بازدید این صفحه: 3678 تاریخ انتشار: 1393/10/26 ساعت: 02:40:06
حضرت آیتالله جوادی آملی:
اگر در معاملهای، معاملهای که در آن ربا محقق است شرط شود ربا محقق نخواهد بود
حضرت آیتالله العظمی جوادی آملی در درس خارج فقه خود بیان کرد: گاهی در معاملهای که ربا محقق است شرط کاری میکنند در این صورت ربا قطعا محقق است چرا که معامله جنسین محور معامله است و شرط در حکم اضافی است اما یک بار جایی که ربا محقق است شرط برای یک معامله دیگر میشود مثلا من کسی را برای ساخت انگشتری اجیر میکنم و به جای اینکه به او اجرت بدهم به شرط میکنم که اگر این کار را ب کند طلای خوب با طلاب بد را با او معامله میکنیم. در این صورت ربا محقق نخواهد بود و تخصصا خارج است.
موضوع: دروس
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
حضرت آیتالله جوادی آملی در آغاز سلسله جلسات درس خارج فقه خود با موضوع «ربای بیع صرف» روز چهارشنبه، 24 دی ماه، اظهار کرد: بحث بر سر مساله پنجم از مسائلی بود که مرحوم صاحب شرایع در کتاب شرایع و در انتهای فصل ربا بیان کرده بود در این مساله آمده است «الخامسة: روي جواز ابتياع درهم بدرهم، مع اشتراط صياغة خاتم، وهل يعدى الحكم؟ الأشبه لا» در روایتی وارده شده است که انسان میتواند درهمی را به درهمی معامله کند یعنی در جایی که تحقق ربا ممکن است و زمینه برای ربا وجود دارد در حالی که شرط کند برای او انگشتری درست کنند یعنی اینکه شرطی کند که به مبیع بر نگردد و نگوید از آن دیناری که در ثمن یا مثمن بوده است انگشتری درست کند. بر اساس این روایت مرحوم صاحب شرایع این مساله را طرح کرده است که در این مورد مذکور معامله اشکال ندارد و ربا محقق نخواهد بود حال این سؤال را مطرح میکند که آیا این مسالهای که در روایت استثناء شده است را میتوان به مشابه آن تطبیق کرد. برابر قاعده ربا این معامله جایز نیست چرا که ربا گاهی زیاده حکمی است و گاهی زیادی عینی و شرط زائد در حقیقت اضافه حکمی است و این معامله را ربوی میکند و این جایز نیست. وقتی جایز نبود پس تعدی از آن به موارد دیگر نیز جایز نخواهد بود.
وی ادامه داد: البته از آنجایی که ایشان این مساله را با «روی» بیان کرده است به نظر میرسد فتوای ایشان مشخص نیست و به طور واضح در این مساله فتوا ندادهاند. این روایت را مرحوم شیخ طوسی نقل کرد و به آن عمل کرد و بعد نیز مرحوم ابن ادریس به این روایت عمل کرد. تفاوت عمل مرحوم ابن ادریس با دیگر علما در این است که ایشان اضافه حکمی یعنی همین که افراد در معامله ربوی شرط انجام کاری را بکنند را قبول ندارد و حصول آن را ربا نمیداند و در این مساله نیز این اضافه از نوع اضافه حکمی است نه عینی. بنابراین در حقیقت این روایت بر اساس مبنای ابن ادریس صحیح خواهد بود بر خلاف برخی دیگر از علما که با وجود اینکه اضافه حکمی را ربا میدانند اما به این روایت عمل کردهاند. این در حالی است که دلایل ربا لساناند و تخصیص پذیر نیستند. لذا برخی از علما کوشیدند که به واسطه این روایت کلاً این مساله را از ربا خارج کنند نه اینکه بخواهند مساله ربا را در این مورد تخصیص بزنند.
آیتالله جوادی اظهار کرد: روایتی که برای این مساله به آن استناد شده است روایتی است که در کتاب وسایل الشیعه جلد 18 باب 13 از ابواب ربا صفحه 195 نقل شده است. در این روایت که روایت معتبری است آمده است «محمد بن يعقوب، عن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن محمد بن إسماعيل، عن محمد بن الفضيل، عن أبي الصباح الكناني قال: سألت أبا عبدالله (عليه السلام) عن الرجل يقول للصائغ: صغ لي هذا الخاتم وابدل لك درهما طازجا بدرهم غلة؟ قال: لا بأس» از امام صادق (ع) سؤال شد که شخصی به زرگر گفت فلزی را بگیر و برای من انگشتر درست کن اما من به جای اینکه به تو پول بدهم درهم جدید را با درهم قدیمی عوض میکنم. آیا این بیع و معامله صحیح است که حضرت فرمود اشکالی ندارد. در این مساله دو حالت متصور است یا مشتری زرگر را اجاره کرده است که برای او انگشتر درست کند و در مقابل به جای اینکه حق اجرت او را بدهد دینار نو را به دینار قدیمی تبدیل میکند. روشن است که اگر مساله از این قبیل باشد در آن ربا راه ندارد. اما دیگران مخالف این نظر هستند و گفتهاند که در این صورت هم ربا راه دارد چون یک بار ربا متن معامله و محور معامله است و در کنار این متن شرط میکنیم که این حرمت آن روشن است اما یکبار معامله ربوی شرط یک معامله دیگر میشود یعنی محور و متن معامله، غیر ربوی است اما شرط آن یک معامله ربوی است. در این صورت نیز معامله حرام میشود چرا که این مساله شبیه عقد اجاره و مساله رهن است. چرا که اگر گفته شود من فلان مقدار پول به صاحب خانه قرض میدهم اما شرط میکنم که خانهاش را در اختیار من بگذارد این مصداق همان اضافه است در قرض، ربوی و حرام است. این در حالی است که اگر صاحب خانه، خانه را به ماهیانه فلان مقدار به شخص اجاره بدهد اما در ضمن این اجاره شرط کند فلان مقدار را به عنوان قرض، رهن از مستأجر بگیرد این هیچ اشکالی ندارد. در حقیقت اجاره خانه باید در مقابل مقداری بهایی باشد که به خاطر اجاره پرداخت میشود نه به خاطر رهن یا قرض پول چرا که اگر دومی باشد این اجاره باطل و حرام است.
وی افزود: علمایی که قائلاند دو نوع معامله مذکور که یکبار بیع ربوی محور باشد و یکبار بیع ربوی در حاشیه یک عقد دیگر باشد، حکمشان یکی است برای توجیه این روایت تلاش کردند که معنای طازج و غله را به نحوی معنا کنند که ربا در این مساله محقق نباشد. آنها درهم طازج را به معنای طلای تازه گرفتهاند و درهم غله را به معنای درهم مغشوش گرفتهاند بنابراین اگر در این معامله کاستی و کمی وجود دارد چون زرگری انگشتر آن را ترمیم میکند ربا راه ندارد. اینکه برخی خواستند بگویند در این روایت ابدال اتفاق افتاده است نه بیع باز هم این مساله را حل نمیکند چرا که اگر چه قبض و اقباض در خصوص بیع صرف است اما ربا اینطور نیست بلکه در همه ابواب و انحاء معامله و بیع مطرح است. بنابراین هر معامله ربوی حرام است و فرقی نمیکند که بیع باشد یا چیز دیگری.
این مرجع تقلید بیان کرد: به هر حال به نظر میرسد مرحوم محقق از این روایت اینگونه متوجه شده است که محور اصلی بیع است و این زرگری شرط این بیع صرفی است که اگر اینطور باشد ربا محقق است و زمانی که ربا محقق است و این معامله فقط به خاطر وجود روایت حلال باشد این حلیت فقط در همین مورد است و نمیتوانیم آن را به موارد شبیه آن توسعه دهیم. اما به نظر میرسد برداشت مرحوم محقق از روایت صحیح نیست چرا که منظور روایت آنگونه که مرحوم صاحب شرایع فهمیده نیست بلکه منظور روایت این است که یک معامله حلالی مانند اجاره برای ساختن انگشتر محور اصلی معامله است که در کنار این معامله یک بیع صرفی شرط شده است که در این صورت هیچ اشکالی در کل بیع به وجود نمیآید و به طور کلی تخصصا از بحث ربا خارج است.
وی در بخش پایانی روز چهارشنبه اضافه کرد: علاوه بر اینکه خود حضرت رسول (ص) «آنک لعلی خلق عظیم» بود روایات متعددی نیز از ایشان در مورد اخلاق نقل شده است. غزالی رسالهای خاصی نوشته است که نصوص خاصه حضرت در مورد اخلاق را جمع آوری کرده است نصوصی از این قبلی که حسن خلق باعث ورود بهشت است حسن خلق مهترین محوری است که افراد جامعه را به هم متصل و مرتبط میکند. حضرت در مورد اخلاق فرموده است که انسان ممکن نیست با مال جذب شود چون اولاً به اندازه همه مردم پول و مال نیست دوما اینکه مال توانایی جذب احرار را ندارد و ثالثاً مال توانایی جذب دلها را ندارد. جذب اینطور است که با هم بروید نه اینکه من جلو باشم و شما پشت من بروید. یعنی اینکه شبیه مرید و مرید بازی نیست آن کسی که مرید بازی میکند اخلاق ندارد او جذب نمیکند بلکه دفع میکند.
کد خبر: 13931026302596
1393/10/26
|