به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛

آرش ميري‌خاني در یادداشتی در روزنامه اطلاعات در خصوص نقش مرجعیت در عراق نوشت: مسيحيان او را سفير صلح مي‌خوانند، شيعيان جايگاهي خاص برايش قائلند و سني‌ها هم ارادتي ويژه به وي دارند. محال است روزهاي خاكستري يكه‌تازي دهشت‌افكنان و جريان خونخوار ارهاب در عراق از حافظه افكار عمومي پاك شود. روزهايي كه سرنيزه‌هاي كُند داعش گلوي زن و مرد و بچه عراقي را آرام آرام مي‌بريدند و ضجه‌هاي سوزناك آنان در طوفان خشونت تروريسم محو مي‌شد. يادت هست روزهايي را كه ارابه‌هاي مرگ داعش در شهر‌ها و روستاهاي عراق مي‌تاختند و انسانيت را زير چكمه‌هاي متعفن خود لگدمال مي‌كردند؟ به ياد مي‌آوري آن كودكي را كه قرار بود به جرم نابخشودني شيعه بودن! در مقتل سلاخي شود خطاب به قاتل خود چه گفت؟ شايد يادت رفته باشد، اما به تو مي‌گويم. كودك با صدايي معصومانه و چشماني پر اشك گفت: به خدا مي‌گويم كه با من و خانواده‌ام چه كرديد. او سپس گردن خود را در اختيار جلاد نهاد و او هم با زخم چاقو آرام آرام خون پاكش را بر زمين ريخت. چه روزهاي تلخ و سردي...

اهالي بغداد هم منتظر ورود دهشت‌افكنان بودند كه ناگهان ندايي از نجف برخاست. صدايي متين و بانفود در چشم برهم زدني معادلات تروريست‌ها را به هم ريخت. گوش‌ها تيز شد. مرجعيت شيعه عراق با كلامش مدرن‌ترين تجهيزات نظامي موجود در كارگاه آدم‌كشي داعش را بي‌اثر كرد.

بيست و سوم خرداد بود كه رسانه‌هاي عراقي با قطع برنامه‌هاي خود، جمله‌اي چند كلمه‌اي را از آيت‌الله‌العظمي سيستاني پخش كردند. معظم‌له حكم جهادكفايي براي مبارزه با داعش را اعلام كردند. طوفاني به پا شد. شيعيان عراق در لبيك به حكم جهاد صادرشده از سوي مرجعيت عاليقدر، فوج فوج به ميدان‌هاي نبرد رفتند. در اين ميان سني‌ها هم كه به چشم خود سبعيت داعشي را ديده بودند و مي‌دانستند آنها با شعار حمايت از اهل سنت، سني‌ها را هم قتل‌عام مي‌كنند، دوشادوش برادران شيعه خود به نبرد با داعش پرداختند. جالب آنكه مسيحيان كلداني عراق كه از ديرباز احترامي ويژه براي مرجعيت شيعه قائل بودند نيز به صف مبارزان عليه داعش پيوستند.

ميليون، ميليون عراقي خود را به پايگاه ارتش معرفي كردند تا تحت آموزش قرار بگيرند. جمعيت داوطلبان به قدري زياد بود كه ارتش توان مديريت و تعليم آنها را نداشت. از طرفي، ارتش عراق هم كه به نوعي پس از يورش داعش چندپاره شده بود دست به تجديد قوا زد و ناگهان سدي محكم از دين و باور مقابل حركت خزنده جريان تكفير كشيده شد. به باور آگاهان آنچه در اين مقطع زماني اتفاق افتاد را مي‌توان غرش شيعه در مقابل مكتب دروغين و مجعول وهابيت ارزيابي كرد؛ وهابيتي كه محمدبن عبدالوهاب آن را بنيان گذاشت و آل‌سعود پر و بالش داد. شيعه كه ريختن خون بي‌گناهان ـ تا چه رسد به پيروان تمامي اديان آسماني ـ را حرام مي‌داند، اكنون به جنگ جرياني رفته است كه مسلمان‌كشي را افتخار و مصلوب كردن مسيحيان را مايه مباهات و بر خود واجب مي‌داند.

براي درك عميق‌تر اهميت فتواي جهاد آيت‌‌الله‌العظمي سيستاني ذكر چند نكته ضروري به نظر مي‌رسد.

1ـ مرجعيت عراق كه تاكنون از هرگونه اعمال نفوذ در بدنه سياسي اين كشور پرهيز داشتند، با مشاهده و ارزيابي اوضاع براي نجات عراقي‌ها راساً وارد عمل شدند و حكم جهاد دادند. اما فتواي جهاد معظم‌له از چند جهت با حكم جهاد جريان وهابيت متفاوت است. اين جريان وهابيت بود كه با ماشين جنگي داعش به عراق يورش برد و عراقي‌ها را قتل‌عام كرد و صدور حكم جهاد براي دفاع از خاك، جان و انسانيت در اين برهه امري كاملاً ضروري و مفيد بود چون اين فتوا در راستاي دفاع و نه حمله صادر شد، اما مفتي‌هاي داعش جهاد تكفيري را صرفاً براي حمله و كشتار براي اعضاي اين گروهك تروريستي واجب دانسته بودند.

2ـ همزمان با بسط نفوذ جريان وهابيت و سلفي‌گري، اين شيعيان بودند كه «رافضي» خوانده و به اين بهانه قتل‌عام شدند. چگونه مي‌توان شيعياني را كه با شنيدن نام الله به خاك مي‌افتند و با بر زبان آوردن نام پيامبر اكرم(ص) و اهل‌بيتش اشك مي‌ريزند، منحرف و تارك مذهب ناميد؟! به باور كارشناسان حكم آيت‌الله‌العظمي سيستاني در جهاد با داعش يادآور اين نكته است كه علي‌رغم نفوذ و قدرت جريان‌هاي وابسته به سلفيت و وهابيت، اسلام اصيل كاملاً هشيار و برپاست و با قدرت دشمنان اسلام را به چالش مي‌كشد.

3ـ‌كارشناسان بر اين باورند كه آيت‌الله‌العظمي سيستاني با صدور حكم جهاد عليه داعش، در واقع جريان خطرناك «تكفير» را هدف گرفتند؛ جرياني كه هر قرائتي جز آنچه خود آن را اسلام‌ درست! مي‌داند، كفر مي‌پندارد و خون افرادي را كه با آن همسو نمي‌شوند، مباح مي‌داند.

4ـ مرجعيت عاليقدر در حالي عراقي‌ها را به جنگ با داعش فراخواندند كه جريان تكفير هر روز دست به جنايتي تازه مي‌زد و از اين رو بود كه حتي غربي‌ها هم اين حكم جنگ را همتراز با دفاع از انسانيت دانستند و از مواضع قاطع آيت‌الله‌العظمي سيستاني تقدير كردند.

با توجه به موارد يادشده قاطعانه مي‌توان گفت آيت‌الله‌العظمي سيستاني با ورود به چالش وحشتناك عراق، ضمن كمك به نجات اين كشور، بار ديگر قدرت اسلام راستين را به رخ جريان تكفير كشيدند، باور قطعي بودن پيروزي خون بر شمشير را به منصه ظهور گذاشتند و در حقيقت مرجعيت عراق توطئه تشكيل برون بوم داعش در اين كشور را خنثي كردند. اكنون قاطبه ملت عراق زير چتر وحدت گرد هم آمدند و در ميادين نبرد با جريان تكفير اين آيه شريفه را زمزمه مي‌كنند كه: «جاء‌الحق و زهق‌الباطل ان‌الباطل كان زهوقا».