بازدید این صفحه: 4620 تاریخ انتشار: 1393/8/19 ساعت: 01:45:36
حضرت آیتالله جوادی آملی:
عقل در مقابل نقل است نه شرع/ شرع مقابل ندارد
حضرت آیتالله العظمی جوادی آملی در درس تفسیر خود بیان کرد: عقل سراج منیر است نه صراط، صراط شرع و دین است. بنابراین عقل راه نیست چرا که عقل نه مهندس است و کار هندسه بلد است و نه راه سازی بلد است دین را فقط و فقط الله میسازد و لا غیر. بر این اساس در راه سازی به نحوه سالبه کلیه هیچ حکمی و هیچ کاری از عقل ساخته نیست. عقل در مقابل سمع و نقل است. فلاسفه و حکما در مقابل فقیهان و اصولیون هستند نه در مقابل انبیاء (ص). نبی مقابل ندارد، وحی مقابل ندارد
موضوع: تفسیر
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه) به نقل از شفقنا؛
حضرت آیتالله العظمی جوادی آملی در سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات 17 تا 20 سوره «زمر» روز یک شنبه، 18 آبان ماه، بیان کرد: آیه 17 که فرمود: «وَالَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ یعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَی اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَی فَبَشِّرْ عِبَادِ؛ امّا کسانی که از پرستش بُتها و دیگر معبودهای طغیانگر دوری گزیده و به سوی خدا بازگشتهاند آنان را مژده باد! پس بشارت ده به بندگان من» این آیه قولا در صدد توحید نیست یعنی لفظی که دلالت بر توحید بکند مثل عبارت «لا اله الا الله» و مثل آن در این آیه وجود ندارد اما فعلاً و سیاقا که قرآن کریم این گروه را اهل نجات میدانند معلوم میشود که غیر از خدا معبود دیگری نیست اگر غیر از خدا معبود دیگری بود دیگر سعادت مخصوص اینها نبود.
وی ادامه داد: اینکه فرمود: «وَالَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ یعْبُدُوهَا» این جریان نفی که غیر خدا را نمیپرستد همان سیاق لا اله است و «وَأَنَابُوا إِلَی اللَّهِ» همان الا الله هست. این نفی و اثبات که در فعل اینها و در ظاهر آیه این منتج به «لَهُمُ الْبُشْرَی» شده است یعنی اینها اهل نجات هستند و بشارت مخصوص اینهاست پس اگر معبود دیگری نیز وجود داشته باشد و دیگران آن معبود را بپرستند برای آنها نیز باید بشارت باشد در حالی که در اینجا بشری مختص افرادی است که غیر خدا را نمیپرستند. بنابراین این آیه قولا در صدد توحید نیست اما سیاق این آیه فعل این آیه و تقریر و تقریب این آیه دلالت بر توحید میکند به همان صورتی که بیان شد.
این مفسر قرآن کریم در تبیین معنی قول در آیه «الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» تصریح کرد: این قول چه در باره تکوین باشد چه درباره تشریع، چه درباره اصول دین، چه در باره فروع دین باشد همه را شامل میشود. درست است که قرآن مدعی است که احسن الاقوال قول پیامبر است اما تشخیص این که قرآن بالحق است با عقل است و تشخیص عقل نیز نیازمند به براهین و یقینیات است. رجوع به عقل در این مساله مانند این است که برای فهم قرآن علم به قواعد ادبی و عربی لازم است یعنی کسی بدون یادگیری و دانستن زبان عربی، قواعد و لوازمش نمیتواند قرآن را بفهمد علاوه بر آن باید مسائلی که در اصول یافت میشود را نیز یاد گرفت مانند جمع بین ادله تقدم ارجح بر مرجوح و مانند آن. که هیچ کدام آنها در شرع و آیات و روایت نیست بلکه اینها با بنای عقلا و عقل است. بنابراین هم باید اصول خواند، هم باید نحو، صرف و معانی و بدیع را یاد گرفت که اینها قواعدی است که در بین بشر رایج است و البته عقل بشر که هدیه الهی است اینها را میان بشر باب کرده است و هم باید براهین عقلی که منطق و حکمت است را یاد بگیرید.
وی اضافه کرد: عقل سراج منیر است نه صراط، صراط شرع و دین است. بنابراین عقل راه نیست چرا که عقل نه مهندس است و کار هندسه بلد است و نه راه سازی بلد است دین را فقط و فقط الله میسازد و لا غیر. چراغ و افتاب توانایی ساخت راه را ندارد بلکه آنها فقط راه را نشان میدهند، نور افشانی میکنند تا انسان بتواند راه را پیدا کند. به نحوه سالبه کلیه هیچ حکمی و هیچ کاری از عقل ساخته نیست عقل میگوید من مخلوقم و راه را باید خالق من مشخص کند و نشان دهد. بر این اساس عقل در مقابل شرع نیست بلکه عقل در مقابل نقل است چرا که شرع مقابل ندارد. عقل در مقابل سمع است و نقل است. فلاسفه و حکما در مقابل فقیهان و اصولیون هستند نه در مقابل انبیاء؛ نبی مقابل ندارد، وحی مقابل ندارد.
این مرجع تقلید اظهار کرد: عقل میگوید من خیلی از جاها اشتباه میکنم، خیلی از مسائل را درک نمیکنم و نمیفهمم و بسیاری از مواردی که میفهمم با اشتباه همراه است، بنابراین باید کسی در عالم باشد که حقایق را با علم حصولی و مفهومی نفهمد بلکه باید حقایق را با علم شهودی بفهمد یعنی آن را ببیند، همچنین باید در تلقی نیز اشتباه نکند و در حفظ و ضبط و نگهداری اشتباه نکند و علاوه بر اینها در بیان و نقل و املا اشتباه نکند که این شخص همان پیامبر است. عقل میگوید من اینها را میفهمم. بنابراین عقل در مقابل نقل است نه شرع.
وی ادامه داد: بر این اساس عقلی که در مقابل شرع نیست میگوید این نظام کتاب الهی است یعنی خداوند به دو صورت حرف میزند یکبار حرف الهی تکوینی است که این کلمات و اسماء الهی تمام شدنی نیست. و یکبار تشریعی حرف میزند. به عبارت دیگر یکبار حرف خداوند تجلی خلقت و آفرینش است و یکبار نیز حرف خدا تجلی قرآن کریم است. فعل خدا یا دستور به تشریع است که فلان کار را بکنید یا نکنید و یا اینکه به صورت خلق و آفرینش تجلی میکند. بنابراین چیزی که فعل خدا باشد فرض ندارد که دینی نباشد. پس اگر کسی بخواهد موجودی از موجودات کائنات و خلقت الهی را بشناسد این علم، علم دینی است چرا که در فعل خداوند تامل و تدبر میکند و این اصلا مهم نیست که عالم این علم چه کسی است، آیا موحد است یا نه یا آیا مسلمان است یا نیست؟ این مانند این است که یک کافری بخواهد روی قرآن کار کند. این معلومی که روی آن کار میکند قطعا دینی است اگر چه عالم این کار مومن نیست و کافر است.
آیتالله جوادی آملی بیان کرد: بر این اساس محور دینی بودن یا نبودن علم معلوم است و عالم هیچ تاثیری در دینی بودن یا نبودن آن ندارد. معلوم چه کافر باشد چه مومن تاثیری در این امر ندارد. بنابراین وقتی هویت علم را معلوم مشخص کرد هر علمی که به کائنات و خلق باز گردد چون حکایت از فعل خدا دارد دینی است اما اگر حکایت فعل خدا نداشته باشد و مثلا مثل هنر باشد که فعل انسان است میتواند دینی باشد یا غیر دینی حتی اگر یک فرد مسلمان خالق آن هنر باشد.
وی افزود: مشکل عالم بی عمل از علم نیست بلکه از عمل است. آن کسی که دکتر است و همه خطرات و سموم را میداند اگر سیگار بکشد یا به مواد معتاد باشد مشکل اندیشهای ندارد مشکل علمی ندارد بلکه او ارادهاش فلج است در هنگام عمل دست و پایش شل شده است. اخلاق برای همین است که نگذاریم اراده فلج شود. اخلاق برای درست کردن فعل است. بنابراین علم یک طرف قضیه است و اگر قرار است این علم به نتیجه برسد باید فلجیت و مشکل اراده و عمل درست شود.
کد خبر: 1393819302018
1393/8/19
|