمال خود به قیامت ببرد «من جاء بالحسنه» چرا که ممکن است انسان کارهای خوب زیادی انجام دهد اما به واسطه برخی غفلت‌ها و سیئات فراوان آن‌ها را از دست بدهد. بنابراین بهشت برای کسانی آمده شده است که در دنیا کار خوب انجام داده باشند و بتوانند این کار خوب‌های خود را به قیامت ببرند. برخی انسان‌ها با حسنه به قیامت می‌روند اما برخی دیگر مانند حضرت ابراهیم (ع) با قلب سلیم می‌روند یعنی نمی‌گویند که خواستم فرزندم را به خاطر تو قربانی کنم، کعبه ساختم یا بت شکستم و ... این‌ها جاء بالحسنه است اما وجود مبارک حضرت ابراهیم وقتی وارد صحنه قیامت می‌شود قلبش در دستش است. در اینجا هم منیب کسی است که با قلب سلیم وارد قیامت می‌شود کسی که منقطع الی الله است.

این مفسر قرآن کریم بیان کرد: این آیات در حقیقت مقدمه‌ای است برای اینکه خداوند در آیات بعدی درجات بهشتیان را بیان کند. یعنی اینکه به چه کسی درجه می‌دهد به چه کسی درجه بالاتر می‌دهد. البته این مسائل را در آیه 11 سوره مجادله مشخص کرد «یرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ» یعنی مؤمن عادی یک درجه دارد مؤمن عالم چند درجه. بنابراین چون او رفیع الدرجات است خودش می‌داند که به چه کسی درجه بدهد به چه کسی درجه برتر بدهد. اگر کسی عمل صالح آورد به او درجه می‌دهد، اگر کسی قلب سالم آورد به او درجات می‌دهد، اگر کسی عمل عادی آورد به او درجه می‌دهد اگر کسی عمل با علم آورد درجات می‌دهد.

وی ادامه داد: از همین رو خداوند خودش می‌داند که چه کسی را به عرش برساند. استقرار در عرش برای اوحدی از مؤمنین است. اینکه گفته شده «قلب المومن عرش الرحمن» اگر چنانچه این مؤمن با علم و عمل صالح بالا برود این می‌‌تواند به عرش الهی راه پیدا کند. در حقیقت قلب کسانی مانند انبیاء، اولیاء، صلحا، صدیقین، شهدا عرش الرحمن است البته با تفاوتی که در درجه رتبی بین آن‌ها وجود دارد عرش الرحمن است. بنابراین اگر قلب مؤمن عرش الرحمن شد پس هر چیزی بر این قلب القا شود آن حکمت عرشی می‌شود. پس زمانی که رزق و روزی چه معنوی و چه مادی دست خداوند است پس «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» همه چیز را از او بخواهید و از هر گونه شرک و ریا بپرهیزید.

کد خبر: 13931113302747
1393/11/13

Share

بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن