بازدید این صفحه: 2822 تاریخ انتشار: 1393/10/15 ساعت: 07:07:21
حضرت آیتالله سبحانی:
آیا میتوان نسبت به آینده استصحاب کرد؟
حضرت آیتالله جعفر سبحانی در درس خارج اصول خود بیان کرد: به نظر میرسد آیت الله خویی تنها فردی است که استصحاب نسبت به آینده را جایز میداند و معتقد است اگر دلیل خاصی بر خلاف آن نباشد میتوان از آن استفاده کرد. استصحاب آینده به این صورت خواهد بود که مثلا اگر مکلف در اول وقت نماز معذور است میتواند این عذر را تا آخر وقت استصحاب کند و نمازش را بخواند.
موضوع: دروس
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه) به نقل از شفقنا؛
حضرت آیتالله جعفر سبحانی در ادامه سلسله جلسات درس خارج اصول خود با موضوع «استصحاب» روز یکشنبه، 14 دی ماه، بیان کرد: مرحوم شیخ انصاری بعد از آنکه ادله استصحاب و اقوال را بحث کرده است یازده تنبیه دارد و علمیت شیخ در همین تنبیهات است و در این تنبیهات نو آوریهای خوبی دارد. دو تنبیه را نیز آیتالله خویی اضافه کرده است و یک تنبیه را نیز ما اضافه میکنیم تا بشود تنبیهات 14 گانه استصحاب. این تنبیهات بسیار مهم هستند و در حقیقت میتوان گفت مقداری از علم اصول در این تنبیهات مطرح است.
وی ادامه داد: تنبیه اول تنبیهی است من به تنبیهات 13 گانه موجود اصافه کردهام. این تنبیه در مورد استصحاب در امور استقبالیه و فعلیت یقین و شک در استصحاب است. تا به حال سخن از شیئی بوده است که در سابق وجود داشته است و اکنون در بقاء آن شک داریم بنا بر این متیقن در گذشته بوده و مشکوک در زمان حال است. مثلاً قبل از ساعت هشت دارای وضو بودم، الآن که بعد از ساعت هشت است شک دارم که وضویم باقی است یا نه که بقاء وضو را استصحاب میکنیم. ولی مرحوم آیت الله خوئی یک استصحابی اختراع کرده است که در میان علماء قدیم و جدید بیسابقه بوده است و آن اینکه استصحاب را در آینده اجرا کنیم. مثلاً در اول ظهر، به آب دسترسی ندارم یا استعمال آب برای انسان ضرر دارد و شک دارد که آیا تا غروب، این حالت برای او باقی است یا نه، که ایشان قائل است میتوان تا غروب این حالت را استصحاب کرد. نتیجه اینکه مکلف در اول وقت با تیمّم میتواند نماز بخواند. این در حالی است که فتوای علما در این مورد این است که اگر کسی در اول وقت عذر دارد، باید تا نزدیک غروب صبر کند و اگر عذرش رفع شد وضو میگیرد و الا با تیمّم نماز بخواند.
آیتالله سبحانی اظهار کرد: در حقیقت ایشان در اینجا استصحاب را به جای علم نشانده است. این در حالی است که معنای استصحاب بر اساس فهم از روایات و بناء عقلاء عبارت است از حمل حالت سابقه به حالت لاحقه که همان زمان حال است. ولی حمل حالت موجود به زمان آینده از روایات و بناء عقلاء استفاده نمیشود. مثلاً اگر عقلاء شک کنند که زید زنده است یا نه میگویند الآن زنده است ولی استصحاب نمیکنند که بگویند تا یک سال بعد هم زنده است. البته آیت الله خوئی بعد از استصحاب فوق این را اضافه میکندکه این استصحاب در همه جا جاری است مگر جایی که دلیلی باشد که بر خلاف آن دلالت داشته باشد کما اینکه در باب وضو روایت است که باید صبر کرد و سپس اگر آب به دست نیامد، به سراغ خاک برود و تیمّم کند.
وی افزود: بنابراین ایشان معتقد است که صاحب عذر میتواند استصحاب عذر در آینده بکند مگر در مواردی که دلیل خاص بر خلاف آن باشد مانند همان موردی که بیان شد. این در حالی است که موارد نقض بر قول ایشان وجود دارد نقض اول در جایی است که زنی هست که در غیر ایام عادت خون میبیند مثلاً در ایام ربیع ایام حیض اوست و هفت روز خون دیده است و بعد ده روز پاک شده است. سپس در روز هجدهم ربیع خون میبیند و نمیداند که خون این روز استحاضه است یا حیض، علماء میگویند او باید استظهار کند یعنی بین عمل مستحاضه و حیض جمع کند. اگر خون سه روز ادامه یافت، آن را حیض قرار میدهد و الا باید استحاضه حساب کند. در حالی که طبق مبنای آیت الله خوئی زن مزبور نباید استظهار کند بلکه بعد از دیدن خون باید بگوید که این خون به حکم استصحاب در آینده بعد از سه روز هم ادامه خواهد داشت و در نتیجه خون حیض است. این چیزی است که احدی به آن قائل نشده است. مورد دوم جایی است که زنی هست که هفت روز خون میبیند. او اگر روز هشتم خون ببیند باید استظهار کند که اگر سر ده روز قطع شد همه حیض میباشد و الا اگر از ده روز هم گذشت، همهاش از هفت روز به بعد استحاضه محسوب میشود. طبق مبنای آیت الله خوئی باید استصحاب در آینده جاری کرد و همه را استحاضه دانست زیرا خون را تا بعد از ده روز استصحاب میکنیم. این هم نکته ای است که هیچ فقیهی به آن فتوا نداده است.
این مرجع تقلید در بیان تنبیه دوم از تنبیهات استصحاب بیان کرد: تنبیه دوم در مورد فعلیت یقین و شک است. این تنبیه یکی از همان تنبیهاتی است که مرحوم خویی به تنبیهات استصحاب اضافه کرده است. آنچه در این تنبیه مطرح است این است که در استصحاب چهار چیز لازم است و یکی از آنها فعلیت یقین و دیگری فعلیت شک است. فعلیت یقین به این معنا است که یقین باید در فرد فعلی باشد نه تقدیری یعنی نباید این گونه باشد که اگر ملتفت به آن شود یقین پیدا کند بلکه باید ملتفت باشد و یقین هم حاصل باشد. همین مساله در شک نیز جاری است. شرط چهارم این است که «یشترط وحدة القضیة المشکوکة مع القضیة المتیقنة» یعنی تفاوت این دو قضیه باید در زمان باشد و الا باید هر دو قضیه یکی باشند. شیخ انصاری در تعبیر از شرط سوم به عبارت دیگری آن را بیان کرده است و از (وحدة الموضوع) تعبیر میکند. تعبیر ما که همان تعبیر متأخرین است از تعبیر شیخ انصاری بهتر است. دلیل بر این شرط کلمهی (نقض) است که در جایی استعمال میشود که وحدتی در کار باشد و الا اگر موضوع و یا قضیه دو تا باشد، (نقض) صدق نمیکند. شرط چهارم عبارت است از «ترتّب الاثر علی المتیقن بقاء» مثلاً من در سابق وضو داشتم و میتوانستم با آن نماز بخوانم و الآن هم که وضو را استصحاب میکنم میتوانم با آن نماز بخوانم. اگر در بقاء اثری نباشد، تعبد شارع به استصحاب لغو خواهد بود.
وی ادامه داد: این تنبیه به دو شرط اول و دوم اختصاص دارد. بنابراین در تنبیه به تبیین دلیل شرط اول و دوم میپردازیم. دلیل اولی که برای این مساله وارد شده است انصراف است یعنی اگر به کسی بگویند که یقین را با شک نشکن، انصراف به جایی دارد که یقین و شک هر دو در همین زمان موجود باشند. دلیل دوم این است که با استصحاب میتوان برای مولی احتجاج کرد و این احتجاج در جایی صحیح است که یقین و شکی وجود داشته باشد و الا اگر یقین و شکی در نفس انسان نیست با چه چیزی میتوان با مولی احتجاج کرد.
آیتالله سبحانی بیان کرد: حال اگر گفته شود که یقین در استصحاب طریقی است و موضوعیت ندارد و در قطع طریقی، به واقع توجه میشود نه به طریق. بر این اساس تمام توجه در آن به متیقن است از این رو چرا باید یقین فعلی باشد. عین این بیان در مورد شک هم جاری است. یقین و شک در خدمت متیقن و مشکوک است و لازم نیست که این دو فعلی باشند بلکه این دو طریق برای متیقن و مشکوک هستند. در پاسخ به این اشکال گفته شده است که در موضوع بحث دو مقام وجود دارد. مقام احتجاج و مقام ترتب. مقام احتجاج غیر از مقام ترتّب اثر میباشد. در مقام ترتّب اثر یقین، جنبهی طریقی دارد و فعلی نیست ولی در مقام احتجاج، یقین موضوعیت دارد.
کد خبر: 13931015302458
1393/10/15
|