صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | مرگ بهترین هدیه برای انسان مؤمن است
بازدید این صفحه: 4116          تاریخ انتشار: 1393/9/11 ساعت: 01:04:11
حضرت آیت‌الله جوادی آملی:
مرگ بهترین هدیه برای انسان مؤمن است

حضرت آیت‌الله جوادی آملی در درس تفسیر خود بیان کرد: در بیانی از حضرت رسول (ص) نیز آمده است که «الموت تحفه المومن» هیچ هدیه‌ای برای انسان بهتر از هدیه مرگ نیست چرا که انسان تمام وجودش از مرگ لذت می‌برد و بعد از مرگ اولیاء و انبیاء را می‌بیند و با آن‌ها محشور می‌شود.

موضوع: تفسیر

 

به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛

 

حضرت آیت‌الله جوادی آملی در سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات 38 تا 41 سوره «زمر» روز دوشنبه، 10 آذر ماه، بیان کرد: همانطور که بیان شد سوره زمر مکی است و محتوای سوره‌های مکی توحید، نبوت، معاد و مختصری از اخلاق و فقه می‌باشد. توحید دو نحوه است یا توحید در ذات است و یا توحید در ربوبیت. بر همین اساس شرک نیز دو نحوه است یا شرک در ذات است و این مشرکان کسانی هستند که به منشاء الوهی قائل نیستند و خداوند را مبدأ شکل گیری جهان نمی‌دانند اما نحوه دیگر شرک، شرک در ربوبیت است این نوع مشرکان قائل به منشاء الوهی و توحید ذاتی خداوند هستند اما در مقام ربوبیت قائل به شرک‌اند و به جای خداوند بت و چیزهای دیگری را می‌پرستند و چون فضای مسموم مکه قبل از اسلام پر از شرک در ربوبیت بود بیشتر آیات قرآن نیز اشاره به این نوع شرک و بطلان این نوع شرک دارد.

وی اضافه کرد: از همین رو خداوند در آیه 38 از مشرکان می‌پرسد شما چطور خلقت را به خداوند نسبت می‌دهید اما امور جزئی مانند مقدرات انسان را به بت‌ها نسبت می‌دهید در حالی که انجام مقدارت انسان به مراتب سهل‌تر از خلقت جهان است «وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ؛ و اگر از مشرکان بپرسى: چه کسى آسمان‌ها و زمين را آفريده؟ قطعاً خواهند گفت: خدا آن‌ها را آفريده است به آنان بگو: پس به من خبر دهيد، اگر خدا گزندى براى من بخواهد، آيا آنچه به جاى او می‌خوانید، می‌توانند گزندى را که او خواسته است برطرف کنند؟ يا اگر خدا رحمتى براى من بخواهد، آيا آن‌ها می‌توانند رحمت او را بازدارند؟ بگو: چون آفرينش و تدبير از آنِ خداست، پس او مرا بسنده است که کار خود را به او واگذارم، زيرا همه آنان که اهل توکّل‌اند تنها بر او توکّل می‌کنند.» بر این اساس نوعی شرک ربوی در میان مردم مکه بود و پیامبر گرامی (ص) نیز نسبت به این شرک بسیار نگران و ناراحت بودند تا اندازه که خداوند در قرآن کریم در دو طایفه از آیات سخن از این نگرانی و ناراحتی پیامبر (ص) کرده است طایفه اول را می‌توان در آیه 3 سوره شعراء که می‌فرماید: «لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ؛ شايد تو مى‏خواهى خود را هلاك كنى از اين كه آن‌ها ايمان نمى‏آورند» و همچنین آیه 6 سوره کهف که می‌فرماید:‌ «فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا؛ پس شايد تو مى‏خواهى به دنبال (اعراض) آن‌ها اگر به اين سخن (اين كتاب) ايمان نياورند از شدت اندوه هلاك‏كننده خود باشى» مشاهده کرد. در طایفه دوم به آیاتی چون آیه 8 سوره فاطر می‌توان اشاره کرد که خداوند در آن آیات می‌فرماید:‌ «فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ؛ نبايد که جان تو به خاطر آن‌ها دچار اندوه شود»

آیت‌الله جوادی آملی اظهار کرد: از همین رو خداوند در این آیات از یک ترجیع بندی برای آرامش خاطر پیامبر(ص) و رفع نگرانی حضرت استفاده می‌کند و می‌فرماید: «و َلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ». فرمود ما که برهان اقامه کردیم و در درون آن‌ها هم توحید ذاتی وجود دارد اما به خاطر یک سلسله تحمیلاتی در خارج، شرک در ربوبیت دارند و به جای خداوند واحد بتان را می‌پرستند و فکر می‌کنند غیر از خدا در این جهان می‌تواند بدون اذن او کار انجام دهد. تو برای این‌ها مدیریت و تدبیر عالم را تفسیر و تبیین بکن. انسان و مرگ و حیات را برای این‌ها تفسیر کن این‌ها به راه خواهند آمد. به آن‌ها از جهان‌شناسی بگو و بگو که این جهان در اول بسته بود و ما آن را باز کردیم و توسعه دادیم و سپس آسمان را برافراشتیم و بعد از آن به این ستارگانی که دود بودند نور دادیم. این‌ها فکر نکنند که این ستارگان از همان اول نورانی بودند بلکه آن‌ها «هی دخان» بودند و به امر الهی نورانی شدند.

وی ادامه داد: مطلب دیگری که در مورد این ترجیع بند «و َلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ» وجود دارد این است که با آن‌ها گفتگو بکن و آن‌ها را رها نکن و به آن‌ها بگو که این دنیا با مرگ تمام نمی‌شود. دین آمده است که مرگ را برای شما معنا کند. امام حسین (ع) در آن بحبوحه کربلا مرگ را برای ما معنا کرده است حضرت در آن موقعیت می‌فرماید که بسیاری از مردم فکر می‌کنند مرگ یک گودالی است که همه در آن می‌افتند اما این چنین نیست. درست است که بدن انسان درون آن چاله می‌رود اما روح انسان که آنجا نمی‌رود. مرگ به مانند پلی است که انسان از آن به سمت برزخ می‌رود. این پل ابزاری برای استواری می‌خواهد هر کسی این پل را استوار‌تر و بهتر ساخته باشد راحت‌تر از آن عبور می‌کند اما هر چه این پل لزان‌تر و شکننده‌تر باشد کار انسان برای عبور از آن سخت‌تر خواهد شد. در بیانی از حضرت رسول نیز آمده است که «الموت تحفه المومن» هیچ هدیه‌ای برای انسان بهتر از هدیه مرگ نیست چرا که تمام وجود انسان از مرگ لذت می‌برد و اولیاء و انبیاء را می‌بیند و با آن‌ها محشور می‌شود. پس مرگی در کار نیست بلکه انسان روی مرگ پا می‌گذارد و به آن طرف یعنی برزخ می‌رود.

این مفسر قرآن کریم بیان کرد: از همین رو در قسمت پایانی آیه فرمود: «عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ» و خداوند برای این مسئله برهان ارائه می‌کند و مسئله مرگ را مطرح می‌کند و می‌گوید ای مشرکان شما که نمی‌توانید از این چاله عبور کنید چرا که پلی نساختید و چون زیر آن پل، چاله جهنم است درون آن می‌افتید و این سیاه چاله نیست که بروید و نابود شوید، آن چاله‌ای که در درون آن می‌افتید جهنم است که شما با دست خود‌تان آن را حفر کردید. بعد از آن فرمود که می‌تواند کمی صبر کنید و همه را خودتان ببینید چرا که اینطور معلوم می‌شود که چه کسی رسوا می‌شود و چه کسی عذاب دائم دامن‌گیر او خواهد شد. در برخی از آیات می‌فرماید: «لهم خزی فی الحیات الدنیا و یوم یقوم الحساب» این‌ها هم رسوای دنیا و هم رسوای آخرت است اما در این آیات فط یک رسوایی را ذکر می‌کند و می‌فرماید:‌ «مَنْ يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُقِيمٌ؛ چه کسى را در دنيا عذابى خواهد آمد که خوار و حقيرش می‌کند، و بر چه کسى در آخرت عذابى پايدار فرود می‌آید»

وی عنوان کرد: بنابراین اصرار قرآن در سوره‌های مکی بر استفاده از ترجیع بند هم برای دلداری و رفع ناراحتی پیامبر است «آنقدر به این‌ها علاقه‌مندی که نزدیک است به خاطر آن‌ها جان بدهی» و هم اینکه محل ابتلا بود. بعد سر انجام فرمود که ما ترک مخاصمه نکردیم بلکه می‌گوییم «لکم دینکم و لی دین» کاری به ما نداشته باشید هر دینی می‌خواهید داشته باشید اما راه این است که ما برای شما بیان کردیم. ما آمدیم شما را به شما بشناسانیم، مرگ را، حیات‌ را به شما معرفی کنیم و همچنین عالم را به شما بشناسانیم و ما این‌ کارها را کردیم حال هر کسی می‌خواهد قبول کند و هر کسی می‌خواهد قبول نکند.
شفقنا


کد خبر: 1393911302213
1393/9/11

Share

بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن