بازدید این صفحه: 3495 تاریخ انتشار: 1393/6/24 ساعت: 09:08:28
حضرت آیتالله سبحانی تشریح کرد:
حکم کسی که بدون جستجوی حجت و دلیل اصل برائت را جاری کند چیست؟
حضرت آیتالله سبحانی در درس خارج اصول خود بیان کرد: همان طور که بیان شد شرط اجرای «اصاله البرائه» جستجو و فحص از حجت است لذا کسی که اصل برائت را قبل از فحص اجرا کرده و باعث مخالفت یک حکم واقعی شده است معاقب و گناهکار است.
موضوع: دروس
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
حضرت آیتالله العظمی سبحانی در ادامه سلسله جلسات درس خارج اصول خود با موضوع« عقاب تارک الفحص» روز یک شنبه، 23 شهریور ماه، بیان کرد: بیان شد که شرط اجرای برائت فحص از دلیل است و زمانی که کسی فحص کرد و از وجود دلیل ناامید شد میتواند برائت را اجرا کند. حال بحث ما این است که اگر کسی بدون فحص از اصل برائت استفاده کرد معاقب است یا خیر؟
وی افزود: اگر چه برای این مساله اقوال مختلفی وجود دارد؛ برخی قائل به گناهکار بودن و برخی قائل به گناهکار نبودن هستند اما به نظر ما این مساله صورتهایی دارد گاهی ترک فحص از دلیل باعث مخالف حکم واقعی است و گاهی این طور نیست در صورت اول شخص گناهکار است اما در صورت دوم این گونه نیست و شخص گناهکار نیست. البته این از جهت خود فعل است اما ممکن است حتی در صورت دوم به خاطر تجری و مخالف امر شارع گناهکار باشد.
حضرت آیت الله سبحانی تصریح کرد: از آنجا که حکم واقعی در سه صورت علم تفصیلی، علم اجمالی، احتمال تکلیف فی المضان منجر میشود و در حالت اول که اجرای برائت باعث مخالف حکم واقعی شده است در قسم سوم جای دارد پس فرد گناهکار است اما حالت دیگری نیز برای این بحث وجود دارد و آن زمانی است که شخص بدون فحص اجرای برائت کرده باشد و مخالف واقع عمل کرده باشد اما اگر این فرد برای حکم واقع جستجو میکرد بازهم نمیتوانست به حکم واقعی دست پیدا کند در این جا چون حکم واقعی منجز نشده است و داخل هیچ کدام از صورتهای منجز شدن حکم واقعی نیست پس باز هم فرد گناهکار نیست.
وی ادامه داد: چهارمین صورت این مساله زمانی که فردی برائت را بدون جستجو برای دلیل و حجت اجرا کند و عملی مخالف واقع انجام دهد در حالی که اگر این فرد برای حجت و دلیل جستجو میکرد به دلیل و حجت باطل میرسد که در این صورت هم فرد معاقب و گناهکار نیست. اما صورت پنجم و آخرین صورت زمانی که باز هم بدون فحص اجرای برائت کرده است اما اگر میگشت به حجت و حکم دیگری دست مییافت که در این صورت هم معاقب نیست. به هر حال دوران معاقب بودن و نبودن در این مساله مخالفت حکم واقعی در صورت تنجیز است که ظاهرا فقط صورت اول را شامل میشود.
این مرجع تقلید اظهار کرد: بحث بعدی ما در مساله «في المقدمات المفوته» است. مقدمات مفوته مقدماتي هستند که هنوز ذي المقدمه واجب نيست ولي اگر کسي آن مقدمات را انجام ندهد، ذي المقدمه را هنگامي که واجب شده است نميتواند انجام دهد. مثلا هنوز ايام حج فرا نرسيده است ولي اگر کسي مقدمات رفتن به حج مانند تهيهي گذرنامه و ثبت نام در کاروان و ساير کارها را انجام ندهد، وقتي اشهر حج فرا ميرسد، نميتواند براي حج اقدام کند. بحثی که در این مساله وجود دارد این است که چگونه وقتي هنوز ذي المقدمه واجب نشده است مقدمه ميتواند واجب باشد و اين کار آيا به معناي «زيادة الفرع علي الاصل» نيست؟
وی افزود: به هر حال علما برای حل این مشکل اقوالی را بیان کردهاند امام خمینی (ره) در مورد این مساله معتقد است وجوب مقدمه از ذی المقدمه نشات نگرفته است که بخواهد این اشکال پیش بیایید چرا که لازمه این اندیشه این است که معلول باشد در حالی که علت آن هنوز نیست، آنچه باعث وجوب مقدمه شد است مبادی مستقل خود مقدمه است که این مبادی سبب میشود مولی مقدمه را قبل از ظهر واجب کند. مولی چون ميبيند که اين فرد بعد از دخول وقت، شک ميکند و در نتيجه قبل از آن، تعلم احکام نماز را بر او واجب ميکند. اما اگر چه به نظر میرسد این جواب مناسب و خوب است اما به نظر میرسد توجیه امام برای این مساله با مبنای خودشان که عدم وجود مقدمه است سازگار نیست چرا که زمانی که مقدمه واجب نباشد مولی نمیتواند فرد را عقاب کند هر چند ذی المقدمه از او ترک شود.
آیتالله سبحانی بیان کرد: ما معتقد هستيم که مقدمات مفوته به حکم عقل واجب هستند و شرعا واجب نيستند. کسي که ميداند مستطيع است و بايد حج برود، عقلا بايد مقدمات آن را از قبل آماده کند. به هر حال اگر چه وجوب عقلي عقاب آور نيست ولي حکم واقعي را منجز ميکند. بر این اساس ترک تعلم عقلا واجب است چرا که سبب میشود حکم واقعی منجز باشد. روز قیامت فردی که نمازش را به خاطر عدم علم به احکام شرعی باطل کرده است عقاب میشود چرا که مقدمه نماز علم به احکام آن است و چیزی است که باعث تنجیز حکم واقعی میشود. از همین روست در برخی از روایات وارد شده است که اگر کسي حکم الهي را ترک کرده باشد از او ميپرسند که ميدانستي و ترک کردي يا نميدانستي. اگر بگويد ميدانستم، او را عقاب ميکنند و اگر بگويد: نميدانستم ميگويند: چرا ياد نگرفتي.
وی ادامه داد: راه سوم « ارجاع الواجب المشروط الي الواجب المعلق» است عین واجب مشروط که هم واجب و هم وجوب استقبالی است مانند نماز ظهر که بعد از وقت نماز ظهر واجب میشود هم واجب در اینجا استقبالی است و هم وجوبش استقبالی است اما در مقابل واجب معلق مانند حج اینگونه است که وجوب هست اما واجبش استقبالی است. یعنی حج الان واجب شده است اما باید در وقت معینش انجام شود. نتیجه این قاعده و راه سوم این میشود که در واجب مشروط هر زمان که وجوب حاصل شد مقدماتش هم واجب میشود یعنی هر زمان وقت نماز شد و نماز واجب شد مقدماتش هم واجب میشود اما در واجب معلق امر اینگونه نیست چرا که در این واجب، وجود موجود است و چون وجوب موجود است مقدماتش هم واجب میشود اگر چه خود واجب استقبالی است و باید در وقت و زمان خاصی انجام شود. تطبیق این مساله در بحث مورد نظر این میشود که نماز از قبیل واجب معلق است، یعنی الان وجوب هست و چون الان وجوب هست تحصیل احکام نماز نیز واجب است.
این مرجع تقلید تصریح کرد: اما این قول و این راه ایرادی دارد و ایراد و اشکال آن این است که واجب معلق بودن نماز بر خلاف قرآن است چرا که نماز به عنوان یک واجب مشروط در قرآن مطرح شده است.
شفقنا
کد خبر: 1393624301655
1393/6/24
|