صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | احکام تکلیفی و وضعی چه نوع احکامی هستند؟
بازدید این صفحه: 3727          تاریخ انتشار: 1393/9/19 ساعت: 01:20:43
حضرت آیت‌الله سبحانی:
احکام تکلیفی و وضعی چه نوع احکامی هستند؟

حضرت آیت‌الله جعفر سبحانی در درس خارج اصول خود بیان کرد: احکام تکلیفیه، احکامی هستند که یا انشاء بعث، یا انشاء زجر یا انشاء مساوات باشند اما احکام وضعی احکامی هستند که خالي از انشاء بعث و زجر و حكم به مساوات‌اند ولي در عين حال با فعل مكلف بي‌ارتباط نيستند و نسبت به فعل مكلَّف ارتباط خاصي دارند.

موضوع: دروس

 

 

 

 

به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛

 

 

حضرت آیت‌الله جعفر سبحانی در ادامه سلسله جلسات درس خارج اصول خود با موضوع «استصحاب» روز سه شنبه، 18 آذر ماه، بیان کرد: بیان شد که در مسئله استصحاب اقوالی مطرح است، قول اول این است که مطلقاً حجت است این جزء تفاسیر نیست. قول دوم برای شیخ انصاری بود که در شک در رافع حجت است اما در شک در مقتضی حجت نیست. قول سوم می‌گفت در شک رافع حجت است اما در شک در رافعیت امر موجود حجت نیست و بالاخره قول چهارم بیان می‌کرد که در استصحاب در شک در رافع حجت است مگر در جایی که غایت اجمال داشته باشد مانند لیل که در آنجا اگر استصحاب نهار کنیم فائده‌ای ندارد.

وی ادامه داد: امام قول پنجم در مسئله استصحاب بین احکام تکلیفی و وضعی تفصیل قائل شده است. برای تشریح این بحث اول باید بیان کنیم که احکام تکلیفی و وضعی چه هستند. به نظر می‌رسد احکام تکلیفیه، احکامی هستند که یا انشاء بعث است یا انشاء زجر یا انشاء مساوات باشند و هر کدام از دو قسم اول دو نحو است گاهی انشاء بعث است که مولا راضی به ترک آن نیست که واجب می‌شود، گاهی انشاء بعث است اما اگر ترک شود مولا ناراحت نمی‌شود. قسم دوم هم به همین نحو است گاهی انشاء زجر جدی است و انجام آن باعث ناراحتی شدید مولا می‌شود که این همان حرمت است اما گاهی آنقدر جدی نیست که آن مکروه می‌شود. بنابراین احکام تکلیفه 5 حکم هستند که بیان شد. مسئله‌ی دیگری که در اینجا مطرح است این است که اباحه هم بر دو قسم است؛ اباحه‌ای كه شرع مقدس مي‌فرمايد و اقتضاي مساوات است، اباحه‌ا‌ي كه از لا اقتضاء شروع مي‌شود آن اباحه حكم شرعي نيست بلكه آن اباحه حكم عقلي است هر كجا كه شرع مقدس بفرمايد: (أبحت) مباح كردم آن از قبيل اباحه‌ي شرعي است (فيه اقتضاء المساوات) اما در جایي كه (لا اقتضاء) باشد يعني هيچ نوع اقتضائی نباشد حتي اقتضاي مساوات هم تويش نيست به آن نمي‌گويند اباحه‌ي شرعي بلكه مي‌گويند، اباحه‌ي عقلي.

آیت‌الله سبحانی تصریح کرد: اما احکام وضعی احکامی هستند که خالي از انشاء بعث و زجر و حكم به مساوات‌اند ولي در عين حال با فعل مكلف بي‌ارتباط نيست و نسبت به فعل مكلَّف ارتباط خاصي دارد. حال ارتباطش یا ارتباط مستقيم است و يا ارتباط غير مستقيم است مثلاً ملكيت ارتباط مستقيم با فعل مكلَّف دارد من مالك خانه خودم هستم ملكيت با فعل مكلَّف ارتباط مستقيم دارد. گاهي ارتباطش غير مستقيم است مانند طهارت ماء و نجاست خنزير، آب پاك است يا خنزير نجس است اين ارتباط مستقيم با فعل مكلَّف ندارد آب دريا پاك است يا خنزير نجس است چه ارتباطي با من دارد؟ ولي سرانجام مربوط است يعني من اگر بخواهم اين آب را مصرف كنم ممنوعيت در آب ندارم اما اگر بخواهم از خنزير بهره بگيرم ممنوعيت دارم.

وی اضافه کرد: مقدمه‌ دومی که قبل از ورود به قول پنجم باید بیان کرد این است که امور وجودی بر چهار قسم‌اند، جوهر، عرض، انتزاعی و اعتباری. قسم اول یعنی جوهر آن است که «الجوهر ما اذا و جد في الخارج وجد لا في موضوع و ان كان محتاجاً الي محل» هر مفهومي كه اگر در خارج جامه‌ي وجود پوشيد و احتياجي به موضوع هم نداشد به آن جوهر مي‌گويند. البته محل لازم دارد ولي محل موضوع نيست. هر جوهري محل لازم دارد. اما وجود عرضی به این معناست که «فهو ما اذا وجد في الخارج وجد في موضوع» يعني موضوع براي خودش لازم دارد مثل الوان؛ رنگ‌ها، سفيدي و سياهي براي خودش موضوع مي‌خواهد حتي اعراض نفساني هم چنين است حسد، عشق، اراده، علم بنابر اينكه این‌ها كيفيات نفساني هستند كه بعيد نيست براي خودشان موضوع لازم دارند پس لافرق بين العرض الجسماني و الاعراض النفسانيه.

این مرجع تقلید بیان کرد: اما وجود الانتزاعي چیزی است که «هو ما يدركه النفس من الخارج لاجل اشتماله علي حيثيه تصحح ذلك الدرك» بر این اساس امور انتزاعي عبارت است از مفاهيمي كه در خارج مصداق ندارد اما خارج مشتمل بر يك خصوصیتي است كه اين خصوصیت مصحح درك من و انتزاع من از خارج است. اما به هر حال در خارج يك واقعيتي وجود دارد كه مصحح اين انتزاع است مثل فوقيت آنچه كه در خارج مصداق دارد فوق است فوقيت در خارج مصداق ندارد اما چون اين ساختمان دو طبقه روي هم چيده شده‌اند يكي در زير قرار گرفته و ديگري هم در بالا، اين خصوصیت خارجيه كه احدهما تحت و ديگري فوق است اين خصوصیت سبب مي‌شود كه ذهن من دو چيز را درك كند. در پدر و پسر و رابطه‌ای که بین آن‌ها وجود دارد نیز همین مسئله وجود دارد یعنی چیزی به عنوان پدریت یا پسریت در خارج وجود ندارد اما این دو فرد در خارج خصوصیتی دارند که این مسئله از آن‌ها انتزاع می‌شود.

وی ادامه داد: اما چهارمین نحو وجود امور اعتباری بودند این امور، اموری هستند که فقط در ذهن وجود دارند و ساخته ذهن هستند يعني ذهن اين مفاهيم را مي‌سازد. این بر خلاف سومي است چرا که در امور انتزاعی دست انسان باز نبود، يعني تا خارج يك خصوصیت وجودي نداشت ما نمي‌توانستيم كه فوقيت را انتزاع كنيم ولي در چهارمي بدون در نظر گرفتن خصوصیت خارجی ساخته ذهن است به عبارت دیگرخلاقيت ذهن است گاهي خلاقيتش وهمي است يعني لايترتب عليه اثر عقلائي و گاهي اعتبارش اثر عقلائي دارد. در حقیقت امور اعتباری شبیه‌سازی تکوین است. مثلاً: در خارج مي‌بينم كه اين سر انسان بدنش را اداره مي‌كند سر انسان اداره كننده بدنش مي‌باشد اداره‌ي كه مركب از يازده نفر است فرد يازدهمي رئيس مي‌شود مي‌گويند که مديريت اين ده نفر باشماست، مي‌گوييم اين آقا رئيس است. در خارج سر انسان بدنش را اداره مي‌كند در اداره ده نفري هم مي‌گوييم كه اين آقا سر است بقيه بدن هستند يعني اين آدم رئيس است كانّه آنچه كه در خارج ديده بوديم كه رئيس واقعي و مدير واقعي بود ما آن مفهوم را توسعه داديم حتي در اداره‌ي كه در آن يك نفر ده نفر ديگر را اداره مي‌كند اطلاق نموديم. رئاست در خارج هيچ مصداقي ندارد منشأ انتزاعي هم ندارد ولي عقل و عقلاء مي‌آيند اعتبار مي‌كنند احد الافراد را رئيساً تشبيهاً لرئاسه الرأس علي البدن. مثال دیگر برای مسئله اعتباریات مسئله زوجیت است در این مسئله روزي كه عقد كسي با همسرش خوانده شد قبل از خواندن عقد اين دوتا باهم اجنبي بودند يعني يكي ايراني بود و ديگري هندي. بعد از خواندن اين دو تا جفت هم شدند اين زوجيت را عرف ميان دو شخصي كه با هم اجنبي هستند اعتبار مي‌كنند يعني عرف تشبيه مي‌كند مثلاً در خارج مي‌بينند كه يك درختي هست داراي يك تنه و ريشه اما دوتا شاخه از آن بلند شد اين را در خارج مي‌بيند فلذا از روي آن شبيه سازي مي‌كند و مي‌گويد که زوجت هذه بهذا. پس تمام امور اعتباريه عقلائيه در خارج عناويني هستند كه ذهن آن‌ها را (محاكتاً للخارج و تشبيهاً للخارج) مي‌سازد وحال آنكه در خارج نه وجودي دارند و نه منشأ انتزاعي بلكه عرف حكم عنوان خارج را به يك شيئ مي‌دهند يعني عنوان تكويني را به يك شيئ مي‌دهند اعتباراً. دوتا شاخه‌ي درخت زوجان هستند حقيقتاً اما زن و شوهر زوجان هستند اعتباراً.

کد خبر: 1393919302286
1393/9/19

Share

آخرین مطالب
1393/9/18: حضرت آیت الله سبحانی: / اگر در مسائل علمی کاسه گدایی به دست بگیریم هرگز کشور به سامان نخواهد رسید
1393/9/18: حضرت آیت‌الله سبحانی: / میزان در «نقض» خود یقین است نه متعلقات آن
1393/9/16: حضرت آیت‌الله سبحانی: / اثبات طهارت ظاهریه ما را بی‌نیاز از استصحاب می‌کند
1393/9/14: گزارش ازدیدارمسئولان آموزش و پرورش و اوقاف با علما و مراجع تقلید
بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن