بازدید این صفحه: 3914 تاریخ انتشار: 1393/11/8 ساعت: 01:47:35
حضرت آیتالله جوادی آملی:
فعالیت عقل نظری درقیامت/ در قیامت ارتقایی وجود ندارد
حضرت آیتالله جوادی آملی در درس تفسیر خود بیان کرد: در قیامت قوه ادراکی انسان فعالیت میکند اما قوه تحریکی او که منجر به عمل میشود از بین رفته است یعنی فلج است و روی ولیچر باید باشد. به عبارت دیگر عقل نظری او فعال است و مدام به علم او اضافه میشود اما چون قوه تحریکی او از کار افتاده است این علم هیچ سودی به ایمان و عمل او ندارد.
موضوع: تفسیر
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
حضرت آیتالله جوادی آملی در سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات 7 تا 12 سوره «غافر» روز سهشنبه، 7 بهمن ماه، بیان کرد: فرشتگان و انبیاء این است که انبیاء از آن جهت که انسان هستند و مکلفاند همیشه طلب مغفرت دارند اما تفاوت این طلب مغفرت با دیگر انسانها این است که برای اینها این طلب مغفرت دفعی است و برای دیگران رفعی. در مقابل آنها فرشتگان اصلاً طلب مغفرت ندارند. بنابراین انبیاء موظفاند که بگویند ربنا اغفری لی و کذا و کذا ... حضرت نوح اینگونه استغفار کرد «رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ» پیامبر (ص) نیز اینگونه استغفار کرد و دیگر پیامبران هم اینگونه استغفار کردند. استغفار پیامبران این گونه است که استغفار میکنند تا گناه و معصیت به حرم امن آنها راه پیدا نکند بنابراین برای دفع از گناه استغفار میکنند اما دیگران چون معصوم نیستند برای گناهانشان و رفع گناهانشان استغفار میکنند.
وی ادامه داد: این که فرشتگان برای خودشان استغفار نمیکنند به این علت است که اینها اصلاً در حوزه معصیت نیستند. حضرت امیر (ع) در خطبه اول نهج البلاغه یک بیان نورانی در مورد فرشتگان دارد که اینها نه شهوت دارند نه غضب دارند کاری به عنوان گناه در اینها فرض نمیشود اصلاً عاملی برای گناه در اینها وجود ندارد. فرشتگان چون برابر آیه قرآن «لایسبقونه بالقول و هم بامره یعملون» هستند استغفار برای آنها نه رفعا صادق است و نه دفعاً. بنابراین به همین جهت است که در قرآن کریم در مورد آنها نیامده است که برای خود استغفار میکنند با وجود این که در مورد پیامبران در قرآن وارد شده است که برای خود استغفار میکنند اما این فرشتگان همانطور که بیان شد دائماً در حال تسبیح به همراه تحمید هستند و علاوه بر اینها برای مومنان، برای لمن فی الارض وللذن آمنوا استغفار میکنند.
ایتالله جوادی تشریح کرد: وقتی فرشتگان به خداوند میگویند «رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَعِلْمًا» یعنی اینکه خدایا تو یکپارچه رحمتی، تو یکپارچه علمی هستی. اینها فقط میتوانند اینگونه با خدا سخن بگویند. کسانی که اینگونه با خداوند حرف میزنند حاملان عرش و اطرافیان آنها هستند، برای کسان دیگر مقدور نیست که اینگونه با خداوند حرف بزنند، حکم باشد، فقیه باشد نهایت چیزی که میٱواند بگوید «وسعت کلشی». بعد میفرمایند خداوند حالا که اینطور است و تو اینطور هستی «فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ» اینطور نیست آنهایی که توبه کردند معصوم و پاک شده باشند اینطور نیست که جمیع حقوق الله و حقوق الناس را ادا کرده باشند، فرشتگان به خداوند میگویند که اگر افراد توبه کار که نتوانستهاند همه حقوق را ادا کنند به پیشگاه تو آمدند تو با این وسعت و رحمت بی نهایت خودت از این کمبودها بگذر و آنها را برایشان جبران کن و اینها را از عذاب جهنم نجات بده.
وی اضافه کرد: شفاعت چهار، پنج مرحله دارد اولین مرحله آن برای کسانی است که استحقاق دوزخ دارند اما به واسطه یک پدر خوب، پسر خوب، برادر خوبی و فرزند شهیدی داشتند بالاخره چیزی داشتند که سبب شد اهل بیت (ع) به آنها نظر کنند و آنها را از دوزخ بیرون کنند. همانطور که حضرت خضر همیشه سر راه است اهل بیت (ع) نیز همیشه سر راه هستند، ممکن نیست انسان پدر خوب یا پسر یا برادر خوبی داشته باشد و مورد توجه و عنایت واقع نشود. استدلال حضرت خضر این بود چون پدر بچهها آدم خوبی بود خداوند مرا مأمور کرده است که مشکل اینها را حل کنم. ذیل این آیه در تشریح پدر جد هفتم و هفتادم نقل شده است. خدا اگر حتی جد هفتادم انسان آدم خوبی باشد خداوند فراموش نمیکند. ممکن نیست انسان نوه خوبی داشته باشد و به او خیری نرسد.
این مفسر قرآن کریم بیان کرد: مرحله دوم در جایی است که کسی به واسطه کار خیری، اثر خیری از جهنم بیرون آورده شود یعنی همان شهید داشت، پدر خوبی داشت، پسر خوبی داشت که باعث شد به برکت اهل بیت (ع) از جهنم بیرون آورده شود. مرحله سوم جایی است که فردی آنقدر بد باشد که به واسطه این کارهای خیر لیاقت بیرون آمدن را نداشته باشد برای این فرد شفاعت در جهنم به صورت تخفیف در عذاب خواهد بود. انها که از جهنم بیرون آمدند اما هنوز لیاقت بهشت را ندارند در اعراف مستقر میشود که این مرحله چهارم است، در مرحله پنجم شامل کسانی میشود که اعرافی هستند و مشمول شفاعت اهل بیت (ع) میشوند و به بهشت میروند مرحله ششم نیز شامل آنهایی میشود که در بهشت هستند و مشمول شفاعت اهل بیت (ع) قرار میگیرند و به درجه بالاتری از بهشت نائل میشوند. به نظر میرسد برای شفاعت حد خاصی وجود ندارد.
وی ادامه داد: فرشتگان در قیامت در مورد مومنان از خداوند درخواست میکنند که اگر در اعراف هستند واحیانا هنوز به خاطر سیئاتی که دارند لیاقت بهشت را ندارد آنها را ببخشد و وارد بهشت کند و اگر از اطرافیان اینها نیز کسی صالح بود و صلاحیت بهشت را داشت وارد بهشت کند. بعد از بیان جریان بهشتیان به جریان جهنمیان در دوزخ اشاره میکند « إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنَادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَكْبَرُ مِنْ مَقْتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَى الْإِيمَانِ فَتَكْفُرُونَ؛ به يقين، كسانى كه كافر شده اند، آن گاه كه عذاب قيامت را مى چشند، از سوى خدا به آنان ندا داده مى شود كه: قطعاً دشمنى خدا با شما سخت تر از دشمنى شما با خودتان است. شما آن گاه با خود دشمنى كرديد و اين عذاب را براى خود فراهم آورديد كه به ايمان فرا خوانده مى شديد ولى كفر مى ورزيديد.» زمانی که جهنمیان وضع را اینگونه میبینند به خداوند میگویند « قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيل؛ آنان در دوزخ مى گويند: پروردگارا، ما را دو بار ميراندى و دو بار زنده كردى، ( نخست در دنيا ميراندى و حيات برزخى بخشيدى، و بار ديگر جان ما را در برزخ گرفتى و حيات اُخروى بخشيدى ) اكنون معاد را باور كرديم و به گناهان خود اعتراف نموديم؛ آيا براى بيرون شدن از اين جا راهى هست؟» اما مساله در مورد این کافران این است که در انجا نمیتوانند ایمان بیاورند چرا که آنجا جای عمل نیست. تمام رنج در آخرت این است که انسان حقایق را میبیند و نمیتواند ایمان بیاورد و در حقیقت ایمان او در جهان آخرت مشکلی را از مشکلات انسان حل نمیکند. در آخرت عقل نظری است که فعال است یعنی ارتقای علمی وجود دارد، انسان بسیاری از حقایق را میبیند و درک میکند اما متاسفانه این علم فایدهای برای عمل آنها ندارد.
این مرجع تقلید عنوان کرد: انسان هم مجاری ادارکی دارد مثل چشم ،گوش و امثال اینها و هم مجاری تحریکی مانند دست و پا بر این اساس انسانها چهار قسم هستند، اول آنانی که هم مجاری ادراکی آنها خوب کار میکند هم مجاری تحریکی آنها، گروه دوم کسانی هستند که مجاری ادراکی آنها سالم است اما مجرای تحریکی آنها مشکل دارد مانند کسی که خطر را میبیند و درک میکنند اما چون مجاری تحریکیاش کار نمیکند نمیتواند فرار کند. عالم بی عمل نیز همین است یعنی او فهم را دارد اما تصمیم گیری برای عمل را ندارد. این عالم مشکل علم ندارد بلکه مشکل عمل دارد. همانطور که در بیرون ما قوای ادراکی و تحریکی وجود دارد در درون انسان نیز این قوا وجود دارد قوای نظری که ادراکی هستند و قوای عملی که مربوط به عمل هستند. گروه سوم کسانی هستند که ادراکشان مشکل دارد اما تحریک آنها فعال است یعنی بدون فکر کار میکنند خودشان فکر نمیکنند و هر چه به آنها گفته شود همان را عمل میکنند اینها همان مقدسان بی درک هستند که هرچه به آنها بگوییم عمل میکنند اما نمیدانند آنچه عمل میکنند چیست و بالاخره گروه چهارم کسانی هستند که نه ادراک دارند و نه تحریک. در مورد قیامت نیز گروه دوم صادق است یعنی انسان ولیچری است عقل نظریاش فعال است اما نمیتواند کاری انجام دهد چرا که کار او هیچ اثری به حال او ندارد.
کد خبر: 1393118302673
1393/11/8
|