بازدید این صفحه: 4320 تاریخ انتشار: 1393/10/25 ساعت: 02:35:56
حضرت آیتالله جوادی آملی:
چرا درهای جهنم بسته و درهای بهشت باز است؟
حضرت آیتالله العظمی جوادی آملی در درس تفسیر خود بیان کرد: دلیل اینکه درهای جهنم همیشه بسته است این نیست که احیاناً کسی فرار نکند چون امکان فرار برای هیچ کس از جهنم وجود ندارد، آنها در حقیقت در غل و زنجیر عذاب میشوند لذا جایی برای فرار وجود ندارد. لذا دلیل بسته بودن درهای جهنم این است که این بسته بودن خودش نوعی عذاب است برای آنها، در قفس بودن، محبوس بودن خودش نوعی عذاب است و دلیل باز بودن بهشتیان نیز آزادی آنهاست. یعنی چون آنها آزادند درهای بهشت نیز همیشه باز است در حالی که آنها هیچ وقت حتی هوس بیرون آمدن از بهشت را هم نمیکنند.
موضوع: تفسیر
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
حضرت آیتالله جوادی آملی در سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات 70 تا 74 سوره «زمر» روز چهارشنبه، 24 دی ماه، بیان کرد: بخش پایانی سوره زمر درباره پایان این عالم یعنی معاد است. در بخشهای دیگر قرآن بیان شد که کسی که در دنیا کور باشد در آخرت هم کور خواهد بود و مشخص شد که کور در دنیای منظور کسی است که معارف الهی، مراکز مذهبی، انبیاء و اولیا را نبیند چنین کسی در آخرت همه بهشت و اولیا و انبیاء را نخواهد دید. کسی که در دنیا بینش او به سمت شر و فساد است و کوری او به سمت خیر و حق و صدق است «وَمَن كَانَ فِي هَـذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلاً»
وی ادامه داد: بر اساس آیه 12 سوره حدید «مردان و زنان مؤمن را میبینی كه نورشان پيشاپيش آنان و در طرف راستشان به سرعت میرود» و همچنین آیه 13 «روزى كه مردان و زنان منافق كه در تاریکیها فرو رفتهاند، به مؤمنان مى گويند: در انتظار ما باشيد تا به شما برسيم و از نور شما برگيريم.» و اینکه کافران و منافقان در آخرت کور وارد محشر میشوند ممکن است سؤال به وجود بیاید که اگر منافقان کورند پس چگونه میتوانند نور مومنان را ببیند. در پاسخ باید گفت که از آیه بر نمیاید که اینها میبینند، لذا میتوان گفت که آنها نور آ نمیبینند بلکه آنها میفهمند مانند کور در دنیا که وقتی احساس میکند کسی دارد حرکت میکند میفهمد که چشم دارد و بیناست و نور را میبیند و حرکت میکند.
آیتالله جوادی آملی اظهار کرد: در تعبیر و تفسیر نفخات مرحومین نراقیین معتقدند که ما سه نفحه داریم و این سه نفخه را از آیه 49 به بعد سور یاسین استفاده میکنند در آیه 49 سوره یاسین آمده است «مَا يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ؛ برپايى قيامت و گردآورى آنان در آن صحنه برای خدا آسان است. آنان جز يك بانگ را كه با دميدن در صور ايجاد میشود، انتظار نمیکشند. آن بانگ به ناگاه آنان را در حالى كه با يكديگر كشمكش میکنند، فرو میگیرد و در دم هلاكشان میسازد.» ایشان از این آیه مرگ مطلق و همگانی را برداشت میکند در حالی که این برداشت از آیه آسان نیست. چرا که اگر «تاخذهم» به معنای «اماته» باشد فرمایش ایشان درست است اما این معنا صحیح نیست چرا که «و هم یخصمون» این مساله را رد میکند. نفخه ثانیه را از آیه 51 استفاده میکند «وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ؛ و بار ديگر در صور دميده میشود و به ناگاه آنان از گورهايشان برخاسته به سوى پروردگارشان میشتابند.» نفخه اولی میشود مرگ عمومی و نفخه ثانیه میشود احیای عمومی. نفخه سوم را از آیه 53 استخراج میکند «إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ؛ آن دميدن در صور جز يك بانگ نيست كه در پى آن به ناگاه آنان گردآورى میشوند و براى داورى نزد ما احضار میگردند.» نفحه سوم به قیامت و احضار برای حساب و کتاب اشاره دارد یعنی زمانی که همه در قیامت زنده شدند با یک نفخه فراخوانده میشوند برای اینکه به حساب و کتاب آنها رسیدگی شود. همانطور که بیان شد اثبات این سه نفخه کار آسانی نیست. بر اساس آیات مورد بحث در سوره زمر یعنی آیه 68 این دو نفخه به خوبی اثبات میشود «وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ» صعق همان مرگ است اما مرگ آن عالم با مرگ این عالم فرق دارد آنجا بدن نیست که بخواهد مفارقت روح از بدن مرگ باشد لذا ممکن است مرگ آن عالم مدهوشی یا بیهوشی و یا چیز دیگری شبیه به این باشد.
وی ادامه داد: اتفاقی که بعد از نفخه دوم میافتد در آیه 69 به خوبی بیان شده است «وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ؛ و زمين به نور پروردگارش روشن میشود، و خوبیها و بدیها براى همگان آشكار میگردد، و آن كتاب (لوح محفوظ) در ميان نهاده میشود و پيامبران احضار میگردند و از آنان درباره ابلاغ رسالت سؤال میشود، و شاهدانِ اعمال فراخوانده میشوند تا شهادت خود را ادا كنند، و ميان مردم به حق داورى میشود و مورد ستم قرار نمیگیرند.» همانطور که در این آیه بیان شده است قاضی در روز قیامت خود ذات اقدس اله است و در آنجا کسی مقام قضاوت را به عهده ندارد البته انبیاء، صلحا، شهدا و ... به عنوان شاهد این محکمه هستند. زمانی که اعمال هر کسی بررسی میشود و افراد به دو گروه کلی تقسیم میشوند یا صالحاند یا طالح. این در حالی است که در پایان سوره توبه انسانها را در دنیا به 5 گروه تقسیم کرده بود سابق، ملحق به سابق، منافق، ابرار، مرجون لامر الله. در نتیجه این 5 گروه در دنیا به همان دو گروه در آخرت تبدیل میشوند.
این مفسر قرآن کریم بیان کرد: بنابراین بیش از دو گروه در قیامت نخواهد بود برخی بعد از حکم نهایی به سمت جهنم رانده میشوند و برخی دیگر نیز با اکرام و احترام به سمت بهشت میروند. آنهایی که به بهشت میروند بخشی از فرشتگان مسئول بهشت به آنها میگویند «سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ» و فرشتگان جهنم به جهنمیان میگویند « ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فیها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ».
وی افزود: تفاوت اساسی بهشت و جهنم این است که در بهشت همیشه باز است ولی در جهنم همیشه بسته است. درهای جهنم به صورت «عمد ممده» میباشد یعنی دری که از بالا تا پایینش بسته است. اینکه درهای جهنم را میبندند به خاطر این نیست که جهنمیان فرار نکنند بلکه اصلاً کسی قدرت فرار کردن از آنجا را ندارد چرا که آنه در جهنم آزاد نیستند و بستهاند و با بسته میسوزنند آنها «مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ» هستند. بسته بودن در جهنم خودش عذابی دیگر است. همانطور که باز بودن در بهشت در حقیقت آزادی و نعمتی است روی نعمتهای دیگر.
این مرجع تقلید بیان کرد: آنهایی که کافر بودند کفرشان یک طرف، اینکه جایگزین شدن خود را به جای خدا به جای جانشینی و خلیفه الله بودن خداوند انتخاب کردند از طرف دیگر. انسان جانشین خداوند است یعنی خلیفه الله است نه جایگزین. اومانیسم محصول اندیشه جایگزین بودن انسان برای خداوند است یعنی به جای اینکه محور همه خلقت خداوند باشد محور همه خلقت انسان شده است و انسان به نحوی خود را جایگزین خدا کرده است. اینها به جای اینکه بدانند جانشین خداوند هستند از طرف خداوند حرف میزنند خود را جایگزین خداوند کردهاند. قرآن میفرماید درست است که اینها کافرند ولی منشأ کفر اینها استکبار و جایگزینی خداوند است قرآن هم میفرماید: «قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فیها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ» چون متکبر بود کفر ورزیدید. در مقابل متکبرین متواضعین قرار دارند که آنها نیز «سیق» هستند اما این
کد خبر: 13931025302593
1393/10/25
|