صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | باید عقلانیت و اخلاق در جوامع تقویت شود / محمد کاملان
بازدید این صفحه: 3819          تاریخ انتشار: 1393/10/15 ساعت: 07:16:43
باید عقلانیت و اخلاق در جوامع تقویت شود / محمد کاملان

امروز که مسلمان علیه مسلمان دست به اقدام انتحاری می زند، مفتی سعودی بزرگداشت میلاد پیامبر را بدعت می داند، داعش 17 مزار شیعی را نابود می کند و... آیا مسلمانان توان این را دارند که بدون توجه به فرقه های مذهبی، در کنار هم مثل برادران دینی در صلح و امنیت زندگی کنند و خشونت بنیادگران و خوانش های نادرست از دین را بزدایند؟

موضوع: گفتگو

 

 

 

 

به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛

 

 

امروز که مسلمان علیه مسلمان دست به اقدام انتحاری می زند، مفتی سعودی بزرگداشت میلاد پیامبر را بدعت می داند، داعش 17 مزار شیعی را نابود می کند و... آیا مسلمانان توان این را دارند که بدون توجه به فرقه های مذهبی، در کنار هم مثل برادران دینی در صلح و امنیت زندگی کنند و خشونت بنیادگران و خوانش های نادرست از دین را بزدایند؟

خبرنگار شفقنا، برخی پرسش های مطرح در زمینه چرایی عدم وحدت و راه های تحقق وحدت میان مسلمانان را با حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدصادق کاملان به بحث گذاشته است. او تبدیل دین به یک نهاد را عامل تفرقه و  عدم وحدت مسلمانان می داند و معتقد است: وحدت در صورتی محقق می شود که سیره و روش، همان روش انبیا باشد. باید به آموزه های کلی خود قرآن بازگشت و وحدت را براساس آن آموزه ها که مشترکات همه ماست ایجاد کرد.

کاملان نقش علما و فرهیختگان را به عنوان گروه های دارای قدرت هدایت جامعه یادآوری می کند و می گوید: علما و فرهیختگان جامعه در ابتدا باید عقلانیت را در جامعه و مردم تقویت کنند. دوم، اخلاق که امری مشترک بین همه انسان هاست و در سراسر دنیا مورد پذیرش است را در مردم تقویت کنند. سوم، بر آموزه های قرآن تاکید کنند. اگر به این اصول تکیه و برای آنها تبلیغ شود و فرهیختگان و علما دست به دست هم کار را انجام دهند، به نظر می رسد که می توانند در جهت اعتلای کلمه و وحدت اسلامی عمل کنند.

متن گفت وگوی شفقنا با حجت الاسلام والمسلمین کاملان را بخوانید:

* پیامبر(ص) 14 قرن پیش توانستند در شبه جزیره عربستان انسانیت، یکی بودن، برابری سفید و سیاه و اتحاد را برقرار کنند اما امروز اختلافات فرقه ای میان مسلمانان دامن زده می شود و در کشورهای مسلمانی مثل عراق و سوریه «الله اکبر» گویان سر مسلمانان بریده می شود و زنان در بازار برده فروشانی که خود را به اسلامگرا موسوم کرده اند، فروخته می شوند. چرا امروز به اینجا رسیده ایم و کسانی که خود را پیروان پیامبر می دانند، هنوز نتوانسته اند وحدت را میان مسلمانان برقرار کنند؟

کاملان: شعار پیامبر(ص) و آنچه انجام داد، «لااله الا الله» بود که جز خدا را نپرستید، جز سلطه او را بر جامعه و انسان ها نپذیرید یعنی احکام الهی مورد قبولمان باشد و به آنها عمل کنیم؛ نه تنها احکام بلکه معارف دین و اخلاقی که دین بر آن پافشاری دارد را پذیرفته و به آنها عمل کنیم که شعار همه انبیا شعار اخلاقی بود. در قرآن گفته شده است که «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط»؛ گفته می شود که ما پیامبران خود را همراه با معجزات روشـن فرستادیم و بـا ايـشـان كـتـاب و قانون نازل كرديم تا مردم جامعه ای براساس عدالت تاسیس کنند یعنی عدالت، شعار پایه ای و اساسی همه انبیا و همه کتاب های آسمانی است. در بسیاری موارد بحث صلح مطرح است و گفته شده است که «والصلح خیر» یعنی اساس، صلح است. جنگ که در اسلام، جهاد تعبیر می شود، براساس دفاع است. تا آنجا که من در قرآن مطالعه کرده ام، آیات جهاد، دفاعی است. به این معنا که چون آنها را از خانه و کاشانه خود بیرون کرده اند، از مکه اخراج کرده اند و به خاطر ایمان آوردن مسلمانان با آنها می جنگند، اجازه مقابله به آنها داده می شود. تعبیرات این است. «اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا» یعنی چون بر آنها ظلم شده بود، اذن قتال و جنگ دارند. در غیر این صورت در آیه ای دیگر گفته شده است که «لا ینهکم الله عن الّذین لم یقاتلوکم فی الدّین و لم یخرجوکم من دیارکم أن تبرّوهم و تقسطوا الیهم...» خداوند شما را نهی نمی کند از نیکی به کسانی که با شما قتال، جنگ و دشمنی ندارند، شما را اذیت و آزار نمی کنند. به این معنا که نه تنها با آنها جنگ نکنید بلکه با آنها به نیکی رفتار کنید و در یک جامعه مسالمت آمیز براساس عدل و احسان با آنها زندگی کنید. اینها مواردی بود که پیغمبر اسلام آورد و بردگی و نابرابری را در جامعه آن روز نفی کرد. بردگان مانند آزادها و انسان های آزاده می توانند به خدا ایمان آورند و همه در مقابل خدا و دین، مساوی هستند. این تعبیرات، شعارها و آموزه هایی است که پیغمبر اسلام آورد. طبیعی است که در آن دوره، اکثریت مردم به او ایمان آورند و البته اقلیتی که سود آنها در این تعلیمات و آموزه ها نبود مثل امیة بن خلف، ابوسفیان، ارباب های گردن کلفت و برده داران بزرگ مکه نیز با پیغمبر به مخالفت برخیزند. در نهایت هم به خاطر زندگی و بقای خود در ظاهر اسلام آوردند وگرنه مخالفت ادامه داشت. این در مورد دوره پیامبر اما پس از آن، دین به تدریج  نهادینه می شود. وقتی که دین به صورت یک نهاد در می آید، امکانات، قدرت و پول جذب این نهاد می شود. هنگامی که ثروت و قدرت جذب نهاد دین شد، به طور طبیعی سودجویان و کسانی که می خواهند از طریق پول و زور -منتهای مراتب به نام دین و با قداست دین- بر مردم سلطه بجویند، از دین به عنوان یک نهاد سوءاستفاده های لازم را می کنند. امروزه چون دین به صورت یک نهاد درآمده است، نفوذی بسیار جدی در میان جوامع دینی و کشورهای اسلامی و غیر اسلامی دارد و می توان از طریق دین، سلطه ایجاد کرد، هر کسی مدعی دین و دینداری می شود.

*یعنی علت اینکه امروز وحدتی میان مسلمانان مشاهده نمی شود، تبدیل دین به یک نهاد است؟

کاملان: بله! به نهادی که پول، قدرت، زور، احترام و تبعیت کردن، همه چیز را در خود دارد. بین ادیان هم فرقی نمی کند. در دوره ای نهاد کلیسا تا جایی که توانست سلطه خود را در میان مردم اضافه کرد، تا جایی که به فروش بهشت انجامید یعنی پدر کلیسا بهشت را به مردم می فروخت، سند صادر می کرد و در ازای آن پول می گرفت. تا جای که یک مسیحی اگر بخواهد توبه کند، باید پیش پدر روحانی برود و با در طبق اخلاص گذاشتن حیثیت خود در مقابل پدر روحانی اعتراف کند و گرنه این اعترافات بین خود او و خدا بی فایده است و توبه پذیرفته نمی شود. تا اینجا جلو رفتند، البته جامعه آن روز در مقابل کلیسا ایستاد، جلوی این زیاده خواهی ها و  تمامیت خواهی های کلیسا را گرفت و کلیسا را سر جای اصلی خود برگرداند که امروز مشاهده می شود. دقیقا اینگونه است. همین داعشی ها از مردم زکات می گیرند، سرمایه بانک ها که سپرده های مردم است را متعلق به خود می دانند. بر این اساس بانک ها را تخلیه می کنند، همه امکانات را می گیرند و ناموس مردم هم اولا و بالذات متعلق به این آقای مجاهد است که به تصور خود در حال جهاد است، البته در راه هواهای نفسانی خود و نه در راه خدا اما شعار، الله و الله اکبر است. دین، ملعبه و وسیله ای در دست آنهاست تا بتوانند اغراض، غضب و تهور خود را با کشتن، زدن، بستن و زورگویی اعمال کنند اما باید تحت لوای «الله اکبر» باشد. به دلیل اینکه امروز، دین نهادینه شده است، هر فردی این امکان را پیدا کند، امکاناتی که به نام دین می تواند جذب کند از جمله پول، زور و معنویت یعنی پذیرش مردم در اختیارش قرار می گیرد. پذیرش این فرد  به عنوان امیرمومنان و کسی که از طرف خداوند بر مردم حکومت می کند، به علاوه امکانات دیگر می تواند برای او یک سلطه فوق العاده ایجاد کند و طبعا افراد سلطه جو و سلطه طلب به دنبال این خواهند بود.

*نهادینه شدن یک مسیر طبیعی است که برای هر دینی اتفاق می افتد؟

کاملان: بله! تنها دین هم نیست.

*با این وجود و حضور غیر قابل اجتناب سیر طبیعی نهادینه شدن ادیان، امکان محقق شدن وحدتی که مسمانان در قرآن و توسط پیامبر به آن خوانده می شوند، چگونه ممکن است؟

کاملان: در صورتی که سیره و روش، همان روش انبیا باشد. انبیای الهی «کاحد من الناس» مثل یکی از مردم هستند. پیغمبر(ص) «یجلس جلسه العبید» یعنی پیامبر همانند بردگان بى آلايش مى نشست و هیچ وقت هیچ امتیاز مادی برای خود قایل نبود. قرآن هم همین تعبیر را دارد و در آیات قرآنی گفته شده است که «انا بشر مثلکم» من انسانی هستم مثل شما و هیچ فرقی با شما ندارم، جز آنکه «يوحي الي»؛ تفاوت من با شما این است که من با مبدا وحی ارتباط دارم و آن آموزه های دینی و وحیانی را برای شما بیان می کنم که شما عمل کنید. در عمل کردن به آموزه های دینی نیز خود پیغمبر باید بر همه مقدم باشد.از این رو مشاهده می شود در آیه ای که در مساله حجاب نازل می شود، گفته شده است که «ای پیامبر! به همسران و دخترانت و خانم های مومنین بگو که پوشش را رعایت کنند». پیغمبر و امام در تعبیر امیرالمومنین باید در خوراک و پوشاکی در حد مردم ضعیف داشته باشند. بر این اساس است که مشاهده می شود امیرالمومنین(ع)، امام صادق، امام باقر و سایر ائمه و  پیشوایان، دین را به عنوان یک نهاد که از این نهاد بتوانند سلطه و قدرت بر مردم پیدا کنند، نگاه نمی کردند بلکه دین، عاملی برای هدایت و سعادت دنیا و آخرت مردم بود. اگر اینگونه باشد، وحدت و اتحاد ایجاد می شود اما اگر این نباشد، همان بساطی خواهد بود که کلیسا داشت و امروز یک گروه تندروی متکی به دین در اسراییل دارد. نتانیاهو و طیف او از راست گرایان بسیار تند و به اصطلاح جزو متدینان دین یهود هستند و به نام دین دست به هر کاری می زنند، زمین ها را اشغال می کنند و مردم را می کشند. همه جا به این شکل است.

* امروز که مردم مسلمان در کشورهای مختلفی جمع شده اند، وحدت مد نظر اسلام، وحدتی در سطح داخلی کشورهای اسلامی تعریف می شود یا سطح بین کشورهای اسلامی را هم مورد توجه قرار می دهد؟

کاملان: اتفاقا در قرآن کریم هر دو وحدت مورد توجه است که هم در میان مسلمانان در داخل کشور اسلامی و هم بین اقوام و ملل دیگر اتفاق می افتد. در دوره پیغمبر(ص) بحث کشور مطرح نبوده و عمدتا اقوام، قبایل، نحله ها و متدینان به ادیان مختلف بوده است. بر این اساس وقتی پیغمبر به مدینه می رود و در همان روزهای اول، مردم پیشنهاد می کنند که مسوولیت یثرب و فرمانروایی را به عهده بگیرد و پیغمبر قبول می کند، عهدنامه ای بین همه ادیان از مسیحیان، یهودیان، مسلمان ها و حتی مشرکان برقرار می کند. عهدنامه ای که براساس حقوق شهروندی  بسته می شود که همه باید از یثرب دفاع کنند، اگر کسی حمله کرد به این شکل باشد، اگر کسی به شهروند دیگری تجاوز کرد و حریم و حدود او را نقض کرد، باید مجازات شود و چنین و چنان. این عهدی است که پیامبر بین ادیان و قبایل مختلف در شهر یثرب می بندد و همه را متعهد به آن می کند و همه هم متعهد می شوند. تعبیر قرآن مجید این است که «...یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم». به این مفهوم که به سوی یک حقیقت که آن را را هم شما مسیحیان، هم یهودیان و هم ما مسلمان ها قبول داریم بالا بیایید و رشد و تکامل پیدا کنید، به آن حقیقت ایمان داشته باشید و براساس دستورات او عمل کنید. در قرآن مجید مشاهده می شود که بحث یهود، مسیحیان و زرتشتیان مطرح است و همه اینها به سوی خدا و اعتقاد به قیامت دعوت می شوند. این دو اصل، اصلی است که نیازی نیست حتما مسیحیان الا و لابد باید به دین اسلام بپیوندند و ایمان آورند، به این شکل نیست. در آیات قرآن هم وحدت درون دینی و هم وحدت برون دینی مورد نظر قرار گرفته است تا به اصطلاح امروز براساس حقوق شهروندی و اعتقاد به خدا و قیامت این وحدت را ایجاد و مطرح می کند.

*این وحدت را در دنیای امروز و آن قبیله ها را به چشم کشورهای اسلامی امروز ببینیم. با توجه به اینکه که هر کدام از این کشورها منافع اقتصادی و ژئوپلیتیک خاص خود را دارند و طبیعی است که مناسبات خود را حتی با دیگر کشورهای اسلامی بر اساس همین منافع تنظیم می کند. این وحدت باید در چه موضوعاتی باشد؟ در مواضع سیاسی، عبور از منافع فردی در ازای جلب منافع گروهی مسلمانان باشد یا وحدت و همدلی بین مردم آنها؟

کاملان: وحدت و همدلی بین مردم. هر گروهی منافع خود را دارد. پیغمبر(ص) هم نیامد بگوید که به طور مثال مسیحیان بنی نجران باید منافعتان را با ما مسلمان ها تقسیم کنید یا شما یهودی های بنی قریظه درآمد بیشتری دارید، ما مسلمان ها هم فقیریم پس شما از امکاناتتان به ما بدهید یا اصلا باید مساوی تقسیم کنید. پیامبر چنین مطلبی نفرمود بلکه شرایط این بود که به طور مثال شما مسیحیان بنی نجران کار خود را انجام می دهید و درآمد خود را دارید، یهودیان بنی قریظه هم همینطور و ما مسلمان ها هم شرایط و مشکلات خود را داریم اما باید از مدینه الرسول، یثرب، از این دیار در مقابل تجاوز بیگانگان دفاع شود، کسی حق ندارد در داخل به حقوق دیگری تجاوز و ظلم کند، هر که از هر قبیله و دین و آیینی که باشد، اگر ظلم کند باید تنبیه شود. بحث، این است، بحث این نیست که منافع فلان کشور به نفع ما و منافع کشور ما به نفع آن مصادره شود. کشورها منافع خود را دارند اما همدلی، همفکری و پایبندی به اصول اخلاقی و انسانی باید اساس کار باشد.

*موضوع اصلی اتحاد مسلمانان در سطح بیرونی و میان کشورهای مسلمان در برابر تجاوز بیگانگان است که مطرح می شود؟

کاملان: یکی همین هم همدلی و هم کیشی است. همین که ایمان به خدا و روز قیامت دارند، دو اصل اساسی است که اینها را به عنوان هم کیش دور هم جمع می کند و همدل می کند و نسبت به یکدیگر باید مهربان باشند. «و یضع عنهم اسرهم و الاغلال التی...» پیغمبر آمده است که مشکلات جامعه را برطرف کند و بارسنگینی که فرهنگ جاهلی بر دوش مردم گذاشته، از دوش آنها بردارد. یکی عدالت و مقوله دیگر این است که پیغمبر(ص) آمده تا  انواع اسارت‌ها و خرافات دست و پاگیر را بزداید؛ به مردم بگوید که شما برده اینها نیستید، شما انسان هستید و آنها هم انسان هستند و در مقابل خدا، رسول و دین از حقوق مساوی برخوردار هستید.

*در موضع داخلی و بین توده مردم، آن امت یگانه مد نظر قرآن در چه چیز یگانه اند؟ گفته شد که عدالت اجتماعی، زمینه ساز این وحدت می شود، آنچه بین مردم نمود وحدت است، چیست و این وحدت بر اندیشه، عقاید، مواضع است یا خیر! عناصر دیگری آن را تشکیل می دهد؟

کاملان: اصلا در جزییات نیست. در اعتقادات، دو اصل اعتقاد به خدا و روز قیامت مطرح شد که همه مسلمانان را جمع می کند و خون، آبرو و اموال هر که این دو عقیده کلی را داشته باشد، محفوظ است و هیچ فردی حق تجاوز به مال و جان و آبروی چنین فردی را ندارد. مرحله بعد از این، مسایل اخلاقی است که باید یک انسان نسبت به انسان دیگر مورد توجه قرار دهد، به ویژه در اسلام که برای این موضوع اهمیت بسیار قایل است. در آیات قرآن گفته شده است که «اعدلوا هو أقرب للتقوى»...« لایجرمنک شنئان قوم الا تعدلوا» به این معنا که مبادا اختلافاتی که با یک قوم و قبیله و به تعبیر امروز ما یک کشور دیگر دارید، شما را از اعتدال و عدالت خارج کند و به حقوق دیگران ولو دشمنتان تجاوز شود. در این مضوع اصلا در جزییات نباید وارد شد. شما عقیده ات این است، او اخباری و دیگری اصولی است، این یکی فیلسوف و دیگری عارف است، این موارد، حقوق شخصی و عقیده های شخصی است و در وحدت اسلامی اصلا این مسایل مد نظر یست. این مسایل نباید موجب اختلاف شود و نمی تواند باشد. آنچه هست، کلیاتی است که اگر پذیرفته شد، باید مال، جان، آبرو و همه چیز او محفوظ و محترم باشد، چرا که در این صورت شهروند اسلامی و دینی است و باید مورد احترام قرار بگیرد.

*با وجود همه این مسایل، امروز نمی توان انکار کرد اختلافاتی فرقه ای میان مسلمانان وجود دارد که بسیاری از جنگ های داخلی و اقدامات انتحاری در کشورهای اسلامی و اغلب جنگ های خاورمیانه را رقم می زند، امروز چطور می توان این وحدت را بین مسلمانان هم در سطح داخلی و هم در سطح بین کشورهای اسلامی ایجاد کرد؟

کاملان: در ضمن صحبت ها هم مطرح کردم که باید آموزه های اسلامی که پیغمبر(ص) آورده و در متن قرآن مطرح است، مورد توجه قرار داد. معیار، باید قرآن باشد. وقتی آن برادر سنی روایتی از ابوحریره آورده و من روایتی دیگر و این گونه وارد جزییات شویم، شکاف ایجاد می شود. باید به آموزه های کلی خود قرآن بازگشت و وحدت را براساس آن آموزه ها که مشترکات همه ماست ایجاد کرد. به دلیل اینکه دین به یک نهاد تبدیل شده و این نهاد، پول، قدرت، احترام و هم قداست دارد، طبیعی است که افراد سودجو از این نهاد با این امکانات به نام دین و اسلام استفاده کنند. درعربستان و لیبی به صورتی، در میان صهیونیست ها به عنوان یهودی به نوعی دیگر و در مسیحی ها و برخی ارتدوکس ها همینطور. این نمونه ها واقعیاتی هستند که در حال سوء استفاده از این نهاد هستند. حتی اگر به آموزه های حضرت مسیح بازگردند که دائما از وحدت، عشق و محبت دم می زند؛ سخنرانی ها و توصیه های او در انجیل های چهارگانه موجود است که اگر بر اساس آن عمل شود، اختلافات نخواهد بود. اختلاف سر منافع است اما این را که نمی توانند بگویند پس به نام دین و خدا تمام می کنند و به آن قداست می بخشند تا بتوانند به گونه ای مریدان خود را توجیه کنند. این روند به شکلی رخ می دهد که امروز مشاهده می شود دخترانی به طور مثال از بلژیک برای جهاد نکاح به خاورمیانه می آیند تا رزمندگان داعشی با لذت بیشتری به کشتار بپردازند. این قداست های دروغین است که یک دختر یا پسر جوان را فریب می دهد.

*چه کسانی توان هدایت جوامع اسلامی به سمت وحدت را دارند؟

کاملان: بسیار مشکل است زیرا امروز اگر گفته شود آموزه های پیامبر، از هر دو طرف به گوینده حمله می شود. این سو می گویند که شما می خواهید روایات اهل بیت(ع) و تشیع را کنار بگذارید بنابراین عامل و مزدور سنی ها هستی. آن طرف و در میان سنی ها هم قضیه مشابه است و  اگر گفته شود که بیایید بر قرآن و اصول کلی قرآن عمل کنیم، آنها هم اتهامی مشابه می زنند. کسانی که از دین و به نام دین سوء استفاده می کنند، راحت نمی نشینند و اولین کاری که انجام می دهند، اتهام است. به دنبال اتهام، حکم هم صادر می کنند که کافر و مرتد است و قتل او واجب است. وقتی به اینجا می رسد یا او از ترس ساکت می شود یا آماده کشته شدن می شود. به دلیل اینکه مقاومت از هر دو طرف است، امکان اینکه کسی بتواند به این سادگی این مباحث را مطرح کند، نیست زیرا می بینند مطرح کردن، همان و نابود شدن او همان.

*پاسخ دقیقتر چیست؟ در مقطع زمانی فعلی چه کسانی و چه گروه هایی از این قدرت در جوامع برخوردارند و حرف شنوی از آنها وجود دارد که بتوانند در مسیر وحدت شیعه و سنی جریان سازی کنند؟

کاملان: اگر کسی بخواهد در این زمینه صحبت کند، همین علمای دین هستند. علمای دین و مراجع دینی می توانند وارد این قضیه شوند و مردم را به آموزه های کتاب و سنت رسول دعوت کنند. اصرار من بر کتاب و سنت رسول به این دلیل است که این موارد از مشترکات است وگرنه شیعه به سنتی شیعی در درون خود عمل می کند و سنی هم درون خود براساس سنت و فقه خود عمل می کند. کسی نمی گوید که فقه شیعه یا فقه سنی را کنار بگذارید بلکه بحث سر آن است که چگونه می توان از این مشترکات در جهت وحدت جامعه اسلامی استفاده کرد تا آلت دست غرب و صهیونیست ها و قدرت طلبان شیوخ عرب قرار نگیریم.

*در حقیقت در ابتدا باید وحدتی میان علمای دین برقرار شود و بعد در جامعه نمود آن را دید؟

کاملان: البته صرف علمای دینی کفایت نمی کند بلکه علما و فرهیختگان جامعه هستند که باید در این زمینه وارد شوند. این مجموعه پتانسیل خوبی دارند برای اینکه توده ها و عوام مردم را هدایت کنند.

*موضوع دیگر این است که امروز هر گاه صحبت از وحدت مسلمانان و اینکه چرا مسلمانان امروز دچار اختلافات فرقه ای هستند، می شود، اولین دلیل مطرح شده، دخالت بیگانگان و تلاش آنها در این راستاست. سوال من این است که رویکرد قرآن به این موضوع چیست؟ در نگاه قرآن متفرق و پراکنده شدن موجب چیرگی دشمن است یا آلت دست دشمن شدن، موجب پراکندگی و تفرقه؟

کاملان: این یک امر دو سویه است اما ریشه در خود نهاد درونی مسلمانان دارد یعنی ابتدا این مسلمان در درون خود و با اختلافاتی که منشا آن فقه، آداب و سنن و... است به وجود می آید. بعد از آن دشمن از این تفرقه درونی استفاده می کند. تا من و شما به عنوان شیعه و سنی به جان هم نیفتیم و من به مقدسات شما و شما به مقدسات من توهین نکنید که دشمن نمی تواند سوءاستفاده کند. دشمن از زمینه های مساعد برای ایجاد شکاف و تفرقه استفاده می کند. تفرقه، اول درونی است و بعد برای شکاف و اختلاف بیشتر، بیرونی و عامل و حربه ای به دست دشمن می شود.

*حتی با پذیرش اینکه متهم اصلی اختلافات فرقه ای، بمب گذاری ها، عملیات انتحاری، ظهور داعش و القاعده و... دشمنان اسلام و بیگانگان هستند نیز این موضع تغییری نمی کند و این سوال هنوز مطرح است که مسلمانان چرا به سادگی بازیچه دست دشمنان و قدرت ها می شوند؟

کاملان: مدام فراافکنی و دشمن دشمن کردن و عامل اختلافات را به بیرون مرزها و عوامل بیرونی نسبت دادن، فریب دادن خودمان و مردم است و روندی است که رایج است. ما فلش را به طرف بیرون نشان می دهیم و علی الدوام عالم تفرقه را به آنها نسبت می دهیم. بله! آنها بیکار نمی نشینند، منافع خود را می خواهند و منافع آنها در اختلافاتی است که بین ما ایجاد می کنند اما زمینه های اختلاف را چه کسی ایجاد کرده است؟

*به شکل کلی پاسخ شما چیست؟

کاملان: به طور کلی به منافع و موقعیت ها بازمی گردد.

*چطور می توان آن هویت اصیل مسلمانی که باعث می شود مسلمانان بازیچه دست قدرت قرار نگیرند و آن وحدتی که مدنظر پیامبر و قرآن است را امروز احیا کرد؟

کاملان: همین سوال شما را به نوعی دیگر شخصی از اصحاب حضرت رضا(ع) از امام می پرسد. امام رضا(ع) در دوره خلافت هارون، امین و مامون که اوج و شکوه تمدن اسلامی است. و این شکوه تا حدی است که حدود 16-15 کشور تحت سلطه خلیفه هستند. این تعداد به جز غرب عالم اسلام یعنی کشور تونس، مغرب، آندلس و .... است. با کنار گذاشتن آن بخش ها، کل کشورهای خاورمیانه، از آن جمله شاخ آفریقا و مصر همه تحت خلافت اسلامی بودند. از این طرف هم تا ایران و ماوراء النهر و همه اینها تحت سلطه خلافت اسلامی بودند و از همه این ممالک و مناطق، زکوات، پول، امکانات و خراج به بغداد می آمد. جناب هارون کنار رود بغداد، کاخی با عظمت ساخته است و خلافت و شکوه و تمدن اسلامی است. حضرت رضا در چنین دوره ای به مقام امامت می رسد که اختلافات کلامی و فرقه ای نیز شدید است. این اختلافات تا اندازه ای شدید است که هارون دستور می دهد اصلا مباحث کلامی را تعطیل کنند چون اختلاف در میان امت در حال ایجاد شدن است. اختلافات و فرقه گرایی به طرز عجیبی شدید است. به دلیل پول ها، خمس و زکاتی که در اختیار نمایندگان حضرت موسی بن جعفر(ع) است، امامت امام رضا نیز انکار می شود چون می خواهند این پول ها که از مردم و شیعیان گرفته شده است را به امام رضا ندهند، مطرح کردند که اصلا حضرت موسی بن جعفر نمرده است، برمی گردد و ظهور می کند و قایل به وقف و توقف امامت می شوند. در زمان امام صادق(ع) و امام موسی بن جعفر(ع) فرقه خطابیه وجود دارد که اصلا محرمات قرآن را نفی می کندو می گوید اینها خمر و میسر و ...نام اشخاص است و فعل نیست که نتیجه گرفته شود که شرابخواری، قمار یا ... حرام است. این موراد نمونه هایی برای درک شرایطی بود که امام رضا در آن به امامت رسیدند. در این میان، ابن سکیت از امام رضا سوال می کند که «یابن الرسول الله! در این زمان حجت خدا بر مردم چیست؟» و حضرت رضا می فرماید: «العقل...» در این دوره که هر کس پرچمی برداشته و ادعایی دارد، عقل و عقلانیت است که راهگشاست. بر این اساس علما و فرهیختگان جامعه در ابتدا باید عقلانیت را در جامعه و مردم تقویت کنند. دوم، اخلاق که امری مشترک بین همه انسان هاست و در سراسر دنیا مورد پذیرش است را در مردم تقویت کنند. سوم، بر آموزه های قرآن تاکید کنند. اگر به این اصول تکیه و برای آنها تبلیغ شود و فرهیختگان و علما دست به دست هم کار را انجام دهند، به نظر می رسد که می توانند در جهت اعتلای کلمه و وحدت اسلامی عمل کنند.

کد خبر: 13931015302461
1393/10/15

Share

آخرین مطالب
1393/6/31: سیاسی کردن مسایل دینی مثل امر به معروف و نهی از منکر، کاری بسیار خطرناک است / محمد صادق کاملان
1392/6/30: حجة الاسلام کاملان: / تنها راه حل برطرف ساختن مشکلات امروز، تحمل افکار دیگران است
بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن