صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | معامله طلای مغشوش با طلای غیر مغشوش جایز نیست
بازدید این صفحه: 3334          تاریخ انتشار: 1393/10/20 ساعت: 02:07:46
حضرت آیت‌الله جوادی آملی:
معامله طلای مغشوش با طلای غیر مغشوش جایز نیست

حضرت آیت‌الله جوادی آملی در درس خارج فقه خود بیان کرد: فرق طلای مغشوش با طلای بد یا غیر مغشوش این است که در طلای مغشوش غیر طلا وجود دارد اما در طلای بد غیر از طلا وجود ندارد اما از لحاظ خود کیفیت طلا بد است. بنابراین طلای مغشوش را نمی‌توان با طلای غیر مغشوش معامله کرد چون احتمال تحقق ربا وجود دارد و اگر قرار باشد چنین معامله‌ای صورت بگیرد فقط به اندازه وزن طلا در طلای مغشوش باید طلا دریافت کرد نه به اندازه کل طلای مغشوش.

موضوع: دروس

 

 

 

به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛

 

 

حضرت آیت‌الله جوادی آملی در آغاز سلسله جلسات درس خارج فقه خود با موضوع «ربای بیع صرف» روز شنبه، 20 دی ماه، بیان کرد: طرح مساله صرف که فصل خاصی را به خودش اختصاص داده است برای چند مساله فقهی است یکی اینکه صرف عبارت است از بیع نقدین و چون مکیل و موزون هستند ربوی هستند و ربا در آن محقق است که اگر در بیع صرف دو جنس یکی باشند و اضافه در آن‌ها باشد ربا محقق است. در این بیع چون قبض و اقباض لازم است پس در این بیع، سلف و نسیه راه ندارد. نکته فقهی سوم در طلا و درهم مغشوش است. اگر این طلا و نقره مغشوش به صورت وزنی خرید و فروش شوند و مثلاً طلای مغشوش به طلای غیر مغشوش بخواهد معامله شود در این ربا راه دارد چرا که در طلای مغشوش طلای کمتری نسبت به طرف دیگر وجود دارد و چون اصل در این معامله عدم اضافه در اصل طلاست و غش در طلا یا نقره باید به نحو دیگری معامله شود پس می‌تواند ربا محقق باشد. اما اگر به صورت سکه در آمدند و از وزن بودن بیرون شدند قول حق این است که دیگر در آن‌ها ربا راه ندارد چرا که شرط وزن بودن و کیل بودن در آن وجود ندارد. اما در خصوص لزوم قبض و اقباض حتی اگر به صورت سکه خرید و فروش شوند باز هم این لزوم وجود دارد چرا که قبض و اقباض ربطی به کیل و وزن بودن یا ربا ندارد بلکه به اصل بیع صرف یا بیع طلا و نقره مربوط است حال چه به صورت وزنی چه به صورت معدود.

وی ادامه داد: حال به طور کلی سوالی در مورد طلای مغشوش مطرح است که آیا اصلاً معامله طلای مغشوش صحیح است یا به علت وجود خیار در معامله چنین معامله‌ای نمی‌تواند صحیح باشد. اولاً اینکه با وجود اینکه کالا در این نوع معامله مغشوش است اما خیار غش در معامله یا تدلیس در این معامله راه ندارد چرا که امام (ع) در روایتی به این مساله اشاره دارند که اگر رواج رسمی خرید و فروش طلای مغشوش است و همه نیز این را می‌دانند که این دینار طلای خالص نیست درهم نیز نقره خالص نیست و مقداری در آن غیر طلا و نقره است در این صورت هم خرج کردن آن جایز است و به عبارت دیگر تدلیس نیست، تلبیس نیست و حکم وضعی آن نیز این است که خیار ندارد. در مورد کالای مغشوش نیز همین مساله است یعنی زمانی که علم به غش در معامله باشد دیگر فروشنده حرامی انجام نداده است چون مشتری خودش به این غش در معامله آگاه است و هم برای مشتری خیاری از جهت این غش ثابت نیست.

آیت‌الله جوادی آملی اظهار کرد: مرحوم محقق در شرایع بعد از بیان مباحث بیع صرف به مساله ربا در این بیع اشاره می‌کند که بارها بیان شد. در تشریح این مساله می‌فرماید که تحقق ربا در بیع صرف مانند بیوع دیگر است و هیچ تفاوتی در تحقق ربا و مسائل آن بین بیع صرف با دیگر بیوع وجود ندارد تنها تفاوت در لزوم قبض در بیع صرف است که آن اختصاص و ارتباطی به ربا ندارد. در ادامه مرحوم محقق بیان می‌کند بر همین اساس معامله طلای خوب و بد مثلاً 18 عیار با 24 عیار نیز مانند گندم خوب و بد است یعنی نباید اضافه در آن باشد همچنین در معامله انگشتر طلا با طلای زرگری نشده نیز نباید به علت کاری که روی انگشتر شده است اضافه دریافت شود و حتی اگر در این معامله شرط شود که طلای زرگری نشده به گوشواره یا انگشتر تبدیل شود این شرط زاید است و معامله ربوی و حرام. راه عادی این معامله این است که انگشتر به پول معامله شود و طلای ریخته نیز با پول معامله و محاسبه شود و نیازی نیست که این دو را با هم به صورت مستقیم معامله کنند. مساله‌ای که در بحث ربا وجود دارد این است که اصل ربا تعبدی است و مسائلی که پیرامون آن نیز مطرح می‌شود صرفاً تعبدی است یعنی به ذهن کسی نمی‌آید که عقل عادی بتواند اسرار این مساله را بفهمد. البته عقل حکیم می‌تواند این مساله را درک کند و راز آن را بفهمد اما عقول عادی توانایی درک آن را ندارد.

وی ادامه داد: بر این اساس غش در معامله مانند غش در معاملات دیگر است اگر معلوم باشد که دیگر غش نیست و چون غش نیست معامله آن جایز و خیار ربای غش در معامله نیز ساقط است. اما اگر هم مقدار جنس اضافی که در طلا یا نقره وجود دارد هم نوع آن مشخص نبود در این صورت معامله هم می‌تواند مشکل خیاری داشته باشد که در بحث خیارات مطرح شد و هم مشکل ربوی. بر همین اساس بیان شده است معامله طلای مغشوشی که مقدار غش آن مشخص نیست با طلا غیر مغشوش جایز نیست چون ممکن است گرفتار ربا در آن محقق شود. همانطور که بیان شد میان طلای ردیع یا بد و مغشوش فرق است چرا که در طلای ردیع همه‌اش طلاست ولی طلای خوب نیست اما در طلای مغشوش همه‌اش طلا نیست و غیر طلا نیز در آن وجود دارد.

این مرجع تقلید بیان کرد: معادن طلا و نقره بعد از اینکه کشف شوند مالیت دارند و ارزشمند و قابل معامله هستند اما فقها در معامله خاکی که از معدن طلا بیرون می‌آید و در آن طلاست و خاکی که از معدن نقره بیرون می‌آید و در آن نقره است قبل از تصفیه با همان مقدار از معدن دیگر احتیاط کرده‌اند. یعنی معامله یک خروار خاک طلا از یک معدن با یک خروار خاک طلا از معدن دیگر را صحیح نمی‌دانند چرا که در این معامله مقدار طلا مشخص نیست و چون مقدار طلا مشخص نیست و مجهول است ممکن است در این معامله اضافه وجود داشته باشد و ربا محقق شود. در حقیقت در این معامله مقدار خاک است که معلوم است این در حالی است که خاک مبیع نیست و اصل بیع همان طلاست که مقدار آن مجهول است. حتی اگر دو طرف به این معامله راضی باشند مساله حل نمی‌شود چرا که بیع رضایت نیست بلکه تجارت است و مهم نیست که مشتری و بایع راضی باشند همانطور که این مساله در بیع‌های دیگر مهم نیست.

وی افزود: همانطور که گذشت اگر قرار باشد این خروار خاک طلا را به دو خروار خاک نقره بفروشند اشکالی ایجاد نمی‌شد چرا که همچنس نیستند و عدم اضافه در آن‌ها شرط نیست و دیگر مهم نیست که طلا و نقره مجهول باشند یا معلوم. همین طور است اگر یک خروار طلا و یک خروار نقره را با یک خروار نقره و طلا معامله شود چرا که ممکن است قهرا خاک طلا در مقابل نقره و خاک نقره در مقابل طلا قرار بگیرد همانطور که این مساله را در معامله اجناس دیگر نیز مطرح کردیم و صحت آن را نیز روشن کردیم. مساله دیگری که مرحوم محقق در مساله ربای بیع صرف بیان می‌کند معامله فلزاتی است که در آن طلای کمی وجود دارد مانند سرب و روی و مس. از نظر او اینها بیع صرف نیستند و طلای در آنها به حساب نمی‌آید چرا که مقدار بسیار کمی از این فلزات را طلا تشکیل می‌دهد و علاوه بر این خرید و فروش آن بر اساس طلا نیست بلکه بر اساس همان سرب بودن، یا روی بودن یا مس بودن است.

کد خبر: 13931020302540
1393/10/20

Share

بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن