بازدید این صفحه: 4609 تاریخ انتشار: 1393/2/28 ساعت: 09:09:47
حضرت آیتالله جوادی آملی:
جدال احسن روشن قرآن برای اثبات معاد است
حضرت آیتالله العظمی جوادی آملی در درس تفسیر قرآن خود بیان کرد: خداوند در قرآن از شش طائفه آیات برای اثبات معاد استفاده کرده است که برخی سلبی و برخی ایجابی و اثباتی هستند که تجمیع این طائفه از آیات باعث شکل گیری جدال احسن خداوند برای اثبات جریان معاد میشوند.
موضوع: اخبار
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛
حضرت آیتالله جوادی آملی در ادامه سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات 27 تا 34 سوره مبارکه «ص» روز شنبه ،27 اردیبهشت ماه، بیان کرد: در پایان جریان حضرت داوود (س) از وجود مبارک حضرت امیر (ع) رسیده است که اگر کسی گمان کند که حضرت داوود آلوده شد به ازدواج امرئه اوریا من او را دو حد میزنم یکی اینکه نسبت به پیامبر خدا تهمت ناورایی را روا دانست و یکی دیگر حدی است که حق العصیان ایجاب میکند. در جریان حضرت داوود ذات اقدس اله اول و آخر قصه را به عظمت، نزاهت و قداست حضرت داوود یاد کرد.
وی افزود: بعد فرمود مشکل بسیاری از مردم در ارتکاب گناه این است که معاد را فراموش کردند « بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ». یاد خدا بی اثر نیست اما تاثیر مهم در فضائل اخلاقی معاد است. اگر کسی یادش برود که در برابر کار، عقیده، گفتار و و رفتارش مسئول است و اگر خیال کند آزاد و رهاست هر کاری که خواست انجام میدهد بنابراین برهان مسئله این است که آنهایی که گرفتار گناه هستند و پیرو هوای نفس هستند به خاطر فراموشی معاد و روز جزاست. اگر کسی خدای ناکرده خود را رها ببیند دست به هر کاری میزند.
این مفسر قرآن کریم تصریح کرد: برای ضرورت معاد ذات اقدس اله چند برهان اقامه میکند یکی اینکه انسان از بین نمیرود، انسان مرگ را میمیراند نه اینکه خودش بمیرد. دوم اینکه اگر معادی و حساب و کتابی نباشد و هر کس در این عالم هر چه کرد رها باشد این عالم میشود باطل و این عالم عبث میشود و این عالم بازیچه میشود. سه طائفه از آیات این سه نفی را میکند یکی همین آیه مورد بحث است که فرمود: « وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا» اینها باطل نیست که هر کسی هر کار بخواهد انجام دهد در بخش پایانی سوره مومنین نیز به این مطلب اشاره میکند که عالم عبث نیست. در بخشهای دیگر نیز فرمود که ما بازیگر نیستیم و این خلقت هم بازیچه نیست. بنابراین این سه طائفه لسان سلبی دارند از مواردی که بیان شد.
وی افزود: طایفه دیگر، آیاتی است که لسانشان سالبه نیست و اثبات است که ما عالم را به حق خلق کردیم یعنی مصالح ساختمانی آسمان و زمین و نظام خلقت حق است «وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ» وقتی که حق شد دیگر باطل و بازیچه و عبث نیست. زمانی که حقیقت بود، نمیشود که حساب و کتاب و غایتی وجود نداشته باشد چرا که باعث هرج و مرج میشود و خداوند فرمود کافرانی که معاد و روز حساب را انکار میکنند در هرج و مرج هستند و نه میدانند از کجا آمدهاند و نه میدانند کجا میروند چرا که آنها در امر مریج هستند.
این مرجع تقلید اظهار کرد: لازمه آن قضیه سالبه و این قضیه موجبه این است که افراد پایانشان یکسان نیست اگر معادی نباشد و طالح و صالح هر دو معدوم شوند فرق بین مومن و کافر نیست، هر دو معدوم میشوند چون هر دو نیستی هستند و بین این دو نیستی فرقی نیست. و ما این چنین کار نمیکنیم و مومن و کافر را یکی نمیکنیم« أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ؛ مىگويند : حساب و کتابى در کار نيست. مگر ما آفرينش را بر عدل و حکمت استوار نکردهايم؟ ! با اين وصف آيا کسانى را که ايمان آورده و کارهاى شايسته کردهاند مانند کسانى قرار مىدهيم که با باورهاى نادرست و کارهاى ناروا در زمين تبهکارى مىکنند؟! آيا تقواپيشگان را مانند بزهکاران قرار مىدهيم؟!» مشرک و بت پرست و گنهکار و تبهکار نمیگفتند که ما مثل مومنین بهشت میرویم آنها میگویند «إِذَا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّق إِنَّكُمْ لَفِى خَلْق جَدِيد» نه اینکه قیامتی است و بهشتی است و ما با هم میرویم بهشت. خداوند میفرماید اگر چنانچه بهشت و جهنمی و قیامت و حسابی نباشید کافران و مومنان یکی خواهند شد که اینطور عالم لغو خواهد شد و ما همچین کاری نکردهایم.
وی ادامه داد: پس این شش طائفه آیات مسئله معاد را به خوبی تبیین میکند که بین الرشد میشود لذا خداوند از معاد در قرآن کریم از «لاریب فیه» یاد میکند و قبلا هم بیان شد که این اصطلاح در قرآن همانند اصطلاح بالضروره در فن منطق است. یعنی اگر گفته شد چهار بالضروره زوج است یعنی اینکه این قضیه ممکنه نیست و ضرورت دارد پس اگر خداوند در مورد چیزی از این اصطلاح یعنی قضیه ضروری است، این «لاریب فیه» یعنی بی/تردید، یعنی بیشک یعنی بالضروره. خداوند از معاد به عنوان یک قضیه بالضروره یاد میکند.
آیت/الله جوادی آملی تصریح کرد: ذات اقدس اله در قران فرموده است که آیات قران را برای چند گروه نازل کردیم؛ یک عده کسانی هستند که «یتْلُوا عَلَیكُمْ آیاتِنا»، عده دیگر آنهایی هستند که «فَاقْرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» میباشند، گروه بعدی مصداق آیه «وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً»اند، عده بعد کسانی هستند که شامل «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» میشوند که در آیات مورد بحث خداوند بعد از جریان معاد فرمود «كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ؛ اين قرآن کتابى گرانقدر و پر خير و برکت است که آن را به سوى تو فرستاديم تا همگان در آيات آن بينديشند، پس هدايت پذيران راهياب شوند و عنادپيشگان عذرى بر گمراهى خويش نيابند و تا صاحب خردان به دلايل حق توجه کنند و به سوى آن هدايت گردند» اما در اینجا نفرمود « وَلِيَتَذَكَّرَ » تا آیه تمام شود و به انسان برگردد، به معنای دیگر یعنی فاعل «یتذکروا» را اسم ظاهر قرار داد نه ضمیر، این برای این است که تذکره برای افرادی عادی، متفکران، محققان نیست تذکره برای اولوالالباب است کسانی نئشه قبر را یادشان است اما فعلا یادشان رفته است و این قرآن آن را یاد آوری میکند. بنابراین اولو الالباب با افراد دیگر خیلی فرق دارند آنها اهل تدبر و تحقیق هستند اینها اهل علم وراثت هستند و یادشان میآید که قبلا این حرفها را شنیدهاند و الان همان حرفها بازگو میشود.
منبع: شفقنا
کد خبر: 1393228301174
1393/2/28
|