بازدید این صفحه: 3660 تاریخ انتشار: 1393/10/21 ساعت: 02:09:19
حضرت آیتالله نوری همدانی بیان کرد:
ولایت فقیه قضیهای است که دلیل و برهانش با خودش است
حضرت آیتالله نوری همدانی در درس خارج فقه خود بیان کرد: امام خمینی (ره) معتقد است که ولایت فقیه قضیهای است که دلیل و برهانش با خودش است یعنی هر وقت بحث ولایت فقیه تصور شود ضرورت و لزومش نیز به همراه خودش خواهد بود. این به این معنی است که لزوم و ضرورت ولایت فقیه آنقدر روش و لازم است که برای اثبات آن احتیاجی به استدلال و دلیل نیست.
موضوع: دروس
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
حضرت آیتالله نوری همدانی در ادامه سلسله جلسات درس خارج فقه خود با موضوع «ولایت فقیه» روز شنبه، 20 دی ماه، بیان کرد: امام خمینی (ره) در بحث ولایت فقیه بعد از تبیین و تشریح روایاتی که در مورد ولایت فقیه نقل شده است بیان میکند روایات دیگری نیز در باب اثبات فقیه بیان شده است که اگر چه از لحاظ سند متقن نیستند اما میتوانند موید مطلب باشند. یکی از این روایات روایتی است که در کتاب فقه الرضا نقل شده است. در انتساب این کتاب به امام رضا (ع) اختلاف است و صاحب وسایل از این کتاب، روایتی را نقل نکرده است و این نشان میدهد که این کتاب نزد ایشان متقن نبوده است. در تاریخ هم به نظر میرسد از زمان نگارش کتاب بحارالانوار به بعد از آن سخن به میان میآید. به هر حال صاحب بحار و مستدرک از این کتاب روایت نقل میکنند. فقیه همدانی در مورد این کتاب معتقد است که اگر امام این چنین کتابی را نوشته بود قطعاً این کتاب در میان شیعیان بسیار مشهور می شد و مورد استفاده قرار میگرفت مانند همان روایتی که از ایشان در نیشابور نقل شده است که تمام کتب روایی شیعه را فتح کرده است. بنابراین کتابی که در زمان علامه مجلسی سخن از او به میان میآید مستند کردن روایات این کتاب به امام رضا (ع) سخت است.
وی ادامه داد: در این کتاب نقل شده است «المروی فی الفقه الرضوی انه قال: «منزلة الفقیه فی هذا الوقت کمنزلة الانبیاء فی بنیااسرائیل» منزله فقه در این وقت مثل منزله انبیاء است در بین اسرائیل. امام (ره) معتقد است که اگر اینطور باشد دلالت دارد که همانطور که انبیاء ولایت بر مردم داشتند فقها هم میتوانند این ولایت را بر مردم داشته باشند. روایت دیگر روایتی است که از جامع الاخبار نقل شده است در این کتاب آمده است که حضرت رسول اکرم (ص) بیان کردند «افتخر یوم القیامة بعلماء امتی فاقول علماء امتی کسائر الانبیاء قبلی». روایت دیگر در این باب روایتی است که در کتاب غرر و درر نقل شده است «العلما حکام علی الناس». همچنین از حضرت امیر المومنین (ع) در نهج البلاغه آمده است که «ايُّهَا النّاسُ، اِنَّ اَحَقَّ النّاسِ بِهذَا الاَمْرِ اَقْواهُمْ عَلَيْهِ، وَاَعْلَمُهُمْ بِاَمْرِ اللّهِ فيهِ.» کسی لایق مدیریت و خلافت است که اقوای از همه نظر بر دیگران باشد.
این مرجع تقلید بیان کرد: ولی در مقابل امام خمینی (ره) محشین مکاسب از جمله آیت الله خویی معتقدند که این روایات از نظر محتوایی هم هیچ ارتباطی با بحث ولایت فقیه ندارد و نهایت چیزی که از این روایات میشود استخراج کرد این است که علما امت حضرت رسول (ص) از نظر مقام و شرافت، فضیلت و منزلت مانند انبیاء بنی اسرائیل هستند. یا اینکه حتی میتوان گفت چون شان بسیاری از انبیاء بنی اسرائیل فقط تبلیغ بوده است و به کار دیگری کاری نداشتند بنابراین لزومی در بین این دو معنا وجود ندارد و فقها هم مانند انبیاء بنی اسرائیل فقط نقشی تبلیغی دارند. این در حالی است که قبلاً بیان شد غیر از حضرت موسی برخی دیگر از انبیاء بنی اسرائیل حکومت داشتند و یا احکام حکومتی میدادند، نمونه آن داستان طالوت و جالوت در بنی اسرائیل است که قبلاً آن را شرح دادیم. به نظر میرسد داستانهای انبیائ بنی اسرائیل که در قران نیز ذکر شده است سخن آیت الله خویی مبنی بر اینکه فقط حضرت موسی حکومت، مدیریت و سیاست داشته است نقض میشود
وی افزود: امام خمینی (ره) در ادامه بحث اثبات ولایت فقیه بیان میکند که اگر به کلیت احکام اسلامی در فقه تأمل شود مشخص میشود که خداوند برای اجرای این احکام یک مجری در نظر گرفته است یعنی اینکه خداوند در بیان احکام یک فرضی به عنوان اجرا کننده این قوانین و احکام در نظر دارد که این مجری در زمان حضرت رسول (ص) و ائمه (ع) خودشان هستند اما در زمانی که اینها در جمع مومنان و مسلمانان نیستند چه کسی باید اجرای این قوانین را به عهده بگیرد؟ در روایات ما کلماتی همچون، ولی، سلطان، والی و دیگر کلماتی از این قبیل زیاد است مثلاً در مورد زنی که شوهری چندین سال است غایب شده است در روایات آمده است که سلطان میتواند طلاقش بدهد، خب این سلطان چه کسی است یا اینکه آنچه در مورد ماه رمضان سخن از امام و ولی در اثبات ماه مطرح شده است مختص به زمان ائمه نیست و یا اینکه حتی اجرای حدود که وظیفه امام است آیا باید بعد از زمان ائمه بی استفاده بماند و کسی نباشد آنها را اجرا کند؟ در باب قضا روایات بسیاری وجود دارد که این قبیل کارها به دست والی و ولی است و اگر قرار باشد این کلمات منحصر به ائمه معصومین باشد که کار شیعه بعد از ائمه و در زمان غیبت روی زمین میماند و برخی از احکام شیعه معطل و بی فایده میشود. بر این اساس یک جامعه به مدیر نیاز دارد، مدیری که بتواند همه این احکام را در سطح جامعه اجرا کند و چه کسی میتواند بهتر از فقیه جامع الشرایط برای انجام این کار باشد. از همین روست که امام (ره) معتقد است که ولایت فقیه قضیهای است که دلیل و برهانش با خودش است یعنی هر وقت بحث ولایت فقیه تصور شود ضرورت و لزومش نیز به همراه خودش روشن خواهد شد. این به این معنی است که لزوم و ضرورت ولایت فقیه آنقدر روش و لازم است که برای اثبات آن احتیاجی به استدلال و دلیل نیست.
آیتالله نور همدانی در پاسخ به اشکالی مبنی بر اینکه معانیای که امام خمینی (ره) در باب روایات ولایت فقیه برای اثبات ولایت فقیه به کار میبرد احتمالی هستند و چون احتمال هستند نمیشود به آنها استدلال کرد، گفت: درست است که قانونی داریم که «اذا جاء الاحتمال بطل استدلال» اما این قانون و قاعده در مسائل عقلی است اما در فقه این قاعده جاری نیست چرا که در همه احکام و اقوال میتوان احتمال وجود داشته باشد اما مساله مهم در فقه مساله استظهار است. یعنی اینکه ظهور الفاظ و روایات چیست؟ و همین ظاهر است که برای ما حجت است. بنابراین امام خمینی معتقد است که این روایات ظهور در ولایت فقیه دارند.
کد خبر: 13931021302541
1393/10/21
|