صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | رابطه فقه و اصول با عرفیات و مسائل عقلی چگونه است؟
بازدید این صفحه: 3516          تاریخ انتشار: 1393/11/6 ساعت: 02:48:23
حضرت آیت‌الله سبحانی تشریح کرد:
رابطه فقه و اصول با عرفیات و مسائل عقلی چگونه است؟

حضرت آیت‌الله جعفر سبحانی در درس خارج اصول خود بیان کرد:...

موضوع: دروس

 

 

به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛

 

 

حضرت آیت‌الله العظمی جعفر سبحانی در درس خارج اصول خود بیان کرد:

ما در فقه و اصول به عرفیات بیشتر اهمیت می‌دهیم تا دلائل عقلی. دلائل عقلی در کلام و فلسفه به کار می‌آید بنابراین ما معتقد هستیم که استصحاب عدم ازلی مصداق لا تنقض الیقین بالشک نیست. امام صادق علیه السلام لا تنقض الیقین را به محمد بن مسلم و زراره و ابو بصیر و مانند آن فرموده است که آن‌ها نه متکلم بودند و نه فیلسوف .

به گزارش خبرنگار شفقنا (پایگاه بین‌المللی همکاری‌های خبری شیعه) حضرت آیت‌الله جعفر سبحانی در ادامه سلسله جلسات درس خارج اصول خود با موضوع «استصحاب» روز یک‌شنبه، 5 بهمن ماه، بیان کرد: بحث بر این بود که اگر واجبی مقید به زمان باشد یعنی مولی بفرماید: «اجلس فی المسجد الی الظهر» در اینجا آیا می‌توان حکم جلوس را در بعد از ظهر استصحاب کرد یا نه. بیان شد که در این مساله 5 قول وجود دارد؛ قول اول قول مرحوم نراقی بود، قول دوم قول مرحوم شیخ انصاری و محقق خراسانی بود که در روز گذشته مفصلاً توضیح دادیم. قول سوم قول محقق خویی بود که ایشان معتقد بودند هم استصحاب وجودی (مجعول) از جهتی و هم استصحاب عدم (عدم جعل) از جهتی دیگر قابل اجرای می‌باشند بدون اینکه تعارضی شکل بگیرد. که ما در جلسه گذشته به کلام محقق خوئی اشکالاتی را مطرح کردیم.

وی در تشریح قول سوم در این مساله افزود: قول سوم قول محقق نائینی است. ایشان معتقدند که فقط استصحاب وجودی جاری است نه عدمی. یعنی در امر «اجلس فی المسجد الی الظهر» بعد از ظهر فقط استصحاب وجودی جاری است نه استصحاب عدم ازلی. زیرا عدم ازلی عبارت است از اینکه شیء موجود نشود. بنابراین اگر شارع مقدس چیزی را جعل نکند و حکمی را صادر نکند آن را عدم ازلی می‌گویند. بنابراین هر شیئی قبل از اینکه وجود پیدا کند مسبوق به عدم می‌باشد. اما بعد از اینکه این عدم به وجود منقلب شده است و شارع حکم وجوب جلوس در مسجد تا ظهر را جعل کرد، بعد از ظهر، دیگر عدم ازلی موجود نیست زیرا عدم ازلی در جایی است که شیء وجود پیدا نکند ولی بعد از ظهر، شیء وجود پیدا کرده است و بعد از بین رفته است و عدم بعد از ظهر ارتباطی با عدم ازلی ندارد بلکه عدمی مقید است و آن اینکه مقید به این است که بعد از زوال می‌باشد. این عدم مقید به وجود است زیرا می‌گویید که عدمی است که بعد از وجود است. بنابراین همان گونه که وجوب جلوس، مقید به ظهر است عدم هم مقید به ظهر می‌باشد. بنابراین آنی که حالت سابقه دارد و همان عدم ازلی است به وسیله‌ی وجود از بین رفت و این عدم که بعد از ظهر است حالت سابقه‌ی عدمی ندارد زیرا سابقه‌ی آن همان وجود است. بنابراین فقط استصحاب وجوب جلوس می‌تواند جاری شود نه استصحاب عدم ازلی.

آیت‌الله سبحانی در پاسخ به محقق نائینی اظهار کرد: به نظر می‌رسد ایشان بین مقید به زوال و بین مضاف به زوال خلط کرده است. در مورد عدمی که مقید به زوال ظهر است حق با محقق نائینی است و چنین عدمی حالت سابقه ندارد. ولی در مورد عدمی که اضافه به زمان شده است کلام ایشان صحیح نیست به این گونه که می‌گوییم قبل از شریعت دو نوع عدم بوده است یکی عدمی که قبل از زوال است و یکی عدمی که بعد از زوال می‌باشد. حتی اگر زوالی هم در کار نبود در عالم تصور می‌توانستیم دو نوع عدم را تصور کنیم: یکی قبل از زوال و دیگری بعد از زوال.

وی اضافه کرد: قول چهارم قولی است که آیت الله حائری موسس حوزه ارائه کرده است و این قول را مرحوم  امام خمینی   (ره) نیز آن را قبول کرده است. ایشان معتقد است در مثال «اجلس فی المسجد الی الظهر» هر دو استصحاب وجودی و عدمی جاری است و این دو با هم تعارضی ندارند. اما استصحاب وجودی و وجوب جلوس را که استصحاب می‌کنیم در واقع وجوب پیشین را که قبل از ظهر بود استصحاب می‌کنیم. در اینجا با اصل وجود جلوس را استصحاب می‌کنیم و می‌گوییم قبل از ظهر وجوبی در کار بود و الآن همان وجوب مطلق را استصحباب می‌کنیم. ما با عدم توجه به قید مطلق وجوب جلوس را استصحاب می‌کنیم. اگر ظهر که قید است را لحاظ کنیم در این حال نمی‌توانیم استصحاب کنیم زیرا در این صورت قضیه‌ی متیقنه با مشکوکه متفاوت زیرا یکی قبل از ظهر و دیگری بعد از ظهر است. اما در جایی که استصحاب عدم ازلی را استصحاب می‌کنیم وجوب مقید را استصحاب می‌کنیم و بین وجوب مطلق و عدم وجوب مقید منافاتی نیست به این گونه که جلوس بما هو جلوس، واجب است ولی جلوس مقید به ظهر، بعد از ظهر واجب نمی‌باشد.

این مرجع تقلید در تشریح قول پنجم بیان کرد: این قول را ملأ محمد امین استرآبادی طرح کرده‌اند ایشان در کتاب الفوائد المدنیة اصول فقه را رد می‌کند و از جمله در مورد فوق می‌فرماید: استصحاب را در احکام جزئیه جاری است مانند اینکه این زن سابقاً نفقه‌اش بر انسان واجب بود و الآن وجوب را استصحاب می‌کنیم و یا در موضوعات می‌گوییم که سابقاً این لباس نجس بود و الآن هم نجس است. اما استصحاب در احکام کلیه با قیاس همراه است زیرا در آب متغیری که تغیرش از بین رفته است در آن موضوع تغییر کرده است زیرا موضوع در سابق آب متغیر بود و الآن موضوع، آبی است که تغیرش از بین رفته است. بنابراین علماء امامیه که قیاس را باطل می‌دانند با استصحابی که در احکام کلیه جاری می‌کنند در تعارض است. جواب ایشان را در تنبیه آینده که تنبیه هفتم است بیان می‌کنیم.

وی ادامه داد: ما در فقه و اصول به عرفیات بیشتر اهمیت می‌دهیم تا دلائل عقلی. دلائل عقلی در کلام و فلسفه به کار می‌آید بنابراین ما معتقد هستیم که استصحاب عدم ازلی مصداق لا تنقض الیقین بالشک نیست. امام صادق علیه السلام لا تنقض الیقین را به محمد بن مسلم و زراره و ابو بصیر و مانند آن فرموده است که آن‌ها نه متکلم بودند و نه فیلسوف و واضح است که در نگاه عرف اگر کسی استصحاب عدم ازلی نکند به او نمی‌گویند که او نقض یقین به شک کرده است. مثلاً در مثال فوق، اگر کسی بعد از ظهر که در وجوب جلوس شک می‌کند اگر به یقین ازلی که عدم وجوب بود تمسک نکند کسی نمی‌گوید که او یقین را با شک نقض کرده است. یقین و شک به چیزی گفته می‌شود که در زندگی انسان وجود داشته باشد نه یقینی که مربوط به قبل از خلقت و بعثت و شریعت می‌باشد. یا اینکه به قول مرحوم بروجردی زنی تا پنجاه سالگی خون دیده و بعد از آن هم خون می‌بیند اگر بخواهیم استصحاب عدم ازلی کنیم باید بگوییم که آن زن قبل از آنکه متولد شود قرشی نبود و حال که متولد شده است و نمی‌دانیم قرشی است یا نه عدم قرشیت ازلی را استصحاب کرده و می گوییم که خونی که می‌بیند استحاضه است. این چیزی نیست که عرف به آن توجه داشته باشد. به همین دلیل همه می گویند که رنگ خون و رنگ نجس پاک است با اینکه از نظر علمی رنگ نجس همان اجزاء نجس است ولی عرفا به آن نمی‌گویند که اجزاء نجاست نجس باقی است.

کد خبر: 1393116302658
1393/11/6

Share

بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن