صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | آیا می‌توان زمانیات را استصحاب کرد؟
بازدید این صفحه: 3232          تاریخ انتشار: 1393/11/1 ساعت: 02:10:04
حضرت آیت‌الله سبحانی تشریح کرد:
آیا می‌توان زمانیات را استصحاب کرد؟

حضرت آیت‌الله جعفر سبحانی در درس خارج اصول خود بیان کرد: زمانیات اموری مانند تکلم است که زمان نیستند ولی چون اموری تدریجیه اند منتسب به زمان می‌باشند و در زمان انجام می‌گیرند که اجرای استصحاب در آنها به سه صورت دارد که به نظر می رسد در هر سه صورت آن استصحاب جاری باشد.

موضوع: دروس

 

 

به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛

 

 

حضرت آیت‌الله جعفر سبحانی در ادامه سلسله جلسات درس خارج اصول خود با موضوع «استصحاب» روز سه شنبه، 30 دی ماه، بیان کرد: بحث در تنبیه پنجم یعنی استصحاب در زمان، زمانیات و امور قاره‌ی مقید به زمان بود در جلسات گذشته در خصوص استصحاب خود زمان گفتیم زمان را نمی‌توان استصحاب کرد مگر اینکه آن را مقید کنیم به اینکه مثلاً در خصوص روز باشد یا شب یا مانند آن در نظر گرفته شود. همچنین بیان شد که محقق خراسانی استصحاب زمان را قبول نکرده است و به جای آن به دو سه استصحاب دیگر مراجعه کرده است که ما آن‌ها را مورد قبول نمی‌دانیم.

وی ادامه داد: اما در مورد استصحاب زمانیات باید گفت زمانیات اموری مانند تکلم است که زمان نیستند ولی چون اموری تدریجیه اند منتسب به زمان می‌باشند و در زمان انجام می‌گیرند. مثلاً یک نفر در حال تکلم بود و نمی‌دانیم تکلم او تمام شده است یا نه که بقاء تکلم را استصحاب می‌کنیم. یا چشمه‌ای بود که آب آن سیلان داشت ولی الآن در آن آب هست ولی نمی‌دانیم از مرکز و منبع، آب آن قطع شده است که در نتیجه قلیل باشد یا متصل است که کر باشد. یا اینکه کسی قاری قرآن بود که نمی‌دانیم سوره‌ی کوچک را شروع کرده است که الآن تمام شده باشد یا اینکه سوره‌ی مفصلی را شروع کرده باشد که الآن هم ادامه داشته باشد که قرائت را استصحاب می‌کنیم. در اینجا نیز همان اشکالی که در زمان مطرح شده بود بیان شده است یعنی اینکه گفته شده است که که تکلم امری است تدریجی و کلمه‌ی اول غیر از کلمه‌ی دوم است در نتیجه قابل استصحاب نیست. یا اینکه همانطور که در استصحاب زمان مطرح شده بود این استصحاب، حالت سابقه ندارد زیرا لحظه به لحظه تجدید می‌شود. در جواب این دو همان جواب قبلی را تکرار می‌کنیم که اگر با دقت عقلی به آن نگریسته شود نه بقاء وجود دارد و نه حالت سابقه ولی عرفا کل تکلم را به عنوان واحد شخصی در نظر می‌گیرند و در نتیجه به آن یک سخن گفتن و یک منبر و مانند آن در نظر می‌گیریم. خطاب لا تنقض الیقین بالشک، خطاب به نوع مردم است و نوع مردم یک سخنرانی را واحد شخصی می‌دانند در نتیجه استصحاب در آن جاری می‌شود.

آیت‌الله سبحانی در تشریح استصحاب زمانیات گفت: این استصحاب سه صورت دارد صورت اول شک در رافع است مثلا چشمه‌ای وجود دارد که آبش از منبع تا زیر کوه متصل بوده و شک می‌کنیم که کوه ریزش کرده و جلوی آب را گرفته باشد و در نتیجه آب موجود در حوض، به منبع متصل نباشد که در نتیجه اگر قلیل باشد نتوان با آن معامله‌ی کر کرد. در اینجا استصحاب عدم رافع جاری می‌شود مانند کسی که وضو دارد و شک دارد که حدثی از او سر زده است یا نه. بنابراین اگر دست نجس را به آب مزبور بزنند دست پاک می‌شود حتی اگر آب حوض قلیل باشد زیرا با استصحاب می‌گوییم که او به منبع متصل است. صورت دوم شک در مقتضی است مثلا خزانه‌‌ای وجود دارد که آب بسیاری در آن است و شیری هم دارد که آب از آن به داخل حوض کوچکی می‌ریزد حال نمی‌دانم که آب در خزانه دو کر بود که در نتیجه آب شیر چون به کر وصل است مطهر است و یا اینکه در خزانه فقط یک کر آب بود که در نتیجه بعد از مدتی قلیل شده آب شیر به آب قلیل متصل باشد و مطهر نباشد. در اینجا نیز استصحاب جاری است زیرا در سابق گفتیم که استصحاب در شک در مقتضی و رافع هر دو جاری می‌شود.

وی در تشریح صورت سوم مساله بیان کرد: صورت سوم را محقق ثانی مطرح کرده است و آن اینکه یک نفر می‌خواهد قرآن بخواند و من نمی‌دانم که داعی اول او تمام شده و شاید به داعی دومی قرآن را ادامه داده باشد مثلاً با داعی اول می‌خواست قرآن را برای روح زید بخواند و این یقیناً تمام شده است و نمی‌دانم آیا داعی دوم مانند خواندن قرآن برای پدر زید هم در او وجود دارد که در نتیجه همچنان مشغول خواندن باشد یا نه. یا اینکه زید داعی داشت که دو فرسخ برود و رفت و بعد احتمال می‌دهیم که داعی دیگری برایش ایجاد شده باشد که دو فرسخ دیگر هم برود آیا می‌توانیم سیر را استصحاب کنیم. محقق ثانی ایراد کرده است که سیری که به داعی اول است غیر از سیری است که به داعی دوم انجام می‌شود و این از باب قیاس و اسراء حکم از یک موضوع به موضوع دیگر است. در پاسخ به ایشان گفته شده است که آنچه در این جا مطرح است داعی نیست بلکه خود قرائت است و آنچه در قرائت مطرح است این است که فرد سابقاً قاری بود و الآن هم همان قرائت را استصحاب می‌کنیم. بنابراین استصحاب در زمانیات در صورت‌های سه گانه‌ی آن جاری می‌شود.

این مرجع تقلید بیان کرد: محقق خراسانی در این بحث قائل به امکان استصحاب کلی در زمانیات است. مثلاً فردی بر منبر بود و نمی‌دانم منبرش به پایان رسیده است یا نه. هم می‌توانیم استصحاب شخصی کنیم یعنی همان تکلم را استصحاب کنیم. هم می‌توانیم استصحاب تکلم کنیم یعنی تکلم به شکل مطلق و اصل تکلم را استصحاب کنیم. همچنین می‌توانیم استصحاب کلی قسم دوم را جاری کنیم به این گونه که نمی‌دانم کسی قرآن می‌خواند اگر سوره‌ی جمعه را خوانده باشد تمام شده است و اگر سوره‌ی جمعه را شروع کرده باشد هنوز ادامه دارد که اصل قرائت را استصحاب می‌کنیم. همچنین بر اساس نظر مرحوم محقق می‌توانیم استصحاب کلی قسم سوم را جاری کنیم قاری به داعی زید قرآن خواند و داعی او نسبت به زید تمام شده است و احتمال می‌دهیم در کنار آن داعی جدیدی برایش ایجاد شده باشد که قرائت را ادامه دهد. یا اینکه کسی در حرم از افراد مبلغی می‌گرفت و روضه می‌خواند کسی مبلغی به او داد و او روضه خواند و احتمال می‌دهیم که فرد دیگری هم شاید به او مبلغی داده باشد و او دوباره مشغول خواندن روضه شده باشد.

وی اضافه کرد: قسم سوم از بحث استصحاب زمان امور قاره مقید به زمان است. امور قارة اموری هستند که ساکن و ثابت هستند و زمان در آن‌ها راه ندارد ولی در عین حال مقید به زمان هستند مثلاً مولی به غلام دستور می‌دهد: اجلس فی المسجد الی الظهر. جلوس امری است قار ولی مقید به تا ظهر شده است. حال او تا ظهر نشست و احتمال می‌دهد که جلوس بعد از ظهر هم واجب باشد در نتیجه وجوب جلوس را استصحاب کند. در اینجا سه صورت متصور است. صورت اول زمانی است که زمان قید برای متعلق باشد مثل اینکه مولی بگوید: الجلوس المقید الی الظهر واجب که ظهر قید برای جلوس می‌باشد. در این قسم نمی‌توان استصحاب کرد زیرا قید مخصوص متعلق است بعد از ظهر موضوع دیگری است و اگر بخواهید بگویید بعد از ظهر هم وجوب باقی است این قیاس می‌شود زیرا جلوس مقید به بعد از ظهر با جلوس مقید به قبل از ظهر تفاوت دارد. صورت دوم زماین است که قید برای حکم باشد مثل اینکه مولی بگوید: الجلوس یجب الی الظهر که تا ظهر، قید برای یجب است. در اینجا نیز استصحاب جاری نیست زیرا دلیل اجتهادی بر عدم وجود دارد زیرا زمان در اینجا غایت است و غایت، مفهوم دارد و وقتی چیزی تا غایتی واجب است یعنی بعد از آن واجب نمی‌باشد. بنا بر این دلیل اجتهادی داریم که وجوب فقط تا ظهر باقی است و با وجوب دلیل اجتهادی نوبت به اصل نمی‌رسد. صورت سوم نیز زمانی است که زمان ظرف برای حکم باشد. مثل اینکه مولی بگوید: الجلوس یجب الی الظهر که تا ظهر جنبه‌ی قیدی نداشته باشد بلکه ظرف باشد زیرا افعال خالی از زمان نیست و به همین دلیل مولی دستور داده تا ظهر باید نشست و این ظهر قید نیست. بنابراین تا ظهر، خصوصیت ندارد و اگر مولی گفته تا ظهر فقط برای این بود که یک شق مسأله را بیان کند و شاید بعد از ظهر هم وجوب باقی باشد.

کد خبر: 1393111302639
1393/11/1

Share

بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن